شناسهٔ خبر: 29449347 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

نصرت‌الله تاجیک، استاد سابق دانشگاه دورهام انگلیس:

مقابله با جنگ روانی اولین گام مبارزه با تحریم‌هاست

صاحب‌خبر - نصرت‌الله تاجیک، دیپلمات و کارشناس مسائل بین‌المللی است، سابقه تدریس در دانشگاه‌های انگلستان را دارد و در عرصه دیپلماتیک هم حضور در سفارت ایران در اردن را تجربه کرده، او سال‌هاست در عرصه سیاست خارجی فعالیت می‌کند و حالا در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مساله تحریم‌ها و آینده آن را بررسی کرده است. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. با توجه به اینکه اروپایی‌ها در عمل به وعده‌های خود کوتاهی کرده و آن را به تاخیر انداخته‌اند و همچنین ایران را معطل گذاشته‌اند، یک سوال اساسی مطرح می‌شود و آن اینکه امروز تکلیف ایران با کشورهای اروپایی چیست؟ از آنجا که اروپایی‌ها حلقه اول نه‌تنها امنیتی بلکه حوزه تمدنی خاورمیانه و غرب آسیا هستند و به دلیل سوابق ارتباطات سیاسی-اجتماعی با این منطقه و به‌ویژه با ایران به نقش و قدرت نرم و سخت کشورمان در منطقه قائلند، لذا علاقه‌مندند سازه و ساختار برجام پابرجا بماند. البته اینکه فکر کنیم اروپا امکان ایستادگی مطلق مقابل آمریکا را دارد خیلی واقع‌بینانه نیست. سلطه دلار اجازه نمی‌دهد اروپا بخواهد چنین نقشی را بازی کند، از سوی دیگر این مساله را هم داریم که اروپا با آمریکا و با ترامپ مشکل دارد. بنابراین من نسبت به موضع و اقدامات اروپا و ظرفیت‌ها و چالش‌هایی که دارد فکر می‌کنم اروپایی‌ها امروز بازی پلیس خوب و پلیس بد با ایران ندارند یا به‌نوعی جنگ زرگری نداشته و با آمریکا معامله تقسیم کار نکرده‌اند. ممکن است اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها به دلیل مواضع‌شان وارد یک تقسیم کار طبیعی شده باشند، اما نه به صورت زدوبند بلکه با توجه به مقولاتی که برشمردم مخصوصا مشکلاتی که با ترامپ درخصوص تعرفه‌ها، مسائل ناتو و حالا مساله تشکیل ارتش اروپایی دارند نه‌تنها از همکاری تمام‌عیار با آمریکا در زمینه همراهی برای اعمال تحریم‌ها مانند دور گذشته و قبل از برجام فاصله گرفته‌اند، بلکه به دنبال سازوکارهایی هستند که اگر اجرا شود تا حدی زهر تحریم‌های آمریکا بر اقتصاد ایران را خواهد گرفت. مهم عملیاتی کردن این اراده است و اینکه اروپا مطمئن شود هزینه‌ای که در این مسیر صرف می‌کند به‌نوعی سرمایه‌گذاری است برای استقلال بیشترش از آمریکا. بنابراین به نظرم اروپا علاقه‌مند است مشکل تاثیر تحریم‌های آمریکایی بر اقتصاد ایران حل شود تا تبعات امنیتی برای منطقه آنها نداشته باشد و از طرفی ایران هم بتواند قسمتی از اقتصاد خود را با ظرفیتی که در اروپاست ادامه دهد تا دلیلی برای خروجش از برجام نباشد. برای تحقق این نیات چندی پیش پیشنهاد دادم اتاق تهاتر پایاپای یا اتاق تهاتر به یورو (Euro Clearing House) بین ما و اروپا تنظیم شود تا کانالی باشد برای آغاز تبادلات مالی. چنین سازوکاری را اخیرا اروپایی‌ها SPV )Special Program Vehicle ) نامیده‌اند و لذا معتقدم با راه‌اندازی این