مأمور ویژه سابق افبیآی اعتراف میکند که امروز و به لطف پیروزیهای محور مقاومت، قاسم سلیمانی میتواند سوار بر خودرویش از تهران تا مرز فلسطین اشغالی برود، بدون آنکه کسی جلویش را بگیرد.به گزارش ایسنا، «مشرق» نوشت: نقش مؤثر ایران در شکلدهی به تحولات خاورمیانه، از سوریه و عراق گرفته تا لبنان و یمن، بر هیچکس پوشیده نیست و شاید بیش از هر کس دیگری، آمریکاییها متوجه این نقش منطقهای تهران شدهاند. بسیاری از کارشناسان بینالمللی نیز معتقدند یک مرد پشت تمام موفقیتهای منطقهای ایران قرار دارد و آن مرد کسی نیست جز قاسم سلیمانی. یک ماهنامه وابسته به آکادمی نظامی ایالات متحده موسوم به «وست پوینت»، یکی از محافل آمریکایی است که اخیراً بر همین نکته تأکید کرده و با اختصاص دادن گزارش اصلی خود به موضوع نقش حاج قاسم سلیمانی در استراتژی منطقهای ایران، با انتشار عکسی از این سردار ایرانی روی جلد آخرین شماره خود، او را «دست برتر ایران» معرفی میکند.
نویسنده این گزارش مفصل، «علی صوفان » مأمور ویژه سابق افبیآی است. صوفان که اصالتاً لبنانی است و بعدها تابعیت آمریکا را نیز گرفته، در عملیاتهای خط مقدم مقابل القاعده حضور داشته و به عنوان یک بازجو و مأمور ارشد مبارزه با تروریسم کاملاً شناختهشده است. گزارش مفصل صوفان نشان میدهد وی آشنایی خوبی با محور مقاومت دارد، اگرچه این آشنایی موجب نشده تا وی از ادبیات و مفاهیم آمریکایی برای توصیف اعضای این محور استفاده نکند و تحت تأثیر دیدگاههای غربی قرار نگیرد. آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از نکات مهم گزارش این مأمور سابق افبیآی تحت عنوان «قاسم سلیمانی و استراتژی منطقهای منحصربهفرد ایران » درباره سردار سلیمانی و نقش بیهمتای او در نفوذ عمیق ایران در منطقه است .
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
سرلشکر سلیمانی: قویترین ژنرال خاورمیانه
این نشریه چکیده گزارش صوفان را اینگونه مینویسد: «ایران طی سالهای اخیر در خاورمیانه، از لبنان و سوریه تا عراق و یمن، قدرت خود را اِعمال کرده است. یکی از کلیدهای موفقیت این کشور، اتخاذ یک استراتژی منحصربهفرد مبنی بر تلفیق قدرت شبهنظامی و قدرت دولتی بوده است، استراتژیای که تا اندازهای با الهام از مدل حزبالله در لبنان تدوین شده است. همه اذعان دارند که معمار برجسته این سیاست، سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده کهنهکار نیروی قدس سپاه پاسداران ایران است. بدون شک سلیمانی، امروز، قدرتمندترین ژنرال خاورمیانه است. وی همچنین یکی از محبوبترین افرادِ در قید حیات در ایران نیز هست و بارها به عنوان یک نامزد احتمالی ریاستجمهوری برای او تبلیغ کردهاند.
علی صوفان گزارش خود را با اذعان به قدرت نظامی و دیپلماتیک ایران، اینگونه آغاز میکند: «ایران، با وجود بحرانهای اقتصادی ادامهدار، امروز خود را به یکی از برترین قدرتهای نظامی و دیپلماتیک در خاورمیانه و رقیب اصلی عربستان بر سر هژمونی در سراسر منطقه تبدیل کرده است. این کشور توانسته با ترکیبی از سیاستهای مختلف، از جمله، مانور ماهرانه دیپلماتیک، ایجاد اتحاد تاکتیکی با ولادیمیر پوتین و روسیه، و ارائه سلاح، مشاوره و پول به شبهنظامیان شیعه در کشورهای متعدد، به این موفقیتها دست پیدا کند. تهران در این مورد اخیر [حمایت از متحدان منطقهای]، در اتخاذ استراتژی ظاهراً منحصربهفردی پیشگام شده که قدرت برخی نیروها را با قدرت نیروهای دولتی ترکیب کرده و یک مخلوط قدرتمند و مؤثر را ایجاد میکند. اتخاذ این استراتژی امروز در لبنان، سوریه، عراق و یمن مشهود است.
