شناسهٔ خبر: 29309710 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

«بررسی مطبوعات»

اسکان دایمی زلزله زدگان کرمانشاه با مدیریت جهادی

تهران- ایرنا- یک سال پیش زلزله‌ای مهیب غرب کشور را لرزاند و با خود مصیبتی بزرگ برای مردم آن منطقه به ‌وجود آورد. بی تردید مهمترین چالش پیش ‌روی مناطق زلزله ‌زده نداشتن سرپناه و مسکن است که این مهم را باید با مدیریت جهادی و همگانی تامین کرد و اینگونه از آسیب های روانی- اجتماعی ناشی از این بلای طبیعی کاست.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ «مصیبت ‌های رفته بر اهالی غرب کشور، تئاتر، هنری متعالی و اصلاح گرا و حفظ و نگهداری آثار باستانی و تاریخی ضرورتی انکارناپذیر» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که در مطبوعات امروز (دوشنبه) برجسته شده است.

** مصیبت ‌های رفته بر مردم سرپل ذهاب
21 آبان 1396 خورشیدی در ساعت های آغازین شب زلزله ای مهیب غرب کشور را لرزاند و خسارت های جانی و مالی بسیاری برای مردم آن مناطق به وجود آورد. از این زلزله به عنوان بزرگترین حادثه طبیعی سال های اخیر یاد می کنند که جان 620 تن را گرفت و 12 هزار و 386تن را نیز مصدوم کرد. اما حضور پررنگ هموطنان در کنار زلزله زدگان سرپل ذهاب و دیگر شهرها، بخشی از آلام آنان را تسکین داد و این مصیبت زدگان را به آینده امیدوار ساخت.

روزنامه «ایران» با درج گزارشی با عنوان «ثلاث و سرپل زیر سقف زندگی» می نویسد: «گنجشک ‌ها» باران پاییزی روستاهای سرپل ذهاب تا ثلاث باباجانی را رنگ دیگری زده اند! کانکس ‌ها بخشی از معماری خانه ‌های روستایی شده اند! زخم آن زلزله‌ای که زندگی بسیاری از سرپلی‌ها و ثلاث باباجانی‌ها را زیرو رو کرد تا حدودی التیام یافته است! خانه‌های بسیاری از روستایی‌ها تکمیل شده اند! هیچ روستایی بدون ساخت و ساز نیست! خیلی از روستاها نونوار شده‌اند. شکل روستاها فرق کرده است. خیابان‌ها متفاوت شده اند! نمای خانه‌ ها تا حدودی شهری شده است. از ساخت و سازهای خشتی و گِلی خبری نیست. خانه ‌ها بیشتر بتونی شده‌اند. در دو سوی جاده‌ای که سرپل ذهاب را به ثلاث باباجانی می‌رساند، ده‌ها روستا از حادثه گذشته و به زندگی مشغول شده‌اند. اما وضعیت خانه‌ها، صاحب خانه و اجاره نشین‌ها در سرپل فرق می‌کند. آنها به آرامشی که روستاها را دربرگرفته، نرسیده‌اند. همه چیز در کنده گرانی می‌سوزد!

در ادامه این گزارش می خوانیم: همه خانه ‌دارهای سرپل ذهابی وام شان را گرفته‌اند. چه آنها که زلزله چیزی از چاردیواری‌شان نگذاشت، چه آنها که تَرَک به جان چهارستون منزلشان افتاد. به قول خودشان وام‌های تعمیری و تخریبی هر دو است اما موج گرانی در کار سرپلی‌ها گذاشت. ساخت‌وساز در شهر درجریان است. شهر پر از کارگران استان‌های دیگر بویژه لرستانی‌ها شده است. یکی ازشهروندان سرپل ذهابی می‌گوید: قبلاً یک طبقه را می‌شد با 70 میلیون تومان جفت وجور کرد اما الآن فقط برای نبشی خانه 30 میلیون تومان هزینه کرده‌ام. چیزی که اصلاً توی سازه معلوم نیست.

