روی دیگر سکه همیشه در رونق مخالفت با سیاستهای دولت، واقعیاتی است که بیشتر مخالفان به عمد از اعلام آنها خودداری میکنند. از آن رو که با اعلان عمومی دلایل و تبعات مخالفت آن اندک وجهه سیاسی خود را هم در جامعه از دست خواهند داد.
به گزارش ایرنا، حجت الاسلام حسن روحانی روز دوشنبه در جمع وزیر و مدیران ارشد وزارت راه و شهرسازی ضمن ارائه راهکارها و توصیهها به این وزارت خانه و مدیران ارشد آن، به صورت گذرا و اشارت وار درباره موضوعاتی سخن گفت که میتوان از آن به ناگفتههایی تعبیر کرد که منتقدان دولت در هجمههای خود به آنها نمیپردازند. توافق هستهای ایران با قدرتهای جهان که به اذعان بسیاری از مخالفان نظام حتی از موفق ترین توافقهای ایران بوده است تا چند ماه گذشته آماج شدیدترین انتقادات از آن و منعقدانش بود.
تیم دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم که توپخانه انتقادی خود را از همان روزهای مذاکره علیه محمدجواد ظریف و تیم او گشوده بودند ابتدا آن را فاقد نتیجه دانستند. برخی چهرها و رقبای انتخاباتی رییس جمهوری اکنون هم از هر فرصتی برای حمله به این مذاکرات غفلت نمیکنند. به مرور و با نتیجه دادن مذاکرات هستهای و تنظیم و تصویب برجام؛ منتقدان از آن به عنوان ترکمانچای دوم نام بردند و در کارکردهای آن شبهه آفرینیهای بسیار کردند.
بدعهدی دولت آمریکا و خروج این کشور از قرارداد بینالمللی خود با ایران این هجمهها را تندتر کرد. با فروکش کردن این تندی، بهانه تازه منتقدان همکاری ایران با سازمان بینالمللی اقدام ویژه است که این روزها از آن به FATF نام برده میشود.
پیوستن ایران به سازمانهایی چون مبارزه با پولشویی یا مقابله با جرایم سازمان یافته از مخالفان تا مرز مخالفت با دین اسلام هم تعمیم یافته است. رسانههای مختلف، تریبونهای متفاوت و اظهارنظرهای تند انتقادی درباره لوایح چهارگانه دولت برای قانونی شدن همکاری ایران با گروه ویژه اقدام مالی همچنان محور خبرها و تحلیلهای افراد، رسانهها و تریبونهای منتقد دولت است.
وجه مشترک انتقادات و هجمهها به مذاکرات، برجام و برنامه دولت در همکاری با FATF یک موضوع است و آن اینکه در صورت عدم مذاکره یا پاره کردن برجام و یا نپیوستن به گروه همکاریهای بینالمللی در حوزه مالی، چه تبعاتی در انتظار منافع ملی ایران است؟ این روی دیگر سکه انتقاد است که بیشینه منتقدان به عمد به آن نمیپردازند و علت این عبور آگاهانه ابتدا غیبت منطق در انتقادات و بعد ترس از آشکار شدن دلیل واقعی مخالفت است. البته میان این مخالفان و هتاکان رییس جمهوری و دولت دلیل مخالفت برخی، نه عوامل اشاره شده بلکه تکیه بر شعارهایی آرمانی است که در عرصه تعاملات بینالمللی امروز نمیتوانند گره گشای امور مردم و حافظ منافع ملی باشند.
مخالفان چه نمیگویند و چرا نمیگویند؟
رقبای سیاسی دولت این روزها در تریبونهای مختلف، سیاستهای دولت تدبیر و امید به ویژه در حوزه دیپلماسی و روابط بینالملل را مورد انتقادها و حتی شماتت سیاسی قرار میدهند بی آنکه بگویند اگر ایران در آن مقطع مذاکره نمیکرد چه اتفاقی رخ میداد؟ هدف نویسنده لزوما طرح این گزاره نیست که نتیجه تبعات منفی و یا شاید جنگ علیه ایران بود، بیشتر تمرکز بر این است که چرا نباید درباره گزینههای دیگر در شرایط مذاکره و تبعات هریک به مردم توضیح داده شود.
برای تشریح و تبیین این موضوعات هم زحمت و تحقیق خاصی مورد نیاز نیست اما منتقدان به مردم نمیگویند که ایران پیش از آغاز دولت یازدهم زیر منشور هفت سازمان ملل قرار داشت و به عنوان یکی از انگشت شمار کشورهایی بود که به عنوان تهدیدی بینالمللی شناخته میشد. شش قطعنامه الزام آور با رای قاطع تقریبا همه کشورهای دنیا علیه ایران صادر شده بود، شرایط اقتصاد در داخل هم در اثر تحریمهای کمرشکن نزارتر از همیشه حیات داشت و تحریمها بر خلاف نظر مسوولان وقت نه در زباله دان که در بطن زندگی مردم اثرگذار بودند. تمام این شرایط راهی جز رفع اتهامات علیه ایران از راه مذاکره باقی نگذارده بود. توصیفات کلی مورد اشاره اما در رسانههای منتقد دولت و تریبون داران رقیب یا مورد انکار یا سکوت مصلحتی قرار میگیرد.
