به گزارش خبرگزاري آريا، در اين مقوله، بيمههاي زندگي نيز اين چنين است و بايد با ديدگاهي جديد بدان پرداخت. درخصوص فرهنگ بيمههاي زندگي با يکي از کارشناسان اين حوزه گفتوگويي داشتهايم.
در ادامه مصاحبه با مجيد مشعلچي فيروزآبادي مديرعامل شرکت بيمهکوثر را ميخوانيد.
تعريف دقيق بيمه عمر چيست و در اين حوزه آيا روشنگري خاصي براي عموم مردم شده است تا اقبال عمومي به اين بخش تغيير محسوس يابد؟
اين دسته از بيمهنامهها براساس مدلي شناخته و طراحي شده است. در سراسر جهان يکي از پر طرفدارترين بيمهها است، که با در نظر گرفتن نرخ تورم، سود سرمايهگذاري و ويژگيهاي مربوط به خنثي کردن اثر تورم و محاسبه سود صندوق سرمايهگذاري به شکل مرکب، گزينهاي مناسب براي رفع دغدغه از آينده و ايجاد آرامش و اميد است. در کل پسانداز و سرمايهگذاري، فوت و حيات فرد و پوششهاي تبعي شاکله اصلي اين بيمهنامه را تشکيل ميدهد. البته همانند ساير بيمهها -به غير از درمان و ثالث- هنوز به جايگاه واقعي خود نرسيده است که قطع به يقين نبود تبليغات، نبود حمايتهاي لازم از سوي حاکميت، نوع فرهنگ جاري جامعه و مشکلات اقتصادي بيشترين تاثير را در اين موضوع دارد.
بيمههاي زندگي با چه رويکردي ايجاد شدند و چه هدفي را دنبال ميکنند؟ اين بيمهها هماکنون در چه بخشي متمرکز هستند و چه اهدافي را پوشش ميدهند؟
بيمههاي زندگي با هدف ايجاد آرامش خاطر و اميد به آينده، بهبود وضعيت معيشت به ويژه در زمان بازنشستگي و تامين نيازهاي ضروري از روشي مطمئن، تشکيل شدهاند و علاوه بر آن نقدينگي را به صورت منظم و در بهترين فرصتهاي اقتصادي سرمايهگذاري و مديريت ميکنند؛ همچنين جريان عادي زندگي خانوار را در برابر خطرهايي مانند مرگ زودرس سرپرست خانوار يا بروز حادثه براي هر يک از اعضاي خانواده حمايت ميکند. در حال حاضر تمرکز بيمههاي زندگي روي گسترش چتر حمايتي براي آحاد جامعه است و اين مهم با ايجاد طرحهاي متنوع بيمهاي براي اقشار مختلف جامعه محقق خواهد شد.
فرهنگ استفاده از بيمههاي زندگي در ايران را تا چه ميزان بالغ ميدانيد و آيا حجم فعاليتهاي تبليغي و مشاورهاي در اين رشته کافي بوده است؟ ظرفيتهاي مغفول چيست و چرا به فعليت در نيامده است؟
در واقع بايد اينگونه گفت که فرهنگ بيمهاي در ايران هنوز به مرحله بلوغ نرسيده است؛ اگر شما ايران را با کشورهاي آسيايي يا حتي منطقه مقايسه کنيد به وضوح تفاوتهاي فرهنگ بيمهاي را درک ميکنيد. اگر فعاليتهاي مشاورهاي و تبليغي کافي بود بايد از استقبال عمومي بيشتري را به بيمه و بهويژه بيمههاي زندگي شاهد بوديم. البته اين نکته نيز نبايد فراموش شود که اين روند درسالهاي اخير افزايشي و مثبت بوده است.
