شناسهٔ خبر: 29855589 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

نصرت‌الله تاجیک در گفت‌وگو با ایکنا:

اقتدار دولت در مدیریت شرایط تحریم زیر سطح عادی است

گروه سیاسی ــ کارشناس مسائل بین‌المللی با بیان اینکه مدیریت کشور در شرایط جنگ اقتصادی و تحریم به صورت عادی است نه غیرعادی و سخت، گفت: این امر به سیاست‌های تبلیغی و رسانه‌ای دولت و کشور برمی‌گردد که ضعیف و بدون راهبرد است و مدیریت عمومی و اقتدار دولت برای مدیریت تحولات زیر سطح عادی است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایکنا؛ یکی از عبارات و جملات مکرری که مسئولان در هنگام تحریم بیان می‌کنند این است که می‌توان تحریم‌ها را به یک فرصت تبدیل کرد. حال سؤال این است که چه بایدها و نبایدهایی تهدیدی به نام تحریم را به فرصت تبدیل می‌کنند؟ در واقع، مسئولان در شرایط تحریم باید چه تصمیماتی بگیرند یا نگیرند و چه اقداماتی را باید انجام بدهند یا ندهند تا تحریم‌ها فارغ از شعار به فرصت تبدیل شود.

امکانی دست داد که در این موضوع با نصرت‌الله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن و کارشناس مسائل سیاسی، گفت‌وگو کنیم که متن آن به شرح ذیل است:

ایکنا ــ در دوره تحریم برای تبدیل این تهدید به فرصت در عرصه عمل و فارغ از شعار، مسئولان و تصمیم‌گیران چه بایدها و نبایدهایی را باید رعایت کنند؟

هر تهدیدی را می‌توان با برنامه‌ریزی، مدیریت و بسیج امکانات برای رسیدن به اهداف به فرصت تبدیل کرد؛ تحریم هم وقتی به فرصت تبدیل می‌شود که بتوان از آن در جهت اهداف درازمدت کشور استفاده کرد. در واقع تحریم به خودی خود فرصت نیست و نخواهد شد بلکه فی‌نفسه یک تهدید است ولی به‌کارگیری اصول علم مدیریت، تحقق عزم واقعی مسئولان کشور و اصلاح بافت بوروکراتیک و اداری اگر با هم بسیج شوند، در کنار برنامه‌ریزی می‌توان از تحریم‌ها فرصت ساخت. شرط لازم و کافی آن وجود نیروی انسانی معتقد به تحقق تبدیل تهدید به فرصت است و نه فرصت‌طلبانی که درصدد حفظ مقام و پست خود بوده و حاضر به پذیرش هیچ‌گونه ریسک و مسئولیت‌پذیری نیستند!

درباره اینکه تا چه حد توانسته‌ایم چنین نیروهایی را تربیت کنیم و یا به‌ کار بگیریم و یا آیا اصلاً چنین فرصت‌سازی‌هایی هست یا نه، شاید ارزیابی علمی انجام نشده باشد، اما با بررسی شواهد می‌توان گفت خیلی در این راستا موفق نبوده‌ایم! نه در تربیت و به‌کارگیری نیروهای توانمند و کارا و نه در بهره‌برداری بهینه از فرصت‌ها! حتی دستگاه بوروکراتیک کشور در مظان اتهام فرصت‌سوزی است! اگر هم توفیقی در تبدیل تحریم‌ها به فرصت داشتیم، بیشتر از سوی بخش خصوصی و صنعت‌گران و تولیدکنندگان بوده که با ابتکار و نوآوری خود و صد البته با مرارت و سختی و زحمت و خون دل خوردن فراوان کاری انجام داده‌اند، اما در قسمت‌های دیگر مانند سیاستگذاری، هماهنگی، بسیج منابع و اولویت‌بندی خیلی خوب عمل نکرده‌ایم. در واقع حتی در دوره تحریم، منابع خود را به سمت مصارف غیر ضروری سوق داده‌ایم. به عبارتی هر زمان که کشور با گشایشی مواجه شده‌ایم پول را توزیع کرده‌ایم و هر زمان که دچار مشکلاتی از قبیل تحریم شده‌ایم سعی کرده‌ایم این مشکلات را به روش‌های غیراقتصادی فرافکنی کنیم و در داخل به گردن بخش دیگری بیندازیم و در بخش خارجی تحریم‌کنندگان را مقصر بدانیم.

