شناسهٔ خبر: 29499332 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا قدیمی | لینک خبر

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

۹ سال است که در عراق عکاسی می‌کند. عکس‌های آئینی، سیاسی و اجتماعی تا جنگ، اما متنوع‌ترین آن عکاسی از پیاده روی اربعین است. امسال مزد عکاسی‌اش را با هدیه حضرتی گرفته است؛ پرچمی که ماه محرم و صفر در حرم امام حسین (ع) نصب بوده و به مناسبت ربیع‌الاول به او؛ «زهیر صیدانلو»، اهدا شده است.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس: با لبخند می‌گوید دوربینش آنقدر که از کربلا عکس گرفته از ایران نگرفته است: «شیفته عکاسی مذهبی و آیینی هستم. بین شاخه‌های مختلف آن ثبت حال و هوای زائران و حرم حضرت اباعبدالله (ع) چیز دیگری است. هرچند بار که لازم باشد و توفیق همراهی کند، در این مسیر قدم برمی‌دارم و هرقدر نیاز باشد از جیب هزینه می‌کنم.»

صیدانلوی عکاس این‌ها را که می‌گوید حرف‌هایش رنگ و بوی ارادتش به امام حسین (ع) را به رخ می‌کشد. از فریم‌های آسمانی که با دوربینش ثبت کرده است، می‌گوید: «امسال یک ماه وقت گذاشتم و از روزهای آغاز پیاده روی اربعین از بصره در مسیرهای مختلف منتهی به کربلای معلی عکاسی کردم. حتی بعد از برگشت زائران ایرانی و جمع آوری موکب‌های اربعینی، از پیاده روی کربلا به نجف که به مناسبت 28 صفر برگزار می‌شود هم عکاسی کردم. از موکب‌هایی که مانند اربعین در این مسیر برپا بود، تا زائران عراقی و تعدادی هم زائران ایرانی که این مسیر 80 کیلومتری را پیاده طی طریق می‌کنند. عکس‌های متنوعی ثبت شد.»

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

هم مزد نوکری، هم عیدانه

فکر کن یکی، دو ماه خانه و زندگی‌ات را ترک کنی تا از زائران آقای عزیزی عکاسی کنی که سالهاست به بهانه‌های مختلف خودت را به بارگاهش می‌رسانی. چه هدیه ای بهتر از اینکه تبرّکی ارزشمندی از همان خاندان و آستان به دستت برسد. صیدانلو می‌گوید: «هیچ وقت از ارتباط، لطف و اعتمادی که دوستان عراقی‌ام به من داشتند، سوءاستفاده  و چیزی مطالبه نکردم. شاید همین سبب شد تا اطمینان مسئولان حرم امام حسین (ع) جلب شود و با این هدیه شرمنده‌ام کنند. روز اول ماه ربیع الاول که پرچم‌های عزای حرم را باز می‌کردند، من را صدا زدند. و یک بسته به عنوان یادگاری و عیدی ربیع الاول دادند. بعد از برگشت به ایران مستقیم به محل کارم آمدم. بدون اطلاع از محتویاتش، بسته را باز و حس کردم دنیا مال من است؛ یکی از پرچم‌هایی که دو ماه تمام، ایام محرم و صفر در حرم نصب بود و هنوز غبار حرم روی آن هست به من هدیه داده بودند. هیچ وقت جمله محبّت آمیز  و ارزشمند مسئول روابط عمومی حرم را فراموش نمی‌کنم: ما شرمنده زحمات عکاسان ایرانی هستیم، و برای جبران چیزی نداریم که به آن‌ها بدهیم. آن شب وقتی پرچم را دیدم، حس کردم مزد 2 ماه نوکری‌ام را گرفته‌ام. بهترین عیدی عمرم را.»

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

تاجر سر قولش هست...

