شناسهٔ خبر: 29350505 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

سيدبشير حسيني در گفت‌وگو با رسالت:

فيلترينگ مي‌تواند سياست مكمل باشد

صاحب‌خبر - سيد بشير حسيني در گفت‌وگو با رسالت گفت: مردم در حوزه فرهنگ عمومي مسئول هستند. «سيدبشير حسيني، عضو هيئت علمي دانشگاه صدا و سيما و از اساتيد دانشگاه امام صادق (ع) مي گويد: اين روزها براي مديريت شبکه هاي اجتماعي مي توان به جاي اتخاذ سياست فيلترينگ از سواد رسانه اي بهره گرفت. بدون ترديد سياست اصلي در حوزه آموزش و فرهنگ سازي از مسير سواد رسانه اي مي گذرد تا مخاطب توانمند و هوشمند شود.» توسعه روزافزون شبکه هاي اجتماعي نمايانگر اهميت آن در ميان افراد جامعه است. نتاج نظرسنجي ها نشان مي دهد از ميان هر 10 ايراني، 6 نفر با حضور در اين شبکه ها از انتقال پرشمار تعداد پيام ها و داده هاي اطلاعاتي بهره مند مي گردند اما ارائه محتواي نامناسب، شايعه پراکني ها و ايجاد تشويش اذهان عمومي در برخي از شبکه هاي اجتماعي امري نيست که بتوان به سادگي از کنار آن گذر کرد برهمين اساس صاحب نظران بر اين مسئله اتفاق نظر دارند که بايد مخاطبان داراي سواد رسانه اي باشند تا اصطلاحا سره را از ناسره و يا غلط را از درست تمييز دهند. روزنامه رسالت براي بررسي بهتر اين پديده به سراغ سيد بشير حسيني، سرپرست گروه فرهنگ و انديشه شبکه چهار سيما، عضو هيئت علمي دانشگاه صدا و سيما و از اساتيد دانشگاه امام صادق (ع) رفته او دکتراي خود را در رشته ارتباطات اخذ و از همين رو در حوزه ارتباطات تخصص دارد. هم اکنون اين مصاحبه را از نظر مي گذرانيد. بروز عقده ها در فضاي مجازي، ريشه فرهنگي دارد *اساسا فضاي مجازي داراي چه ويژگي هايي است و ما به عنوان مخاطبان چگونه مي توانيم از چنين فضايي به درستي بهره مندي درست داشته باشيم؟ بي ترديد همه ما فضاي مجازي را با چهار عنوان مي شناسيم، اين عناوين شامل بي زمان، و بي مکان و چندهويت و بي محدوديت بودن آن است، اين چهار عنصر کليدي تبعات خاص خودش را دارد و مي تواند فضاي فرهنگي ما را با ويژگي هاي خاصي بازتوليد کرده و حتي برمحدوديت هاي مختلف غلبه کند. همان طور که مي دانيد اين فضا داراي قابليت ها و ويژگي هاي گسترده اي است و ما را محدود به يک زمان خاص نمي کند، اصطلاحا گفته مي شود، خورشيد اينترنت در طول 24 ساعت غروب نمي کند و امکان بارگذاري هر پيامي وجود دارد. ديگر اينکه به مکان خاصي محدود نمي شود. در سراسر دنيا مي توان از اين طريق پيام رساني داشت و يا از کارکردهايش بهره مند شد و آن محدوديت مکاني و فيزيکي به يک فضاي همه جايي، همگاني و همه زماني تبديل شده بنابراين هويت هاي متعدد و متنوع در سنين مختلف حتي مي توانند در عين گمنامي و چندنامي و در عين هويت هاي دروغين و فيک با يکديگر ارتباط بگيرند و با غلبه بر اقسام محدوديت هاي سابق، فايل هاي صوتي و تصويري را در حجم هاي مختلف ارسال کنند. اين غلبه بر محدوديت هاي سابق و قابليت هاي جديدي که به دست مخاطبان متعدد و متنوع و البته آموزش نديده رسيده، طبعا مي تواند بستر بسياري از معضلات و مشکلات و فضاهايي باشد که بعضا نامطلوب است اما ناگفته پيداست که همه اين مسائل ريشه در آموزش و فرهنگ دارد و همين ما آدمها هستيم که وقتي مي بينيم در جايي پليسي نيست و محدوديت ها کمتر و قابليت ها بيشتر است، از حد و حصارها و بايدها و نبايد گذر مي کنيم، گويي فشارهاي دوران زندگي و تجربه هاي زيسته و موقعيت هايي که داشته ايم باعث شده تا امروز در اين محيط مجازي چون فشار و محدوديت کمتري را احساس مي کنيم، عقده ها و کينه ها را بروز دهيم و انتقادهايي که در فضاي حقيقي و فيزيکي چندان قابل انتقال نبودند را در اين فضا به بدترين شکل، به صورت افسارگسيخته مطرح نماييم لذا ريشه اين ها يک فرهنگي-عمومي است و به نظر مي رسد که مسئولان در حوزه آموزش و مردم در حوزه فرهنگ عمومي مسئول هستند. نهضت سواد رسانه اي و توانمندسازي مخاطب *راهکار چيست؟ چگونه مي شود اين مسئله را کنترل و هدايت کرد؟ راهکار اصلي قطعا و قهرا در تمام دنيا نهضت سواد رسانه اي است، نهضت سواد رسانه اي دانش و مهارت استفاده بهتر از رسانه هاست به گونه اي که از آسيب هايش در امان باشيم و از محاسنش بهره مند شويم، اين نهضت سواد رسانه اي بايد هرچه سريع تر و وسيع تر در سطوح و سنين مختلف همگاني شود چون امروز تمام شهروندان درگير اين مسئله هستند و اغلب مسائل بدون محدوديت سني و جنسي در دسترس همگان قرار مي گيرد بنابراين بايد مخاطب قوي شود، آموزش ببيند و اقناع شود تا هر محتوايي را به هر شکل و موقعيتي در دسترس خود قرار ندهند. ديگر دوران فيلتر کردن از بالا به پايين به عنوان تنها سياست گذشته است، اين امر مي تواند سياست مکمل باشد و در جاهايي کارکرد داشته باشد اما بدون ترديد سياست اصلي در حوزه آموزش و فرهنگ سازي از مسير سواد رسانه اي مي گذرد تا مخاطب توانمند شده و اطلاعات کافي و وافي در اختيارش باشد و خودش هم هوشمند و باسليقه باشد و بتواند از اين موقعيت حسن استفاده را ببرد. اين مسئله را بايد در نظر داشت که مي توان با ارتقاء سطح سواد رسانه اي افراد، به درستي شبکه هاي اجتماعي را مديريت کرد و اين امر نسبت به فيلترينگ مي تواند داراي اثربخشي و ثمربخشي بهتر باشد. *به نظر مي رسد که در گذشته سواد صرفا به امر خواندن و نوشتن و يا درک مباحث علمي محدود مي شد اما اين روزها دامنه اين امر گسترده شده و همان طور که اشاره داشتيد ما اين روزها درباره ارتقاء سواد رسانه اي سخن مي گوييم، چقدر پس از ورود شبکه هاي اجتماعي به زندگي افراد جامعه، ضرورت گرايش به سمت سواد رسانه اي افزايش پيدا کرده است؟ ببينيد اساسا پس از ورود افراد به فضاي مجازي و قرار گرفتن در معرض انواع و اقسام پيام ها و خبرها ضرورت حرکت به سمت سواد رسانه اي دوچندان شده است. ما بايد بپذيريم که در جهاني مجازي زيست مي کنيم، جهاني که انبوه اطلاعات خيلي سريع و وسيع و حتي با جذاب ترين شيوه ممکن به مخاطبان ارائه مي شود و حتي اين جهان مجازي، سبک زندگي افراد جامعه را نيز تحت الشعاع قرار داده و گاه آنقدر پيام ها و مطالبي که در اين فضا مطرح مي شود، به گونه اي حرفه اي باورپذير است که حتي کارشناسان و بسياري از صاحب نظران نيز دچار زودباوري مي‌شوند به همين خاطر تصور مي کنم، متناسب با حجم و پيچيدگي اطلاعات ارائه شده در شبکه هاي اجتماعي بايد بر قوه درک و سواد مخاطبان ما به ويژه مخاطبان جوان افزوده شود. شبکه هاي اجتماعي به رغم کارکردهايي که دارند همانند يک تيغ دولبه اند يعني به همان ميزان که مي تواند اطلاعات را سريع و آسان در اختيار مخاطب قرار داده و به ارتقاء سطح فکري و ارتباطي موثر بينجامد، آسيب هاي پرشماري را هم در حوزه هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي به دنبال داشته و حتي سبک زندگي افراد و فرهنگ و نگرش آنان تحت تاثير اين فضا ممکن است دچار آسيب شود. اين ها از جمله مسائلي است که بايد مدنظر قرار گيرد تا بتوانيم استفاده بهتري از بستر فضاي مجازي داشته باشيم.

نظر شما