برخی با ماجرای حصر، کاسبی میکنند
حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور در دانشگاه تهران درباره حصر گفت که تا رفع حصر فقط یک پوسته باقی مانده است. مجتبی ذوالنور، نماینده اصولگرای مجلس در خصوص رفع حصر و گشایش های اخیری که گفته می شود در این موضوع شکل گرفته است، به انتخاب گفت: رفع حصر کروبی تا زمانی که اصلاح طلبان کاسب حصر به میدان نیامده بودند، پیشرفت خوبی داشت.
او ادامه داد: در واقع برخی دوستان اصلاح طلب که کاسب حصر هستند نگذاشتند روند رفع حصر کروبی جلو برود . چراکه در صورت آزادی کروبی و موسوی آنها دیگر خریدار ندارند و دستاویزی برای افکار عمومی و تاثیر بر آنها برای کاسبان حصر وجود ندارد. لذا زمانی که رفع حصر داشت صورت می گرفت اصلاح طلبان زمینه آن را خراب کردند تا از آن جلو گیری کنند.
نماینده قم در مجلس تصریح کرد: فعلا گشایشی در خصوص حصر صورت نخواهد گرفت چراکه از سوی آن افراد هم اقدام مثبتی صورت نگرفته است.
ذوالنور به این مسئله توجه کرده است که نان برخی در ادامه حصر است و گویی مطالبه رفع حصر از سوی اصلاحطلبان را برای رسیدن به مقاصد خویش، گروگان گرفتهاند.
***
اصلاحطلبان بخشی از حاکمیت هستند و باید پاسخگو باشند
معصومه ابتکار درباره اظهارات سعید حجاریان که گفته «انتخابات بهمعنای کنونی آن، مصداق گدایی قدرت است. اصلاحات صدقه بگیر نیست و اگر مکنت دارد، باید با اتکا بر آن به بازار سیاست برود» به خبرآنلاین گفت: دوستان نظرات و تحلیل های شان را مطرح می کنند اما لزوما هیچ کدام از این دیدگاه ها، دیدگاه جریان اصلاح طلبی نیست.
وی افزود: جریان اصلاح طلبی یک سازوکار روشنی دارد، افراد شاخص مثل آقای خاتمی یا آقای عارف مواضع این جریان را بیان می کنند. اینکه جریان اصلاحات تصمیم گرفت در ائتلاف کامل با جریان اعتدال به آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ رای دهد یک تصمیم راهبردی بود و بر این تصمیم کماکان استوار است.
معاون رئیس جمهور درباره احتمال خروج اصلاح طلبان از حاکمیت یادآور شد: قطعا این طور نخواهد شد و چنین سیاستی وجود ندارد.چون الان بخشی از حاکمیت در مجلس شورای اسلامی متعلق به اصلاح طلبان است، بخشی از حاکمیت در شوراها متعلق به اصلاح طلبان است و بخشی از نیروهای جریان اصلاحات در دولت هستند بنابراین تقریبا اصلاح طلبان در همه جای حاکمیت حضور دارند، حالا درجاهایی اقلیت اند و جایی اکثریت.
اینکه خانم ابتکار اعتراف کردهاند که اصلاحطلبان بخشی از حاکمیت هستند جای بسی خوشحالی است. قاعدتا با پذیرش این مسئله، اصلاحطلبان نباید ژست اپوزیسیون به خود بگیرند و باید بهجای آن پاسخگوی عملکردشان باشند.
نکتهای که الهه کولایی، فعال اصلاحطلب در بخشی از یادداشتش در روزنامه اعتماد به آن اشاره کرده است: «بیتردید اصلاحطلبان باید مسوولیت این حمایتهای خود و نتایج آن را برعهده گیرند اما آنها باید بتوانند واقعیتها و قدر مقدورها را به درستی مورد توجه قرار داده و برای جامعه نیز تبیین کنند. آنها در پذیرش مسوولیت حمایت خود از دولت باید از نهادهایی که در اختیار دارند یعنی شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و منتخبان خود در نهادهایی مانند مجلس و شورای شهر و همچنین مدیران بلندپاینه و مدیران میانی به نحو احسن برای مبارزه با رانت و فساد بهره گیرند و سهم خود را در برآورده کردن مطالبات قانونی مردم از جمله کارگران و معلمان و دانشجویان و همه حقوقبگیران و کارمندان ادا کنند.»
