شناسهٔ خبر: 29339944 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

در میزگرد ایرنا مطرح شد؛ (قسمت سوم)

بن سلمان گام به گام از برنامه های خود عقب می نشیند

تهران- ایرنا- «صباح زنگنه» کارشناس مسائل عربستان با تشریح انگیزه و اهداف «محمد بن سلمان» در سیاست و حکومت عربستان گفت، ولیعهد سعودی در ماجرای خاشقچی گرفتار غرور خود شد. به گفته زنگنه، بن سلمان با وجود بلندپروازی و حمایت های خارجی، گام به گام از برنامه هایش عقب می نشیند.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، پادشاهی عربستان با روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز فصل جدیدی از سیاست ورزی را پیش روی خود گشود؛ حاکمیتی که از ویژگی و مشخصه های متفاوتی با گذشته برخوردار است. این تفاوت از صدور برخی فرامین برای انجام معدودی اصلاحات مدنی تا سیاست خارجی تهاجمی و بی پروای سعودی و ترسیم چشم اندازهای بلندپروازانه اقتصادی نمود می یابد.
تحلیلگران حتی از قتل «جمال خاشقچی» روزنامه نگار منتقد سعودی در کنسولگری این کشور در استانبول، به عنوان نمونه ای از تغییر سنت محافظه کارانه پادشاهی سعودی و سوق آن به سوی رفتارهای تهاجمی ناپخته یاد می کنند. مواجهه و ارتباط با چنین عربستانی با چهره ای تازه، نیازمند شناخت دقیق ابعاد مختلف سیاست و حکومت در این کشور است.
اداره کل پژوهش ایرنا برای بازشناسی عربستان کنونی میزگردی با عنوان «بررسی رویکرد و شیوه سیاست ورزی رهبران نسل تازه عربستان» برگزار کرد. «صباح زنگنه» نماینده سابق ایران در سازمان همکاری های اسلامی به تشریح دیدگاه های خود درباره مبانی رفتاری عربستان، سیاست های سعودی و چگونگی تنظیم مناسبات با این کشور پرداخت.

** فصل جدید حاکمیت عربستان
زنگنه شناخت ماهیت تحولات عربستان را منوط به شناخت سیر تحول حاکمیت این کشور دانست و گفت: برای سخن گفتن از عربستان باید حاکمیت این کشور و سیر تحولاتش را به خوبی مورد مطالعه قرار دهیم. فهم ما از عربستان سعودی هنوز ناقص و اطلاعات ما در مورد این کشورهم هنوز اندک است. عربستان کشور مهمی است که توانسته حاکمیت یک خانواده را به مدت 80 سال تداوم دهد. این حاکمیت در دوران حکومت آل سعود و فرزندان عبدالعزیز فراز و نشیب های زیادی به خود دیده است.
از دوران فروپاشی سلطنت عثمانی تا خروج تدریجی کشورها از زیر چتر استعمار انگلیس و فرانسه و به ظاهر حصول استقلال، بروز جریان های ناسیونالیسم عربی، ورود شوروی به صحنه های سیاسی منطقه ای و بین المللی، جایگزینی استعمار انگلیس با آمریکا در منطقه، موج انقلاب های عربی موسوم به بیداری اسلامی و ... عربستان در همه این دوره های تاریخی حضور داشته و نقش آفرینی کرده است. بنابراین این کشور موج های بزرگی چون کمونیسم، ناسیونالیسم و انقلاب های عربی را پشت سر گذاشته است.
زنگنه افزود: عربستان همواره طی این دوره ها، با حجم عظیم استخراج و صادرات نفت به رفاهی بیش از ظرفیتش دست پیدا کرده و این رفاه را در جهت توسعه زیرساخت های ملموس فیزیکی و نه توسعه زیرساخت های اجتماعی و سیاسی به کار گرفته است. بنابراین ساختارهای اجتماعی و سیاسی درون عربستان همواره با مشکلاتی مواجه بوده و هست و مدتها است این بحث در داخل عربستان وجود داشته که برای عبور از چالش های جدی امروزی باید اقدامی کرد و تدبیری اندیشید.

