شناسهٔ خبر: 29821486 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

مختاری در سخنرانی نمازجمعه خرم‌آباد:

دانشگاه‌های ایران عملا دانشجویی برای یک رژیم سکولار تربیت می‌کند؛ نه یک نظام اسلامی!

نماینده جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان در سخنرانی قبل از نماز جمعه خرم آباد گفت: امروز فضای عمومی دانشگاه‌ها بی صاحب مانده ودانشگاه‌های ایران عملا دانشجویانی تربیت میکنند برای یک رژیم سکولار نه یک نظام اسلامی.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ نماینده جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان و عضو کمیسیون تشکیلات اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه امروز شهرستان خرم آباد بود.

متن سخنان رضا مختاری، نماینده جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان بدین شرح است:
بنده امروز به نمایندگی از جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه لرستان و بزرگترین اتحادیه دانشجویی کشور در خدمت شما هستم تا به تحلیل مسائل روز استان و کشور بپردازم. جامعه اسلامی دانشجویان با سابقه حدود سه دهه فعالیت در کشور به عنوان بزرگترین جنبش دانشجویی کشور در حال فعالیت است.

از رسالت‌های اصلی دانشجو آرمانخواهی، مطالبه گری، عدالت خواهی، مبارزه با فساد، اشرافی گری و استعمار و استبداد است و نباید با جشن و سرور و پایکوبی جایگزین شود. امروز بنا به سفارش رهبر معظم انقلاب مبنی بر استفاده از تریبون نماز جمعه برای تبیین گفتمان انقلاب اسلامی در خدمتتون هستم هرچند که در دانشگاه‌ها ما را منافق و فرقانی می‌دانند، اما ما بی تعارف‌تر و صریح‌تر از هر زمان صحبت خواهیم کرد. اعتقاد ما این است اگر نظام اسلامی در پی کسب اعتماد مردم است باید قدرت تبیین مسائل را در خود ایجاد کند.

خدای دیروز ملت ایران، خدای روز‌های ۲۲ بهمن ۵۷، خدای سال‌های دفاع مقدس، خدای روز‌های فتنه ۸۸ و خدای تمام لحظات این چهل سال، خدای امروز هم هست. امروز در برهه‌ای از تاریخ نظام که به اصطلاح در پیچ تاریخی قرار داریم، همانند دوران حضرت موسی که نیل خروشان از یک طرف و لشکر فرعونیان از طرفی دیگر قصد نابودی مردم را داشتند خداوند بار دیگر به کمک ملت خواهد آمد و این وعده حق الهی است که "قال کلا ان معی ربی سیهدین" چنین نیست، یقینا پرودگارم با من است و به زودی مرا هدایت خواهد کرد.

ما هرچه جلوتر برویم کارمان سخت‌تر می‌شود. راه نجات ما در تبعیت از ولایت فقیه است تا انشالله خداوند امر خودش را برای ما بفرستد. مهم‌ترین مسئله امروز کشور ما جنگ اقتصادی است. جنگ اقتصادی که با شروع پیروزی انقلاب اسلامی علیه ایران از سوی، کشور‌های سلطه طلب غربی آغاز شده و در این روز‌ها به اوج خود رسیده است.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیثی می‌فرمایند: آنکس که جهاد نکرده باشد و یا لااقل آرزوی جهاد را در دل خود پرورش نداده باشد، یعنی فکر و اندیشه جهاد در قلبش نباشد، چنین کسی می‌میرد با نوعی از نفاق. تعبیر این حدیث در این برهه از تاریخ که جنگ اقتصادی، فکر و اندیشه مردم را هدف قرار داده است این است که باید مسئولین نظام خود را برای رویارویی با این جنگ اقتصادی آماده کنند.

این کشور روزی نیازمند به نیروی انسانی در میدان جنگ نظامی بود، اما اکنون نیازمند تفکر و روحیه جهادی در لایه‌های مدیریتی کشور است. اگر دین حق با رفاه طلبی و بدون قیام و جهاد حفظ می‌شد امام حسین (علیه السلام) که از ما عاقل‌تر بود هرگز خون خود را به پای آن نمی‌ریخت.