کشوری به وسعت ایران با منابع طبیعی، موقعیت ژئوپلیتیکی و مؤثر در نقشه دنیا، منابع درآمدی و نیروی انسانی که دارد خیلی بهتر می‌توانست در شرایط تحریم برنامه‌ریزی کند، اما به دلیل مشکلات ساختاری در سیاست و حکومت، مدیریت اجرایی کشور، برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها عزمی که برای تبدیل تحریم به فرصت لازم است مشاهده نمی‌شود. تحریم در حقیقت جنگ اقتصادی است. همان طور که در جنگ نظامی همه در مقابل دشمن می‌ایستند باید تحریم جنگ اقتصادی تلقی می‌شد و همه منابع اعم از نیروی انسانی، مدیریت و منابع مادی و حتی معنوی کشور در جهت مقابله با تحریم و تحریم‌کنندگان به کار گرفته می‌شد، اما به نظر من توفیق‌ در بخش‌های مردمی و غیردولتی در مقایسه با سیستم دولتی بیشتر و امیدوار‌کننده‌تر است که به دلیل برخی ابتکارهاست که اقدامات امیدآفرینی در مقابله با تحریم هستند.

مقابله با دور جدید تحریم‌ها به خاطر هوشمندی آن عزم ملی را می‌طلبد و صرفاً جلسه سران سه قوه کفایت نمی‌کند. این تحریم‌ها منابع مالی و شاهرگ حیاتی کشور به لحاظ درآمد، نفت و صنایع نفتی و مصرف‌کنندگان نهایی را هدف قرار داده و نه تنها به منابع مالی کشور برای تأمین نیازمندی‌های حیاتی مردم فشار می‌آورد و آن‌را محدود می‌کند، بلکه مانند موریانه‌ای به جان روند توسعه کشور می‌افتد و آن‌ را از درون پوک می‌کند و هم باعث مخالفت مردم با حکومت و دولت می‌شود و هم سبب برخورد بین طبقات مختلف جامعه خواهد شد و این خطرناک است! و این همان راهبردی است که مثلث ترامپ، بن‌سلمان و نتانیاهو آن را دنبال می‌کنند.

از سوی دیگر این دور از تحریم‌ها علاوه بر تأثیر  بر تجارت ایران، مصرف‌کننده نهایی را هم تحت فشار قرار می‌دهد تا منابع تأمین نفت خود را از ایران به جای دیگری منتقل کند و این امر می‌تواند اقتصاد کشور را در کوتاه‌مدت و سپس در درازمدت فلج کند، زیرا پیدا کردن مجدد مشتری و یا مشتری جایگزین در این بازار که عرضه بر تقاضا فزونی یافته کاری سخت خواهد بود. لذا در این قسمت باید با جدیت و اراده ملی از هر گونه اقدام بخشی خودداری کرد و به بسیج عمومی و عزم ملی نیاز است تا بتوانیم این شرایط را پشت سر بگذاریم.

ایکنا ــ چرا با وجود قرار گرفتن کشور در شرایط جنگ اقتصادی، مدیریت حاکم بر کشور مدیریت شرایط عادی است نه غیرعادی و سخت؟

به عقیده من این تلقی از شرایط مدیریت کشور درست است و این هم به سیاست‌های تبلیغی و رسانه‌ای دولت و کشور برمی‌گردد که ضعیف و بدون راهبرد است و مدیریت عمومی کشور و اقتدار دولت برای مدیریت تحولات زیر سطح عادی است! تحریم دو قسمت دارد؛ تأثیر ناشی از جنگ روانی و جنگ واقعی. تأثیر جنگ روانی کوتاه‌‌مدت است، اما تأثیر واقعی و عملیاتی تحریم‌ها درازمدت است. مدیران و مسئولان برای اینکه تأثیرات جنگ روانی را کاهش دهند به شکلی موضع‌گیری می‌کنند که جنگ عملیاتی و درازمدت به مرور به فراموشی سپرده می‌شود. به عبارتی وقتی مسئولان در پاسخ به جنگ روانی دشمن بیان می‌کنند که تحریم‌ها اثر ندارد و آن را تکرار می‌کنند کم‌کم این حرف را نیز خودشان باور می‌کنند و زمانی که به باور تبدیل شد، به طور جدی و عملیاتی به دنبال راهکار مقابله با تحریم نمی‌رویم و برای همین به نظر می‌رسد مدیریت شرایط عادی بر کشور حاکم است.