اما کولایی در بخش دیگری از یادداشتش در مخالفت با ایده پاسخگویی گام برداشته و با تلاش دوبارهای برای رقیبهراسی نوشته است: «در صورت به قدرت رسیدن رقیب تحریمهای بینالمللی از سوی شورای امنیت و نه تنها از سوی امریکا تداوم مییافت. این واقعیت غیرقابل انکار است که روحانی توانست با همه محدودیتها و مشکلات مسیر دیپلماسی کشور را تغییر دهد و با همه کمیها و کاستیها در جهت تغییر سیاستهای داخلی نیز حرکتهایی را آغاز کند.»
محمدصادق جوادی حصار هم در روزنامه آرمان رقیبهراسی را همچنان در دستور کار قرار داده و نوشته است: «اگر آقای رئیسی شخص اول اجرایی کشور میشدند، قطعا آقای قالیباف هم به مقام معاونت اولی میرسیدند و تیم همراه و همکار رئیسجمهور، وزرا و نزدیکان آقای احمدینژاد و دوستان آقای جلیلی میبودند و در کابینه به عنوان معاون، وزیر و یا مشاور به خدمت گرفته میشدند و در امور هستهای و سیاست خارجی و نحوه تعامل با جهان، به آقای رئیسی مشاوره میدادند. وقتی که آقای دونالد ترامپ از برجام خارج میشود و ایران را به دلیل اجرا و پایبندی به برجام مورد مواخذه قرار میدهد و تحت فشار میگذارد، احتمالا آقای رئیسی هم به سخنان و عقاید خود جامه عمل میپوشاندند؛ یعنی به برجام تن نمیدادند. اکنون که به ظاهر روسیه و چین در کنار ایران هستند، کشور در وضعیت کنونی قرار دارد، حال اگر در برابر فشار تحریمهای ترامپ، چین و روسیه و اتحادیه اروپا و غیره هم با ایران همکاری نمیکردند و در جبهه ترامپ قرار میگرفتند، در چنین شرایطی چه وضعی حاکم میشد؟»
متاسفانه این اظهارات، صرفا فرافکنی و بلکه توهمی بیش نیست. جوادی حصار و کولایی اولا باید توضیح دهند تغییر مسیر دیپلماسی کشور و همراهی اروپا با ایران-البته صرفا در حرف- چه آوردهای برای کشورمان داشته است. از نظر عموم مردم، تا زمانیکه تغییر دیپلماسی باعث تغییری در زندگی روزمرهشان نشود عملا هیچ فایدهای برای ما نداشته است.
اوضاع کنونی ما کشور ما در زمینه سیاست خارجی عملا هیچ تفاوتی با سال ۹۱ ندارد و همان تحریمها اکنون برقرار است و آنچه مانده فقط معطلی ۵ ساله کشور به امید گشایشی از جانب آمریکا و اروپا است.
بهعلاوه تا زمانی که فردی در قدرت قرار نگرفته و رئیس جمهور نشده هیچگونه قضاوتی درباره او نمیتوان انجام داد و عملا آنچه این دوستان نوشته اند صرفا کارکرد انتخاباتی دارد و چیزی جز توجیه نیست. اصلاحطلبان بهجای پاسخگویی درباره عملکردشان در دولت، مجلس و شورای شهر همچنان در مسیر رقیبهراسی گام برمیدارند و تا زمانی که پاسخگو نباشند به دموکراسی خیانت کردهاند؛ چون پاسخگویی مسئولین انتخابی به مردم از اصول اساسی دموکراسی است.
***
حزب موتلفه و لزوم تغییر رویکرد در کنار تغییر نسل
محمدمهدی اسلامی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به «اعتمادآنلاین» گفت: «به تعداد اعضای شورای مرکزی با توجه به تغییر اساسنامه که دوره گذشته به وجود آمد، پنج نفر اضافه شد.
طبق قانون جدید احزاب چهرههایی که در دو حزب حضور دارند، باید یکی را انتخاب کنند و نمیتوانند در شورای مرکزی دو حزب همزمان حضور داشته باشند. برخی از اعضای شورای مرکزی ما دبیرکل برخی از تشکلهای دیگر هستند مانند آقای غفوریفرد، آقای عباسپور و... به همین دلیل اینها اصلا این دوره نامزد نشدهاند.
