سرخها بازی را 2 بر یک بردند ولی در بازی همزمان، استقلال خوزستان، ذوب آهن را 2 بر صفر شکست داد تا با 57 امتیاز و هم امتیاز با پرسپولیس و به خاطر 3 گل زده بیشتر نسبت به این تیم، قهرمان لیگ برتر شود. در آن لحظات، پرسپولیسیها اشک ریزان در چمن ورزشگاه آزادی به زمین افتادند. آنها یاد روزهایی بودند که خوب بازی میکردند اما نمیبردند اما در ادامه آنقدر بردند تا مدعی اصلی قهرمانی شوند و بخواهند جام قهرمانی را به کاپیتان فقیدشان هادی نوروزی هدیه کنند اما به آن چیزی که آرزویش را داشتند، نرسیدند. با این حال، هوادارانی که به ورزشگاه آمده بودند، تیمشان را یکصدا تشویق کردند و این یعنی داستان ادامه داشت...
پرسپولیس در لیگ شانزدهم به خواستهاش رسید و قهرمان شد تا پس از 9 فصل دوباره جام لیگ برتر را در ویترین افتخارات خود ببیند. قهرمانی در سوپرجام قبل از آغاز لیگ هفدهم، نشان دهنده این بود که این مسیر همچنان ادامه دارد. تیمی که همچنان عطش قهرمانی و جام داشت و با اینکه در نیم فصل دوم با اتفاق غیرمنتظره و عجیب محرومیت از دو پنجره نقل و انتقالاتی مواجه شد اما باز هم به حرکت خود ادامه داد. به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا رسید و بعد از آن هم قهرمانی خود در لیگ برتر را تکرار کرد. آن هم در شرایطی که مهدی طارمی آقای گل 2 فصل گذشته خود و مسبب محرومیت سنگینش را در ابتدای راه جدا شده دیده بود و مدیریت قبلی هم پاسخگوی عملکرد خود نبود!
محرومیت همچنان ادامه داشت اما بازیکنان اصلی هم یکییکی جدا شدند. فرشاد احمدزاده به لهستان، صادق محرمی به کرواسی و وحید امیری به ترکیه رفتند و محسن مسلمان هم با نظر برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم جدا شد. در این میان، حسین ماهینی هم رباط پاره کرد تا دست پروفسور خالیتر از همیشه شود اما تیم او از موفقیت باز نایستاد و این بار تا فینال آسیا پیش رفت اما بازی رفت را به کاشیما آنتلرز باخت تا تیمی که بدون امید عالیشاه مصدوم و سیامک نعمتی محروم، امیدوار به معجزه بود، به قهرمانی نرسد و سیدجلال جام قهرمانی را بالای سر نبرد اما باز هم هواداران مثل 2 سال قبل و بازی با راه آهن ایستاده تیمشان را تشویق کردند.
تصویر محمد انصاری که با رباط پاره شده و با دو عصا زیر بغلهایش از کنار جیانی اینفانتینو رئیس فیفا در جایگاه مخصوص ورزشگاه آزادی میگذشت، خود گویای همه چیز بود. پرسپولیس نیمه جان و خسته به آخر راه رسیده بود اما به نظر میرسد این داستان همچنان ادامه دارد...
اما این پرسپولیس چطور به چنین تیمی تبدیل شد؟ بخش مهمی از پاسخ به این سؤال به نفر اول نیمکت این تیم یعنی برانکو برمیگردد. مربیای که نقشی مانند «نخ تسبیح» دارد و همه پرسپولیسیها به او وصل هستند. هر تیمی بازتاب دهنده کاراکتر سرمربیاش است؛
برانکو شخصیتی جنگجو است و توانست این روحیه را به تیمش نیز تزریق کند.
برانکو یک ویژگی دیگر نیز دارد و آن اشتهای سیری ناپذیر او از کسب پیروزی است. او قبل از هر بازی، به این نکته اشاره دارد که «این بازی، مهمترین بازی ماست.» در این شرایط، بازیکن هم میفهمد که باید گام به گام همانند مربیاش مبارزه کند. مثل قبل از بازی برگشت با کاشیما که به بازیکنان خود گفته بود:« فکر کنید این بازی آخرین بازی عمر شماست.»
یکی از خوشبختیهای
پرسپولیس، این است که کاپیتانش هم مانند سرمربیاش است. وقتی سید جلال حسینی به جام جهانی 2018 روسیه نرفت، خیلیها فکر میکردند که فوتبال او تمام میشود اما ماجرا برعکس شد و مرد شماره 4 سرخها در 37 سالگی، با انگیزه و به عنوان اولین نفر در تمرینات پیش فصل پرسپولیس حاضر شد و یکی از بهترین روزهای فوتبال خود را سپری میکند. در نتیجه، بازیکنان هم به کاپیتان و مربیشان نگاه میکنند و از این روحیه جنگجویی تأثیر میپذیرند.
عنصر نظم، عامل دیگری است که در پرسپولیس به وضوح دیده میشود. برانکو مربیای است که معمولاً با صبر و حوصله کارهای خود را پیش میبرد. پروفسور در زمانی طولانی مدت توانسته تیمی که خیلی وقتها پر ستاره اما بی نظم بود را به تیمی منظم و یکدست تبدیل کند و در نهایت حاصل این همگن بودن بازیکنان خود را هم ببیند.
پرسپولیس معمولاً تیمی پر از بازیکن های بزرگ بوده و میتوان مدعی شد در حال حاضر و با وجود تمام کمبودها هم چنین است. بازیکنانی که هر کدام میتوانند رکن موفقیت یک تیم باشند و قرار گرفتن آنها در کنار هم این امکان را به برانکو داد تا با هدایت درست این مجموعه به هدف برسد. طبیعتاً نمیتوان بسادگی از کنار نام بیرانوند گذشت که به واسطه عملکردش در جام جهانی، به گلری بینالمللی تبدیل شد. حالا قطعاً پرسپولیس بدون علیرضا بیرانوند یک چیزی کم دارد. یا بازیکنی همانند سیدجلال حسینی که کمربند محکم دفاعی سرخپوشان است. حسینی آنقدر مهره مهمی است که حتی کیروش بعد از دعوت نکردن او، بارها تأکید کرده که سیدجلال مدافعی ارزشمند است. در این میان باید از علیپور هم نام برد؛ مهاجمی که با رفتن طارمی، مجال بهتری برای بروز تواناییهایش یافت و عنوان آقای گلی را برای تیمش به ارمغان آورد. بنابراین برانکو برای بیرون کشیدن گلیم خود از آب، ابزار لازم را داشته است.
نمیتوان از دلایل و ارکان موفقیتهای پرسپولیس صحبت کرد و اشارهای به هواداران این تیم نداشت. آنها با شعار «هر چی برانکو بگه» در مقاطعی که چالشی بین سرمربی و یکی از ستارههای تیم به وجود آمده بود، «وفاداری» خود را نسبت به سرمربی کروات تیم نشان و به او پیام دادند که از حمایتشان برخوردار است. هوادارانی که علاقه داشتند ستارههایی مانند رامین رضاییان، پیام صادقیان یا محسن مسلمان را در جمع سرخپوشان ببینند اما درنهایت به خواست برانکو رضایت دادند. تیمی که در داخل و در نحوه ارتباط با هواداران، تا این حد موفق بوده و همدل است قطعاً میتواند افقهای بلندی را پیش روی خود متصور باشد.
نظر شما