در اقتصاد دو نوع دیدگاه وجود دارد؛ اول دیدگاهی است که نگاه به خارج از مرز‌های کشور دارد و راه حل تمامی مسائل را در غرب یا شرق می‌بیند. وجه تمایز امامی که معتقد بود آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، با آنانی که پس از حاجت نگرفتن از آستان کاخ سفید حال به پنجره‌های کاخ الیزه و باکینگاهم دخیل بسته اند و توسل به اروپای آزمون پس داده را تجویز می‌کنند دقیقا همین تفاوت در دستگاه محاسباتی است.

تجربه ناپذیری یعنی روزی در سعد آباد و پاریس بخت خود را در مذاکره با اروپای بدون آمریکا آزمودند و نشد، بعد گفتند تا کدخدا نباشد نمی‌شود و حالا که آمریکا روی ۵ سال تلاش دیپلماتیک آن‌ها پا گذشته است می‌گویند امیدمان به اروپایی هاست و بدعهدی آمریکا تجربه‌ای برای ملت ماست. چقدر گفتیم، چقدر نوشتیم، گفتیم که اقایان روی دیوار بد کسی یادگاری نوشته اید.

گله داریم از اینکه برجام نافرجام را فتح الفتوح خواندند، بیابان بی آب و علف را به باغ گلابی تشبیه نمودند، منتقدین را کم سواد و بی شناسنامه خوانده، به جهنم حواله دادند. آقایان در بسیاری از مواقع با استفاده از کلید واژه تصمیم نظام، به دنبال ساکت کردن موجی از انتقادات مردمی و دانشجویی هستند.

برای ما سوال این است که این نظام دقیقا شامل چه کسانی می‌شود که تصمیماتشان هم مخالف بیانات صریح رهبر انقلاب است و هم مخالف نظر آحاد مردم به خصوص قشر انقلابی جامعه. البته آقایان به اصطلاح تصمیم گیر نظام بدانند ما همچنان منتظر عذرخواهی آنان بابت تحمیل برجام به ملت ایران هستیم. ما باید به وظیفه خود عمل کنیم، چه مورد پسند استکبار واقع بشود یا نشود.

وقتی مبانی تفکر ما از غرب جداست نباید منتظر باشیم که نتایج عملی تفکرمان مورد تایید آن‌ها واقع شود. اگر می‌خواستیم که نهایتا خود را با پسند غرب و غرب زدگان بسنجیم دیگر چه داعیه‌ای برای انقلاب کردن وجود داشت؟ برای همه روشن است که از این پس لیبرالیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد، چرا که لیبرالیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیاز‌های واقعی انسان نیست چرا که مکتبی است مادی و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی‌ترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.

امروز به برکت انقلاب اسلامی در دنیا تظاهرات و تجمعات مردمی علیه ظلم‌های صورت گرفته استکبار جهانی در سوریه و فلسطین و یمن در کشور‌هایی که خود مهد استکبار جهانی هستند به وقوع می‌پیوندد و میتوان گفت: همانند شکست کمونیسم در قرن ۱۹ میلادی صدای شکسته شدن استخوان‌های لیبرالیسم نیز در دنیا به گوش می‌رسد و در سال‌های آینده شاهد افول لیبرالیسم وسرمایه داری در جهان خواهیم بود.

همانگونه که یکی از عوامل پیشرفت نظامی جمهوری اسلامی ایران قطع شدن پای لیبرالیسم در عرصه نظامی بود در عرصه سیاست و فرهنگ نیز باید این تفکر را زباله دان تاریخ سپرد تا تفکر ناب اسلام انقلابی بتواند نظام جمهوری اسلامی را به مقصد خودش برساند.

مشکل ما در حوزه مسئولین "ارز" دو چیز است: اول مسئولینی مثل همین ژن خوبی که آشنای یکی از معاونین وزارت خارجه بود و چند وقت پیش بعنوان مفسد ارزی دستگیر شد و مشکل دوم مغز‌های کهنه‌ایست که هنوز به علم روز مسلط نیستند.