روزنامه «آرمان» با درج یادداشتی با عنوان «سالگشت فاجعه‌ای ملی» نوشت: گناه اصلی چنین مصیبتی، گردن غیر استاندارد بودن ساخت و ساز در سراسر ایران و به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته کشورمان است. بسیاری زلزله‌های قوی‌تر از این، در ژاپن، آمریکا و دیگر نقاط جهان اتفاق افتاده که آجری از آجر دیگر جدا نشده و در زلزله‌های بیش از هشت ریشتر، خسارات وارده به طور غیرمستقیم ناشی از سونامی را شاهد بوده‌ایم. به عبارت دیگر زلزله حوالی 6 ریشتر نباید اینگونه کشتار و خرابی در کشور به‌وجود آورد و دستگاه‌های حکومتی و دولتی هنوز نتوانسته‌اند این بلایا را با ساخت و ساز مهندسی تحت کنترل درآورند و تا کمربندها را سفت نبندند و بودجه عمومی را صرف بازسازی همه نقاط آسیب پذیر ایران نکنند، مردم با زلزله متوسطی باید شاهد مصیبت ‌های فراوان باشند. اما روی دیگر این سکه مصیبت‌بار، احساس فداکاری همه مردم ایران نسبت به حمایت از هموطنان آسیب دیده خود بود. میزان اشتیاق این حمایت به قدری شتاب پیدا کرد که مردم اقصی نقاط ایران منتظر اقدامات حکومتی نماندند و خود آستین بالا زده و راه‌های کمک و مساعدت به هموطنان را از طرق مختلف جست ‌وجو کردند. برخی عازم سرپل ذهاب شدند تا هفته اول پس از وقوع زلزله را با همدردی با مردم منطقه گذرانده و از نظر روحی درد و آلام مردم مصیبت دیده را تسکین دهند.

در ادامه این یادداشت آمده است: برخی دیگر در شهرهای بزرگ چون تهران به جمع‌آوری کمک‌های نقدی و غیرنقدی پرداختند و آنها را به محل حادثه ارسال کردند. بخشی از مردم هم با توجه به تجارب گذشته، نگران این بودند که کمک‌های ارائه شده مستقیما به دست زلزله ‌زدگان نرسد و به راه‌های انحرافی سوق پیدا کند. از این رو در جست ‌وجوی افراد خوشنام و قابل اعتماد مردم بودند تا کمک‌ها را از آن طریق به مردم زلزله زده برسانند. شاید این اولین بار بود که چهره‌های دانشگاهی و ورزشی در کنار ارگان ‌های حکومتی و دولتی به ظهور رسیدند و توانستند کمک ‌های نقدی مردم را جذب کنند. زود است بتوان گفت آیا این چهره‌ ها فاقد تجربه لازم برای انتقال فوری کمک‌ها به مردم بودند و یا برخی کوتاهی ‌ها صورت گرفت که تاخیر طولانی در هزینه کردن بهنگام کمک‌های مردمی باعث گردید اعتبار این چهره‌ها از سوی حکومت و بعضا مردم زیر سوال رود. به هر حال این تجربه نشان داد که اعتماد مردم به دستگاه‌های حکومتی و دولتی کمتر شده و مردم بیشتر مایل ‌اند کمک ‌های خود را از طریق چهره ‌های خوشنام و شناخته شده به مناطق زلزله‌زده برسانند. از طرف دیگر هم این تجربه نشان داد که مردم به چهره‌ های خوشنام هم چک سفید نمی‌دهند و در صورت تاخیر، این امکان هم مسدود خواهد شد. از نگاه مردم زلزله زده انتظار این است که بعد از یکسال از وقوع حادثه، اکنون همه چیز به جای خود برگشته باشد و از جمله خانه ‌های ویران مرمت شده و این بار نه به سبکی مبتذل بلکه به شکلی مهندسی خانه‌ها دوباره سازی شوند. همچنین با بهره ‌برداری از خزانه عمومی، چهره مصیبت زده و خرابی زلزله به سرعت محو گردیده و شهری آباد به جای خرابه‌های شهر قبلی تاسیس شد.