یکی از ویژگی‌های عکس‌های صیدانلو از کربلا، عکاسی در دوره‌های مختلف است که به گفته خودش شاید بتوان به عنوان آرشیوی تصویری مناسبی روی آن حساب کرد: «عکاسی من از کربلا و کشور عراق را به طور کلی می‌توان در 3 بازه زمانی تقسیم کرد. قبل از سقوط صدام، بعد از سقوط صدام و حالا. تمام این سال‌ها با علاقه شخصی و گاه با ریسک پذیری بالا از مناسبت‌های مختلف  عکاسی کرده‌ام. دوست دارم حس و حال زائران حضرت و تاثیری که زیارت روی آن‌ها گذاشته را ثبت کنم. شاید این افرادی که به هر دلیل توفیق حضور نداشتند از حال و هوای اربعین مطلع کنم.»
صیدانلو در عکاسی از عراق از کل به جزء رسیده است و سراغ سوژه‌های مردمی می‌رود: «با استفاده از تجربه‌های این چند ساله‌ و لطف دوستانم در عراق سراغ قصه زندگی سوژه‌های عکسم می‌روم. برایم جالب است چطور یک کاسب، کشاورز یا ... 10 ماه تمام، همّ و غم زندگی‌اش این است که درآمدی داشته باشد تا بیشترش را برای برپایی موکب و پذیرایی از زائران اربعین پس انداز کند. یکی از سوژه‌هایم تاجری بود که در ابتدای کار اصلاً وضع مالی خوبی نداشته است. با خودش عهد می‌کند اگر امام حسین (ع) به زندگی و تجارتش برکت دهد هر سال سهم مشخصی از درآمدش را برای برپایی موکب و تأمین نیازهای دیگر موکب‌ها هزینه کند. حتی برای جبران برکت زیادی که امام حسین (ع) به کسب و کارش داده برای خانواده‌ شهدای حشدالشعبی خانه می‌سازد، بسته ارزاق تهیه می‌کند و کارهایی مانند این.»

 

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

قاب من؛ شکوه اربعین

به گفته خودش شاید سالیانه 10 سفر برای عکاسی به عراق و کربلا می‌رود: «در مناسبت‌های مختلفی از حرم امام حسین (ع) عکاسی کرده‌ام. زندگی من بدون سیدالشهدا (ع) هیچ است و تمام برکت زندگی‌ام را محتاج نگاه خاص امام حسین (ع) میدانم. ماه مبارک رمضان و شب‌های قدر، عید غدیر، عید فطر، عید قربان، روز عرفه، مبعث حضرت رسول اکرم (ص)، اعیاد شعبانیه، نیمه شعبان، محرم و صفر، و ... تقریباً مناسبتی نبوده که در کربلا  عکاسی نکرده باشم. ایام عید نوروز حرم حال وهوای جالبی دارد؛ از حضور زائران کشورهای دیگر خلوت است. زائران و کاروان‌های ایرانی را می‌بینید که سفره هفت سین کوچکی در قسمت‌های مختلف بین الحرمین پهن کرده‌اند. حال و هوای حرم کاملاً ایرانی است. برای من اما زیارت اربعین حکم دیگری دارد؛ جاذبه‌ها و مغناطیسش خاص و زیباست.» حرف‌هایش را به کلام عقیله بنی هاشم (س) متبرک می‌کند: «به نظرم اربعین بزرگ‌ترین و پرشکوه ترین اجتماع جهان است. زیبایی‌ که شاید امتداد و برکت کلام حضرت زینب (س) است که فرمودند: «والله ما رأیت الا جمیلاً». اربعین دارا و ندار از کشورهای مختلف نه فقط کنار هم که عین هم هستند و به عشق امام حسین (ع) جمع می‌شوند. تصور می‌کنم روزهایی که در این مراسم مشغول عکاسی هستم، جزء عمرم محاسبه نمی‌شود. از خدا می‌خواهم هر سال این فرصت را به من بدهد.  طبق آماری که دارم امسال حدود 500 عکاس خبری، مستند و آزاد از ایران به کربلا رفتند. با توجه به اینکه عراقی‌ها بیش از عکس و رسانه‌هایی مانند خبرگزاری و روزنامه از طریق شبکه‌های ماهواره ای اخبار را دنبال می‌کنند این حجم از حضور عکاسان کشورهای دیگر به خصوص عکاسان ایرانی برایشان جذاب و عجیب بود.»