** سلمان و مقوله مشروعیت سازی
زنگنه در خصوص شرایط روی کار آمدن سلمان و اهداف وی اظهار داشت: پادشاهی عربستان پیش از روی کار آمدن سلمان با 2 چالش مهم دیرینه در داخل کشور رو به رو بود؛ نخست، چالش خانواده حاکم به این معنا که بر مبنای سنت سیاسی، سلسله حاکمیت باید از برادر به برادر تا پایان فرزندان عبدالعزیز ادامه یابد. از این چالش می توان به عنوان چالش «تغییر نسلی» نام برد، به این معنا که حال باید سازوکاری فراهم می شد که حاکمیت از یک نسل به نسل جدید انتقال یابد. دوم، چالش سازمان مذهبی به این معنا که سازمان مذهبی عربستان که ساختار متصلب و متحجری داشته و در برابر تغییرات اجتماعی مقاومت می کرده، باید از انعطاف بیشتری برخوردار شود.
در سطح منطقه ای هم عربستان با چالش هایی مواجه بود که باید برای غلبه بر آنها اقدامی انجام می داد. چالشی چون بروز و تصاعد قدرت های پیرامونی را می توان در این دسته گنجاند. به عنوان نمونه تغییر نظام حکومتی ایران به جمهوریت و شکل گیری نظامی که از «گفتمان اسلامی» در ابعاد فراملی برخوردار است، چالشی جدی برای عربستان به وجود آورده بود. همچنین چالش فلسطین و اسراییل در این چارچوب قرار می گیرد.
برای عبور از این چالش ها، درون جامعه عربستان و درون خانواده سلطنتی عربستان بحث هایی جدی مطرح بود. ملک عبدالله توانست بخشی از این چالش ها را تدبیر کند اما به طور کامل در رفع آنها موفق نبود. با آمدن سلمان فرصت برای ورود به فصل جدیدی از حاکمیت فراهم شد. به ویژه با حضور و همراهی فرزند سلمان از آخرین همسرش که برای حاکمیت و ایجاد تغییر شور و هوس زیادی داشت و برای پاسخ به عقده های نهفته خود -که قبلا جایگاه و موقعیتی نداشت و اسمی از او برده نمی شد- انگیزه بسیاری داشت. این مسایل درونی، روانی، اجتماعی، خانوادگی با خواستی که در داخل خانواده سلطنتی به وجود آمده بود عجین شد و تشویق های آمریکا برای ایجاد این تحول موثر افتاد و عربستان وارد دوره ای تازه از حیات خود شد.