این مشکل دوم حادتر است. برای مثال عرض میکنم؛ چند وقت پیش یکی از مسئولین حوزه ارزی کشور که قطعا استثناء هم نبوده، گفته که چیزی به نام جنگ ارزی نداریم؛ این درحالیست که هم رهبری مسئله جنگ اقتصادی را مطرح کرده و هم جدای از آن خود اقتصاددانان و مشاورین ارزی امریکایی مسئله‌ای بنام جنگ ارزی را بواسطه پول بدون پشتوانه تئوریزه و اجرا میکنند؛ و از همین طریق سعی بر جنگ‌های ارزی و تاثیرگذاری منفی در اقتصاد‌های ملل دیگر دارند. اما بااین وجود، متاسفانه تفکری که همچنان در میان مسئولین کشور غالب است، مسئله جنگ اقتصادی را مورد توجه و درک قرار نداده.

اما این چالش ارز چیزی نیست که بدون راه حل باشد. برای مثال عرض میکنم که یکی از راهکار‌های موقت که مورد کم توجهی قرار گرفته مسئله پیمان‌های پولی دوجانبه و چندجانبه‌ست که این کار باعث کاهش ارتباط با دلار و در نتیجه کاهش تاثیرگذاری دلار در اقتصاد کشور میشود. این مسئله آنطور که باید در کشور‌هایی مثل چین، روسیه و ترکیه صورت پذیرفته، اما متاسفانه آنطور که شایسته هست در عمل سیاست خارجه ما دیده نمیشود و همچنان بعضی در حوزه سیاست خارجی جمهوری دنبال چسباندن خود و نظام به مدرنیته هستند که به حول و قوه الهی محقق نخواهد شد.

مهمترین لازمه حدف دلار و پیوستن به یک پیمان مالی مشترک پولی، عزم دولتمردان است. متاسفانه طیف فکری حاکم بر اقتصاد ایران در طول چهل سال، جذب سرمایه خارجی را مقدمه رشد میدانند و اعتقادی به جنگ ارزی ندارند در حالی که به دلیل نامتوازن بودن ساختار اقتصادی ایران، ورود سرمایه خارجی نتیجه‌ای جز تورم و فقر و اختلاف طبقاتی نخواهد داشت ضمن این که اگر آقایان نیاز به سرمایه دارند میتوانند به مقدار کافی در کشور پیدا کنند فقط کافی است که بتوانند نقدینگی افسار گسیخته موجود را به سمت تولید هدایت کنند.

برخی مفهوم اقتصاد مقاومتی را تحریف کردند و تلاش برای جذب سرمایه خارجی را مصداق و مقدمه اقتصاد مقاومتی میدانند. آقایان اگر تمایلی برای حل ریشه‌ای مشکلات دارند باید پیمان‌های پولی با شرکای اصلی تجاری ایران را در اولویت قرار دهند. تا زمانی که دلار بر روی مناسبات اقتصادی ما تاثیر گذار است، آمریکا از سلاح دلار برای وارد آوردن فشار و تنظیم رفتار ایران با ایجاد نابسامانی در اوضاع معیشتی مردم استفاده خواهد کرد و باید این بیماری آمریکایی از بدن اقتصاد ایران خارج شود.

اکونومیست نشریه‌ای که بیش از ۱۵۰ سال خود را وقف نظم سرمایه و سردمداران اش کرده بحران بعدی را نزدیک پیش بینی می‌کند و از آن به عنوان بحرانی یاد می‌کند که هیچکس از آن برنده بیرون نخواهد آمد. بحرانی که بیشترین تاثیر را بروی کشور‌هایی دارد که نبضشان با دلار آمریکایی میزند.

دیدگاه دیگر در اقتصاد دیدگاه نگاه به درون کشور و استفاده از ظرفیت‌های داخل است. قطعا مقاومت در برابر قانون و چنگ زدن به هر ریسمانی برای نگه داشتن حلقه مدیریتی ثابت در سازمان‌های مختلف راه حلی مناسب برای پیشبرد نهاد‌ها و سازمان‌های متبوع نخواهد بود و مدیران ارشد این مجموعه‌ها را بیش از پیش در بوته نقد قرار خواهند داد.