سازوکار اروپا می‌تواند همکاری خود را به‌خوبی آغاز کند. اما خب ما باید ذهن‌مان را به‌گونه‌ای تنظیم کنیم که محدودیت‌های اروپا در آن گنجانده شده باشد. باید بدانیم اروپا قدرت مطلقی برای مقابله ندارد ولی اراده نسبی دارد، چه بسا این فضا را شرایط خوبی می‌بیند که مشکلات خود را با ترامپ تسویه کند و از این مقوله یک فرصت برای خود بسازد. در این میان البته باید بدانیم که همکاری با اروپا به الزاماتی نیز نیاز دارد؛ یکی از الزامات استانداردسازی مناسبات، تعاملات و روابط مالی ما است. متاسفانه در دوران تحریم و به دلیل برخی سوءمدیریت‌های داخلی نتوانستیم سیستم مالی و بانکی کشور را به استانداردهای جهانی نزدیک کنیم. این امر باعث می‌شود حتی اگر فردا اروپا گارانتی و ضمانت و تایید صددرصدی به ما بدهد که ما می‌خواهیم با سیستم بانکی شما کار کنیم به دلیل این عدم رشد و توسعه سیستم بانکی دو سیستم با هم هماهنگ نباشند و فعالیت‌ها آغاز نشود یا به‌کندی پیش برود. البته سیستم‌ها فقط سیستم‌های کامپیوتر و سخت‌افزاری نیستند. مهم‌ترین قسمت سیستم‌های نرم‌افزاری آموزش است و اینکه ما از مسیر این استانداردسازی بتوانیم خود را همپای موسسات مالی و بانکی اروپا ترسیم کنیم. استانداردسازی‌هایی مانند CFT و FATF در حقیقت جنبه جهانی این تعاملات است و نیاز به قوانین، دستور‌العمل‌ها و چک‌لیست‌های داخلی نیز داریم. البته ما از کنار تهیه، تصویب، اعمال، گردن نهادن به تمامی الزامات و اجرای کامل این استانداردهای داخلی و خارجی نمی‌توانیم هیچ فخری بفروشیم، چراکه اینها وسیله و ابزار کار ما در دنیای کنونی است. سخن را خلاصه می‌کنم باید با اروپا کار کنیم و امیدوار و خوشبین باشیم، زیرا اگر با اروپا به هر نوعی بخواهیم به هم بزنیم، آنان را پشت سر ترامپ فرستاده‌ایم، لذا بدترین استراتژی را اتخاذ می‌کنیم، در حالی که بهترین استراتژی به عقیده من ایزوله و تنها نگه داشتن ترامپ است. برخی نگران طولانی شدن بیش از حد اجرای وعده‌های اروپا هستند و معتقدند ممکن است روزی فرا رسد که اجرای آنها دردی را از ایران دوا نکند. راهکار شما برای تشویق اروپا یا اجبار آنها به اجرای تعهدات خود چیست؟ من توضیحی خدمت شما عرض کنم. تحریم‌ها دو تاثیر دارد؛ اول کوتاه‌مدت و دوم بلندمدت. کوتاه‌مدت ناشی از عوامل روانی است یعنی جنگ روانی و درازمدت ناشی از عوامل اقتصادی. تحریم‌هایی که الان اعمال شده از نظر اجرایی تا بخواهد تاثیرگذار باشد چند ماهی طول می‌کشد، ولی آنچه الان تاثیر می‌گذارد جنگ روانی است که ترامپ از قبل شروع کرده و الان انتظار دارد نتیجه دهد. ما نباید در دام جنگ روانی ترامپ بیفتیم. اینکه مملکت خود را بتوانیم مدیریت کنیم و جنگ روانی را پاسخ دهیم تا تاثیر کوتاه‌مدت تحریم‌ها از بین برود بسیار خوب است، ولی اینکه بگوییم تحریم‌ها اثر نداشته حرف خوبی نیست. تحریم‌ها در درازمدت اثر خود را خواهد گذاشت. ما هم باید از قبل تمهیداتی بیندیشیم و هم اکنون باید با مدیریت داخلی قوی و یک سیاست خارجی فعال تاثیرات تحریم‌ها را نه‌تنها بر زندگی مردم، بلکه روند توسعه کشور کم و کمتر کنیم. بنابراین باید استراتژی خود