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

زیر سایه حسین (ع)

به قول یکی از پیشکسوتان عکاسی، عکاسی کار دل است نه گل. برای عکاس همه عکس‌هایش عزیز هستند اما اگر قرار باشد چند فریم را انتخاب کنند، حتماً داستان‌های شنیدنی پشت آن هست. عکس‌های برگزیده صیدانلو به انتخاب خودش، جدا از این نیست. رنگ و بوی شب اول محرم و مشکی پوشان بین حرف‌هایش تازه می‌شود: «عکسی از مراسم تعویض پرچم حرم امام حسین (ع) در شب اول محرم گرفتم، حال و هوای خوبی را برایم بوجود می‌آورد. مسئول امور داخلی حرم امام حسین (ع) مرد با صفایی به نام «حاج فاضل» است و مسئولیت تعویض پرچم گنبد را برعهده دارد. قبل از اینکه پرچم سرخ گنبد را پایین بیاورد تا با پرچم عزای مشکی آن را جایگزین کند، پرچم را در دستش جمع کرد، اما باد ملایمی وزید. پرچم را کاملاً باز کرد. یک گوشه پرچم هنوز در دستش بود و نوشته یا حسین (ع) درست بالای سرش. منقلب و دست به سوی آسمان با ذکر گفتن مشغول دعا شد. بهترین عکسی از مراسم دهه اول محرم امسال گرفتم، ثبت حس حاج فاضل بود. با دیدن این صحنه خودم هم منقلب شدم و این بیت را برای خودم می‌خواندم: شکر خدا را که در پناه حسینم، عالم از این خوب‌تر پناه ندارد.»

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

راز آن سرخی

می‌گوید تا 3 شب بعد از عاشورا حال و هوای حرم امام حسین (ع) حزن تمام است و تمام چراغ‌های رنگی حرم را خاموش می‌کنند. به یاد پیکرهای مطهر شهدایی که سه شبانه روز بی غسل و کفن روی زمین کربلا ماندند و قبیله بنی اسد آن‌ها را دفن کردند: «تابحال شام غریبان کربلا بوده‌اید؟ حرم انگار همان حرم همیشگی نیست. تمام چراغ‌ها خاموش می‌شود. چراغ‌هایی سرخ رنگ؛ یادآور خون شهدای کربلا روشن و در و دیوار حرم ماتمخانه ای در عزای حسین (ع) می‌شود. حس خیلی غریبی است؛ تداعی آن لحظات در ذهنم شبیه روضه ای جانسوز است. آن شب به سختی توانستم دست به دوربین شوم و عکسی از ایوان اصلی حرم ثبت کنم که آن حال و هوا را تداعی می‌کند.» «نگاه من به عکاسی آیینی با چاشنی تحقیق همراه است.» صیدانلو این را می‌گوید تا نکته ای دیگر را مرور کند: «برای ثبت تصاویر موکب‌ها مدت‌ها یک گوشه می‌ایستادم تا سوژه ای ناب پیدا کنم. بارها پیش آمد سوژه‌هایی را دیدم که برای عکاسی عالی بودند. سوژه‌هایی که حال و هوای نابشان رخصت عکاسی نمی‌داد، اما گریه چرا!»

