فاطمه پاقلعهنژاد: حمید درخشان دوباره در قامت یک منتقد ظاهر شده است. او به کارلوس کیروش و کادر فنیاش تاخته و دستاوردهایش را هیچ نامیده و گفته چه بهتر است که بساطشان جمع شود.
این روزها البته واقعا رفتارهای ناپسندی از نزدیکان کیروش و اعضای کادرفنی سر می زند. بی شک جسارت میکمکدرموت به حمید استیلی ناپسند و عصبانیت و رفتار زننده اوسیانو دئاکروز نابخشودنی بود. رفتارهایی که در سختترین شرایط کاری کیروش در ۷سال گذشته در ایران به او لطمهای بزرگ وارد کرد.
اینها اما درباره دستاوردهای فنی سرمربی تفاوت دارد با گفتههایی که از امثال حمید درخشان شنیده میشود.
درخشان بیشک بازیکن بزرگی در دهه ۶۰ فوتبال ایران بوده که البته شرایط جنگ نگذاشت یک افتخار بزرگ هم در کارنامه بینالمللیشان داشته باشند و با پایان جنگ هم وقتی باید تیم بینظیر دهداری نتیجه می گرفت، ایشان سردسته منتقدان مربی اخلاق شدند و در پرواز از تیمملی استعفا دادند!
در دوره مربیگری او بیشترین هزینه و فرصت برایش شد تا عالیترین دوره مربیگری یوفا را سپری کند و نسلی طلایی از تیمهای کمسن و سال پایه برایمان بسازد اما استفاده از صغرسنیها چه عایدی برای فوتبالمان داشت غیر از تعلیق؟
در باشگاهها هم که اوضاع پرسپولیس، شاهین بوشهر و نفت و باقی رفت و برگشت هایش دیگر گفتن ندارد و باقی مسائل هم به خودش برمیگردد و خودش اما آقای درخشان همان بزرگواری هستند که در برنامه ورزش از نگاه دو و قبل از بازیهای جام جهانی ۲۰۱۴ به همراه پرویز مظلومی و حسن روشن تیم ملی را به تمسخر گرفتند که جلوی آرژانتین کیسه گل می شود اما دیدند منطق فوتبال با گفتههایشان تفاوت دارد.
حالا البته تاختن به کیروش در شرایطی که او بر اساس استراتژیهای غلطش در برخورد با برانکو در موضع ضعف قرار گرفته، کار اصلا دشواری نیست.
البته اما بیایید منطق منتقدانش را با هم مرور کنیم. یکیشان که این روزها سردسته شده می گوید صعود به جام جهانی با ۴.۵ سهمیه که کاری ندارد اما همین دوست بزرگوار یادش رفته با ۴.۵ سهمیه به جامجهانی ۲۰۱۰ نرفتیم و در ۹۸ هم با معجزه صعود کردیم و هنوز برای رسیدن به سهمیه چهارم جشن ملی میگیریم برای آن سال!
همه آنهایی که امروز ایراد می گیرند یادشان رفته که تیم ملی با همین کیفیت حس شیرین بودن در آستانه صعود از گروه را خرداد ماه به تک تکمان هدیه کرده بود و با سبک دفاعی این روزها از چشم افتادهاش همه مردم را به خیابانها می کشاند. این سبکی از فوتبال است که کیروش به آن تعلق دارد.
همان فلسفهای از فوتبال که برانکو در زمان مربیگری در تیم ملی داشت و با آن به جام جهانی ۲۰۰۶ رفت.
راستی آن سالها را یادتان هست؟ آنهایی که حمله میکردند به ویچ ها و برایشان نامه به رئیس جمهور وقت نوشتند؟
بله آنها دقیقا همین دوستان بودند. دوستانی چون آقای درخشان که امروز شمشیرشان باز از رو بسته شده.
قطعا تیمملی فوتبال نیاز به تفکری جدید دارد اما نه حالا در فاصله چهل روز تا جام ملتها و با تیمی که بعد ۷ سال زمان برداشت موفقیتش فرا رسیده است.
تیمی که میتواند بعد از ۴۰ سال قهرمان آسیایمان کند. بهراستی این فشار امروزتان برای چیست؟ از این می ترسید کیروش نکند کار نشدنی فوتبالمان را شدنی کند؟
او چه به این دستاورد برسد یا نه، خودش هم میداند ته خط است و بهتر است برای همه که بعد از جام ملتها برود تا این دعواهای بیپایان، پایان یابد اما چه بهتر که جای تخریب، در این ماه آخر اقلا کمی درنگ پیشه کنید و تیم ملی را فدای دعواهای شخصیتان نکنید!
258 251
نظر شما