جوانگرایی در نظام اجرایی موجب پویایی و تحرک می‌شود، اما متاسفانه شاهد یک رسوب نسلی در چرخه مدیریتی کشور هستیم.
باید هم اکنون حضور نسل سوم انقلاب در عرصه‌های مدیریتی کشور را جدی بگیریم و از ظرفیت‌های نسل چهارم و پنجم انقلاب نیز که پا به عرصه گذاشته‌اند استفاده کنیم و برنامه‎‌ریزی‌های لازم را برای بکارگیری آن‌ها داشته باشیم.

در تمام دنیا در سطح مدیریت کلان و میانی از نظرات جدید، ایده‌های علمی و سیستم‌های مدیریتی روز دنیا استفاده می‌شود لذا وقت آن رسیده مدیرانی که ۴ دهه در کشور فعالیت کرده‌اند جای خود را به جمعیت جوان و فارغ التحصیل کشور بدهند و به آن‌ها اعتماد کند. جوانان در پیروزی نهضت امام خمینی (ره) و پس از آن در ۸ سال جنگ تحمیلی مجاهدت‌های فراوانی کردند و امام راحل همواره به آن‌ها اعتماد می‌کرد.

مسلما میانگین سنی بالای مدیران کشور در شکل گیری مشکلات نقش داشته است؛ کار اجرایی، فرد متخصص، جوان و صاحب ایده می‌طلبد. ما نمی‌گوییم یک جوان ۲۰ ساله در پست مدیریتی قرار بگیرد و نیز قرار نیست با قانون منع به کارگیری بازنشستگان مشکل بیکاری کشور حل شود، اما این قانون به رفع بخشی از بیکاری کشور کمک می‌کند.

این قانون در واقع حلقه‌ی بسته‌ی مدیریتی را باز میکند، میشکند، راه را برای جوان‌ها می‌گشاید.معتقدیم امروز همانند تجربه دفاع مقدس، نسخه‌های پوسیده ژنرال‌های خسته جنگ کلاسیک پیامدی جز عقب نشینی ندارد و حسن باقری‌ها می‌خواهیم تا با تغییر در استراتژی جنگ اقتصادی و فرهنگی بن بت شکنی کنند. دولت نیز باید به فکر تغییر ایدئولوژی اقتصادی خود باشد.

رئیس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی نه یک بار، نه دوبار بلکه در سه تریبون مخلتف در دولت دهم و یازدهم الگوی اقتصادی دولت و الگوی توسعه مطلوب ایران را الگوی مکتب نئوکینزی‌ها و نهادگرایان اعلام کرده که این مکتب، در تعارض جدی و کلیدی با مبحث اقتصاد مقاومتی مطروحه از سوی مقام معظم رهبری است.

با مدل اقتصاد کینزی حتی رسیدن به استقلال اقتصادی دوره قاجار هم غیر ممکن است، زیرا در آن دوره الگوی مصرف و الگوی تولید داخلی با فرهنگ ملی همسان بودند و این همسانی سبب می‌شد که مردم با سادگی زندگی کنند و تولید خودشان را مصرف کنند و نسبت به آنچه از خارج می‌آید احساس بی نیازی کنند و اگر کالایی از خارج می‌آمد آنچنان گران بود که مردم نمی‌توانستند آن را مصرف کنند، درست برخلاف وضعیت فعلی.

اگر این دولت بخواهد اقتصاد مقاومتی را عملی کند، باید مکتب نئوکینز را کنار بگذارد، یعنی دست از لیبرالیسم بردارد و اگر بخواهد لیبرالیسم را پیاده کند، باید اقتصاد مقاومتی را زمین بگذارد، در نتیجه دلواپس اصلی، کسانی هستند که برای حل مشکلات جامعه اسلامی به انگاره‌های پوسیده نئولیبرالیسم چنگ زده‌اند و در شرایطی که در مبانی نظری و فکری، در حال عبور از نظم جهانی مسلط و مقوله نئولیبرالیسم هستیم، برخی هنوز در ایران برای درمان مشکلات جامعه اسلامی از تئوری‌های نئولیبرال استفاده می‌کنند.

