شناسهٔ خبر: 29075137 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

یادداشت/ محسن صالحی‌خواه نویسنده

فرزند رسانه باش

حالا توپ در زمین عادل فردوسی‌پور است، او می‌تواند به گفته خودش فرزند رسانه باقی بماند و فصل جدیدی از کنش متقابل با مدیران تلویزیون را آغاز کند یا می‌تواند سناریوی قبلی را آنقدر ادامه دهد که هم خود از تنها فضای محبوبیتش و هم تلویزیون از قدرت جذب مخاطب او محروم شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، قبل‌تر از برنامه صبح دیروز «حالا خورشید» و قبل‌تر از اینکه رئیس شبکه سه اصل ماجرا را تعریف کند و عادل فردوسی‌پور هم بگوید فرزند رسانه است، لابه‌لای بلبشویی که این روزها شانه‌به‌شانه خاشقجی در رسانه‌ها همه را به خودش مشغول کرده است، ماجرای فردوسی‌پور و مدیر شبکه سه شبیه پشت پرده قلدری‌های دوران دبیرستان بود. آن وقت‌هایی که یک نفر به معلم یا مدیر مدرسه اعتراض می‌کرد و البته از قبل به رفقایش می‌گفت حواس‌تان باشد اگر ماجرا بالا گرفت، شما هم از من حمایت کنید تا هم حرف من به کرسی بنشیند و هم اگر این نشد، مشکلی برای من ایجاد نشود.

دیروز صبح بعد از ماجرای دنباله‌دار عادل فردوسی‌پور با علی فروغی مدیر شبکه سه، چند تصور و تصویر را می‌توان از آینده همکاری‌های عادل و برنامه‌اش با تلویزیون متصور بود. کمی که عقب‌تر برویم و به گذشته رفتارهای مجری ورزشی توانای برنامه نود نگاه کنیم، می‌توانیم یک ریشه‌یابی صحیحی از چرایی ایجاد این تنش در شبکه سه داشته باشیم. فردوسی‌پور سال‌ها قبل یعنی سال 88 و سال‌های ابتدایی ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد با رفتارهایی خلاف چارچوب مشخص شده در صداوسیما مورد انتقاد مدیران تلویزیونی قرار گرفته بود و از همان وقت‌ها هم همین سناریوی اخیر را تکرار می‌کرد، یعنی استفاده از جو رسانه‌ای خارج از فضای تلویزیون برای فشار و بازگشت به تلویزیون.

خود عادل فردوسی‌پور به خوبی می‌داند جایی غیر از تلویزیون ندارد، آن هم برای جذب این مقدار مخاطب. البته مدیران تلویزیونی هم به خوبی می‌دانند که ساخت و ایجاد برنامه‌ای با این حجم از محبوبیت هم به آسانی در دسترس نیست. لذا رویکرد برخورد این مجری با مدیران شبکه این‌بار برخلاف سایر موارد دگرگون شد و تغییر کرد.

مدیر شبکه سه در برنامه حالا خورشید، اصل ماجرا را این‌طور تعریف می‌کند: «به فردوسی‌پور گفتیم بعد از فوتبال اسپانیا و انگلستان، نود را اجرا کند، خودش قبول نکرد، مصاحبه عادل خوب نبود.»

عادل فردوسی‌پور هم در همین برنامه روی خط آمد و گفت: «من بیش از ٢٠سال است در صداوسیما هستم، من فرزند رسانه هستم. در هر مجموعه‌ای اختلاف سلیقه وجود دارد، قرار نیست من و علی فروغی عزیز مثل هم فکر کنیم. به تصمیم مدیران شبکه بابت عدم پخش برنامه نود به دلیل پخش بازی اسپانیا- انگلیس احترام گذاشتم.»

این اظهارات را وقتی کنار مصاحبه عادل با برنامه نود می‌گذاریم، می‌توانیم این نتیجه را بگیریم که عادل از مواضع خود و آن سناریویی که همواره با استفاده از آن با حفظ جایگاه برای فشار بر مدیران شبکه استفاده می‌کرده، عقب‌نشینی کرده است. اما چرا این اتفاق افتاد و بازگشت به اختلافات بنیادی عادل با شبکه اگر قرار بر دسته‌بندی این اختلافات باشد آن را در دو بخش اختلافات ناشی از خروج از چارچوب‌های از پیش تعیین‌شده و اختلافات ناشی از اعمال نظر شخصی می‌توان دسته‌بندی کرد.

دعوت از شخصیت‌های سیاسی، برخورد تبعیض‌آمیز با حوادث گوناگون نظیر آنچه پس از برخورد قطار مشهد- تبریز اتفاق افتاد و به یک تسلیت ساده بسنده شد و آن گفت‌وگوی تخصصی با آتش‌نشانی که پس از حادثه پلاسکو رخ داد و... را می‌توان اعمال نظرات شخصی و این مورد آخر و مواردی از این دست یعنی اظهاراتی خلاف چارچوب‌های تعیین‌شده از سوی شبکه، و تشریح و تعریف آن در فضایی خارج از رسانه ملی را  اقداماتی اینچنینی دانست.

با فهم این اتفاق و سناریویی که در پی آن ایجاد شد، قصد مدیران شبکه سه در برخورد و نوع برخورد با عادل فردوسی‌پور هم می‌تواند محل بحث و تحلیل باشد. به‌هرحال همان‌طور که گفته شد فردوسی‌پور با استفاده از چنین رفتارهایی در گذشته توانسته بود توازن تنش را به سمت خود سنگین کند اما این‌بار علی فروغی و مدیران شبکه سه، تابوی برخورد با این مجری پرطرفدار را با تحمل تمام هزینه‌های رسانه‌ای‌اش پذیرفتند.

حذف کامل یا کنترل و در چارچوب قرار دادن فردوسی‌پور دو سناریویی است که می‌توان از سیاست‌های مدیران تلویزیون متصور بود، اگر قصد برخورد، گزاره اول باشد که در ظاهر فعلا منتفی و به ضرر تلویزیون خواهد بود و اگر دومی باشد می‌توان گفت با اتفاقی که افتاد و عقب‌نشینی عادل فردوسی‌پور از مواضعش، این یک نکته و اقدام مثبت در تبیین جایگاه شخصیت‌های رسانه‌ای با هر درجه‌ای ازتوانمندی و محبوبیت بوده است.

حالا توپ در زمین عادل فردوسی‌پور است، او می‌تواند به گفته خودش فرزند رسانه باقی بماند و فصل جدیدی از کنش متقابل با مدیران تلویزیون را آغاز کند یا می‌تواند سناریوی قبلی را آنقدر ادامه دهد که هم خود از تنها فضای محبوبیتش و هم تلویزیون از قدرت جذب مخاطب او محروم شود.

نظر شما