اشکال مختلف بيمههاي عمر در جهان با ايران چه تفاوتهاي دارد و چه نوع بيمههايي در ايران قابل بوميسازي است؟ چه الگو برداريهاي موفقي ميتوان انجام داد که تا کنون انجام نشده است؟
از آنجايي که بيمههاي زندگي يک کالاي وارداتي است پس نسخه ايراني و غيرايراني آن در ساختار تفاوتي ندارد. تفاوتهاي آن به سبب مسايل فرهنگي و عقيدتي حاصل شده است که البته الزامي بوده و به نوعي بوميسازي شده است. باتوجه به اينکه بيمه زندگي هدفي جز آرامش و رفع دغدغه آدمي ندارد و نياز تمامي انسانها را پوشش ميدهد پس انواع بيمههاي زندگي را ميتوان بررسي و براساس شرايط داخلي بوميسازي کرد. نکته قابل توجه اين است که آنچه در ايران به عنوان بيمه و بهويژه بيمه زندگي شناخته ميشود کلي است. آنچه را ميتوان از مقوله بيمه عمر در خارج از ايران انتخاب و بررسي کرد توجه آنها به جزئيات و نکات کوچکي است که در زندگي افراد وجود داشته است و قابليت توجه و بيمه شدن دارد البته اين امر نيازمند بررسيهاي دقيق و ريز بيمه زندگي در دنياست و البته فرهنگسازي و ايجاد بسترهاي فروش آن در ايران.
بيمههاي زندگي در حوزه حمايت از خانوادهها و شخص دقيقا با چه مکانيزمي عمل ميکند و چگونه به امنيت اقتصادي آنها کمک خواهند کرد؟
ماموريت مهم بيمههاي زندگي ايجاد آرامش خاطر و اميد به آينده و بهبود وضعيت معيشت اشخاص و تامين نيازهاي ضروري از روشي مطمئن است از طرفي بيمه زندگي در جريان عادي خود، خانوار را در برابر مخاطرات و حوادث پيش رو تحت حمايت قرار ميدهد که با اين کار، بخش قابل جبران حوادث تا حدودي تامين ميشود و بخشي از آلام خانواده با وجود لطمات معنوي، التيام مييابد. از سوي ديگر ايجاد پوششهاي متنوع و صدور بيمهنامهاي متناسب با نياز هر فرد، علاوه بر ايجاد رضايت، سبب بهبود معيشت افراد يا ذينفعان در دراز مدت خواهد شد.
به تعبيري ديگر روش عمل بيمههاي زندگي در حمايت از خانواده را ميتوان همچون جويباري جاري دانست که هرچند کم يا زياد باشد ولي در نهايت در نقطهاي جمع ميشود و امکان بهرهمندي از آن فراهم ميشود. شايد در طول مسير ميزان آب آن زياد به چشم نيايد ولي در محل تجميع آن مقادير ارزشمندي آب جمعآوري گرديده است. ضمن اينکه در طول مسير نيز از آن ميتوان براي ادامه حيات و رفع برخي از نيازها استفاده کرد و به نوعي ضامن امنيت فرد است.
در خصوص دستهبندي بيمههاي عمر توضيح فرماييد و بگوييد که اين تفکيک بر چه اساسي انجام شده و آيا پاسخگوي نيازهاي امروز مردم است يا خير؟
براساس تقسيمبندي رايج بيمههاي عمر به سه گروه عمده تقسيم ميشوند:
*بيمه عمر به شرط حيات
*بيمه عمر به شرط فوت
*بيمه عمر مختلط
مهمترين عامل و اساس تفکيک اين طبقهبندي حيات فرد است، در واقع همان طور که از نام بيمههاي زندگي برميآيد شاکله اصلي آن يعني حيات فرد دستمايه تقسيمبندي شده است که اگر فرد زنده باشد يا فوت کند تحتپوشش اين بيمهنامه قرار خواهد داشت و اين اهميتي است که به ارزشمندترين دارايي فرد داده ميشود در جواب اينکه آيا پاسخگوي نياز افراد است يا خير؟ بايد گفت اگر بيمه زندگي را همان جويبار بدانيم اين هنر شرکتهاي بيمه است که جويبار را به نهر و رودخانهاي تبديل کند که تمامي نيازهاي افراد را تامين کند.
موانع و راهکارهاي توسعه بيمههاي عمر در کشور چيست ؟ به نظر جنابعالي مهمترين کاستي و چالش حوزه بيمه زندگي در چه بخشهايي است و نقش سياستگذاران و شرکتهاي فعال در اين مشکلات کجاست؟
موانع و راهکار ها را ميتوان به ترتيب زير بيان کرد.
