وی افزود: من معتقدم سینمای انقلاب را تا زمانی که مفهوم خود انقلاب را به خوبی تعریف نکرد، نمیتوان تشریح کرد؛ تعریفی که مبانی نظری، فلسفی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن درک شده باشد، در غیر این صورت تعریفی که ارائه میشود بیشتر جنبه احساسی و هیجانی به خود میگیرد. یکی از پارادوکسهایی که در هنر هفتم آن را تجربه کردم این است که به لحاظ جریانی، مصداقی تاریخی، بین برخی سینماگران ما باب شده و این موضوع به جداسازی سینمای اجتماعی و سینمای انقلابی باز میگردد. اتفاقی که درک آن برای من راحت نیست، زیرا این دوگانگی در حقیقت نقض غرض انقلاب اسلامی است.
افروغ ادامه داد: انقلاب یک پدیده اجتماعی است که هدفی اجتماعی هم دارد، برای همین چگونه میشود گونهای را تحت عنوان سینمای انقلاب تعریف کرد، ولی در آن حوزه به موضوعات اجتماعی نپرداخت؛ باید بگویم سینمای انقلاب باید در مهمترین قدم خود، انقلاب را درک کند؛ حال ممکن است سؤال شود انقلاب اسلامی چیست؟ انقلابی اسلامی یک تحول ساختاری در جهت آزادی، عدالت اجتماعی و عدالت اخلاقی است برای همین هر فیلمی بتواند این وجه را به تصویر بکشد به نظرم فیلم انقلابی تولید کرده است، البته باید توجه داشت، چون انقلاب ما شاخصه اسلامی بودن را هم یدک میکشد، فیلمها هم باید از شاخصه توحیدی بودن بهره ببرند. باید تأکید کرد فیلم توحیدی اثری نیست که در آن تنها رفتار یا مناسک توحیدی تصویر شود.
افروغ متذکر شد: با این توضیح ممکن است، فیلمهایی ساخته شود که عنوانشان انقلابی نباشد، اما معنای آنها درباره سینمای توحیدی باشد، بنابراین از دیدگاه من این فیلمها، انقلابی هستند. در همین راستا بسیاری از فیلمهای اجتماعی که عنوان انقلابی ندارند در حقیقت کارهایی انقلابی هستند و برعکس آن، فیلمهایی که ظاهر انقلابی دارند هیچ نشانی از معنای مورد نظر را در خود جای ندادهاند.
وی درباره مصادیق و چارچوبهای سینمای انقلاب گفت: با اینکه علاقهای ندارم از فیلمهای خاص نام ببرم، ولیکن چون پرسیده شد تنها تجربه خود را در این زمینه میگویم؛ به باور من «آژانس شیشهای» و «از کرخه تا راین» فیلمهایی هستند که من آنها را بسیار پسندیم و اطلاق عنوان انقلابی به آنها کاملاً درست است، البته نام بردن از این دو فیلم به معنای این نیست که کارهای دیگری در این حوزه وجود ندارد، اما چون در این گفتوگو نمیشود همه آثار را نام برد من تنها به دو مثال اکتفا میکنم، درباره این دو فیلم باید اضافه کنم آثار مربوطه بهنظرم با جامعه ما بیگانه نیستند و اصطلاحاً برای خلاء ساخته نشدهاند، برای همین دردها و مشکلات جامعه را میشد در آنها مشاهده کرد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تولیدات سالهای اخیر سینما را میتوان نمودی از کارهای انقلابی نام برد؟ گفت: نمیتوانم به طور قاطع در این زمینه اظهار نظر کنم، زیرا رگههایی از کارهای انقلابی را در سینمای امروز میتوان مشاهده کرد. من این مسئله را در جشنواره دو سال پیش که داور آن بودم به خوبی مشاهده کردم، ولی در مقایسه با کل، تعداد این فیلمها به اندازهای کم است که نمیشود روی آن حساب جدی کرد. نکته دیگری که باید درباره فیلمهای سینمایی این دوره مطرح کنم این است که برخی کارگردانان سعی دارند از حال ناخوش مردم سوءاستفاده کنند و با تولید کارهای به اصطلاح طنز سوداندوزی کنند. این شیوه اقدامی آزار دهنده است که نمیتوانم توجیهی برای آن داشته باشم.
وی ادامه داد: در این مقطع باید کلیت فیلمهای سینمای ایران را نقد کرد و تعریفی از آثار فاخر داشت. در این زمینه میتوان فیلم «ویلاییها» را به عنوان کار فاخر نام برد و به نظرم این فیلم در تمامی قالبهای سینمای امروز تحسین برانگیز بود و جای تأسف است که این اثر نتوانست جایزهای را به خود اختصاص دهد.
افروغ درباره پرترهسازی در سینمای انقلاب اظهار کرد: جواب به این پرسش برای من دشوار است، چون بر خلاف ستایش قهرمان در سینما، من آنچنان با قهرمان پروری در سینما موافق نیستم و بیشتر طالب سینمایی هستم که در آن اصل بر قاعدهگرایی است؛ منظور اینکه در گرایشهای سینمایی هیچوقت شخص محور نیستم، بلکه قاعده برایم اهمیت دارد. این تفکر نشئت گرفته از باورهای جامعهشناسانه است. جامعه افت و خیز دارد برای همین ممکن است جامعه بر روی موضوع پرتره نگاری تأثیر بگذارد و این نوع برخورد سبب آسیب به اثر است البته درباره این موضوع حرفهای زیادی برای گفتن دارم که از بیان آن معذورم.
انتهای پیام
نظر شما