به گزارش گروه تحليل، تفسير و پژوهش هاي خبري ايرنا، دولت با توجه به چالشهاي اقتصادي در پيش روي کشور، براي کمک به اقشار نيازمند و دهک هاي پايين درآمدي، برنامههايي مانند توزيع سبد غذايي و نيز حذف يارانه نقدي ثروتمندان و در مقابل افزايش يارانه نقدي خانوارهاي آسيبپذير، در دستور کارش قرار داده است.
اما ارايه چنين کمک هايي با واکنش هاي متفاوتي از سوي تحليل گران اقتصادي مواجه شده است.
به منظور بررسي مسايل مرتبط با اين مساله پژوهشگر ايرنا با ميثم هاشم خاني، اقتصاددان و محقق حوزه فقرزُدايي، به بررسي استراتژيهاي پيش روي دولت براي زدودن فقر در دوره تحريم پرداخت.
هاشمخاني در پاسخ به اين سووال که در دوره اعمال تحريمها، شاهد فشار اقتصادي بر خانوارهاي فقيرترين دهک درآمدي هستيم و با افزايش فشار بر منابع بودجهاي دولت، اثربخشترين برنامه در زمينه فقرزدايي چيست؟ گفت: در بين خانوارهاي فقيرترين دهک درآمدي، يعني 8 ميليون نفري که فقيرترين هموطنانمان هستند، در 52 % از خانوارها هيچ فرد شاغلي وجود ندارد. در 32 % خانوارهاي فقيرترين دهک درآمدي، هيچ فرد باسوادي وجود ندارد.
` همچنين برآورد ميشود که اين خانوارها بهطور ميانگين ماهانه 3 هزار تومان (يعني تقريبا صفر) براي آموزش کودکان خود هزينه ميکنند (منبع آمارها: آخرين پيمايش «بودجه خانوار» مرکز آمار ايران)
در چنين وضعيتي، تشديد تورم و تشديد بيکاري، ميتواند فرآيند گرفتار شدن اين خانوارها در «تله فقر» را تشديد کرده و با سقوط وضعيت آموزش و سلامت کودکان اين خانوارها، موجب شود که در نسل بعد، فقري اسفناکتر به فرزندان اين خانوارها به ارث برسد.`
وي اضافه کرد: از طرف ديگر با لحاظ محدوديتهاي بودجهاي دولت به واسطه تشديد تحريمها، تصور ميکنم که اثربخشترين استراتژيهاي دولت براي فقرزدايي در دوره تحريم را، ميتوان ذيل 2 گروه طبقهبندي کرد: اول، تبديل «يارانههاي سياه» (تشديد کننده فقر و نابرابري) به «يارانههاي سپيد» (فقرزُدا) است. به اين معنا که براي مثال سهيمه «دلار ارزان» را به همه ايرانيان بدهيم، نه فقط مسافران خارجي و واردکنندگان نورچشمي. سهميه «وامهاي بدون بهره» را بين همه ايرانيان توزيع کنيم، نه فقط بين توليدکنندگان نورچشمي. «بنزين ارزان» و «گازوييل ارزان» را هم به همه ايرانيان بدهيم، نه فقط مالکان خودرو. طبيعتا ممکن است بخشي از خانوارهاي دهکهاي فقيرتر نيازي به اين سهميهها نداشته باشند که ميتوانند سهميه خود را با قيمت توافقي به افراد ثروتمندتر بفروشند.
استراتژي دوم براي فقرزُدايي در دوره تحريم، برنامه ملي «فقرزُدايي با بودجه صفر» است.
اين اقتصاددانان در تشريح فقرزُدايي با بودجه صفر، و مصاديق آن بيان داشت: برنامههايي که من آنها را ذيل «فقرزُدايي با بودجه صفر» دستهبندي ميکنم، برنامههايي هستند که اولا بودجه بسيار ناچيزي نياز دارند، ثانيا تاثيري ملموس بر بهبود وضعيت خانوارهاي فقيرترين دهک درآمدي دارند، ثالثا ريسک بروز فساد در آنها نزديک به صفر است.
`يک مثال بارز «فقرزدايي با بودجه صفر»، به مصوبه هفته قبل دولت در زمينه اعطاي تابعيت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان غيرايراني مربوط ميشود. پديده شهروندان بدون شناسنامه، به ويژه در مناطق مرزي کشور بسيار رايج است و موجب محروميت فقيرترين افراد از بديهيترين حقوق شهروندي شده است؛ از حق امضاي انواع قرارداد کاري و اجاره مسکن گرفته تا حق تحصيل، حق استفاده از خدمات بهداشتي و درماني، حق باز کردن حساب بانکي و حتي حق خريد سيمکارت اعتباري. `
وي اضافه کرد: مثال دوم، ميتواند نصف کردن دوره خدمت سربازي براي فرزندان خانوارهاي تحت پوشش کميته امداد امام (ره) و بهزيستي باشد. همانطور که اشاره کردم، 52 % از خانوارهاي فقيرترين دهک درآمدي، هيچ فرد شاغلي ندارند و خدمت سربازي 24ماهه، فشار مالي سنگيني بر اين خانوارها وارد کرده و نياز آنها به دريافت کمک مالي از طرف کميته امداد و بهزيستي را افزايش ميدهد. اين موضوع طبيعتا فشار بر بودجه عمومي دولت را افزايش ميدهد. با نصف کردن دوره خدمت سربازي فرزندان اين خانوارها، اين فشار را کاهش ميدهد.
هاشم خاني افزود: مثال سوم از «فقرزُدايي با بودجه صفر»، عبارت است از کاهش مجوزهاي مورد نياز براي ثبت سازمانهاي مردمنهاد و خيريه و نيز کاهش مجوزهاي مورد نياز براي تعريف پروژههاي جديد فقرزُدايي توسط اين سازمانها. براي مثال دولت ميتواند اعلام کند که کل فرآيند مربوط به صدور مجوز ثبت هر سازمان مردمنهاد و خيريه را ظرف «حداکثر 100 روز» انجام ميدهد، مشروط بر اينکه آن سازمان متعهد شود که تا 10 سال کمک مالي مستقيمي از طرف نهادهاي دولتي دريافت نکند. چنين تصميمي ميتواند قدم بزرگي براي افزايش سهم موسسات مردمنهاد و خيريه در فرآيند فقرزُدايي باشد.
وي گفت: مثال چهارم در اين زمينه، آن است که دولت و مجلس زيرساخت حقوقي لازم براي «سنددار کردن کليه زمينهاي کشاورزي و املاک مسکوني» که ارزش زير 200 ميليون تومان دارند را، در يک بازه زماني منطقي، مثلا 2 سال، فراهم کنند. مثال پنجم نيز زمينهسازي فني و حقوقي براي تضمين وامهاي بانکي خرد توسط کليه دريافتکنندگان يارانه نقدي است.
`هماکنون فقط کارمندان دولت ميتوانند ضامن دريافت وامهاي خرد بانکي شوند که بسياري از خانوارهاي فقيرترين دهک درآمدي، به چنين ضامنهايي دسترسي ندارند. اگر جريان درآمدي مربوط به يارانه نقدي بتواند ضمانت وامهاي بانکي کوچک شود، دسترسي به وام براي بسياري از خانوارهاي فقير آسان ميشود. قطعا ساير اقتصاددانان نيز ميتوانند مثالهاي مشابه متعددي را به اين راهبردها اضافه کرده و کمک کنند که برنامهاي جامع در زمينه «فقرزُدايي با بودجه صفر» تدوين و اجرا شود.
پژوهشم**م-ا**1552
انتهاي پيام /*
نظر شما