نکته دیگر اینکه اگر ماهیت مذاکره در دیدگاه منتقدان دولت تا این اندازه، مذموم بوده، چرا در دوران مسوولیت خود بارها آشکار و پنهان درخواست مذاکره داده و یا خود پیش قدم در آن میشدند. دوگانگی منطق و سیاست ورزی و حتی اخلاق در دیدگاه این گروه میتواند جامعه را در حسن نیت آنها دچار تردید
کند.
در تداوم این رویه و پس از اعلام خروج آمریکا از توافق هستهای با ایران و آغاز تحریمهای علیه کشورمان؛ تیتر نخست رسانههای مخالف دولت به خروج روزانه شرکتها و سرمایه گذاران خارجی از اقتصاد ایران اختصاص داده شده بود. بی آنکه به این موضوع پرداخته شود که به طور قطع این خروج در نتیجه یک ورود بوده است و آن ورود یکی از دستاوردهای همان برجام بی دستاورد است! موضوعی که بارها در کلام رییس جمهوری هم نمود یافت اما رسانهها و تحلیلگران و ناکامان انتخاباتی با سکوت در برابر این پرسش بار دیگر بر منطق دوگانه خود مهر تایید زدند.
درباره تازهترین سوژه مخالفتها با دولت یعنی FATF هم داستان به این شکل و با تلخی کمی بیشتر ادامه دارد. FATF در حالی دشمن قرآن و دین و نظام معرفی میشود، در حالی به عنوان ویروس کشنده در امنیت ملی جلوه داده میشود و در حالی موافقان آن منافق اعلام میشوند که جز شعار یا تحلیلهای حاصل از سوبرداشتها، چیزی در محورهای مخالفت با آن نیست.
اگر آن روی دیگر سکه ناگفتهها را به روایت ساده و قابل فهم رییس جمهوری مرور کنیم، این نتیجه حاصل میشود که عدم پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام و عدم تصویب لوایح دولت، شاید در ظاهر مشکل چندانی به وجود نیاورد اما روحانی از ضرر 20 درصدی مردم در اقتصاد سخن میگوید. دادوستدهایی که بیست درصد برای مردم گران خواهد بود و این بیست درصد از بیت المال مردم و همین مسلمانان کاسته خواهد شد.
ایران بار دیگر به عنوان کشوری مبهم در دادوستدهای جهانی دسته بندی خواهد شد و امکان مراجعه سرمایه گذاران خارجی حتی در صورت عبور از سد دونالد ترامپ هم با دشواری عدم شفافیت روبرو میشود. این میان برای گروههای بسیاری تفاوتی ندارد که سرمایه ای به ایران آورده میشود یا نه و برای گروه دیگر نیامدن ترجیح داده میشود و از این ترجیح منتفع شده یا کاسبی خواهند کرد.
با کمی واکاوی ریشههای برخی هیاهوها را که اصل را به حاشیه میراند آشکار میشود و به این دلیل است که رییس جمهوری از منتقدان خود میخواهد تبعات پروپاگاندای خود علیه تصمیمات دولت را برای مردم تشریح کنند.
تبعات تبلیغات یک سویه علیه دولت
نشان دادن یک روی سکه هر رویداد و تصمیمی که این روزها به استراتژی مخالفان دولت تبدیل شده است، نعل وارونه در سیاست ایران است و این راه قطعا به ناکجاآبادی منتهی خواهد شد که در برهوت آن نشانی از منافع ملی و دغدغههای جامعه نخواهد بود. منطق بی منطقی و پارادوکسیکال منتقدان در برخورد با تصمیمات دولت، بی آنکه از نتایج این نوع برخوردها سخنی گفته شود، اعتماد مردم به گروههای مختلف سیاسی را کاهش خواهد داد اما هجمههای ناتمام علیه برنامهها که یکسویه و لاینقطع انجام میگیرد بی اعتمادی به برنامهها و تصمیمات دولت را هم در پی خواهد داشت. چه بسا اگر هر دو روی دلیل مخالفت با دولت برای مردم روشن شود، برگزیدن برگزیده ای صحیح هم آسان تر خواهد شد.
آرمان گرایی موهوم دستمایه تخریب دستگاه دیپلماسی شده است
نیمه پنهان یک تخریب و مخالفت
صاحبخبر -
نظر شما