شناسهٔ خبر: 29379154 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: میزان | لینک خبر

رییس کلانتری ۱۰۷ فلسطین خبر داد

دستگیری موبایل قاپ‌های جوان

خبرگزاری میزان- رییس کلانتری ۱۰۷ فلسطین پلیس پیشگیری پایتخت از دستگیری دو مرد جوان که با استفاده از یک دستگاه موتور سیکلت اقدام به سرقت تلفن همراه شهروندان می‌نمودند خبر داد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه جامعه خبرگزاری میزان، سرهنگ علیرضا علیزاده افزود این دو‌نفر سارق با استفاده از یک دستگاه موتورسیکلت و در فرصتی کوتاه اقدام به قاپ زنی تلفن همراه شهروندان می‌کردند که خوشبختانه با سرعت عمل پلیس دستگیر شدند.

وی افزود:در تحقیقات تکمیلی پلیس ۲۵ نفر از شهروندان سارقین دستگیر شده را شناسایی کرده و پرونده جهت سیر مراحل به مرجع قضایی ارسال شده است.

گفتگو با متهمان

خودت را معرفی کن.

داود هستم ۱۸ سال دارم دوستانم به من داوود دویستی (۲۰۰) میگن

چه طور پایت به ماجرای سرقت باز شد؟
من در یک خیاطی کار میکردم حدودا ۴ ماه قبل یکی از دوستانم به من گفت: برای شرکت در قرعه کشی دوستانه پول نیاز دارم به من پیشنهاد داد ترک موتورش بشینم و به خیابان شریعتی برویم و راه و روش سرقت را یاد داد

چه روشی؟
این که کجا سرقت کنیم چه موبایلی را بقاپیم از چه کسی بقاپیم بعد دزدی از کدام راه‌ها فرار کنیم که گیر نکنیم و همین چیز‌ها روز اول که در خیابان شریعتی رفتیم یک گوشی j۲ سامسونگ از مردی میان سال دزدیدم بعد ایرج کوشی را در خیابان مولوی ۴۰۰ هزار تومان به یک مالخر فروخت و نصف پول را به من داد

از ایرج خبرداری؟
من همان یک بار با ایرج به دزدی رفتم بعد ان روز ایرج دستگیر شد و الان زندان است، پول مفت به من مزه کرده بود تصمیم گرفتم خودم جای ایرج را بگیرم، پیش یکی از دوستانم رفتم تو محل همه بهش میگفتند امید موتوری دست فرمون خوبی داشت بهش پیشنهاد کردم اون هم قبول کرد

از روش سرقت هایتان بگو؟
ما از کسایی که سرشون تو گوشیشون بود دزدی میکردم بیشتر از مرد‌ها

چرافقط به سراغ مرد‌ها می‌رفتید؟
چون دلم نمیخواست از زن‌ها سرقت کنم خودم خواهر مادر دارم. بیشتر در تقاطع‌ها کمین میکردم و در یک لحظه گوشی طرف را می‌قاپیدم، سپس فرار میکردیم.

گوشی‌های سرقتی را چه کار می‌کردید؟
گوشی را به مالخر می‌فروختم حدودا۴۰۰ تومان هر گوشی نصف خودم نصف امید نفری ۲۰۰هزار تومان

پس برای همین داوود دویستی صدات میکنن؟
بله

چی شد دستگیر شدی؟
توی خیابان شریعتی بودیم ک. یه گوشی iphone زدیم غافل از اینکه پلیس کمین کرده برای ما تعقیبمان کردند همه راه هارا بسته بودند که گیر افتادیم.

هر حرفی داری بگو.

من پدر زحمت کشی دارم مادرم هم خیلی برای من تلاش کرد دو برادر بزرگتر و یک خواهر و برادر کوچکتر از خودم دارم نمیدانم چطوری باید توی صورتشون نگاه کنم جز شرمندگی چیزی برام نموند خجالت میکشم هربلای سرم اومد برای رفیق بازیم بوده.

 

انتهای پیام/

نظر شما