راهکارهاي مربوط به عوامل ساختاري: از دلايل ساختاري رشد نکردن بيمه هاي عمر در ايران، دسترسي نداشتن به آمار صحيح و منسجم است که براي رفع اين معضل بايد يک نظام آماري مدون و منظم در صنعت بيمه شکل گيرد. در اين راستا بيمه مرکزي بايد نقش مدير و ارشادگر را داشته باشد و شرکتهاي بيمه را موظف به توليد و ارائه آمارهاي منظم و دقيق کند تا اين آمارها توسط بيمه مرکزي جمعآوري، هماهنگ و منظم شود و در اختيار همگان قرار گيرد. وجود پرداختهاي تأمين اجتماعي بالا که فشار زيادي را به دولت وارد ميکند ميتواند براي کاهش تقاضاي بيمه عمر عمل کند. توصيه ميشود دولت به جاي افزايش مستمريها ، سياست تشويق و تبليغ بيمههاي عمر را پيش گيرد.
راهکارهاي مقابله با تورم: فروش بيمههاي عمر با سرمايه صعودي، مشارکت بيمهگذار در منافع حاصل از سرمايهگذاريهاي شرکت بيمه، انتخاب جانشين براي سرمايه.
راهکاري براي مقابله با درآمد سرانه پايين: بيمههاي عمر با حقبيمههاي کمتر و در نتيجه سرمايه بيمه متعادلتر براي مناطق روستايي و شهرهاي کوچک ارائه شود. در اين راستا ميتوان به برنامههاي بيمه عمر خرد (Micro Life Insurance) اشاره کرد که ميتواند اقشار کم درآمد را تحتپوشش قرار دهد .
راهکارهاي مربوط به عوامل فرهنگي، اجتماعي و آموزشي: تغيير فرهنگ به نفع اختصاص بخشي از درآمد خانوارها به خريد بيمه عمر. اين امر بايد به صورت اصولي و براي بلند مدت و بهطور مستمر صورت گيرد تا آحاد ملت، افرادي محتاط، ريسک گريز و آينده نگر باشند. ضمناً آموزش خانواده بايد به نحوي باشد که والدين براي پس از مرگ خود هم براي تامين رفاه فرزندان خويش برنامهريزي کنند. به عنوان مثال هر خانواده ژاپني به طور متوسط پنج قرارداد بيمه عمر دارد تا آينده خانوادهاش را تامين کند. اطلاعرساني در مورد بيمههاي عمر و آشنايي با شيوههاي پسانداز از طريق اين بيمهها و آگاهي دادن به مردم در مورد خطر فوت سرپرست خانواده و تامين نشدن خانواده يا ايام کهولت و پيري و ناتواني از طريق رسانههاي گروهي، مجلات، نشريات يا آموزشهاي درون سازمان ها، اداره جات و موسسات به کارمندان و کارگران.
راهکارهاي مرتبط با شرکتهاي بيمه :طراحي پوششهاي به روز و جديد و مناسب، حفظ مشتريان خود و راضي نگه داشتن آنها، فعال کردن بخشهاي مربوط به تحقيق و پژوهش در مورد موضوعهاي مختلف بيمههاي عمر مثل ارزيابي دقيقتر ريسکها، تعيين تعرفهها و نرخ حقبيمهها و انتخاب محل مناسب سرمايهگذاري ذخاير فني و رياضي، برگزاري دورههاي آموزشي مستمر براي کارمندان، آسان کردن مراحل فروش بيمهنامه و مراحل بررسيهاي مربوط به پرداخت خسارت بهمنظور کاهش مراحل اداري و بوروکراسيهاي موجود، استفاده از روشهاي نوين فروش که در بسياري از نقاط دنيا مرسوم و متداول هستند و از اين طريق مشتريان بسياري از خدمات شرکتهاي بيمهاي بهرهمند ميشوند.
راهکارهاي مربوط به دولت و سياستگذاري: مهمترين توصيه به منظور رونق بيمه عمر، رفتن به سمت فضاي رقابتي و انجام فعاليت توسط بخش خصوصي است. دولتي بودن صنعت بيمه عمر، مناسب توسعه و گسترش آن نيست. دولت بايد با يک برنامهريزي تدريجي به سمت رهايي از تعرفه و استفاده از مکانيسم بازار رود .آزادسازي نرخ تعرفههاي حقبيمه و واگذاري اختيارها در سطح وسيعتر به شرکتهاي بيمه براي رقابت بر سر قيمتها و نرخ حقبيمهها. اختصاص بودجههاي تحقيقاتي و پژوهشي به مراکز آموزشي و دانشگاههاي مرتبط با بيمه هاي عمر براي مطالعات جدي درباره عملکرد صنعت بيمه در کشورهاي موفق با هدف ارتقا و اعتلاي وضعيت بيمه هاي عمر و توسعه آن. اعطاي وام و تسهيلات و آماده کردن بستر مناسب براي سرمايهگذاري افراد يا گروههايي که تصميم به تاسيس شرکتهاي تخصصي بيمه عمر دارند و توجه بيش از پيش دولت به بازار بيمه هاي عمر که علاوهبر تامين و حمايت مردم در مورد آيندهشان نقش موثري در رشد اقتصادي کشور ايفا ميکند.