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

حکایت آن چشم ها

درباره دو سوژه عکسش که حال و هوایش را تغییر داده، می‌گوید: «یکی حال خوش آن پسربچه مهربان که 2 دستش از مچ قطع بود اما کتری داغ چای را با همان شرایط بر می‌داشت و برای زائران چای می‌ریخت. یکی هم آن پیرمرد باصفای روستایی که در مسیر طریق العلما باغ بسیار کوچکی داشت و خرماهای باغش را برای پذیرایی از زائران توی سینی و گونی ریخته بود. دشداشه ساده و خاکی داشت و روی زمین نشسته بود. خرماهای باغ و آب کوزه را به زائران تعارف می‌کرد. نگاه ملتمسانه و اصرارش به مسافران اربعین برایم جالب بود. هر زائری که یک خرما بر می‌داشت چشمانش از خوشحالی برق می‌زد. خرماهایی که سرمایه‌اش بود. به این فکر می‌کردم چه داد و ستد شیرینی دارد با امام حسین (ع). این صحنه‌های زیبای اربعین خواه ناخواه دل نبستن به دنیا را به آدم تلنگر می زند.»

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

طایفه حاتم طائی، سلام!

نام «حاتم طائی» برای ما آشناست و طایفه‌اش برای زهیر صیدانلو که با جستجو توانسته پیدایشان کند. اینکه این طایفه چه ربطی به عکاسی آیینی دارد را خودش می‌گوید: «با راهنمایی دوستان عراقی‌ام طایفه حاتم طائی که از پایه گذاران میزبانی از زائران اربعین حسینی را پیدا کردم. موقعیت جغرافیایی محل سکونت آن‌ها بین حلّه و طریق العلماست. جایی که شاخه ای از رود فرات از کنار خانه و محل زندگی آن‌ها رد می‌شود. قبل از اربعین تلاش می‌کنند تا برای خدمت رسانی در این دو مسیر پیاده روی به زائران خدمت کنند. مردی به نام «ابوعباس» را پیداکردم، جانبازی که عصب‌های دست چپ خود را با شکنجه و ظلم صدام در زمان جنگ بعثی‌ها با ایران بخاطر عدم حضور در جنگ از دست داد و افتخار می‌کند که وارد جنگ با ایران نشده است. پذیرایی از زائران ایرانی را رزق و برکت از جانب خداوند می‌داند. خاطره‌های جالبی درباره ممنوعیت پیاده روی اربعین در دوره صدام تعریف می‌کرد و می‌گفت که طریق العلما قبلاً جاده مشخصی نبوده؛ سراسر نخلستان بوده است. بعثی‌ها تک تیراندازهایی بین نخلستان مستقر می‌کردند تا اگر زائری را در این مسیر دیدند، شلیک کنند. اهالی قبیله حاتم طائی شب‌ها با بَلم (قایق‌های کوچک) در مسیر نخلستان پارو می‌زدند و منتظر می‌ماندند تا به زائرانی که به ناچار شبانه پیاده روی می‌کردند و هنگام روز مخفی می‌شدند، آب و غذا برسانند.»

ابوعباس و بَلمِ خدمت...

تداوم پیاده روی اربعین بدون شک مدیون از خودگذشتگی زائرانی بوده که خطر را به جان می‌خریدند و در این راه جان خود را فدا کردند و البته آن‌هایی که با پذیرایی مخفیانه به راهیان حرم اباعبدالله (ع) دلگرمی می‌دادند. صیدانلو می‌گوید: «مسیر فرات تا طریق العلما 10 دقیقه است اما روزهای بارانی آب آرام و قرار ندارد، عبور از آن 40 دقیقه شاید هم بیشتر طول می‌کشد. زندگی در چنین شرایطی اصلاً ساده نیست اما قبیلهٔ طائی معتقدند که مقیم کوی اباعبدالله (ع) هستند. با وجود اینکه شرایط مالی لازم برای رفتن به شهر و زندگی مرفه‌ دارند با افتخار و رضایت آنجا زندگی وبه زائران اربعینی امام حسین (ع) خدمت می‌کنند. تصور زندگی جز این برایشان دردناک است. تمام زندگی خود را به معنای واقعی کلمه خرج این راه کرده‌اند، ابوعباس 55 ساله می‌گفت: «از 7،8 سالگی همراه مرحوم پدرم تا امروز مخفیانه به زائران خدمت می‌کردم. الان بیش از 40 سال است که خودم و فرزندانم این توفیق را داریم تا در خدمت زائران حضرت باشیم. این جاده برای ما مقدس است، اول به عشق امام حسین (ع) و بعد خون علما و زائرانی که برای زیارت سیدالشهدا (ع) شهید شدند.» حرف‌های عکاس جوان ایرانی از ابوعباس و طائی‌ها شاید حکایت این شعر است که: خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند/ من و جدایی از این آستان خدا نکند...