این نظام اقتصادی نوین غربی متضمن تحقیر ملت‌ها و سلطه سیاسی و فرهنگی بر دیگر کشورهاست. راه حل مشکلات اقتصادی کشور تنها و تنها در داخل کشور است.اقتصاد مقاومتی باید با استفاده از تولیدات داخلی و جدا کردن اقتصاد از نفت به صورت فراگیر در کشور اجرا شود.
 
بار‌ها و بار‌ها ثابت شده است که اگر صدا وسیما برنامه‌هایی بسازد که نیاز‌های مردم را بازگو کند، مخاطب خواهد داشت. هنر در جامعه کنونی ما شکلی نخبه زده به خود گرفته است و به جای اینکه از هنرمندان واقعی این سرزمین همچون شعرا، نویسندگان، سازندگان هنر‌های تجسمی و صنایع دستی چهره سازی شود از عده‌ای صورت سازی یا سلبریتی سازی می‌گردد که نه هنر را می‌شناسند و نه ابزار آن را.

صدا و سیما به جای آنکه رفتار ملی نموده و از ظرفیت تمام استان‌ها بهره گیرد به صورت فاحش به تریبون افراد و هنرمندان و تهیه کنندگان ثابتی بدل شده است. در میان انبوهی از دستگاه‌های فرهنگی و تبلیغاتی که در چهارچوب نظام فعال هستند اگر تنها صدا و سیما به فهم درستی از روش‌های تبلیغاتی برسد گام بزرگی پیش رفته ایم.

شفافیت آراء نمایندگان زیرساختی‌ترین تغییر مجلس است، در صورت اصلاح این گلوگاه، اغلب رویه‌های غلط شکل گرفته در مجلس اصلاح خواهد شد و تا وقتی این موضوع تحقق نیابد مجلس به جایگاه واقعی خود نخواهد رسید.

اما درباره لزوم شفافیت آراء بنظر می‌رسد که این کار یکی از بزرگ‌ترین تحولات زیرساختی در حوزه‌های مدیریت جمهوری اسلامی و حتی در تاریخ قانونگذاری کشورمان باشد. شفافیت آراء باب سؤال و مطالبه را از نمایند‌گان مجلس باز می‌کند و این سرآغاز بسیاری از تغییرات در کشور خواهد بود. من این تغییرات را به سه دسته کوتاه مدت و میان مدت و بلندمدت تقسیم می‌کنم و در هر دسته نکاتی را با شما در میان می‌گذارم.

تغییرات کوتاه‌مدت:
شفافیت آراء نماینگان مجلس در وهله اول باعث منظم شدن صحن علنی و نمایندگان خواهد شد، متاسفانه شاهد هستیم که در هر یک از جلسات صحن علنی مجلس ده‌ها تن از نمایندگان حضور ندارند و در هر رای‌گیری تعداد زیادی از نمایندگان شرکت نمی‌کنند. از طرفی آیین‌نامه داخلی مجلس، هیئت‌رئیسه را مسئول برخورد با این بی‌انضباطی‌ها می‌داند، اما متاسفانه به دلیل وجود تعارض منافع میان انجام این وظیفه و منفعت رای‌آوری مجدد در انتخابات سالانه تعیین اعضای هیئت‌رئیسه، آن‌چنانکه باید و شاید با این بی‌نظمی‌ها برخورد نمی‌شود.

شفافیت آراء در وهله اول نمایندگان را مجاب خواهد کرد که حضور منظمی در جلسات داشته و کمتر در حین جلسه در صحن تردد کنند تا بتوانند در رای‌گیری شرکت کنند، زیرا که مردم در حوزه‌های انتخابیه همواره ناظر بر آراء نمایندگان خواهند بود و عدم مشارکت در رای‌گیری را به‌عنوان یک امتیاز منفی برای نماینده خود ثبت خواهند کرد و این به این معناست که شاید در کمتر از یک ماه بی‌نظمی مجلس که بار‌ها مورد اعتراض رهبر معظم انقلاب بوده است تا حد زیادی برطرف خواهد شد.