**از اصلاحات نامتوازن تا عقب نشینی گام به گام بن سلمان
کارشناس مسائل خاورمیانه در پاسخ به این پرسش که اصلاحات بن سلمان با چه هدفی انجام می شود و دورنمای این اصلاحات را چگونه می بینید، گفت: به نظر می رسد بن سلمان در انجام اصلاحات و تغییراتی که برای ایجاد مشروعیت و تغییرات جدید و غلبه بر چالش های درونی و پیرامونی عربستان در پیش گرفته، توفیق چندانی کسب نکرده است.
بن سلمان در پیشبرد برنامه های خود در سطح پیرامونی عربستان به هیچ وجه موفق نبوده است. نمونه این شکست را در جنگ یمن مشاهده می کنیم. ریاض به رغم صرف هزینه های هنگفت در باتلاق جنگ یمن گرفتار شده و اکنون خیلی از حامیانش در سطح اروپا و آمریکا را از دست داده است . در حال حاضر همه کشورهای غربی یکصدا شده اند که جنگ در یمن باید پایان یابد. این، نمونه ای از عملکرد ناموفق بن سلمان در عرصه منطقه ای است.
بن سلمان در پیشبرد اصلاحات داخلی هم به اهداف مورد نظر خود نرسیده است. در پیشبرد اصلاحات، فقط در حوزه مسایل اجتماعی گام هایی برداشته شده، اما در سطح آزادی های سیاسی مانند آزادی های فکری و آزادی بیان نه تنها پیشرفتی حاصل نشده، بلکه جامعه عربستان از زمان روی کار آمدن بن سلمان عقبگرد قابل توجهی را تجربه کرده است. در حال حاضر موج دستگیری های مخالفان در عربستان ادامه دارد.
از سوی دیگر مخالفان داخلی اصلاحات بن سلمان، وزن تعیین کننده ای دارند. امروز ارتباط حاکمیت با سلفی های وهابی به بدترین حالت خود رسیده است. وهابی های سلفی به شدت به اقدامات حاکمیت در ایجاد آزادی های اجتماعی معترض هستند. به نظر می رسد مسایل به سمت بروز پدیده هایی شبیه پدیده «جهیمان» (تصرف مسجدالحرام در ژانویه 1980) پیش می رود.
در زمان پادشاهی ملک فهد، آزادی های اجتماعی محدودی ایجاد شد. بخش مذهبی های سنتی و سلفی از جانب این آزادی ها احساس خطر کردند و با تصرف مسجدالحرام و گروگانگیری حجاج فاجعه ای بزرگ آفریند. پس از این حادثه حاکمیت مجبور شد خود را به فضای مذهبی سلفی نزدیک کند و سختگیری های مذهبی را افزایش دهد. به نظرم عربستان ممکن است وارد چنین فضایی شود. جوانان لیبرال و تحصیلکرده غرب که طرفدار اصلاحات بن سلمان هستند هم نه تشکلی دارند، نه زبان واحد و گویایی و نه گفتمانی برای خود تعریف کرده اند تا از طریق آن حمایت خود از اصلاحات را وارد معادلات سیاسی کنند. این در حالی است که اخوان المسلمین برای خود گفتمان دارند، سلفی های وهابی گفتمان دارند و همچنان خطر آنها در عربستان پابرجا است.
افزون بر این، اصلاحات نامتوازن محکوم به شکست است. به فرض که تحولات اقتصادی با طرح های پر طمطراقی چون «نئوم» تحقق پیدا کند، آیا امکان ایجاد ارتباطی معنادار میان تحولات اجتماعی و اقتصادی بدون داشتن پشتوانه آزادی رسانه ای، فکری و انتخابات امکانپذیر است؟ به نظر بسیاری از ناظران مسائل عربستان این مساله به هیچ وجه امکانپذیر نیست.
به هرحال عربستان ناگزیر است الگویی را برای خود انتخاب کند. آیا می خواهد الگوی جدیدی را اختراع کند؟ این الگو هنوز تجربه نشده است. آیا می خواهد الگوی چین را پیروی کند و با کنار گذاشتن بحث های سیاسی، فقط بحث های اقتصادی را پیش ببرد؟ جامعه عربستان به هیچ وجه با مدل چین سازگاری ندارد. هیچ یک از شاخص های اجتماعی عربستان با این مدل سازگار نیست. آیا می خواهد مدل آمریکا و غرب را پیاده کند؟ پیاده سازی این الگو هم بدون دموکراسی و آزادی و انتخابات معنی ندارد و امکانپذیر نیست.
بنابراین اقدامات بن سلمان حتی در بخش های اقتصادی، طرح ها و برنامه های بلندپروازانه ای بود که هر روز شاهد عقب نشینی عربستان از بخش هایی از آن هستیم؛ این عقب نشینی از بحث آرامکو و راه اندازی بخش هایی از شهرک نئوم گرفته تا مسایل دیگر قابل مشاهده است. این در حالی است که هیچ اقدام زیرساختی یا روبنایی به طور جدی دیده نمی شود. شرکت «مکنزی» طرحی به رهبران ریاض ارایه داده، پولش را گرفته و رفته. در مدتی که عربستان بودم دست کم ده طرح مشابه این از بخش خصوصی دیده بودم که بی نتیجه ماند، حال بخش دولتی که جای خود دارد. همه آن پروژه ها طرح های بلندپروازانه بودند و هیچ یک اجرا نشد. تنها طرح هایی در عربستان موفق بوده، در حد ایجاد یک شهرک تفریحی یا شهرک گردشگری آن هم خارج از شهر و بدون زیرساخت های لازم بوده که حداکثر بیش از پنج درصد جامعه را پوشش نداده است.