روزنامه «قانون» با انتخاب گزارشی با عنوان «آرزو های ‌ زیر آوار مانده» نوشت: ساعت 21 و 48 دقیقه بیست و یکم آبان سال پیش خبری کوتاه از کرمانشاه مخابره شد؛ خبر این بود که زلزله آمده. کسی نمی‌دانست زلزله به کدام شهر و روستاها آسیب زده. قطع شدن برق تا ساعتی بعد از این حادثه گمانه‌‌زنی‌ها را زیاد و زیادتر می‌کرد. چیزی به 11 شب نمانده بود که اخبارهای جدیدتری رسید. تعداد کشته و زخمی‌ها اعلام شد و هر لحظه گویی بر وخامت اوضاع افزوده می‌شد. با اعلام اخبار قربانیان زلزله «ازگله» قلب هر ایرانی به درد آمد که هر طور شده کمکی به هموطنان‌شان کنند. ساعتی بعد از این حادثه خبرنگاران و عکاسان خود را به این منطقه رساندند و تیتر اصلی همه رسانه‌ها شد زلزله و زلزله‌زدگان. خبرها سریع مخابره شد و از فردای حادثه، مردم پابه پای زلزله‌زدگان؛ بعد از هر فیلم و عکس و خبری به همدردی پرداختند و این‌ها کار کسی نبود جز انسان‌هایی که می‌دانند باید باشند، بگویند، ببینند و بنویسند. فرقی نمی‌کند اتفاق یا خبر چه باشد؛ تلخ یا شیرین؛ دور یا نزدیک، مهم این است که همیشه با قلم‌شان از جان و دل می‌نویسند. دراین گزارش و به بهانه نخستین سالگرد زلزله «سرپل ذهاب» پای صحبت خبرنگارانی نشستیم که از نخستین ساعات پس از زمین‌لرزه در مناطق زلزله زده حضور داشتند و همه چیز را ثبت کردند.

در ادامه این گزارش می خوانیم: «حمید حاجی‌ پور» جزو اولین خبرنگارانی است که به محض شنیدن خبر زلزله به سمت سرپل‌ذهاب روانه می‌شود. او از لحظه شنیدن خبر می‌گوید:«شبی که خبر زلزله را شنیدم تازه از ماموریت آتش‌سوزی چاه نفت رگ سفید خوزستان رسیده بودم. کلیه‌ام به شدت درد می‌کرد و حال خوشی نداشتم. ولی با همان حال بد به سردبیر زنگ زدم و راجع به خبر صحبت کردم چون مطمئن بود اتفاق بدی افتاده و باید خودم را آنجا برسانم. همان شب به آقای محمدی،‌ سردبیرم گفتم با راننده و عکاس می‌روم. ایشان هم گفت تو تازه از ماموریت برگشتی و نیاز به استراحت داری. گفتم اشکالی ندارد و اگر اتفاق خاصی نیفتاده باشد بر می‌گردیم. هیچ اطلاعی از کشته و زخمی‌ها به دست‌ مان نرسیده بود و فکر نمی‌کردیم ابعاد اتفاق آنقدر وسیع باشد. نیم ساعت بعد راه افتادیم به سمت کرمانشاه. وسط راه هم مقداری نان و کنسرو و آب خریدیم. با این احتمال رفتیم که شاید اوضاع مناسب نباشد و به هرحال نیاز به آذوقه است.

** تئاتر، هنری متعالی و اصلاح گرا
تئاتر هنری متعالی و اصلاح گرا به شمار می رود که همواره بازتاب خوشی‌ها و ناخوشی‌های مردم بوده است. در واقع این هنر نقش مهمی در رشد فرهنگی و تحولات تمدنی در جهان دارد و بستری برای اتحاد و همدلی میان همه افراد جامعه محسوب می شود.

روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «داوری تئاتر فجر و چالش ‌هایش» ساز و کار داوری سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر را بررسی کرد و نوشت: آخرین روز تیرماه، با انتشارِ فراخوان سی و هفتمین دوره جشنواره تئاتر فجر دور دیگری از این رویداد مهم تئاتر ایران کلید خورد. کمی پیش‌تر از انتشار فراخوان دور جدید جشنواره تئاتر فجر، پس از 37 سال «آیین‌نامه برگزاری تئاتر فجر» با امضای سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد. هرچند «آیین‌نامه برگزاری تئاتر فجر» تکلیف شیوه برگزاری این رویداد را معلوم کرد، اما درباره جزئیات و ساز و کار داوری این رقابت اما و اگر‌های متعددی در میان است. اگر در ادوار پیشین شیوه برگزاری جشنواره تئاتر فجر با تغییر مدیران، دبیران و هیأت برگزار کنندگان «شیوه اجرا» و «ضوابط داوری» به کل دستخوش تغییر می‌شد، اکنون با تدوین آیین ‌نامه، «شیوه اجرا» از گزند تغییر‌های سلیقه‌ای مدیران در امان مانده است؛ اما همچنان داوری آثار متأثر از دیدگاه‌ها و سلیقه برگزار کننده اعم از دبیر، مسئولان بخش‌ها و هیأت داوران خواهد بود، مگر اینکه فکری به حال شیوه داوری شود و «آیین ‌نامه و شیوه‌ نامه‌ای» مجزا نیز برای این بخش کار تدوین شود.

در ادامه این مطلب آمده است: نادر برهانی مرند درباره سیاست‌های کلی داوری سی و هفتمین دوره جشنواره تئاتر فجر به گزارشگر «ایران» گفت: ایده ما در داوری، کیفیت مطلق، انضباط و تشخص آثار است. از هیأت داوران بخش‌های مختلف هم خواستم این سه شاخصه مهم را در بررسی ملاک عمل قرار دهند و متعهد به آن باشند. داوری درخور شأن و اعتبارِ جشنواره تئاتر فجر رقم بخورد؛ برای تحقق این ایده با توجه به اینکه جشنواره مرور‌محور است؛ می‌تواند تا حدی کار ما را دشوار کند، چون قاطبه آثار در جا‌های دیگر و بیرون از فرایند جشنواره تولید و اجرا رفته‌اند و با سیاست‌های مختلفی خلق شدند ما باید بر اساس آنچه اجرا رفته و برآیند آثار یک سال اخیر بوده است را به‌گزینی کنیم و آثار شایسته را انتخاب و معرفی کنیم.

روزنامه «ابتکار» در مطلبی با عنوان «تئاتر برای لذت‌ بردن نیست!» به گفت وگو با مهدی مشهور کارگردان پرداخت و آورد: تئاتر شهر هم هویت و هم تماشاگرانش را از دست داده است. وقتی یک سالن با بحران هویت مواجه می‌شود، تماشاگر خود را هم از دست خواهد داد. به نظرم، سالن ‌های خصوصی در این زمینه دخیل بوده است. اگر یادتان باشد در سال‌های دور در تئاتر شهر سالنی به نام «کارگاه نمایش» وجود داشت که میزبان آوانگاردترین و به ‌روزترین آثار تئاتری بود. هنرمندان بزرگی مانند آربی اُوانسیان در «کارگاه نمایش» اجرا می‌رفتند. اکثر کارگردان‌های مولف و صاحب سبک در پس از انقلاب با اجرا در «کارگاه نمایش» فعالیت حرفه‌ای خود را شکل دادند. این سالن هویت تجربی و آوانگارد و متفاوت داشت. تماشاگر هم می‌دانست که با چه چیزی رو به ‌رو خواهد شد. در حال حاضر تماشاگر پیش از اینکه به دیدن نمایش «خاموشخانه» بیاید شاهد اجراهایی در فازی دیگر بوده است و با دیدن اجرای ما دچار سردرگمی می‌شود.