تغییرات میان‌مدت:
متاسفانه برخی از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی نه تنها در بحث‌ها شرکت نمی‌کنند، بلکه از مفاد دستور جلسه و طرح‌ها و لوایح هم بی‌اطلاع هستند و این امر باعث بالا رفتن تعداد آراء ممتنع و عدم میزان مشارکت در رای‌گیری یا رای‌دهی از روی دست دیگران شده است که حاصل این نوع رفتار، تصویب قوانین ناکارآمد و ضعیف است. شاید بهترین گواه بر این ادعا وجود تعداد زیادی از طرح‌های اصلاحی و استفساریه و... است که در مورد قوانین مصوب مجلس ارائه می‌شوند.

اما از آنجا که هر طرح و لایحه‌ای موافقان و مخالفانی دارد، شفافیت آراء موجب بازخواست ما نمایندگان از سوی مردم می‌شود و ما باید در مورد تک تک آراء خود استدلال ارائه کنیم و این همان مردم سالاری دینی مد نظر امام راحل و رهبر معظم انقلاب است. تداوم این سؤالات مردمی موجب می‌شود نمایندگان در مورد همه آراء خود حساس شده و با مطالعه و دقت رای دهند و این به معنای افزایش کیفیت قانونگذاری و نظارت در کشور است.

یکی دیگر از تغییراتی که قطعا با شفافیت آرا ایجاد خواهد شد، شفافیت بیشتر تمام نهاد‌های کشور است. مجلسی که مردم را محرم بداند و آراء نمایندگان را در اختیار آن‌ها قرار دهد، قطعا این رویه را در مورد سایر نهاد‌های کشور با جدیت بیشتری دنبال خواهد کرد و این سرآغاز فصل نوینی در پیشگیری از فساد خواهد بود. قاطعانه می‌توانم ادعا کنم که درصورت تحقق شفافیت آراء نمایندگان، بسیاری از رویه‌های فسادزا اصلاح و نهایتا سلامت نظام اداری ارتقا محسوسی خواهد یافت.

تغییرات بلندمدت:
از جمله برکات شفافیت آراء نمایندگان این است که بالاخره یکبار و برای همیشه زمینه را برای بحث و تصمیم‌گیری در مورد برخی از ایرادات ساختاری کشور فراهم خواهد آورد. این ایرادات بیماری مزمنی هستند که سال‌هاست به کشور آسیب می‌زنند، ولی متاسفانه نهاد‌های تصمیم‌گیر از جمله مجلس شورای اسلامی به دلیل سرگرم شدن مسئولان و نمایندگان به امور اجرایی و جاری، فکری برای مداوای این بیماری‌ها نمی‌کنند. شفافیت آراء از آن جهت مغتنم است که مردم و نخبگان کشور را متوجه مجلس و نقش بی‌بدیل آن می‌کند و همین توجه مردم و نخبگان کافی‌ست برای آنکه نمایندگان برای رفع این ایرادات ساختاری آستین همت بالا بزنند.

یکی از مشکلات ساختاری مجلس شورای اسلامی تعدد جلسات قانونگذاری و کیفیت پایین نظارت بر مجریان و حسن اجرای قوانین است. این مقوله باعث شده مجلس بعنوان یک ماشین چاپ قانون فعالیت نماید و دولت و دستگاه‌های اجرایی تقریبا بدون توجه به مصوبات مجلس کار خود را بکنند.

تعدد جلسات صحن علنی و قوانین مصوب از دو حیث بر کار نمایندگی و نمایندگان آسیب می‌زند. از سویی تعداد بالای طرح‌ها و لوایح مانع از کار کارشناسی دقیق بر روی همه آن‌ها می‌شود و لذا نمایندگان ناچار می‌شوند، به برخی از طرح‌ها و لوایح بدون مطالعه رای بدهند و از سویی دیگر تعدد این جلسات به همراه جلسات کمیسیون‌ها و کمیته‌ها و حضور هفتگی نمایندگان در حوزه‌های انتخابیه مانع از کار نظارتی جدی بر عملکرد دولت شده است و این یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های متوجه مجلس است.