** حمایت کوشنر و نتانیاهو پشت ماجرای قتل خاشقچی بود
زنگنه در مورد عاملیت و چرایی قتل خاشقچی بیان داشت: عربستان خود مسوول قتل خاشقچی است. جمال خاشقچی علاوه بر اینکه عنصری رسانه ای بود، عنصری امنیتی هم محسوب می شد که اطلاعات مفصلی از اقدامات «ترکی الفیصل» از زمان جنگ افغانستان تا فعالیت نیروهای امنیتی عربستان در کشورهای عربی چون سوریه ، لیبی، عراق و ... داشت. شخصی که دارای چنین اطلاعاتی باشد، اگر پایش را از مدار حاکمیت کج بگذارد و این اطلاعات را به خوراک رسانه ای تبدیل کند، به یک دشمن درجه یک تبدیل می شود و احتمال حذفش افزایش می یابد. اگر خاشقچی در عربستان می ماند احتمال حذفش کمتر بود. ولی وقتی این مهره امنیتی از عربستان خارج شد و دو خصوصیت اطلاعات زیاد و زبان و قلم را داشت، به یک خطر جدی تبدیل شد.
بزرگترین خطری که عربستان در تمام دوران حیات خود نسبت به آن احساس نگرانی می کند، خطر تبلیغات مخالف است. حاکمیت ریاض سخن مخالف را به هیچ وجه برنمی تابد. این خصوصیت حکومت عربستان است که باید در تحلیل هایمان درنظر بگیریم. به همین دلیل تصمیم به حذف خاشقچی گرفته می شود.
در بررسی ابعاد این مساله باید ارتباط خاشقچی با جریان اخوان المسلمین را هم در نظر گرفت. اخوان المسلمین برای عربستان به عنوان مهمترین آلترناتیو حکومتی به حساب می آید. در سیستم سیاسی اپوزیسیون یا جایگزین، اخوان المسلمین به عنوان مهمترین خطر برای حاکمیت عربستان در نظر گرفته می شود و در این چارچوب، سلفی های وهابیت در درجه دوم اهمیت قرار دارند. چرا که اخوان المسلمین سیستم و تشکیلات دارند و جریانی بین المللی محسوب می شوند؛ جریانی نسبتا روشن تر از سلفی های وهابی که می توانند مقبولیت بیشتری داشته باشند و اتفاقا در عربستان هم نفوذ دارند. این جریان از مکه و ریاض گرفته تا مدینه و تبوک و .... شبکه و نفوذ داشته و دارند. بنابراین ارتباط خاشقچی با این جریان هم مزید بر خطر محسوب می شد.
من بعید می دانم که ترکیه مایل به حذف چنین عنصرمفیدی بوده باشد. اما در مورد آمریکا مساله متفاوت است. بخشی از حاکمیت آمریکا به خاطر اطلاعات احتمالی خاشقچی از مسایل مشکل دار امنیتی و همکاری های سازمان های امنیتی و جاسوسی میان آمریکا عربستان و پاکستان در افغانستان و جاهای دیگر، شاید از حذف این عنصر اطلاعاتی بدشان نمی آمد، اما جناح دموکرات های آمریکا نمی توانند موافق ترور یا حذف خاشقچی بوده باشند.
اینکه ترامپ با تاخیر و آن هم تحت تاثیر فشار رسانه ها، مخالفان و دموکراتها در خصوص قتل خاشقچی با تامل و تعلل موضع گرفت، آن هم موضع بسیار کمرنگ، ناشی از این وضعیت است. محمد بن سلمان در تماس تلفنی به «جرد کوشنر» داماد و مشاور رییس جمهوری آمریکا و مقام های آمریکا گفته که خاشقچی یک «اسلامیست خطرناک» است. استفاده از عبارت اسلامیست خطرناک، به این معنا است که خطری جدی وجود دارد که باید حذف شود. البته حمایت کوشنر و نتانیاهو هم در پشت این قضیه وجود دارد.