را دو قسمت کنیم؛ یک قسمت مبارزه با جنگ روانی برای کوتاه‌مدت و یک قسمت برای درازمدت در جهت حذف تاثیرات اقتصادی تحریم‌ها. در این راستا، معتقدم اعلام اینکه اروپا در کنار ایران خواهد بود توانسته قدری تاثیرات کوتاه‌مدت تحریم یعنی مساله روانی را کم اثر کند. یعنی اگر اروپا در کنار ما نبود چه بسا این تاثیرات تحریمی اثر بیشتری داشت، ولی آن قسمتی که ما در بلندمدت نیاز به اروپا داریم شامل چند نکته است؛ اول اینکه باید استانداردهای خود را به سطح جهانی برسانیم تا بتوانیم در قالب این استانداردها هیچ گزکی دست کسی ندهیم. دوم باید با تعریف پروژه‌های مشترک با کشورهایی که می‌توانند به ما کمک کنند منافع مشترک ایجاد کنیم، مانند پروژه مشترک چابهار با هندی‌ها. این فرآیند می‌تواند با اروپایی‌ها هم تکرار شود. برخی معتقدند بعد از 6 ماه که مهلت‌های آمریکا به هشت کشور به پایان برسد پیش‌بینی‌ آمریکا این است که شرایط برای ایران دشوار می‌شود. ارزیابی شما چیست؟ من قبول دارم این دوره از تحریم‌ها هوشمند است و اصطلاحا گفتم آمریکایی‌ها نقطه‌زنی را شروع کرده‌اند، مانند تک‌تیراندازهایی که نقطه‌زنی می‌کنند. یعنی در حقیقت این نوع تحریم‌ها شاهرگ حیاتی ما را مورد حمله قرار می‌دهند، لذا ممکن است شرایط سختی داشته باشیم ولی این را نمی‌پذیرم که با توجه به اهداف، رویکرد و سیاست‌ها و اقدامات ترامپ دست‌مان را مقابل آمریکایی‌ها بالا ببریم. مشکل ایران و آمریکا بی‌اعتمادی مفرط است و اینکه آمریکایی‌ها به نقش و منافع ایران در منطقه قائل نیستند و اهداف سیاسی ما را امنیتی می‌کنند! ما باید این دوره را با همکاری هم‌پیمانان‌مان در برجام و جهان و از جمله همسایگان پشت سر بگذاریم، ولی تلاش‌مان هم این باشد که با توجه به مشکلات و ناهنجاری‌های داخلی بیشترین منابع‌مان اعم از مادی و معنوی را صرف حل این مشکلات کنیم. نکته دیگر اینکه دست ایران هم خیلی بسته نیست. ما از زمان پیروزی انقلاب در ارتباط با آمریکا این مشکلات را داشتیم و دائم در تحریم بودیم، ولی همیشه سعی کردیم این تحریم‌ها را دور بزنیم و پشت سر بگذاریم. هرچند ممکن است که این دور زدن‌ها سلامت اقتصادی ما را به خطر بیندازد. اما خب این راه، انتخاب ما نیست، بلکه اجباری است که آمریکایی‌ها برای ما فراهم کرده‌اند. متاسفانه تحریم نه برای ایران که برای هر کشوری سختی‌هایی دارد و فساد ایجاد می‌کند. این دور زدن‌ها هزینه‌های کشور را بالا می‌برد و روند فسادآمیز ایجاد می‌کند. در حقیقت تحریم به‌نوعی توسعه فساد در جهان است و آمریکایی‌ها از این جهت مسئولند، ولی آنچه به ما مربوط می‌شود این است که ایران دست بسته نیست و راه‌های مختلف پیدا و سعی می‌کند اقدامات مختلفی انجام ‌دهد که بتواند منافع مردم خود را تامین کند. بنابراین قبول دارم در صورت عدم تمدید معافیت‌ها شرایط سختی برای ما به وجود خواهد آمد، اما این را هم نمی‌پذیرم که آمریکایی‌ها بتوانند صادرات نفت ما را صفر کنند، مثلا به دلیل اینکه برخی پالایشگاه‌های طرف قرارداد ما فرآیند کاری خود را با ترکیب نفت ما تنظیم کرده‌اند، علاوه‌بر این برخی از این شرایطی که ما ارائه می‌دهیم جای دیگر پیدا نمی‌شود. توصیه شما به مسئولان دولت دوازدهم چیست؟ اخیرا شنیده‌ام که وزیر امور خارجه با وزیر خارجه فرانسه تلفنی صحبت داشته است. سیاست خارجی نشسته در شرایط امروز خوب نیست. پیشنهاد من این است که کارهای دیپلماتیک خود را قوی کنیم و حضور بیشتری در صحنه اروپا داشته باشیم. از نظر دیپلماتیک تعامل بیشتری داشته باشیم و از فرصت‌ها استفاده کنیم. همین که ایتالیا و یونان از تحریم نفتی معاف شده‌اند به عقیده من فرصت مناسبی است و باید تلاش کنیم این اتفاق گسترش بیشتری یابد و به کشورهای دیگری که مصرف‌کننده نفت ما هستند، برسد. علاوه‌بر همه اینها پیشنهاد دیگر من کار در زمینه گاز است. ما با اروپا باید از قبل یک سرمایه‌گذاری مشترک در کار گاز انجام دهیم. به عقیده من حتی اگر یکی از این پروژه‌ها هم بگیرد شرایط بهتری در آینده خواهیم داشت. باید در همین شرایط به دنبال خط لوله گاز‌رسانی به عراق، اردن، سوریه و لبنان و از آنجا به مدیترانه و اروپا باشیم. یعنی باید ایده‌های جدیدتر ارائه و پیشنهاد و عملیاتی شود؟ بله، ما الان برای گذراندن جریان تحریم نیاز به یک شورای عالی مبارزه با تحریم داریم. من معتقدم شورای حاکمیتی یعنی در سطح بالا باید تعدادی از نمایندگان قوای کشور به اضافه حاکمیت و بخش‌های مردمی وجود داشته باشند که هم ایده‌های جدید را اجرایی کنند و هم راه‌های مبارزه با تحریم را کشف، بازیابی و اجرایی کنند. متاسفانه اندیشکده‌ها و موسسات تحقیقاتی ما مخصوصا در بخش خصوصی بسیار ضعیف است باید فکرسازی را از بدنه دولت بیرون ببریم و وارد دانشگاه‌ها کنیم. متاسفانه همان‌طور که ارتباط صنعت و دانشگاه ما قطع است و دانشگاه با صنعت ارتباط ندارد و مشکلات صنعت را در دانشگاه‌ها حل‌وفصل نمی‌کنیم، در قسمت فکرسازی و کارهای مطالعاتی یا در بخش علوم سیاسی و اجتماعی هم این ضعف را داریم که برای آینده کشور سم مهلک است. با توجه به تحریم‌های آمریکا متصور هستید مجموعه خصوصی اروپایی بیایند و این همکاری را به صورت گسترده شکل دهند؟ من دو نکته را بیان کنم؛ اول اینکه ما اشتباه کرده‌ایم اجازه نداده‌ایم یا خوشبینانه‌تر بگویم شرایطی فراهم نیاورده‌ایم که بخش خصوصی‌مان خوب رشد کند. یعنی الان بخش خصوصی جان‌داری در کشور به آن مفهوم نداریم، چه در قسمت اجرایی و چه در قسمت تجارت و چه در قسمت ساخت‌وساز و... متاسفانه بخش خصوصی‌مان در مجموع نحیف است. اگر توانسته بودیم بخش خصوصی جان‌داری داشته باشیم الان بسیاری از این آسیب‌پذیری‌ها کم شده بود، چون تحریم بخش خصوصی سخت است. دوم اینکه معتقدم کار ما با بخش خصوصی متوسط خارجی به سرمنزل مقصود خواهد رسید. ما به دلایلی که در این بحث نمی‌گنجد اراده یا حداقل توانایی کار با شرکت‌های بسیار بزرگ را نداریم. علاوه‌بر اینکه توانایی جذب و حل مشکلات حضور شرکت‌های بزرگ خارجی را نداریم، به دلیل اینکه بخش خصوصی خود را هم نحیف نگه داشته‌ایم، توان کار با بخش خصوصی سطح بالای خارجی را هم نداریم. همچنین به دلیل پوسیدگی، فساد و بروکراسی اداری در کشور ، متاسفانه بخش خصوصی خارجی هم آمادگی و امکان نقش‌آفرینی سطح بالا در کشور ما را