شناسهٔ خبر: 2904357 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

«موبینگ» یک داستان اندوه‌بار!

صاحب‌خبر -

مهدی مال میر روزنامه نگار

شاید در 10‌سال قبل هم پیش‌بینی این میزان از بیکاری و از رونق افتادن بازار کار و کسب در کمتر تصوری می‌گنجید. امروز اما بیکاری در کشور چنان ابعادی به خود گرفته که نالیدن از معطل ماندن انرژی جوانان آماده به کار و هشدارِ پیامدهای تلخ آن، ترجیع‌بند ملال‌آور سخن‌سرایی‌های مسئولان و انتقادهای تحلیلگران شده است. با این همه، نکته ظریفی که در طول همه این سال‌ها از نظر‌ها پنهان مانده یا کمتر بدان پرداخته شده، تأثیر ویرانگرِ بیکاری بر محیط‌های کار و شاغلین در کشورهایی است که با معضل بیکاری گسترده روبه‌رو هستند. به عبارت ساده‌تر، بیکاری تنها معضلی مربوط به خیل بیکاران نیست و شاغلین نیز از دَمِ اژدهای بیکاری درامان نیستند! «موبینگ» یا آزار روانی در محیط کار، یکی از پیامدهای بیکاری دامن‌گستر است که خود پرورشگاه مناسبی برای انواع و اقسام بزه‌ها و جرم‌هاست. به زبان دیگر، در کشورهایی که به سبب افزایش عرضه نیروی کار و کمیابی بختِ کاریابی، با ازدیاد نیروی کار روبه‌رو هستند، نیروی انسانی در بازار کار این دست کشور‌ها از ارزش می‌افتد و این بی‌ارزش شدن، زمینه مناسبی برای سوءاستفاده و کژ رفتاری برخی صاحبان کار فراهم می‌آورد که طیف گسترده‌ای از آزار و اذیت تا تهدید به اخراج و توهین‌های پیاپی به نیروی کار را در بر می‌گیرد. با این وصف، مبالغه‌آمیز نخواهد بود اگر بگوییم یکی از دلایل اصلی بسیاری از بزه‌‌‌هایی که هر روز رکورد تازه‌ای در جامعه ما بر جای می‌گذارند، ریشه در آزار و اذیتی دارد که افراد در محیط کار متحمل می‌شوند و رد پای آن را می‌توان در خشونت مشهود در شیوه رانندگی، زدوخوردهای خیابانی، کودک آزاری، اعتیاد و... پیدا کرد. در کشورما هنوز آماری از تعداد شاغلینی که در محیط‌های کار توسط برخی کارفرمایان آزار روانی می‌بینند (موب می‌شوند) در دسترس نیست اما با نظر به این‌که در جوامع پیشرفته نیز با تمام سیاست‌هایی که برای کمرنگ‌کردن این معضل در پیش گرفته‌اند (مثلا ارایه شماره تلفنی برای مشاوره دادن به افراد موب شده تا سیاست‌های حمایتی از نیروی کار، بیمه بیکاری و...) این پدیده به درجات بسیار خفیفی همچنان پابرجاست، می‌توان با جرأت بر این ادعا پا فشرد که با توجه به این‌که موبینگ در جامعه ما هنوزمعضلی ناشناخته و پنهان است - و تا زمان به رسمیت شناخته شدن این پدیده از سوی مسئولان احتمالا راه درازی در پیش رو داریم - روزانه صد‌ها‌هزار موب شده پس از پایان ساعت اداری و بعد از تحمل جنگ روانی نابرابر در محیط کار، با اعصابی رنجور و غروری لگدمال به خانه‌ها سرازیر می‌شوند که ناچارند در چارچوب خانواده نقش مادر، پدر و همسر را نیز برعهده بگیرند! برای فهمیدن آثار و عواقب گوناگون این ماجرای غم‌انگیز شاید نیاز نباشد رنج زیادی ببریم! فقط کافی است نگاهی به صفحه حوادث روزنامه‌ها بیندازیم تا از آمارهای مُجمل! درگیری‌های خیابانی، طلاق‌های عاطفی و غیرعاطفی، کودک‌آزاری، اعتیاد والدین و... حدیث مفصلِ این داستان اندوهبار را بخوانیم.

 

نظر شما