به نظر شما نوآوري در اين بخش تا چه ميزان رعايت شده و آيا بهروزرساني بيمههاي عمر در قالب بيمه زندگي موفق بوده است ؟
امروزه در خصوص اهميت و ارزش مفهوم نوآوري و پويايي محصولات بيمههاي زندگي اتفاق نظر وجود دارد. همواره با تغيير در نيازها و دگرگوني سلايق در بين آحاد جامعه نياز به خلاقيت و نوآوري پررنگتر ميشود. اهميت اين موضوع در بازارهاي رقابتي بسيار بيشتر است. اما اگر نگاهي مقايسهاي به بيمههاي زندگي در ايران و ساير کشورهاي توسعه يافته بياندازيم در مييابيم که تفاوت ساختاري و کلي در اين زمينه وجود ندارد. در واقع ماهيت و کارکرد بيمههاي زندگي به شکلي است که نوآوريهاي اين حوزه بيشتر در روشهاي بازاريابي، خدمات ويژه يا مزاياي اضافي نمودار ميشود. کما اينکه مفهوم سپرده گذاري بانکي در تمام دنيا به يک شکل است و تفاوتهاي موجود اکثرا در حوزه خدمات زيرساختي و جانبي است. با وجود اين با توجه به رشد استفاده از اينترنت، قطعا خدمات آنلاين، فضاي مجازي و استارتآپها ميتوانند نقش موثري در تامين نيازها و سلايق بيمهگذاران داشته باشند. در واقع فضاي نوآوري و خلاقيت در طول فرآيند فروش بيمهنامه شامل معرفي محصولات، مقايسه محصولات، خريد محصول مورد نظر، استفاده از خدمات و پوشش هاي بيمه اي و... براي استارتآپها فراهم است.
با توجه به رواج بيمه عمر زماني (Term Life) آيا ميتوان اينگونه برداشت کرد که نرخ حقبيمه کمتر در مقوله توجه عمومي به بيمه عمر اثرگذار است؟
اين نوع بيمهنامه با توجه به اينکه سابقهاي طولاني در ايران دارد بيمهاي شناخته شده است و بخشي از اقبال عمومي به آن در نتيجه مدت طولاني و بهرهمندي بسياري از افراد از آن است ولي بدون شک عامل قيمت نيز ميتواند تاثير بسزايي در آن داشته باشد. دو نکته در اين خصوص مهم به نظر ميرسد؛ اول اينکه ارائه خدمات مناسب در طول زمان ميتواند راهگشاي بيمهنامههاي جديد از جمله بيمه عمروسرمايهگذاري باشد و دوم اينکه طراحي بيمهنامههاي زندگي ميبايد در برگيرنده شرايط اقتصادي مالي فرهنگي و ... تمامي اقشار جامعه باشد چراکه پرداخت حقبيمههاي سنگين در توان همه افراد نيست.
روشهاي ارزيابي و مشاوره در حوزه بيمه عمر را در شرايط کنوني کشور چگونه ميدانيد؟ آيا استفاده از ابزارهاي فنآورانه را در اين بخش کافي ميبينيد؟
هنوز تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله داريم چرا که در حال حاضر ارزيابي و مشاوره در حوزه بيمههاي زندگي غالبا به شکل سنتي و با مراجه متقاضي به دفاتر و شعب بيمه صورت ميگيرد. اخيرا وبسايتهايي براي مقايسه محصولات شرکتهاي بيمهاي آغاز به کار کردهاند که خدمات اين وبسايتها اکثرا در زمينه مقايسه نرخ ها و جداول است نه خدمات مشاورهاي. در واقع ميتوان گفت که اکنون در مرحله گذار از روشها و مشاورههاي سنتي و تاکيد بر جدول فروشي به مرحله مشاورههاي مبتني بر تامين آينده از هر لحاظ و ارائه پوششهايي به منظور رفع دغدغه از آينده هستيم که اين موضوع با ورود نسل جوان و تحصيلکرده بيشتر نمود پيدا کرده است. با توجه به سرعت تغيير علم در سالهاي اخير ميتوان مشاهده کرد هيچ مرزي براي تغيير در وضعيت فعلي و گام برداشتن به وضعيتي جديد که در برخي مواقع خيال پردازانه نيز به نظر ميرسد وجود ندارد بنابراين با تمام تغييراتي که فناوري فعلي در بيمه بهوجود آورده است بايد گفت جاي کار و فعاليت بسياري در حوزه فناوري و IT وجود دارد.
