شناسهٔ خبر: 29735662 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

پروژه تاریخ شفاهی ایرنا/ محمدصحفی(4):

شرایط کهریزکی صدای هاشمی شاهرودی را درآورد

تهران -ایرنا-محمد صحفی معاون مطبوعاتی اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت که شرایط کهریزکی با سازماندهی سعید مرتضوی دادستان تهران در اوایل دهه 80 برای فعالان فضای مجازی ، صدای هاشمی شاهرودی رییس قوه قضاییه وقت را درآورد.

صاحب‌خبر -

محمدصحفی در بخش چهارم گفت و گوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» به بیان اختلافات وزارت ارشاد دولت اصلاحات با جناح مقابل بر سر فضای مجازی می پردازد.

ایرنا: ماجرای پرونده وبلاگ نویس ها چه بود؟
صحفی: این هم جلوه دیگری از فشارها و سخت گیری هایی بود که بطور مستمر در حوزه اطلاع رسانی اتفاق می افتاد و حالا با اوج گرفتن بهره مندی از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و‌اطلاع رسانی اینترنتی ابعاد جدیدی پیدا می کرد. انفجار اطلاعات امکانی را فراهم کرده بود که صاحبان فکر و اندیشه بدون نیاز به کسب اجازه از احدی می توانستند آزادانه نظرات شان را منتشر کنند و این برای عده ای که منافع شان در سرکوب و ‌بی خبر نگه داشتن مردم است نگران کننده است. به همین خاطر این عده به شدت از توسعه اپلیکیشن های خبررسان اینترنتی به هراس افتاده بودند. از آنجا که این جماعت بجای قبول واقعیت به روش های آمرانه، فشار و اقدامات ‌سلبی اعتقاد دارند، در موضوع وبلاگ نویسی( که آن دوره داشت رواج پیدا می کرد) بسیارحساس شدند و‌شروع به واکنش های تند و ‌پرونده سازی محیرالعقول برای فعالین این عرصه کردند . در واقع پروژه امنیتی کردن وبلاگ نویسی از اوایل سال 83 استارت خورد و اوج آن به شهریور و آبان ماه آن سال تسری پیدا کرد. بازداشت عده ای از فعالان وبلاگ نویس و تشکیل پرونده های قضایی-امنیتی-اخلاقی برای آنها و‌ راه انداختن بوق و کرنا و وارد کردن اتهام های عجیب و غریب و‌انداختن آنها به سلول های انفرادی و‌پخش اعترافات آنچنانی در رسانه ملی از برنامه هایی بود که باز هم آقای سعید مرتضوی دادستان معروف تهران از آن رونمایی کرد و این ماجرا آنقدر در شرایط کهریزکی سازمان داده شد که صدای آیت الله شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه هم در آمد. جوانان علاقه مند و فعالی را با اتهام های عجیب و غریب با وثیقه های سنگین به زندان افکندند و برنامه های نمایشی اعتراف و‌اینها را ساختند و پخش کردند که مخ آدم سوت می کشید و معلوم نبود بانیان و آمران وعاملانی که این امواج هراس افکن را می ساختند به دنبال چه بودند ؟ هر چه بود به نظر می رسید ادامه برنامه های سلبی آقایان برای ایجاد ارعاب و هراس افکنی با هدف عقب راندن نسل جوان از دسترسی به ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آن برای بسط آگاهی است که دارد بطور ناشیانه اجرا می شود . یادم هست که در ابتدای رواج وبلاگ نویسی «بلاگر» یکی از محبوب ترین سامانه های بلاگ در ایران آن روز‌بود و‌خیلی از جوانان و دانشجویان و اهالی فرهنگ و هنر و رسانه برای خودشان صفحه بلاگ ساخته بودند و‌به انتشار مطالب، تصاویر و‌کلیپ های مورد علاقه شان می پرداختند . البته ‌بعدا «پرشین بلاگ» و«‌میهن بلاگ» نسخه ایرانی «بلاگر» شدند و آنها هم رواج پیدا کردند ، آماری که یادم هست بالغ بر 450 هزار پیج وبلاگ نویسی فقط در سامانه پرشین بلاگ فعال شده بود، البته همان موقع این سامانه مثل نسخه فارسی پیام رسان های رقیب تلگرام شبهه ناک می نمود ، با چاشنی این شک تاریخی که لابد حکومت پشت این ماجراست و وبلاگرها را در این سامانه های وطنی رصد می کند. اما این شایعات مانع از توسعه روزافزون فعالیت آنها نمی شد و اصلا چنین فضایی آن دیگران نگران را وادار به بگیر و ‌ببند و‌ اخذ اعتراف و آن قضایای سخت تکان دهنده کرده بود. البته نظارت بر