**غرور بن سلمان باعث قتل خاشقچی شد
زنگنه در پاسخ به این تردید که اگر قتل خاشقچی به دست رهبران عربستان انجام شده، چرا رد پا از خود به جا گذاشته اند و چرا این رخداد به شکل بسیار ناشیانه انجام شده است، گفت: می گویند زمانی که غرور بر شخصی مسلط شود، ممکن است هر اقدام غیر عقلایی از او سربزند. چه کسی باور می کرد صدام به کویت حمله کند. چه چیزی باعث شد صدام به کویتی حمله کند که می دانست با آمریکا رابطه ای قوی دارد و عربستان و انگلیس را پشت سر خود دارد؟ به هم زدن یک معادله منطقه ای جا افتاده، عاملی جز رسیدن به اوج غرور و طغیاگری نداشت.
بن سلمان هم احساس می کرد با حضور جرد کوشنر پشت سرخود و قرار گرفتن زیر چتر حمایتی نتانیاهو، می تواند دست به هر کاری بزند. بن سلمان فکر می کرد با وجود این حمایت ها، در هر شرایطی آمریکا از او حمایت خواهد کرد و از او دست نخواهد برداشت. همینطور هم شده و آمریکا تمام قد از بن سلمان حمایت می کند. با توجه به قرار گرفتن در وسط این هیجان و غرور و عصبانیت، مرتکب شدن چنین اشتباهاتی دور از ذهن نیست.

**ایران نباید از ضعف عربستان بهره جویی کند
سفیر پیشین ایران در سازمان همکاری های اسلامی در مورد اینکه چرا ایران از شرایط فشار بین المللی بر عربستان و انفعال ریاض بهره نبرده، تصریح کرد: برخی می گویند در شرایطی که فشارهای بین المللی برعربستان افزایش یافته و ریاض در موضع ضعف قرار گرفته، ایران باید از این فرصت برای ضربه زدن به عربستان استفاده کند. این ایده ای درست و در راستای منافع ما و منطقه نیست. ما نباید ازرویه شماتت که برخی کشورها از بهره می برند، استفاده کنیم. ضمن اینکه باید اصول خودمان را بیان کنیم.
ما همواره اصولی داریم از این اصول عدول نکرده و نمی کنیم. ما این تحولات را به نفع جهان اسلام نمی دانیم حتی فشار به عربستان از سوی بخش هایی از آمریکا و اروپا را به مصلحت جهان اسلام نمی دانیم. ایجاد درگیری میان کشورهای اسلامی را به مصلحت نمی دانیم. ما تغییر نظام حاکمیتی یک کشور را نمی پذیریم. ما موافق دخالت در حاکمیت فعلی عربستان یا تغییر آن هم نیستیم. حتی به رغم اینکه رقیب جمهوری اسلامی ایران است، ولی تغییر خارج از روال مردمی را درست نمی دانیم. اشتباهاتی که بن سلمان مرتکب شده هم به ضرر خودش، هم به ضرر عربستان و هم به ضرر کشورهای منطقه تمام شده است. اینکه ریاض تسلیحات عظیم خریداری کند، 460 میلیارد سرمایه عربستان را به آمریکا ببرد، به نفع مردم عربستان و منطقه نیست. ما به سیاست های عربستان انتقاد داریم. ولی قصد نداریم با استفاده از شرایط بحرانی کنونی، به عربستان ضربه بزنیم. باید روی این اصول تاکید کنیم.
زنگنه افزود: ما به اصلاحات عربستان نظر مثبتی داریم. اصلاحات باید انجام شود، با مردم با عدالت رفتار شود، از فساد جلوگیری شود و منافع حاصل از آن به مردم برسد. به این مسایل نظر مثبت داریم. ولی سازوکارهای موجود در عربستان را کافی نمی دانیم. به اقدامات عربستان انتقاد داریم ولی معتقدیم این مسوولیت مردم عربستان است که نظام حکومتی خودشان را اصلاح کنند. در موقعیت و زمان بحران و فشار به عربستان به نفع ما نیست که از این شرایط استفاده یا سوء استفاده کنیم. ما مواضعمان را اعلام کرده و می کنیم. کار اشتباه بد است ولی مردم عربستان هستند که باید مواضع خود را بیان کنند.
حال در مورد این پرسش که آیا فرصت اصلاح روابط با کشوری که در برابر فشارهای بین المللی ضعیف شده وجود دارد یا نه، باید گفت بله. ایران همیشه آمادگی بهبود روابط با عربستان را داشته است؛ چه زمانی که عربستان احساس قدرت می کرده، چه زمانی که احساس ضعف کند. برای اینکه ایران به دنبال روابط مثبت و سازنده با همسایگان خود است.
اینکه ترکیه به موجب این مساله عربستان را زیر فشار قرار داده مساله ای متفاوت است و قابل قیاس با موضع ایران نیست. ترکیه چون این اتفاق در کشور خودش افتاده و با خاشقچی ارتباط ارگانیک و سیستماتیک داشت، سعی می کند حداکثر استفاده را ببرد. ما به ترکیه ایراد نمی گیریم. لزومی هم نمی بینیم دائم به عربستان خرده بگیریم، ولی شرایط را به این سمت پیش می بریم که کشورهای منطقه باید با هم همکاری کنند. باید بتوانیم به وسیله همکاری های منطقه ای در برابر مسائلی ناامنی، تروریسم ، تحمیل اراده کشورهای بزرگ و ... مقاومت کنیم. به هرحال دستمان را برای همکاری به سوی همه کشورهای همسایه دراز کرده ایم.

