سرویس دانشگاه جوان آنلاین: در چند سال اخیر بدعتی در عرصه علم ظهور کرده است که چندان با عقل سلیم، انصاف و عدالت سازگاری ندارد. بدعت چنین است که پژوهشگری (منظور تولیدکننده علم است نه سارق علم!) که کمینه ۱۰۰ ساعت برای نگارش یک مقاله ۵ هزار تا ۱۰ هزار واژهای وقت صرف نموده و رنج شیرین مطالعه، آزمایش و تجزیه و تحلیل را بر خود هموار ساخته است و اینک میخواهد حاصل کار چند ماهه (و گاه سالانه) خود را در یک چارچوب استاندارد علمی به جهان علم ارائه کند. با ورود به سامانه مجلات علمی با این پیام مواجه میشود:
«نویسنده محترم، به منظور تأمین هزینههای داوری، شما باید مبلغ (۸۰، ۱۰۰ و...) هزار تومان به شماره حساب مجله در نزد بانک..؛ و پس از تأیید نهایی مقاله نیز مبلغ (۱۲۰، ۱۵۰، ۲۰۰ و...) دوباره به حساب مجله بابت چاپ مقاله واریز فرمایید. در غیر این صورت، مقاله شما داوری و چاپ نخواهد شد.»
پژوهشگر خوشبین و خوشباور ما، زمانی که این پیام جریمه نقدی را میبیند نخستین تازیانه دردآور و جانکاه را از سیاستگذاران علمی کشور دریافت میکند. تصور فرمایید این پژوهشگر جوان ما بسیار پُرکار بوده و مقالههای متعددی در هر سال بنویسد. در این صورت، وی باید در هر سال جزای نقدیای معادل با ۳ یا ۴ میلیون تومان به حساب دولت یا نشریات غیردولتی واریز کند تا «از دولت یا مجلات حمایت نماید!»؛ هر که تولید علمش بیشتر، جزای نقدیاش هم بیشتر!
هزینه علم را تولیدکننده بدهد یا مصرفکننده؟!
آیا کسی که روزها، ماهها و گاه سالها تلاش و فکر کرده باید هزینه داوری و چاپ آن را نیز عهدهدار شود یا آن کسی که ظرف مدتی کمتر از دو ساعت آن را دریافت و مطالعه کرده است یا اینکه خود دولت باید پرداخت این هزینهها را بر عهده گیرد زیرا برای تولید علم و رسیدن به نقطه علمی موعود چنین هزینههایی لازم است؟
این با کدام عدالت و انصافی سازگار است که نویسنده بیمزد (که تا همین جا نیز گاه میلیونها تومان هزینه کرده است)، هزینه داوری و چاپ را نیز عهدهدار شود؟ چرا چنین بدعتی تا چند سال پیش وجود نداشت؟
مگر تولید علم در کشور جرم است که برای هر مقاله ۵ هزار تا ۱۰ هزار واژهای باید مبلغی در حدود ۲۵۰ هزار تومان به حساب دولت یا مراکز غیردولتی پرداخت شود. تازه جزای نقدی جرم به مراتب بهتر و مساعدتر به حال مجرم است؛ زیرا حسب مورد قابل عفو، تعلیق، تخفیف، معافیت، تقسیط و... است.
چرا مجلات علمی به جای آنکه ۲۵۰ هزار تومان به پژوهشگر پاداش دهند، ۲۵۰ هزار تومان او را جریمه میکنند؟ مگر از همه کشور شعارهای زیبا و فریبای «جهش علمی»، «پیشرفت علمی»، «رسیدن به جایگاه برتر علمی در منطقه»، «حمایت از تولید علم»، «حمایت از نخبگان» و... سر داده نمیشود؟! پس چرا در عرصه عمل سیاستهایی مشاهده میشود که اثر «علمزدایی» دارند نه «علمزایی»؟! آیا پیامد چنین سیاستهایی، «هجرت علم» و «هجرت اندیشمندان» (نگوییم «فرار مغزها» بلکه بگوییم «فراری دادن مغزها») از این خاک نخواهد بود؟
راستی، آیا رواست در نظامی که مبتنی بر الگوی زمامداری اسلامی است و در آن «عمل هر انسانی ارزشمند دانسته میشود» و در برابر آن باید مزدی پرداخت شود، نه تنها حقالزحمهای پرداخت نشود، بلکه هزینه داوری و چاپ نیز از تولیدکننده علم دریافت شود؟ این سیاست و رویه به تازگی جا اُفتاده با کدامین خوانش از عدالت و انصاف سازگار است؟
آیا سیاستگذاران علمی کشور یک بار این رویه ناعادلانه را با نگاهی نقّادانه بررسی کردهاند که اگر قرار بر فراگیر شدن این بیماری خطرناک در جامعه باشد، چه بلایی بر سر علم و دانشگاه خواهد آمد؟ آیا با چنین سیاستهای پَسروانهای میتوان سخن از پیشرفت علمی به میان آورد؟ واقعاً تعریف ما از عدالت چیست؟ تعریف ما از حمایت چیست؟ تعریف ما از علم چیست که به جای آنکه به استقبال نویسندگان رفته و از تلاش آنان قدردانی نماییم، در اندیشه آنیم که از جیب هر نویسنده مبلغی برداریم!
رسیدن به نقطه علمی موعود هزینه میخواهد، ولی این هزینهها باید عادلانه توزیع شوند؛ اگر یکی از جان و سرمایه فکری خویش هزینه میکند، آن دیگری باید از سرمایه مالی خویش هزینه کند، نه اینکه هزینهها از جیب یک نفر برداشته شده و منافع به جیب نفر دیگر سرازیر شود؛ چراکه این عین ظلم است و ظلم نیز ناپایدار!
* دانشجوی دکتری حقوق
نظر شما