در ادامه این گفت و گو می خوانیم: کارگردان باید بتواند ارتباط خوبی بین اجرا و تماشاگر برقرار کند و این ارتباط از طریق نمایشنامه شکل می‌گیرد. اگر ارتباط می‌خواهیم اینجاست، پس در کجاست؟! بنابراین، پس از اینکه دوران دانشگاه تمام شد به سوی نوشتن و اجرای نمایشنامه‌های خودم رفتم. باید یک نکته‌ای را هم شرح بدهم. اساسا نویسنده نمایشنامه‌ نیستم و نمایشنامه نمی‌نویسم. چیزهایی که من می‌نویسم بیشتر «طرحی برای اجرا» است. تئاتر برای لذت ‌بردن نیست. تئاتر خصوصی معلوم است که خیلی خوب است ولی در کشور ایران به خوبی اجرا نشد. در ایتالیا شاهد تئاترهای خصوصی درستی هستیم. شهرهای مختلف سالن‌های تئاترهای خصوصی دارند. مدیر یک کمپانی تئاتری در ایتالیا کارهای مهمی انجام می‌دهد. مثلا اگر یک کمپانی ایتالیایی دو اجرا در سال رفته باشد، چند کار پژوهشی هم کرده باشد، و چند اجرا هم در خارج از ایتالیا داشته باشد؛ امتیازهایی از دولت می‌گیرد. این امتیازها باعث دریافت بودجه مشخصی می‌شود. اگر این کمپانی کار پژوهشی بیشتر و اجراهای بیشتر داشته باشد، بودجه بیشتری می‌گیرد. تئاتر خصوصی در ایران رها شده است. پایه تئاتر خصوصی در ایران سست است و معلوم است که به سمت چهره‌ها، سلبریتی‌ها و گیشه می‌رود.

روزنامه «آرمان» در یادداشتی با عنوان «شاهد بی ‌تجربگی در عرصه تئاتر هستیم» می نویسد: آنچه بسیار مهم است و باید به آن توجه داشت برندسازی در تئاتر است و اگر پیکره تئاتر را محکم‌تر بنا نگذاریم و به خود توجه نکنیم هیچ‌کس به فکر ما نخواهد بود. این روز‌ها تئاتر مصائب سختی را پشت ‌سر گذاشته است. در روزهایی که اهمیت و توجه به فضای هنر بسیار کاهش‌ یافته و با آن بسیار نازل برخورد می‌شود، جامعه‌ تئاتر باید یک بازنگری و توجه جدی بر پیوند‌ها و پیکره‌ واحد تئاتر داشته باشد و آن را دوباره تبیین کرده و برای به دست‌آوردن جایگاه و منزلت و دانایی خود مبارزه کند. در این شرایط ارزش کار ما به منابع انسانی است که داریم. متاسفانه ما در عصر فناوری نه دارای منابع فناوری مناسبی هستیم و نه سرمایه‌ ویژه‌ای داریم که در این شرایط اقتصاد زده و پول محور توجه جدی به آن شود. آنچه ما داریم حوزه‌ تفکر و معرفت است که اگر به آن نگریسته شود می‌توان با آن به توسعه کشور کمک کرد. اگر به این موضوع توجه ویژه شود مطمئن باشید که در محور نیاز جامعه می‌توانیم خودمان را تعریف کنیم.

در ادامه این یادداشت که به قلم شهرام گیل‌آبادی، مدیرعامل خانه تئاتر نگاشته می خوانیم: در حال حاضر به چند دلیل روشن این اتفاق نیفتاده است. اولین دلیل این است که این پیوند را بین خودمان به‌ صورت محکم نداریم. طبق نظرسنجی انجام‌ شده تئاتر کشور نسبت به سال گذشته 67 درصد رشد تماشاگر داشته است اما در 3-4 ماهه گذشته این رشد 25 درصد اُفت کرده است. شاید تصور بر این باشد که مشکلات اقتصادی دلیل این ریزش است اما طبق نظرسنجی صورت گرفته مشکل اقتصادی یکی از دلایل اُفت مخاطب تئاتر بوده است. متاسفانه به‌ جای حرفه‌ای‌گری و وجود تفکر در تئاتر، شاهد یک بی‌تجربگی در آن هستیم. زمانی که هیچ‌ چیز سر جای خود قرار نمی‌گیرد حوزه‌ فکر هم ارجمندی خود را از دست می‌دهد. مدیریت تئاتر باید معرفت‌اندیش، پخته و استراتژیک عمل کند. تشکیل این انجمن در راه‌گشایی حوزه‌ فکر و نشر و گسترش معرفت در تئاتر بسیار اهمیت دارد و فکر می‌کنم برای رسیدن به یک هدف که آن، رسیدن به ارجمندی فکر در حوزه‌ی تئاتر است این انجمن باید تشکیل شود. این تشکل باید شکل بگیرد و از طریق آن حوزه‌ی تفکر هنری و اندیشه‌ی فلسفی حاکم بر تئاتر باید تقویت شود. صیانت از فکر با هیچ قدرت دیگری به‌جز قدرت جمع نمی‌تواند شکل بگیرد. قدرت جمع به این معنا نیست که ما باید مانند هم‌فکر کنیم بلکه به این معناست که در مواضعی نیاز است هم گرا عمل کنیم و این همگرایی به بهتر شدن شرایط کمک خواهد کرد.