نقش شبکه فروش و کارآمدي شرکتها و نمايندگان فروش اين بخش در وضعيت کنوني بيمههاي زندگي را چگونه ارزيابي ميکنيد و چه پيشنهادهايي داريد؟
شبکه فروش مهمترين عنصر پيشرفت و موفقيت شرکتهاي بيمه هستند. هرچه شبکه فروش بيمههاي زندگي اعم از نماينده و بيمهگر توانمندتر و با انگيزهتر باشند بيمه زندگي در مسير رشد و ترقي گامهاي استوارتري برميدارد. مهمترين نياز شبکه فروش امنيت شغلي، آموزشهاي حرفهاي و کارمزدهاي منظم است و در صورتي که شبکه فروش از طريق اين مولفهها انگيزه کافي را کسب کند مي تواند در عرصه فروش بيمههاي زندگي قويتر ظاهر شود. در اين موضوع ايجاد سازوکارهايي براي تامين امنيت شغلي و مالي نمايندگان راهگشاست. از طرفي مهمترين عامل تقويت شرکتهاي بيمه تغيير نوع نگاه جامعه و دولت به بيمه و بهويژه بيمههاي زندگي است.
در تفسير اهميت بيمههاي زندگي به نظر شما چه کساني به بيمه عمر نياز دارند و در انتخاب انواع بيمهها چه نوع بيمه نامهاي براي افراد مختلف ميتواند حائز اهميت باشد؟
در يک کلام ميتوان گفت همه؛ چرا که بيمههاي زندگي بهگونهاي طراحي شده است که با در نظر گرفتن ريسک سني، شغلي، سلامت پزشکي و ... ميتواند ارائهدهنده پوشش و مزايا به افراد جامعه باشد. برخي نيازمند پوششهاي آن هستند و برخي ديگر از مزاياي سرمايهگذاري آن استفاده ميکند، عدهاي هم به منظور ايجاد آرامش خاطر و کاستن از فشار رواني ناشي از آينده به دنبال اين بيمهنامه هستند.
يکي از تعابير و برداشتها که از سوي بازاريابان بيمهاي براي بيمه زندگي به مشتريان ارائه ميشود تعبير«پس انداز» بودن بيمه زندگي است. آيا با اين تبليغ موافقيد؟ در اين زمينه چه ديدگاهي داريد؟
خير موافق نيستم. اگر جنبههاي اصلي بيمه زندگي را شامل دو قسمت کلي يعني بهرهمندي از پوششهاي بيمهاي، سرمايهگذاري و پسانداز بدانيم؛ توجه به اين نکته ضروري است که هردو بخش به يک اندازه مورد توجه، ارائه و تاکيد قرار گيرند. صرف تاکيد بر پسانداز بيمهنامههاي زندگي ذهن مشتري را به سمت مقايسه بين بانک و بيمه و يا ديگر بازارهاي مالي سوق ميدهد و واقعيت اين است که بخش پساندازي بيمه در اين مقايسه معمولا توفيقي نخواهد داشت. لذا تاکيد بر جنبه پساندازي بيمهنامه زندگي بهويژه در شرايط فعلي اقتصادي به نوعي تبليغات منفي محسوب ميشود. پس توجه به تمامي ابعاد و جنبههاي بيمههاي زندگي همچون مقابله با اثر تورم، امکان برداشت از اندوخته، دريافت وام بدون نياز به ضامن، سود مشارکت در منافع و بسياري مزاياي ديگر منجر به فروش بيمهنامهاي پايدار خوهد شد.
-->
نظر شما