شناسهٔ خبر: 29808045 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همشهری | لینک خبر

تک‌صدایی نه، چند صدایی

صاحب‌خبر -

محمدصادق خسروی علیا/خبرنگار

دغدغه دانشجویان را آنطور که خودشان در مورد آن صحبت می‌کنند می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: نگرانی‌های حین تحصیل و دغدغه‌های بعد از فارغ‌التحصیلی.این دلمشغولی‌ها مرحله‌ای نیست و در تمام سال‌های تحصیل دانشگاهی سایه افکنده است. در واقع مشکلات دانشجویان مسائل چندان پیچیده و ناگفته‌ای نیست اما مهم‌ترین چیزی که آنها را بیش از پیش آزرده‌خاطر کرده به قول خودشان«صدایی است که شنیده نشده و مشکلاتی است که برای آن هیچ‌گاه چاره‌اندیشی نمی‌شود». همشهری به مناسبت 16آذرماه به سراغ برخی دانشجویان دانشگاه تهران و امیرکبیر رفته تا در گپ و گفتی صمیمانه حرف دل آنها را بشنود.

دغدغه‌های حین تحصیل؛ گفتمان آزاد و کرسی‌های آزاداندیشی
تعبیر برخی دانشجویان از جایگاه یک دانشجو به واقع بسیار به روز و پویاست. آنها دانشجو را عضوی برخاسته از مردم می‌دانند که می‌تواند صدای مردم را به گوش مسئولان برساند. آقای بهزادی دانشجوی سال اول کارشناسی ارشد است. او در رشته اقتصاد انرژی دانشگاه تهران تحصیل می‌کند. این دانشجو معتقد است دانشجویان، نمایندگان مردم هستند و نقش یک دانشجو در جامعه غیرقابل تردید است:«دانشجو می‌تواند تأثیرات مثبت یا منفی در جامعه پدید آورد. این بستگی به فضای دانشگاه و محیطی که مسئولان برای فعالیت‌های اجتماعی و مدنی دانشجویان فراهم می‌سازند، دارد. به‌نظر من هر چه فضای فعالیت‌های مدنی دانشجویان محدود‌تر شود و دانشجویان در تنگنا و فشار قرار گیرند تأثیرات منفی فعالیت‌های دانشجویی افزایش می‌یابد. از این‌رو بسترهای لازم باید برای فعالیت‌های دانشجویی فراهم شود تا خیلی از مشکلات مربوط به دانشجویان و حتی اجتماع مرتفع شود.»
خانم برزویی متولد سال 1378است و دانشجوی ترم سوم رشته روانشناسی دانشگاه تهران. او می‌گوید: «تصویری که من قبل از ورود به دانشگاه داشتم واقعا مغایر با آن چیزی است که در دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتد. دانشجویان با میل پژوهش و فعالیت‌های اجتماعی وارد دانشگاه تهران می‌شوند اما متأسفانه موانع یکی دوتا نیست. واقعا سؤال اصلی من و خیلی از هم‌قطارهایم این است که چطور می‌توان فعالیت دانشجویی داشت اما این فعالیت‌ها، عملکرد سیاسی و امنیتی قلمداد نشود؟ همه شعار می‌دهند که دانشجو باید مطالبه‌گر و محقق باشد. اما این موضوعات تنها در کتاب‌ها و شعارها جاری است. در عمل فعالیت دانشجویی و مطالبه‌گری، اقدامات خطرناکی است که ممکن است تمام آینده یک دانشجو را بر باد دهد.»
مهرجو دانشجوی دانشگاه امیر کبیر در این خصوص اینطور نظر می‌دهد: «با وجود اینکه موضوع کرسی‌های آزاد‌اندیشی سال‌هاست مطرح شده اما این رویکرد نیز ازجمله مواردی است که به دلایل مختلفی در دانشگاه‌ها آنطور که باید قوت نگرفته است. درحالی‌که همه مسئولان نظام و همچنین مقام معظم رهبری بر اهمیت و ضرورت برگزاری آن در دانشگاه‌ها تأکید دارند تا تک‌صدایی‌ها از میان برود و فضا برای فعالیت‌ دانشجویان با عقاید و نگرش‌های مختلف فراهم شود. این در حالی است که با گذشت سال‌ها هنوز کرسی‌های آزاد‌اندیشی به بلوغ نرسیده و تأثیر آن بر اجتماع واضح نیست.»
 خانم بینش‌پژوه از دانشجویان دانشگاه تهران معتقد است مسیر کرسی‌های آزاد‌اندیشی به دلایل مختلف و با برچسب‌های دروغین مسدود می‌شود. او می‌گوید:«دانشگاه بدون آزاد‌اندیشی دانشگاه نیست. وقتی دانشجویان نتوانند در فضای علمی و دانشگاهی به‌صورت آزادانه مشارکت کنند و افراط‌گرایی کنار گذاشته نشود، دانشگاه همچنان به‌صورت نهادی خنثی و بی‌اثر در جامعه ظاهر می‌شود. در اینگونه فضا‌ها به ناچار دانشجویان و استادان از جامعه فاصله می‌گیرند و فعالیت‌ها تنها در کلاس‌های درس محبوس می‌شود. نتیجه این رویه، حل مسائل در کتاب و کلاس‌هاست درحالی‌که مشکلات در واقعیت و اجتماعات همچنان باقی خواهد ماند.»
علیزاده دانشجوی دانشگاه تهران انگشت اشاره انتقادات را به سمت دانشگاه می‌گیرد و می‌گوید:«دانشگاه از اندیشه‌ورزی دانشجویان استقبال نمی‌کند. فضای فکری و اندیشه در دانشگاه‌ها مسکوت مانده است. این مسائل مثل خوره به جان انگیزه و تلاش‌های دانشجویی افتاده درحالی‌که اندیشه و تفکر محصول یک نظام آموزشی است. نه‌تنها در دانشگاه‌ها بلکه در مدارس تمام دنیا نیز هدف اصلی از آموزش رشد و بالندگی اندیشه و تفکر است. اما در کشور ما دانش‌آموزان یک خط صاف و مستقیم را تا دانشگاه طی می‌کنند. به همین‌خاطر همه امید‌ها متوجه دانشگاه است؛ دانشگاهی که بتواند آن دگرگونی بزرگ فکری و اندیشه را در افراد ایجاد کرده و آنها را تبدیل به اندیشمندان کوچک و بزرگ کند. متأسفانه دانشگاه هم مانع اندیشه‌ورزی می‌شود. در نهایت ما با انبوه تحصیلکرد‌ه‌های منفعل روبه‌رو می‌شویم که توانایی تفکر و تکنیک‌های آن را فرا نگرفته‌اند.»
مهدوی‌فر دانشجوی پلیمر دانشگاه امیرکبیر با بیان اینکه دانشگاه از طرح برخی مسائل و مباحث توسط دانشجویان هراس دارد، می‌گوید:«در دانشگاه اجازه طرح مسائل و مباحثی که جامعه و مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و از موضوعات اساسی محسوب می‌شوند با هراس از اینکه مبادا طرح این مباحث و مسائل، دامنه‌دار شود و برای دانشگاه مشکلاتی به بار آورد، داده نمی‌شود. مسئولان دانشگاه و تصمیم‌گیرانی که در مورد دانشگاه‌ها اظهارنظر می‌کنند همچنان خواهان دانشگاه و دانشجویانی بی‌دردسر هستند. آنها سعی دارند فضای دانشگاه را مانند یک سازمان و نهاد اجرایی معمولی کنترل کنند و هیچ‌گاه زیر بار گفتمان‌های آزاد و طرح مباحث آزاد در دانشگاه نمی‌روند. آنها فضای دانشگاه را آرام می‌خواهند  تا در آرامش کامل به صندلی‌شان تکیه بزنند و از سمت خود حراست کنند.»
همچنین نوع‌پرست دانشجوی دانشگاه تهران دغدغه دانشجویان را اینطور شرح می‌دهد: «یک واژه در دانشگاه‌ها باب شده که از ابتدا تا به حال مانع فعالیت‌های دانشجویی و طرح مسائل روز در دانشگاه می‌شود؛ واژه «جنجال آفرینی». هرگونه فعالیتی برچسب جنجالی می‌خورد و با این منطق مانع رشد فعالیت‌های مدنی می‌شوند. این مشکلات واقعا وجود دارد و دامنگیر دانشجویان شده است. اگر قرار است واقعا دانشگاهی مؤثر و پویا در کشور داشته باشیم باید برای رفع مسائل حاشیه‌ای تلاش کرده و برچسب‌زنی را در دانشگاه‌ها متوقف کنیم.»

