شناسهٔ خبر: 28960274 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

کارشناس حوزه آب در گفت وگو با ایرنا مطرح کرد؛

متهم چالش آبی؛ تغییر اقلیم یا مدیریت ناکارآمد

تهران- ایرنا- داریوش رحیمی عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان، سهم سیاست گذاری های نامناسب را در بروز کمبود آب مهم ارزیابی کرد و گفت: غفلت و بی توجهی به مختصات جغرافیایی ایران در سال های گذشته، سبب ایجاد و گسترش دامنه این چالش شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ بنابر شهادت تاریخ، بزرگترین تمدن های بشری در مجاورت رودخانه های بزرگ شکل گرفته اند. رودخانه‌های بزرگی نظیر کارون، زاینده رود، نیل، دجله و فرات، سند و یانگ تسه که بستر پدید آمدن تمدن‌هایی نظیر ایران، مصر و چین را فراهم آورده اند. این مدعا، اهمیت موضوع آب را در حیات بشر گوشزد می کند و همگان را به حفظ و حراست از این گنج گرانبها فرامی خواند.

دگرگونی های آب ‌و هوایی، دگرگونی در شرایط اقلیمی و تغییر الگوی مصرف، چرخه و حجم آب را در جهان هستی با مشکل روبرو ساخته و چالش‌های جدیدی را در ارتباط با چگونگی مدیریت آب پدید آورده است. در چند سال گذشته، کارشناسان و مسوولان مربوطه تلاش کرده اند تا با هشدارهای لازم و ارتقای سطح آگاهی افراد، افکار عمومی را نسبت به بازبینی در مصرف آب فراخوانند و ضرورت حفظ و حراست از منابع آبی را به عنوان یک رویکرد اجتماعی پایدار بدل سازند. هرچند نمی توان دگرگونی های اقلیمی را در بروز بحران آب نادیده گرفت اما با این وجود نباید از کنار سیاست های اشتباه و اقدامات ناکارآمد به سادگی عبور کرد.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا نظرات «داریوش رحیمی» عضو هیات علمی دانشگاه اصفهان و دانشیار جغرافیا طبیعی گرایش آب و هواشناسی را در ارتباط با دامنه گستردگی وقوع بحران آب جویا شد.

**مساله آب؛ بحران یا چالش
در ابتدا می بایست درباره مفهوم بحران به بحث نشست و سپس وضعیت منابع آب کشور را تشریح کرد. بیشتر افراد جامعه با هر مساله و مشکلی که روبرو می شوند از واژه بحران استفاده می کنند. در صورتی که این کلمه بار مفهومی خاص و شرایط بسیار خطرناک را در برمی گیرد. در لغت نامه های معتبر همچون دهخدا، عمید و معین؛ واژه بحران (Crisis) معادل آشفتگی، تغییر حالت که به آشوب و مرگ منجر شود یا حالتی از عدم تعادل که در نتیجه آن بن بست، ورشکستگی و انهدام به صورت فراگیر رخ دهد، گفته می شود. براین پایه بررسی منابع آب ایران حداقل تاکنون تقریبا هیچ کدام از این نشانه ها را که فراگیر باشد، نشان نمی دهد پس در این ارتباط نمی توان از واژه بحران استفاده کرد.

اینک یک پرسش باقی می ماند که مشکل و مساله آب در ایران از چه جنسی است. جست وجوی این مساله ما را به طرف کلمه چالش هدایت می کند. این واژه در فرهنگ لغت، تعریف جالب و قابل توجهی دارد بدین صورت که دامنه لغوی آن از تکبر و غرور تا جدالی که باید برای آن چاره ای اندیشید، است. بنابراین مشکل(عینی) و مساله(ذهنی) آب در کشور یک چالش به شمار می رود که به دلیل تاثیرگذاری آن بر دیگر قسمت های سیستم، هماهنگ نبودن راهکارها و ارایه راه حل های جزیره ای در حال تبدیل شدن به یک چالش بزرگ است.