مأمور ویژه سابق افبیآی ادامه میدهد: «یک نفر به عنوان معمار اصلی هر یک از این سیاستها به رسمیت شناخته میشود: سرلشکر قاسم سلیمانی، رئیس کهنهکار نیروی قدس (گردان نیروهای ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی). سلیمانی اگرچه مردم کشورش به او احترام میگذارند و دشمنانش در میدانهای جنگ در سراسر خاورمیانه از او وحشت دارند، اما در غرب همچنان غالباً ناشناخته است. این در حالی است که اگر بگوییم امروزه بدون درک کامل قاسم سلیمانی، نمیتوان ایران را درک کرد، حتی اندکی از حق مطلب را هم ادا نکردهایم. سلیمانی، بیش از هر کس دیگری، مسئول ایجاد یک هلال نفوذ (و به قول تهران، «محور مقاومت») برای ایران است که از طریق عراق، سوریه و لبنان، از خلیج عمان تا سواحل شرقی دریای مدیترانه را در بر میگیرد. امروز، با پیروزی قریبالوقوع اسد در جنگ داخلی فاجعهبار کشورش، این اتحاد ایرانی به اندازه کافی باثبات شده است که قاسم سلیمانی، اگر اراده کند، میتواند سوار بر خودرویش از تهران راه بیفتد و تا مرز لبنان با اسرائیل بیاید، بدون آنکه کسی خودرویش را متوقف کند و چنانکه «یوسی کوهن» رئیس موساد اشاره کرده است، همین مسیر برای کامیونهای مملو از موشکی هم باز است که مقصدشان نیروی نیابتی اصلی ایران در منطقه، یعنی حزبالله، است.
تحقیر و تهدید «ترامپِ قمارباز»: بیا، ما منتظریم
علی صوفان سپس به قصد تشریح سابقه فعالیتهای سردار سلیمانی و ارزیابی نقش وی در شکلگیری قدرت منطقهای ایران، به تفکیک کشورهای مختلف خاورمیانه، مفصلاً فصلهای حضور حاج قاسم در این کشورها را (هرچند نه لزوماً صددرصد صادقانه) توضیح میدهد. اولین مسئلهای که نویسنده درباره قاسم سلیمانی به آن اشاره میکند، تواضع اوست. صوفان مینویسد: «در حالت عادی، قدرتمندترین سرباز خاورمیانه، از تند و خشن سخن گفتن پرهیز میکند؛ اتفاقاً معمولاً بسیار افتاده است. مانع انجام هر اقدامی برای ستایش قهرمانیهایش میشود؛ به عنوان مثال، اجازه نمیدهد طرفدارانش دستش را ببوسند. یکی از روزنامهنگاران آمریکایی، سلیمانی را «تا سرحد ریاکاری، متواضع » توصیف میکند.نویسنده این ماهنامه البته تأکید میکند که تابستان سال ۲۰۱۸، این آرامش و تواضع، موقتاً جای خود را به «خشم مقدس» داد. وی با اشاره به توئیت تهدیدآمیز ترامپ خطاب به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، واکنش سرلشکر سلیمانی به این تهدید طی سخنرانیاش در همدان را یادآور میشود: «آقای ترامپِ قمارباز! … شما از قدرت و ظرفیتهای ما در منطقه به خوبی آگاه هستید. میدانید در جنگ نامتقارن چهقدر قدرتمند هستیم. بیایید، ما منتظرتان هستیم. ما مردِ این میدان هستیم. شما میدانید که جنگ یعنی از بین رفتن تمامی داشتههای شما. شاید شما جنگ را آغاز کنید، اما این ما هستیم که پایان آن را تعیین خواهیم کرد.صوفان سپس اذعان میکند: اگر یک نفر در موضعی باشد که بتواند چنین تهدیدهای آشکاری را علیه آمریکا مطرح کند، آن یک نفر قاسم سلیمانی است؛ کسی که یک تحلیلگر آمریکایی، او را به خاطر گمنام بودنش در غرب «کارلا » (ابَرجاسوس همهجاحاضر اما نامرئی شوروی در رُمان جاسوسمحور «جان لوکاره») و یک کارشناس دیگر آمریکایی، او را به خاطر نقشش در استراتژی منطقهای ایران «وزیر خارجه واقعی ایران » مینامد. هیچیک از این دو هم بیراه نمیگوید.
این کارشناس آمریکایی در ادامه مینویسد: سلیمانی اگرچه در میان مردم آمریکا عملاً ناشناخته است، اما در حقیقت تقریباً به تنهایی بخش گستردهای از سیاست خارجی ایران را مدیریت میکند. وی در خارج از ایران هم خود را محرم اسرار رهبران سیاسی در دمشق، بیروت، بغداد و حتی مسکو کرده است.
نویسنده گزارش معتقد است: «در حالی که اکثر آمریکاییها و اروپاییها ممکن است هرگز نام قاسم سلیمانی را نشنیده باشند، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اروپا احتمالاً آرزو میکنند ای کاش این نام را کمتر میشنیدند.وی ادامه میدهد: سلیمانی به نماینده اصلی سبکی از نیروهایی تبدیل شده که منحصراً ایرانی است. معمولاً شبهنظامیان خود را علیه دولت تعریف، با نیروهای دولتی مبارزه و تلاش میکنند تا هرگونه ردپایی از قدرت دولت را از میان ببرند. این در حالی است که افراد تحت امر سلیمانی، اغلب به همکاری در چارچوب قدرت دولت تمایل دارند، و به این ترتیب دولتهای خود را، از درون، به همکاری دعوت میکنند و با تلفیق قدرت شبهنظامی و قدرت دولتی، یک مجموعه قدرتمند و رعبآور را تشکیل میدهند. حزبالله لبنان برجستهترین نمونه از این سبک است.