راهکار این است که باید خیلی شفاف مردم را محرم بدانیم و آنها را در قالب مدل‌های متعدد مشارکتی در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های کشور دخیل کنیم؛ مسئولان باید ابعاد اثرگذار و غیراثرگذار تحریم‌ها را به طور واقعی برای مردم تبیین کنند و برای این ابعاد برنامه ارائه دهند، آن هم برنامه‌هایی که زمان‌بندی‌شده و عملیاتی باشد، نه اینکه خواب و خیال و آمال و آرزوهای ما باشد. به عبارتی برنامه‌های ارائه شده برای مقابله با تحریم باید محسوس، کوتاه‌مدت و مشخص باشد، به طوری که وقتی از داشتن برنامه در شرایط تحریم و کاهش تأثیر آن صبحت می‌کنیم، این برنامه‌ها باید برای بازه زمانی شش ماه تا یکسال باشد نه مثلاً ده‌ سال که مشخص نیست کدام دولت بر سر کار است و چه کسی باید مسئولیت این مرحله را بپذیرد؟!

علی‌رغم اینکه تحریم‌ها از ابتدای انقلاب از سوی آمریکا علیه کشورمان اعمال شده، اما متأسفانه برنامه‌ریزی خوبی از نظر رسانه‌ای، تبلیغی، آماده کردن اذهان عمومی و ارائه برنامه‌های عملیاتی و سناریوهای متعدد مناسب هر حالت انجام نداده‌ایم. مسئله مهم دیگر که در شرایط تحریم باید مورد توجه باشد و از آن غفلت کرده‌ایم نحوه، اولویت و راهبرد تخصیص منابع است؛ زمانی که کشور در شرایط تحریم قرار دارد، نباید ولخرجی کرد.

برای مثال در پایان 1396 و پس از آشکار شدن نوع تخصیص ارز به برخی کالاها، همه متوجه شدند که سر کیسه ذخایر ارزی بدون حساب باز شده و کنترلی بر اینکه چه کالاهایی نیازمند تخصیص ارز هستند یا نیستند نشده است. در این شرایط چرا باید برای کالایی مثل موبایل ارز دولتی تخصیص داده شود یا وقتی اجازه واردات به اتومبیل‌های لوکس میلیاردی داده می‌شود و این خودروها به خیابان‌ها می‌آ‌‌‌یند، باید تبعات و خطرات اجتماعی آن را هم در نظر گرفت. در آن زمان دیگر نمی‌توان طبقات پایین را اقناع کرد که کشور در شرایط تحریم است و باید مقاومت کرد.

معمولاً در سیاستگذاری‌های کلان و مدیریتی کشور و تنظیم برنامه‌ها که آحاد جامعه را دربرمی‌گیرد و همه باید با مسئولان همراه شوند ضعف داریم. در ایجاد رغبت عمومی شهروندان که با طیب خاطر همراه تصمیمات حاکمیتی و دولت باشند و آنها را نه تنها با جان و دل بپذیرند، بلکه حتی اگر به ضررشان هم باشد، آنها را اجرا کنند موفق نیستیم و یا با خوشبینی کوتاهی کرده‌ایم!