از نشانه های این چالش، می توان به رخدادهایی چون خشک شدن رودخانه ها، کم شدن جریان آب های سطحی کشور، افت سطح ایستابی دشت ها، فرونشست آبخوان ها در مناطق مختلف، افت کیفیت آب و کاهش حجم آب پشت سد اشاره کرد که به عنوان شاهد برای تبیین بحرانی بودن منابع آب و... از آنها استفاده می شود. علاوه بر آن علت این رویداد، طیف وسیعی از عوامل مانند تغییر اقلیم، گرمایش جهانی، خشکسالی، کاهش بارش برف و مدیریت منابع آب را در برمی گیرد.

** غفلت نسبت به ویژگی های شناختی جغرافیای آب ایران
غفلت و بی توجهی به ویژگی های شناختی جغرافیای این مشکل، سبب ایجاد و گسترش دامنه این چالش شده است. برخی از مشخصات آب شناختی ایران عبارتند از:

- قرار گرفتن ایران در کمربند خشک و بیابانی جهان
- متوسط بارش سالیانه ایران رقم 250 میلی متر با نوسان های میان 377 تا 138 میلی متر به شمار می رود.
- پدیده خشکسالی تقریبا یک پدیده سیکلی و تکرارپذیر با دوره برگشت پنج، هفت و 10 ساله محسوب می شود.
- ایران با دمای سالیانه بیش از 18 درجه سلسیوس در مقایسه با دمای 15 درجه سلسیوس کره زمین سه درجه سلسیوس گرمتر بوده و این به معنی بالا بودن حجم تبخیر است به گونه ای که بیش از 70 درصد بارش کشور تبخیر و از دسترس خارج می شود.
- نوسان های بالا حجم رواناب کشور با روند کاهشی شدید به دلیل کاهش نگهداشت و تخریب جنگل ها و مراتع به نحوی که حجم رواناب های کشور از 120 تا 80 میلیارد مترمکعب سالیانه در یک دهه گذشته میان 52 تا 37 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است.

**توسعه و مدیریت نادرست منابع آبی؛ عاملی در جهت وقوع چالش آب
ایران از دهه 40 تاکنون گام در مسیر توسعه یافتگی گذاشته که این حرکت دارای آثار منفی به ویژه در خصوص تخریب محیط زیست شامل پوشش گیاهی، منابع آب و خاک بوده است. یکی از آثار منفی این پدیده بر روی منابع آب خودنمایی کرد به گونه ای که امروز کشور را با مشکلات متعددی چون افت سطح ایستابی، فرونشست دشت ها، خشک شدن تالاب ها و دریاچه های داخلی و حتی رودخانه ها روبرو کرده است که همگی آنها در مجموع به یک چالش تبدیل شده اند.

شمار چاه های حفر شده کشور شامل عمیق و نیمه عمیق در 1368 خورشیدی در هشت کیلومتر مربع یک حلقه چاه بود و این رقم در 1394 خورشیدی به ازای هر 2 کیلومتر مربع یک حلقه چاه رسیده است، البته این تراکم در مساحت کل کشور محسوب می شود و چنانچه مناطق مناسب جهت حفر چاه را از مناطق کوهستانی، مرتفع و کویر جدا کنیم آن زمان حاد بودن مساله روشن می شود. همچنین حجم تخلیه صورت گرفته، چاه های عمیق در 1368 خورشیدی معادل 21 هزار 980 میلیون مترمکعب و چاه های نیمه عمیق 10 هزار و 255 میلیون متر مکعب بود، به عبارتی از 200 هزار حلقه چاه معادل 32 هزار و 235 میلیون متر مکعب آب برداشت می شد در حالی که در 1394 خورشیدی حدود 200 هزار حلقه چاه عمیق 33 هزار 139 میلیون مترمکعب و از حدود600 هزار حلقه چاه نیمه عمیق 12 هزار و 263 میلیون متر مکعب برداشت شد، یعنی با افزایش 333 درصد تعداد چاه های عمیق، حجم برداشت آب تنها 50 درصد افزایش یافته و این به معنی کاهش حجم آبخوان ها است. بدین ترتیب علت نخست کم آبی در کاهش آب های زیر زمینی کشور به شمار می روند و این موضوع از مدیریت نادرست منابع آب زیرزمینی نشات می گیرد.