تاکنون راه‌حل‌های گوناگونی از جمله حزبی شدن انتخابات مجلس برای حل این مشکل ارائه شده است، اما همه آن‌ها به‌دلیل مشغله نمایندگان به امور روزمره ابتر مانده‌اند، شفافیت آراء موجب پیگیری و تعیین تکلیف این ماجرا خواهد شد.

رضایت از قوه قضاییه در جامعه وجود ندارد، اما اینکه ما تمام این نارضایتی‌ها را به عملکرد دستگاه قضایی منتسب کنیم درست نیست؛ زیرا برخی از این اشکالات مربوط به خارج از قوه قضاییه است.

زمانی که مردم انقلاب کردند و شعار جمهوری اسلامی سر دادند، شاید اطلاعی از برخی از جزئیات نظام اسلامی نداشتند، اما آنچه که در ذهن همه مردم بود، عدل علوی بود؛ یعنی یک دیدگاه و زمینه ذهنی روشنی راجع به قضا و قوه قضاییه داشتند که قوه قضاییه قوه‌ای سالم و مبتنی بر تخصص خواهد بود؛ لذا آنچه که اکنون هست با انتظارات مردم فاصله دارد، البته یک طرفه نباید به قاضی رفت و به طرف دیگر ماجرا هم باید توجه کرد. به عنوان مثال اگر پرونده‌ها در دستگاه قضایی زیاد است، سئوال این است که چرا اینقدر دعوا در ایران به وجود می‌آید و در سایر کشور‌ها چنین نیست. در اینجا نمی‌توان خیلی‌ها را تبرئه کرد و فقط گریبان دستگاه قضایی را گرفت، لذا از نهاد‌های فرهنگی مسئول هستند تا دولت و قوه مجریه و تا قوانینی که قوه مقننه تصویب می‌کند.

بدون ابزار رسانه، تبیین گفتمان عدالت و تبدیل آن به گفتمان غالب در جامعه امکان پذیر نمی‌باشد لذا قوه قضاییه باید کار رسانه‌ای بیشتری بکند و با مردم شفاف باشد.

دانشگاه دیگر مبدا تحولات نیست چرا که وقتی نگاه مسئولین به وزارت بهداشت و علوم سیاست زده است نباید بیش از این هم انتظار داشت، وقتی علم را فدای انتصابات سیاسی می‌کنند، وقتی در برخی از دانشگاه‌ها اساتید و مسئولانی جذب شده اند که عملا کارشان پمپاژ ناامیدی نسبت به آینده نظام است، وقتی دانشجو را با چوب سیاسی کاری می‌رانند، وقتی معاونت فرهنگی دانشگاه تبدیل به معاونت سیاسی شده است، آیا می‌توان آن را مبدا تحول نامید؟! مسئولین امر هیچ استراتژی و برنامه‌ای برای فضای فرهنگی دانشگاه‌ها ندارند، امروز فضای عمومی دانشگاه‌ها بی صاحب مانده ودانشگاه‌های ایران عملا دانشجویانی تربیت میکنند برای یک رژیم سکولار نه یک نظام اسلامی.

و، اما در خصوص مسائل استان باید عرض کنم که در مجموعه استان تلاش‌های خوبی می‌شود و جلسات زیادی گرفته می‌شود.
استاندار محترم لرستان و تیم استانداری در این دوره کمتر به فکر کار‌های تبلیغاتی هستند و سعی می‌کنند بدون هیاهو و جنجال کار‌ها را پیش ببرند.

خدمت رسانی به روستا‌های استان در زمینه گاز رسانی با سرعت زیادی پیش رفته و بسیاری از روستا‌های استان دارای نعمت گاز شدند و برق و آب رسانی نیز با سرعت قابل قبولی در حال انجام است. استاندار لرستان خوشبختانه کمتر اهل بازی‌های سیاسی است که به عنوان یک امتیاز مثبت برای استان تلقی می‌شود که مشکل اقتصادی و خدماتی آن نمود بیشتری دارد.