دغدغه فارغ‌التحصیلی، مالی و شغلی
از هر چه بگذریم سخن دوست خوش‌تر است. مشکلات مالی و دغدغه کار دانشجویان نیاز به تحقیق و تفحص ندارد. به زعم دانشجویان، مشکلات مالی یک مسئله ثابت است که دانشجو از ابتدای ورود به دانشگاه تا فارغ‌التحصیلی و البته روزی که شاغل شود با او همراه است. این مسئله برای پسران دانشجو بغرنج‌تر است.
هاله از دانشجویان دانشگاه امیر کبیر در این‌باره می‌گوید: «یک دیدگاه غلط در رابطه با دانشجویان دولتی مطرح است. همه تصور می‌کنند دانشجویان دولتی دغدغه مالی ندارند. این موضوع صحت ندارد. یک دانشجو که در دانشگاه دولتی تحصیل می‌کند، با کلی مشکل مواجه می‌شود. خوابگا‌ه‌های نامناسب، هزینه‌های ایاب و ذهاب و از همه مهم‌تر دوری از شهر و خانواده برخی هزینه‌ها را به دانشجو تحمیل می‌کند. در کنار همه اینها مشکلات مالی برخی خانواده‌های دانشجویان نیز مطرح است. می‌خواهم بگویم همه نگرانی دانشجو باید آموزش، پژوهش و تحصیل باشد اما در کنار این دغدغه‌ها، مسائل مالی واقعا دانشجو را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.»
ناصری دانشجوی سال آخر جامعه‌شناسی دانشگاه تهران نیز می‌گوید: «از شرایط مالی خوبی برخوردار نیستم. اما برخلاف خیلی از همکلاسی‌هایم که تن دادند به رشته‌هایی که علاقه کمتر و  شانس شغلی بیشتری دارد به تحصیل در رشته مورد علاقه‌ام پرداختم. حالا هم آنها دغدغه کار دارند و هم من. کار به جایی رسیده که باید بین دانشگاه رفتن و شاغل شدن یکی را انتخاب کنی. این واقعا یک معضل جدی برای جامعه ماست. کوچ محصلان به رشته‌های فنی که هیچ علاقه‌ای به آن ندارند، افت شدید دانش‌آموزان  رشته ریاضی فیزیک و افول آماری دانشجویان رشته علوم انسانی - رشته‌ای که پایه همه علوم است- واقعا زنگ خطری است که از دغدغه‌های مالی و شغلی دانشجویان نشأت گرفته و اگر نادیده گرفته شود در آینده‌ای نه چندان دور باید شاهد خسارات جبران‌ناپذیری باشیم که گریبانگیر یک جامعه رو به بی‌سوادی خواهد شد.» 

 

نظر شما