عکاس ایرانی که پرچم حرم امام حسین(ع) را هدیه گرفت

سامرا غریب است

سامرا بنا به مسائل امنیتی نه به اندازه دیگر عتبات عراق زائر دارد و نه چندان عکس‌های متنوعی از فضای این شهر نیمه نظامی وجود دارد. بعضی‌ها ریشه این ماجرا را مربوط به صدام تکریتی می‌دانند. روایت صیدانلو از عکاسی از این شهر جالب است: «سامرا غریب است. نیروهای وهابی و تندرو، جاسوس و انتحاری خودشان را بین مردم جا می‌زنند و شرایط سفر زائران را با انفجار و تهدید، سخت و خطرناک می‌کنند. برای همین کاروان‌ها به ناچار از بردن زائران به این شهر خودداری می‌کنند. زائران حق ورود به شهر را ندارند. دیوار بتنی بلندی بین حرم و شهر کشیده شده است. اتوبوس‌ها زائران را در میدان اصلی شهر پیاده می‌کنند باید مسیر قابل توجهی را تا حرم از کنار دیوار بتنی حائل پیاده روی کنند. سال گذشته متوجه شدم بعد از سال‌ها اجازه می‌دهند زائران داخل شهر هم بروند. 12 روز در شهر سامرا ماندم. جو نظامی و امنیتی خاصی داشت. شب‌ها مثل مردهای عرب صورتم را می‌پوشاندم و به شهر می‌رفتم. می‌خواستم با مردم شهر نشست و برخاست کنم، خلق و خویشان دستم بیاید.»

اهل تسنن، میزبان شیعیان

می‌گوید که اهل تسنن سامرا به حرم‌ها و زائران ارادت دارند و ریشه دشمنی‌ها و تهدیدها جای دیگری است: «روزی که زائران ایرانی آمدند باید بودید تا حال مردم شهر را می‌دیدید. برای زائران چای عربی و آب بردند. مغازه دارها با حالتی که به نظرم غبطه خوردن و بهت بود به آن‌ها نگاه و با روی باز با زائران برخورد می‌کردند. یک میوه فروش که اجناس مغازه‌اش تمام شده بود با سه چرخه‌اش رفت از مغازه ای که قیمت‌هایش گران بود، اقلام مورد نیاز زائران را خرید و با قیمت پایین فروخت. اهل تسنن سامرا به حرمین و زائران ارادت و اتفاقاً ایرانی‌ها را هم خیلی دوست دارند. با ستاد بازسازی عتبات عالیات هم خیلی خوب همکاری می‌کنند با این حال فضای شهر بنابه دلایلی که گفتم امنیتی و حساس است. ایام غیر از اربعین، زائران کمی دارد. گاهی که برای زیارت به حرم می‌رفتم، می‌دیدم تمام مسیر فقط من هستم. این یکّه و تنها بودن هم غریب است هم کمی خوف آور. آنجا اهمیّتِ حضور و شجاعت دلاورمردانی مانند شهید مدافع حرم، شهید نوروزی برایم ملموس شد. لقب «شیر سامرا» گرفتن آن هم در فضای چنین شهری یعنی شهامت بی برو برگرد و تمام عیار. سکوت حرم را که می‌دیدیم به خودم می‌گفتم: زهیر! حتماً ارتباطی بین غربت این حرم‌ها و غیبت امام زمان (عج) هست. کاش بتوانی از آن سر دربیاوری. امیدوارم برکت این عکاسی‌ها برای من رشد معنوی باشد.»

 

نظر شما