در سال‌های گذشته تیم قبلی استانداری مدعی بودند که سالی ۲۵ هزار شغل ایجاد کرده اند و در چهار سال بیش از ۱۰۰ هزار شغل ایجاد کرده اند، ولی مردم استان چیزی را ملموس ندیده اند.یکی از مطالبات ما شفافیت استانداری در همین خصوص است و اینکه استاندار محترم لرستان در یک سال اخیر چه اقدامی برای حل معضل بیکاری در کشور انجام داده اند؟

برخی از اطرافیان استاندار و مشاورین ایشان فقط کارشان حاشیه سازی و ایجاد جنجال و هزینه برای استان است که این امر نیازمند به دقت در عزل و نصب‌های استانداری دارد و عزل و نصب‌ها در استان بر اساس شایسته سالاری باشد.لرستان دارای ظرفیت‌های زیادی است از جمله ظرفیت کشاورزی، دامداری، معدن و گردشگری.

گوشت، میوه و دامی که لرستان خود تولید کننده آن است قیمت آن روز به روز و سرسام آور است.استفاده از ظرفیت‌های استان به چه شکل است و چرا این منابع خدادادی مدیریت نمی‌شوند؟
 
در بحث فرهنگی شاهد قربانی شدن استان لرستان در این زمینه شده ایم.مسئولین فرهنگی استان فرهنگ را فقط کنسرت می‌بینند.ما با کنسرت مخالف نیستیم، اما فرهنگ اصیل لرستان برنمی تابد که سالانه چند ده کنسرت پاپ در سطح استان برگزار شود.

آیا مشکل لرستان موسیقی پاپ است یا بیکاری و اقتصاد؟ نماینگان مجلس نیز پس از گذشت سه سال از عمر نمایندگی خود باید جوابگوی مردم باشند. در روز‌های اخیر دیدیم نمایندگان اصفهان به خاطر آب دسته جمعی استعفا دادند. نمایندگان لرستان چقدر برای حل مشکلات مردم اتحاد دارند . چرا عمده وقت نمایندگان و تلاش آن‌ها روی عزل ونصب‌ها و بازی‌های سیاسی است نه حل مشکلات مردم.

طرح شفافیت آرا مجلس در بین ۹ نماینده استان لرستان تنها ۲ خریدار داشت که این نشان از مردمی نبودن برخی از نمایندگان مجلس دارد.در بحث پیوستن به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم یا همان cft ۳ نفر از آقایان نماینده رای موافق جهت پیوستن به این کنوانسیون دادند که جای تامل دارد چرا نمایندگانی را انتخاب کرده ایم که قصد تیشه زدن به ریشه نظام را دارند؟

در فاصله حدود یک سال مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی باید فرهنگ انتخابات را در جامعه پرورش داد و به دور از صف بندی‌های طایفه‌ای و قومی و سیاسی، نمایندگانی را انتخاب کنیم که دغدغه حل مشکلات مردم را داشته باشند.

و، اما دادگستری استان با فساد‌های اداری و کم کاری‌ها و تخلفات مالی برخورد قاطع کند.
علی رغم زحمات زیادی که در این زمینه صورت می‌گیرد، اما شفافیت و قاطعیت دو رکن اساسی پیشرفت قوه قضاییه است.
مسئله بعد گرانی‌های بازار خرم آباد در کشور است که جز سه شهر اول بود. حال سوال اینجاست که نهاد‌های نظارتی و کنترل قیمت بازار کجا هستند و این ضعف اصلا برای خرم آباد قابل قبول نیست. شورای شهر و شهرداری‌ها هم که کاری جز روی اعصاب مردم راه رفتن در شهر ندارند. آقایان چرا به فکر دعوا و جدل هستند و دعواهایشان را در فضای عمومی جامعه می‌اورند؟ مردمی که فشار اقتصادی روی آنهاست چرا باید درگیر بازی‌های قدرت و منافع باشند.

به خوبی می‌دانیم که به براندازان پوشالی و خارج نشینان منفعت طلب، تروریست‌ها و زادگان سلطنت و ایادی وطنی اسکتبار جهانی امیدی نیست. باید دست به دست هم دهیم و برای پیشرفت ایران اسلامی لحظه‌ای غفلت نکنیم.
 
 

نظر شما