خبرنامه دانشجویان ایران: محمد رضایتی// این یادداشت حاصل ساعتها گفتوگو و جلسه من با جمع زیادی از دانشجویان بورسیه است و سعی میکنم خلاصه یافتههای قطعیام را دراینباره بنویسم. از مدتها پیش تعدادی از دانشجویان بورسیه با مراجعه به روزنامه ابتدا خواستار شنیدن حرفهایشان شدند و میگفتند اگر برای شما جانب حق و انصاف مسجل شد، این مشکلات را انعکاس دهید. از آن روز تاکنون روزها میگذرد و حالا برای من یقین شده است که سههزار بورسیه غیرقانونی موش زایید! این فقط یافتههای من نیست، حتی آنهایی که ابتدا دراینباره خبررسانی کردهاند نیز حالا معترفند ماجرای بورسیهها یک فضاسازی کاذب رسانهای بوده است؛ ازجمله کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی که اطلاعیه رسمی داد که تنها 26 نفر غیرقانونی روند را طی کردهاند و مابقی بلااشکال هستند.
ما نیز پس از بررسیهای مختلف به یافتههای جدیدی رسیدیم. از میان این دانشجویان حدود 700 رزومه در حد عالی وجود دارد اما در بازگشت به دانشگاهها با تابلوی ورود ممنوع مواجه شدهاند؛ دانشجویانی که دانشگاههای خارجی برای جذبشان سر و دست میشکنند؛ راستش را بخواهید برخی از آنها عطای هیاتعلمی شدن در ایران را به لقایش بخشیدهاند و به همین راحتی از ایران رفتهاند؛ از عدل نگذریم شاید حق داشتند. تصور کنید چند سال پیش که با رویای تدریس در دانشگاهها برخی از آنها ازدواج کردند حالا از اینجا مانده و از آنجا رانده شدهاند. حتی کار برخی از آنها به جدایی و طلاق کشیده است. چرا؟ چون یک مقاومت ظاهرا سیستماتیک وجود دارد، گویی آنها از رانت سیاسی بهره بردهاند حال اینکه آنچه علیه آنها ساخته شده بود، یک پروپاگاندای سیاسی بود! با ارتباطات نزدیکی که با برخی از این نخبگان گرفتیم، متوجه شدیم آنها در تامین دخل و خرج زندگی نیز با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند. یکی از این افراد که رزومه بسیار قویای هم دارد هماکنون با اسنپ گذران زندگی میکند. کار دیگری هم نمیتوانند کنند، چراکه مدرک آنها آزاد نمیشود. تلاش کردیم با او گفتوگو کنیم و شاید در روزهای آینده این تلاش ما به سرانجام برسد. در این سالها به یاد نمیآورم که رهبر معظم انقلاب در موضوعی صنفی بهاندازه بورسیهها انذار و تذکر داده باشند؛ حتی در بیانی ایشان صریحا ذکر کردند که در حق بورسیهها ظلم شد! با این حال بهنظر میرسد دستگاههای مختلف آنطور که باید کار جدی در این زمینه نکردهاند.
سرنوشت این افراد چه شد؟ آنقدر روند رسیدگی به امور آنها را مشمول زمان کردند تا شاید آنها بیخیال ماجرا شده و از خیر ورود به دانشگاهها بگذرند. برخی از آنها به دیوان عدالت اداری شکایت کردهاند و برخی هم به امید اینکه با مدارا کارشان به سرانجام برسد، از شکایت صرفنظر کردهاند. از میان آنهایی که شکایت کردهاند برای برخی رای قطعی صادر شده و با وجود گذشت چند ماه و حتی یکسال از صدور رای قطعی، اما دانشگاهها حکم را اجرا نمیکنند! جالب اینکه رای قطعی دیوان لازمالاجراست و درصورتی که دستگاه اجرایی از عمل به اجرای آن استنکاف کند، دیوان رای به انفصال از خدمت میدهد! اما بهنظر میرسد (آنطور که مسئولان دیوان هم میگویند) تاکنون نوعی مماشات صورتگرفته تا همهچیز با سلام و صلوات ختم به خیر شود، اما دستاورد این سیاست تقریبا هیچ بوده است. البته اکنون مسئولان دیوان برایشان یقین شده رفتار دانشگاهها مقابله با قانون است و میگویند در اجرای ضمانت اجرایی احکام مصر هستند. (دراینباره صفحه دو را بخوانید)
درباره چرایی مقاومت دانشگاهها و وزارت علوم نمیخواهم بدبین باشم اما بهنظر میرسد برخی دانشگاهها نمیخواهند موازنه سیاسی در دانشگاهها دستخوش تغییر شود. بر همگان واضح است که میان جریانهای سیاسی، جریان اصلاحات دانشگاهها را حیاط خلوت خود میداند و برابر هر تغییری علیه این گعده مقاومت میکند.
احساسات همه ما در برابر حتی دانشجوی عادی که به سبب نبود فرصتها، نتوانسته به جایگاه درخور شأن خود برسد، غلیان میکند اما چرا برابر این نخبهکشی عیان، یک سکوت خطرناک گریبانگیر جامعه دانشگاهی ما شده است، موضوعی که جای تاسف دارد.
∎
نظر شما