میانگین سال تولد اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه در دوره قبل ۱۳۳۶ بوده و این دوره به ۱۳۴۲ ارتقا یافته که این نشاندهنده پویایی حزب است، چراکه بعد از 55 سال از تاسیس و با حضور برخی از اعضای موسس که میانگین سنی حزب که از نسل اول هستند، اعضایی از نسل سوم انقلاب نیز رای آوردهاند و تعدادشان بیشتر شده و بر همین اساس موجب افزایش میانگین سنی به 1342 شده است.»
اما روزنامه ایران در یادداشتی انتقادی درباره حزب موتلفه نوشت: «نکته قابل تامل لحن «ساحلنشینی» موتلفه در بیانیه پایانی است؛ ساحلنشینی که خود را از همه آنچه که در دریا میگذرد، مبرا میداند. در حالی که سوال اینجاست حزب موتلفه بعد از پنج دهه حیات سیاسی، چه سهمی در موضوعات مبتلابه جامعه امروز دارد؟ به عنوان قدیمیترین حزب ایران، کدام کادر و برنامه عملی را برای اداره کشور داشته است؟ اگر مفاهیم کلی و شعاری را از بیانیهها و موضعگیریهای این حزب بگیریم، چه باقی میماند؟ و سوال سادهتر چگونه تشکلی ۵۵ ساله از مدیریت معرفی یک کاندیدا ناتوان است؟ در انتخابات سال گذشته بود که حزب موتلفه اسلامی بعد از تبلیغات فراوان برای ثبتنام خود به عنوان اولین حزبی که کاندیدای حزبی معرفی کرده است، مصطفی میرسلیم را به میدان انتخابات فرستاد. این در حالی بود که تعدادی از اعضای بلندپایه حزب، در جلسات نهاد انتخاباتی اصولگرایان ائتلافی موسوم به «جمنا» شرکت میکرد.»
انتقادات روزنامه ایران تا حدودی بجاست. البته این انتقادات به همه احزاب کشور قابل تعمیم است. متاسفانه احزاب واقعی در کشور ما وجود ندارند و احزاب کنونی کشور عمدتا دورهمیهای سیاسی هستند. بههمین جهت آنها انتظاراتی را که از یک حزب واقعی میرود برآورده نمیکنند.
***
اصلاحطلبان از ریاستجمهوری سردار سلیمانی حمایت میکنند؟
نامه نیوز نوشت: «مدتی است که اصولگرایان موفقیت در انتخابات ۱۴۰۰ از مسیر رئیس جمهور نظامی را رها کرده و سرگرم فعالیت های سیاسی و تهیه فهرست برای انتخابات ۹۸ شده اند. همین موضوع هم اظهارات اخیر سعید حجاریان فعال سیاسی اصلاح طلب را قابل توجه تر می کند. او در گفت وگویی با خبرگزای تسنیم گفته است: « پراگماتیسم یعنی عمل به مقتضیات زمان و سیاستورزی در دایره ممکنات. من درباره سال ۱۴۰۰ فکر نمیکنم زیرا در ایران، برنامه بلندمدت ششماهه است! لذا معتقدم تا ۱۴۰۰ راه درازی در پیش داریم. فرض کنیم، طی این مدت ائتلافی علیه ایران شکل بگیرد و خدای ناکرده به ما حمله نظامی بشود. آنگاه قاعدتاً اصلاحطلبان مانند هر فرد میهندوست دیگری تحت لوای بهترین فرمانده نظامی –که بتواند بقای این سرزمین را حفظ کند- خواهند رفت.»...
این اظهارات او حداقل در شرایط موجود که خبری از حمله نظامی نیست رنگ و بوی حمایت از گمانه رئیس جمهور نظامی را دارد. تاکید حجاریان بر «بهترین فرمانده نظامی» یادآور محبوب ترین چهره نظامی موجود یعنی سردار سلیمانی است و جالب اینکه دیگر اصلاح طلبان نیز این برداشت از اظهارات حجاریان را نادرست نمی دانند.»
نظر شما