ایکنا ــ خطرات فراتر از تحریم این است که مردم احساس کنند فقط آنها در این شرایط مقاومت می‌کنند و عده‌ای دیگر، که معمولاً شامل مسئولان و خانواده آنها می‌شوند، از این شرایط مستثنا هستند. بنابراین، برای تبدیل مقاومت به مسئله ملی چه اقداماتی لازم است؟

ضعف اساسی در کشور نداشتن عزم ملی در مبارزه با فساد، تبعیض و تغییر بافت نظام اداری کشور است. اولین قدم برای موفقیت در مقابله با تحریم‌ها حرکت به سوی سالم‌سازی نظام اداری کشور است. نظام اداری کشور نظامی پوسیده و فاسد است، در حالی که امور روزمره مردم را نظام اداری باید مدیریت کند. وقتی نظام اداری کارایی ندارد، نمی‌تواند با تحریم‌ها مقابله کند و اولین قدم برای ایجاد مقاومت تخریب خلاق است؛ تخریب خلاق وقتی رخ می‌دهد که نظام اداری کشور به خلاقیت و نوآوری بها دهد. در نظام اداری کنونی نمی‌توان با خلاقیت و نوآوری تحریم‌ را تبدیل به فرصت کرد.

مسئله بعدی فساد است که منجر به تبعیض می‌شود. در این شرایط یک فرد با اندک درآمدی باید زندگی خود را بگذراند، اما فرد دیگری، با دستیابی یا دست‌اندازی به منابعی که حقش نیست، ناعادلانه شرایط زندگی خود را ارتقا می‌بخشد. زمانی فردی به جامعه از طریق تولید و خدمات ارزش‌افزوده‌ای می‌دهد که به ثروت مشروعی دست پیدا می‌کند و باید آن را نه تنها محترم شمرد، بلکه کمک کرد و یارانه مادی و معنوی داد تا هم او تشویق شود و هم این گونه حرکات ارزش‌آفرین گسترش یابد. یعنی تولید ثروت باید از سوی بخش خصوصی خلاق و کارآفرین عمومی شود، نه فقط تک‌ستاره‌های آسمان آلوده به فساد و تبعیض که ریشه ارزش‌آفرینی را هم بخشکاند! اما زمانی دست‌اندازی به منابع رخ می‌دهد و افراد خاص به راحتی از طرق مختلف به منابعی حتی در سیستم بانکی، به  طور مستقیم و غیرمستقیم، دست پیدا می‌کنند و بدون ایجاد ارزش‌افزوده‌ای آن را به جای دیگر اختصاص می‌دهند و این یکی از انواع فساد سیستماتیک است. لذا در این شرایط باید باجدیت به سمت مبارزه با فساد، سالم‌سازی نظام اداری و از بین بردن تبعیض در کشور حرکت کرد و این قدم اول برای مقابله با تحریم‌ها و مقاوم‌سازی اقتصاد کشور است.

برای اینکه به نتیجه‌بخش بودن این اقدامات هم امید داشته باشیم باید نهادهای مردم‌نهاد و از جمله بخش خصوصی مستقل و ملی را تقویت کنیم. سازمان‌های مردم‌نهاد اعم از سودمحور (Profitable) و خدمت‌محور (Non Profit) باید در این راستا فرهنگ‌سازی کنند و دولت و حاکمیت هم از این سازمان‌ها حمایت مادی و معنوی کنند و هم فرصت شبکه‌ای شدن آنها را مهیا کنند تا از این‌ طریق نظام فاسد و تبعیض‌آمیز اداری کشور را اصلاح کنیم و جریان رسانه‌ای هم حامی باشد. رسانه‌های کشور بسیار می‌توانند در شفاف‌سازی و از بین بردن زمینه‌های فساد نقش‌آفرینی کنند. کما اینکه در این چند ماه اخیر، مواردی از فساد از سوی آنها پیگیری و فاش شد و شاید اینها منجر به اقداماتی شود که به داشتن جامعه‌ و سیستمی سالم و به دور از تبعیض و فساد نه تنها در نظام بوروکراتیک، بلکه در سیاست و حکومت امید داشته باشیم. اینها مقدمات مقاوم‌سازی اقتصاد و قدم‌هایی برای توانمندسازی جامعه نیز خواهد بود.

خوب است راهبرد اصلی کشور براساس اعتماد به مردم از طریق توانمند‌سازی حاکمیت از معبر توانمند‌سازی جامعه باشد. باید این فرصت را غنیمت بشماریم تا از اداره وصله‌پینه‌ای کشور دور شده و مملکت را از طریق علمی و با راهبرد و سیاست‌های عملی و نه شعاری اداره کنیم. انشاءالله!

گفت‌وگو از مهدی مخبری

انتهای پیام

نظر شما