**عربستان از الگوی ایران به طور متقابل استفاده کند
کارشناس مسایل خاورمیانه در پاسخ به این سوال که چگونه می توان به رقابت ایران و عربستان در منطقه پایان داد، گفت: در چنین شرایطی برخی چگونگی پایان بخشی به رقابت های خصمانه عربستان در برابر ایران را مورد سوال قرار می دهند.
ما در سیاست خارجی خودمان بحثی مبنایی داریم و آن اینکه پایه کار در منطقه را باید بر اساس روابط دوجانبه بنا کنیم. ما بر همین اساس تاکنون هیچگونه تعرضی به منافع عربستان نداشته و نداریم. تاکنون به هیچ شخص سعودی – عربستانی از سوی ایران تعرض نشده است. مبنای ما در ارتباط با عربستان حسن روابط دوجانبه است. عربستان هم باید حسن نیت خود را نشان دهد و به ایران و منافع و نیروهای ایران تعرض نکند. در چنین شرایطی تازه عربستان در سطح ما قرار می گیرد. اما عربستان سال ها است علیه منافع ما اقدام می کند.
ما تا به حال این مسائل را جایی نگفته ایم. مسوولان ما هم متاسفانه این مسائل را مطرح نکرده اند. انتقاد ما هم به مسوولان همین است که چرا چنین واقعیت هایی را بیان نمی کنید؟ باید مسوولان بگویند که ما روابطمان را بر اساس حسن نیت و احترام بنا گذاشته ایم و هیچ ضربه ای به روابط دوجانبه نزده ایم و به رگ حیات عربستان یعنی نفت و پتروشیمی هم تعرض نکرده ایم. عربستان هم باید از این الگو در ارتباط با ما استفاده کند تا بتوانیم با یکدیگر روابطی سازنده داشته باشیم.
برای داشتن روابط بهتر با عربستان، این ما نیستیم که باید اقدامی انجام دهیم، ما همواره روابطمان را بر اساس حسن نیت تنظیم کرده ایم، این عربستان است که باید رفتار خود را تغییر دهد. ما تنها می توانیم این مسایل را رسانه ای کنیم.
پژوهش**9275**9279

نظر شما