** حفظ و نگهداری آثار باستانی و تاریخی ضرورتی انکارناپذیر
ایران از جمله کشورهایی به شمار می رود که به واسطه پیشینه تمدنی و به دلیل وجود آثار باستانی و جاذبه های طبیعی و فرهنگی از ظرفیت های گردشگری بالایی برخوردار است و به همین علت جایگاه بالایی در سطح بین المللی دارد که ثبت میراث فرهنگی آن در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین باید همگان در جهت حفظ و نگهداری از این تمدن و تاریخ کهن بکوشند.

روزنامه «جوان» در گزارشی با عنوان «پرونده جهانی شدن هگمتانه از رویداد همدان 2018 جا ماند» نوشت: در حالی همدان به عنوان یکی از استان‌های توریست‌پذیر کشور شناخته می‌شود و از هزار و 800 اثر تاریخی و طبیعی ارزشمند در راستای توسعه بخش گردشگری برخوردار است که به‌ رغم ثبت ملی هزار اثر، هنوز هیچ یک از این آثار به ثبت جهانی نرسیده‌اند. این نیز در حالی است که کارشناسان با آغاز رویداد همدان 2018 امید به ثبت جهانی حداقل چند اثر ممتاز تاریخی استان را داشتند. یکی از این آثار تپه تاریخی هگمتانه است که نه تنها طی رویداد همدان 2018 نتوانسته راهی به یونسکو بیابد، بلکه با معضل دست درازی سازمان‌های دیگر هم روبه‌روست.

در ادامه این گزارش می خوانیم: فرصت کم است، کمتر از دو ماه دیگر سال 2018 میلادی هم به پایان می‌رسد و رویداد همدان 2018 تمام می‌شود. رویدادی که امید بود طی آن چند اثر ممتاز همدان به ثبت جهانی برسند و فرصت برای جذب توریست و معرفی استان به سراسر دنیا را در تمام ایام فراهم کند. با این حال از هزار و 800 اثر تاریخی و طبیعی استان که هر کدام می‌توانند بهانه‌ای برای جذب گردشگر باشند، حتی یک اثر هم تاکنون نتوانسته است به لیست آثار یونسکو راه یابد. لازم به ذکر است که از بین این آثار هزار اثر به ثبت ملی رسیده‌اند و نام حدود 800 اثر هم در هیچ جایی به ثبت نرسیده است. در بین این آثار ثبتی نام هگمتانه هم می‌درخشد.

روزنامه «قانون» با درج گزارشی با عنوان «غار علی‌صدر محصور در هتل‌ها» می نویسد: نگاه بلند مسئولان همدانی‌ تا ساخت هتل در عرصه غار علی‌صدر و فعالیت معدن در عرصه غار سراب بالا می‌رود، اما به نظر می‌رسد به ماندگارترین سرمایه ‌های این شهر نگاهی ندارند. صراحت اداره کل میراث فرهنگی استان همدان در لزوم توقف فعالیت معدن در حریم غار «سراب» و ساخت هتل در عرصه‌ غار «علی‌صدر» آن ‌قدر زیاد بوده که درطول 10 ماه گذشته نه تنها فعالیت هیچ کدام از این دو کارگاه عمرانی و صنعتی متوقف نشده، بلکه هتل قرار گرفته در چند قدمی باید متوقف شود اما برای نهایی شدن توقف ساخت هتل در دست ساخت در چند قدمی غار «علی‌صدر» نه تنها ارتفاع کم نکرده، بلکه دو طبقه هم بالاتر از مجوز اولیه‌ای که برای ساخت گرفته بود، هتلش را ارتفاع داده است. می‌گویند دو غار «سراب» و «علی‌صدر» در استان همدان از برجسته‌ترین و کم‌نظیرترین غارهای آبی کشور و چه بسا خاورمیانه است که البته هر دو در فهرست آثار طبیعی ایران به ثبت رسیده‌اند، اما به واسطه‌ تجاوزهایی که با ساخت هتل در عرصه غار «علی‌صدر» و فعالیت معدن سنگ در حریم غار سراب در حال رخ دادن است، نه تنها محیط زیست و سفره‌های آب زیرزمینی این منطقه به مرور درحال آسیب دیدن است، بلکه عرصه و حریم این دو اثر به خصوص غار «علی‌صدر» را که در فهرست موقت میراث طبیعی یونسکو نیز قرار گرفته، با خطر خروج از این فهرست مواجه کرده است.