ندارد. همکاری با شرکت‌های خارجی علاوه‌بر مشکلات بالا نیاز به فرهنگ و فراهم کردن تمهیدات لازم دارد. اگر ترامپ از برجام خارج نمی‌شد و این شرایط فراهم می‌شد که شرکت‌های بزرگ خارجی کم‌کم در اقتصاد ما برای آوردن فناوری و سرمایه مشارکت کنند شاید شروع تمرین جدیدی برای این کار بود تا به تدریج مشکلات‌مان در این زمینه مرتفع شود. کلا فرهنگ ایرانی ضدخارجی که نیست بلکه هم میهمان‌نواز است و هم بسیار تیزهوش و یادگیرنده. مخصوصا با این نیروی جوان آموزش‌دیده و آماده کار این یک فرصت تاریخی بود که اتفاقا مسئولان کشور به‌خوبی درک کرده بودند که تن به برجام دادند تا این ظرفیت بی‌استفاده نماند. با همه این احوال به دلیل تحمیل شرایط از سوی ترامپ بر ما، لذا با بخش خصوصی متوسط هم کار خود را می‌توانیم به سرمنزل برسانیم. اگر بتوانیم سازوکاری در همان شورای عالی تعریف کنیم و اینکه آماده شویم بخش خصوصی خود را به نوعی در ارتباط با بخش خصوصی متوسط کشورهای خارجی قرار دهیم، هم اقتصاد ما اندک اندک شکوفا می‌شود و هم می‌توانیم از دانش و فناوری و سرمایه بخش خصوصی متوسط خارج استفاده کنیم. اتفاقا بخش خصوصی متوسط یا میانه خارجی به دلیل ارتباطات با بازار سرمایه اروپا و فناوری و دانشی که می‌توانند از شرکت‌های دست اول بگیرند و بیاورند کارایی لازم را برای ما خواهند داشت. برخی کارشناسان می‌گویند مثلا کره بازار خوبی در ایران در موبایل و لوازم خانگی دارد. در خبرها آمد که این کشور واردات نفت از ایران را به صفر رسانده. آیا می‌توانیم روی نیازهای آنها به بازار داخلی دست بگذاریم؟ مثلا با اقدامات متقابل آنها را محدود کنیم و جایگزین‌هایی از کشورهای دیگر قرار دهیم؟ باید بگویم که ما متاسفانه روش بدی برای تامین منافع کشور خود در پیش گرفته‌ایم. بی‌در و پیکری در تجارت ایران با دنیا وجود دارد، لذا ما نمی‌توانیم به‌خوبی از اهرم‌های خود استفاده کنیم، لذا این فرآیند باید در کشور ساماندهی شود. فراموش نکنید که اصل عمل متقابل هم در دیپلماسی وجود دارد و هم در تجارت. اگر از ابتدا به این میزان درهای کشور را روی کالایی خاص باز نمی‌کردیم و با حساب و کتاب پول خود را خرج می‌کردیم به عقیده من شاید امروز می‌توانستیم اصل عمل متقابل را اجرایی کنیم ولی الان اجرایی کردن این مساله دیر شده است، ولی باز هم هر زمانی ماهی را از آب بگیریم تازه است. ایران باید بتواند در قبال آنچه می‌خرد به طرف معامله خود بفروشد. متاسفانه ما در حالی به دنبال کالاهای کره‌ای رفته‌ایم که می‌دانیم تولیدات آنها کالاهای انحصاری نیست. کالاهای جایگزین بسیار دارد، لذا باید به دنبال یافتن جایگزین‌ها هم باشیم. این نیاز به محور قرار گرفتن سیاست خارجی در کلیه تعاملات و مراودات کشور با طرف‌های خارجی دارد. متاسفانه وزارت امور خارجه از منظر سیاستگذاری و نظارت بر روند تجارت و تعاملات خارجی غایب است و هر سازمان و هر ارگانی هر کاری که می‌خواهد می‌کند! این‌گونه اداره جزیره‌ای سیاست خارجی نه ممکن و نه به نفع مملکت است! امیدوارم مسئولان کمی به تبعات کنونی اداره سیاست خارجی کشور بر تامین منافع و مصالح ملی توجه کنند.

نظر شما