عملکرد این فناوری اطلاعات کار ما نبود و ( از نظر نرم افزاری و سخت افزاری) در وظایف وزارت ارشاد پیش بینی نشده بود و خلاء قانونی وجود داشت، ولی اقتدار طلبان هراسان برای کنترل این موج جدید رو به گسترش علاوه بر روزنامه نگاران و وبلاگ نویس ها به ما هم فشار می آوردند که اقدامات کنترلی را در دولت شروع کنیم و نسبت به هراس ایشان بی تفاوت نباشیم. اما مسکوت بودن قانون مطبوعات و‌مبرا بودن دولت وقت از سیاست های سانسور و سرکوب و ایجاد مانع بر سر دسترسی آزادانه به اطلاعات ، زمینه های طفره رفتن ما از ورود به این حیطه را فراهم کرده بود. پاسخ ما به اقتدارطلبان مخالفان دسترسی آزاد مردم به اطلاعات یک جمله بیشتر نبود و آن اینکه ما مجری قانون هستیم و‌ شل و سفت کردن اینترنت و‌کنترل وبلاگ ها به معاونت امورمطبوعاتی مربوط نمی شود. از نظر قانونی هم، حیطه مدیریت فضای مجازی به وزارت ارتباطات مربوط می شد. به همین دلیل بعدا رفتند به سراغ راه اندازی شورایی متشکل از چند نهاد برای نظارت و کنترل فضای مجازی که الان بطور نمونه سیاست سخت گیرانه و میزان توفیق شان در کننرل دسترسی به پیام رسان« تلگرام » را شاهد هستیم. آن موقع ما متهم بودم که برای تهیه پیش نویس لایحه قانونی کنترل فعالیت در فضای مجازی کم کاری می کنیم در حالی که مجلس دست خودشان بود و می توانستند با یک قیام و‌ قعود قانون بگذرانند، ولی می خواستند این کار را به هزینه دولت اصلاحات و‌ نه از جیب خودشان پرداخت شود. آقایان بر این نظرشان پافشاری می کردند که فعالان وبلاگ نویس بایستی فرایندی مشابه احراز صلاحیت برای مدیر مسئول یک نشریه را طی کنند و قبل از هر اقدامی باید توسط نهادهای امنیتی و قوه قضائیه و پلیس و غیره تایید صلاحیت شوند و‌در غیر اینصورت داشتن پیج خبری و ویلاگ نویسی غیر قانونی شناخته شود. الان حتی تصور وجود چنین دیدگاه هایی در کشور برای نسل جوان امروز که مثل آب خوردن با شبکه های مجازی مثل تلگرام و واتس اپ و اینستاگرام و توئیتر کار می کنند باور نکردنی نیست ولی ، ما دارندگان چنین تفکراتی را با همین دو‌چشم مان دیده ایم و با آنها دور یک‌ میز گفت وگوکرده ایم. خلاصه کلام اینکه ما تا آخر زیر بار این مساله( نظارت بر کار سایت های خبری و‌وبلاگ نویسی) نرفتیم و تصور اینکه دولت خاتمی جاده صاف کن ایجاد خفقان و انسداد باشد مردود بود ضمن آنکه از نظر حقوقی آنرا در حیطه مسوولیت ارشاد نمی دانستم. این را هم اضافه کنم که به نظر می رسید جریان اصولگرا استراتژی رسانه ای خود را از چین کمونیست اقتباس کرده است که معتقد است همه چیز باید توسط حکومت کنترل شود و دیکتاتوری سیاسی – اجتماعی یک مرام حزبی و خشن کمونیستی است غافل از اینکه چنین مرامی با فرهنگ دیر پای ایرانی- اسلامی در تضاد است . سیاستی که تحت عنوان جلوگیری از ضربه خوردن امنیت ملی و ارکان نظام ؛ نگاهی سفت و سخت و امنیتی را به حوزه اطلاع رسانی و نشر کشور تحمیل می کند. و هنوز هم گاهی اوقات نشانه های واضح این تمایل را در اظهارات و اعمال آقایان سرشاخه هایشان ملاحظه می کنیم .
اما وزارت ارشاد دوره اصلاحات چون با چنین نگاهی موافق نبود کوشش می کرد دنبال تدوین قوانینی برود که از توسعه آزادی ها دفاع کند. البته این تلاش ما بود اما اینکه چقدر توفیق حاصل کردیم بایستی نتایج آنرا در بسط فضای اطلاع رسانی و شاخص های بستر سازی آزادی های مدنی و تعداد صدور مجوز های جدید، شمارگان مطبوعات، خبرگزاری ها و‌ کلا نشر مکتوب و مجازی که در آن 8 سال اصلاحات در کشور شد به خوبی پیداست.

ایرنا: بعد از روی کار آمدن آقای احمدی نژاد چه مدت سرکار بودید؟
صحفی: وقتی آقای احمدی نژاد آمدند، آقای صفارهرندی وزیر ارشاد شدند و من بالاجبار کمتر از دو ماه معاون امور مطبوعاتی ماندم تا فرد جایگزین را معرفی کنند، بعد هم استعفا کردم و برای همیشه وزارت ارشاد را ترک کردم .
گفت و گو از :ناصرغضنفری
پژوهشم 3081**

نظر شما