صوفان در بررسی بسیار مفصل سابقه فعالیتهای سردار سلیمانی بین سالهای ۱۹۵۳تا ۲۰۰۲در ایران، عراق و افغانستان، به نکتهای اشاره میکند که جالب توجه است. وی توضیح میدهد که قاسم سلیمانی طی جنگ عراق علیه ایران، تقریباً در همه جبههها حاضر بود، و «به خوشبرخوردی با افراد تحت فرماندهیاش مشهور شد. او عادت داشت وقتی از مأموریتهای شناسایی درون جبهه دشمن برمیگردد، با خودش آذوقه بیاورد تا سربازان تحت امرش از آنها تغذیه کنند.مأمور ارشد افبیآی همچنین با تشریح به نقش سردار سلیمانی در سرکوب کردن قاچاقچیان مواد مخدر در کرمان پس از پایان جنگ عراق و سپس مبارزه با جنبش در حال رشد طالبان در افغانستان، مدعی میشود: «سلیمانی طی ماههای پس از ۱۱سپتامبر، فرصتی را پیش روی خود دید تا طالبان را یک بار برای همیشه و به روشی نامتعارف (یعنی همکاری با آمریکا) شکست بدهد. در اوایل این جنگ، وی دیپلماتهای ایرانی را راهنمایی میکرد تا در مورد مواضع نظامی طالبان با همتایان خود در آمریکا اطلاعات به اشتراک بگذارند. در عوض، آمریکاییها هم هرچه را درباره یکی از دلالان القاعده میدانستند که در شرق ایران مخفی شده بود، به ایرانیها میگفتند.
نویسنده گزارش در ادامه توضیحاتش، نقش سردار سلیمانی در عراق و همزمان با اشغال این کشور توسط نیروهای آمریکایی را یادآور میشود و با ارائه اطلاعاتی درباره مبارزه نیروهای شبهنظامی شیعه در عراق با نیروهای ائتلاف آمریکایی (در قالب هزاران حمله و در نتیجه، کشته شدن صدها سرباز ائتلاف متجاوز به عراق)، مینویسد: «سال ۲۰۰۶، در اوج خونریزیها در عراق، سلیمانی موقتاً مدیریت «عصائب اهلالحق» [از گروههای متحد با ایران در عراق] و گروههای وابسته به آن را کنار گذاشت تا نظارت بر یکی دیگر از گروههای نیابتی ایران، یعنی حزبالله، طی جنگ شدید این گروه با اسرائیل را به عهده بگیرد. طی مدت غیبت او در عراق، فرماندهان آمریکا در «منطقه سبز» [محل استقرار نیروهای ائتلاف آمریکایی در بغداد]، متوجه کاهش چشمگیر تلفات خود در سراسر عراق شدند. سلیمانی پس از بازگشت از لبنان، به فرماندهان آمریکایی نوشت: امیدوارم از صلح و آرامش در بغداد لذت برده باشید. من در بیروت، مشغول بودم.در ادامه میخوانیم: «اوایل سال ۲۰۰۸، سلیمانی [از طریق ارسال پیامی به گوشی همراه شخصی جلال طالبانی،]، پیامی آمرانه خطاب به ژنرال «دیوید پترائوس» [فرمانده ائتلاف تحت رهبری آمریکا و] عالیرتبهترین مقام وقت آمریکا در عراق، داد: «ژنرال پترائوس عزیز! بهتر است بدانید که من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران درباره عراق، سوریه، لبنان، غزه و افغانستان را کنترل میکنم. و واقعیت این است که سفیر [ایران] در بغداد یکی از اعضای نیروی قدس است. فردی که جایگزین او خواهد شد هم عضو نیروی قدس است.صوفان تصریح میکند که ماجرای نامهنگاریها میان سردار سلیمانی و آمریکاییها و تحقیر مقامات آمریکایی توسط حاج قاسم به همینجا هم ختم نمیشود: «همین اواخر، سال ۲۰۱۷، مایک پمپئو، مدیر وقت سیا، دوباره به سلیمانی نامه نوشت و به او هشدار داد که شبهنظامیان تحت فرماندهیاش را کنترل کند و آنها را از حمله به منافع آمریکا در عراق بازدارد. اما پاسخ «کارلا» [سردار سلیمانی؛ اشاره به داستان همان ابَرجاسوس شوروی] چه بود؟ «من نه نامه شما را تحویل میگیرم، نه آن را میخوانم و نه حرفی وجود دارد که بخواهم به این افراد [شبهنظامی در عراق] بگویم .
ادامه دارد
نظر شما