در ادامه این گزارش آمده است: به نظر می‌رسد این اتفاق آن ‌قدر از دید مسئولان شهری عادی است که حتی تا کنون چند اجلاس بین ‌المللی گردشگری را در شهر به راه انداخته‌ اند و بعد از برگزاری «اجلاس گردشگری 2018» در شهر باباطاهر، حالا نوبت به برگزاری «چهلمین نشست عمومی اعضای وابسته سازمان جهانی جهانگردی» در همدان است، اجلاسی که میزبان آن متولیان غار «علی‌صدر» هستند و قطعا بازدید از این غار شگفت ‌انگیز در برنامه‌ بازدیدهای گروه شرکت کننده قرار می‌گیرد، اما با کدام رو مسئولان شهری و میراثی قصد بردن گروه بین ‌المللی گردشگری به سمت این محوطه‌ طبیعی را دارند، خدا می‌داند...آن ‌هم در شرایطی که به نظر می‌رسد، زور بخشداری کبودرآهنگ بیشتر از سازمان عریض و طویل «میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» است!


روزنامه «نقش» در گزارشی با عنوان «آثار تاریخی و طبیعی ایران که جهانی شده اند» می نویسد: از سال 1979 (1358) تا امروز به غیر از شهر یزد، 21 اثر فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو ثبت شده اند. ساخت تخت جمشید حدود سال 51 پیش از میلاد به دستور «داریوش بزرگ» هخامنشی آغاز شد و تا 50 سال بعد از آن ادامه پیدا کرد. به این ترتیب که داریوش بزرگ و سپس «خشایارشا» و سپس «اردشیر اول» به ترتیب کار ساخت و تکمیل تخت جمشید را بر عهده داشتند. براساس یافته ها و شواهد، به نظر می آید کار ساخت تخت جمشید طی دوره های بعد هم ادامه داشته و درواقع هرگز به پایان نرسیده است. «پردیس»، «بهشت»، «نگارستان»، «بستان»، «فردوس» و «مینو»، همه به مجموعه ای از گیاهان و آب نماها، جوی ها، کوشک و سرا و احتمالا حیوانات و پرندگان که در میان یک دیوار بلند قرار دارند و تداعی کننده فردوس آسمانی در زمین هستند، اطلاق می شود.

در ادامه این گزارش آمده است: مسجد جامع اصفهان با ابعادی نزدیک به 170 در 140 متر در شمال شرقی اصفهان قرار دارد. قدمت این مسجد به پیش از اسلام بر می گردد و پیش از آن که تبدیل به مسجد شود، به صورت آتشکده مورد استفاده بوده است. احتمالا پس از ورود اسلام، مسجدی بر پایه همان آتشکده قدیمی متعلق به دوره ساسانیان بنا شده است که آن هم در طول تاریخ ویران شده و مسجد فعلی روی ویرانه های آن ساخته شده است. معماران، این مسجد را بازتابی از هنر بیزانس و هنر کلاسیک در قالب بنای اسلامی می دانند. در این مسجد شخصیت های مهم و معروفی همچون «محمدباقر مجلسی» مدفون هستند. این بنا در سی و ششمین اجلاس یونسکو در سال 1391 در فهرست میراث جهانی ثبت شد. بزرگ ترین بنای خشتی جهان در مجاورت جاده قدیمی ابریشم در کنار شهر بم قرار دارد. ارگ بم، از روزگار اشکانیان و شاید هم دوران هخامنشی تا دوره قاجار قابل سکونت و مورد استفاده بود.

پژوهشم**9117**2002**9131

نظر شما