همین شاخص را چنانچه در خصوص شاخص آب تجدیدپذیر در 90 سال گذشته بررسی کنیم، این رقم از 6 هزار و 700 مترمکعب به ازای هر فرد در 1300 خورشیدی(با جمعیت 11 میلیون تن) به رقم یک هزار و 350 متر مکعب (مرزتنش آبی) رسیده و همچنین سرانه آب مصرفی به ازای هر فرد به شدت تحت تاثیر فرهنگ مصرف و سبک زندگی جامعه انسانی کشور افزایش یافته است. اهمیت این موضوع زمانی برجسته می شود که مقایسه سرانه مصرف آب هر فرد در کشور در جامعه شهری از 280 لیتر در تهران تا 150 لیتر در کاشان، نوسان را نشان می دهد اما در آلمان با بارشی بیش از هفت برابر ایران، سرانه مصرف آب 140 لیتر است.

** سیاست گذاری های نادرست در صنعت آب
علاوه بر این، سیاست گذاری های نادرست در بخش مکان گزینی صنایع و کشاورزی در کشور نیز بر شدت این چالش ها می افزاید. به عنوان مثال قطب نخست تولید فولاد کشور در یکی از خشک ترین مناطق کشور قرار دارد و بیشتر جایگاه جغرافیای صنایع آب در کشور در دایره حاشیه مناطق کویری هستند و این بیانگر فقدان برنامه اجرایی آمایش سرزمین است.

از دیگر موارد قابل بحث در این زمینه عدم توجه به ساحل و توان های محیطی آن به شمار می رود. برپایه مطالعات متعدد بیش از 60 درصد جمعیت جهان در سواحل زندگی می کنند. این رقم در کشور ما که سواحل گسترده و دسترسی به آب های آزاد به ویژه در مرزهای جنوبی دارد، کمتر از 10 درصد آن هم به صورت ناپایدار و در انتظار مهاجرت است. این مساله متاسفانه با ارایه دیدگاه هایی چون شیرین سازی و انتقال آب به نواحی کویری و مرکزی تشدید شد و به نظر برنامه ریزان منابع آب این مهم شاید نادرست ترین شیوه مدیریت منابع آب و توسعه پایدار باشد. به گونه ای که علاوه بر صرف هزینه های هنگفت در زمینه انتقال آب در ابعاد بیش از یک هزار کیلومتر ناپایدار، پیامدهای امنیتی و حفاظتی کشور را که به دنبال تخلیه جمعیت رخ خواهد داد، نیز به دنبال دارد. حال آنکه می توان با استقرار، انتقال صنایع و حتی المقدور انتقال بخش افزایش ظرفیت این واحدها به سواحل جنوبی به ویژه در سواحل عمان به اهداف چندگانه توزیع فضایی مناسب جمعیت، کاهش فشار بر منابع آب و سرزمین بخش های مرکزی کشور به توسعه پایدار نیز دست یافت.

** راهکارهای پیشنهادی جهت کنترل و مدیریت چالش منابع آب
- اصلاح سبک زندگی و الگوی مصرف
- تغییر رویکرد برنامه ریزی کشور و تاکید بر اجرای آمایش سرزمین (در اسناد برنامه چهارم این برنامه ارایه اما در اجرا با محدودیت روبرو شد و باوجود نادیده گرفته شدن در برنامه پنجم در برنامه ششم مورد تاکید قرار گرفت)
- توجه جدی به توسعه اقتصادی و اشتغال زایی روستایی با تاکید بر بهره وری منابع آب(این بند به عنوان یکی از اصول برنامه ششم و اقتصاد مقاومتی از اهمیت بسیاری برخوردار است)
- تغییر راهبرد مدیریت منابع آب از الگوی تامین آب به طرف راهبرد اصلاح الگوی مصرف آب (اصلاح الگوی کشت، توجه به آب خاکستری و آب مجازی و ارزیابی طرح های انتقال آب)
- توجه به مشخصات آب شناختی کشور مانند اقلیم خشک، گرمایش جهانی، کم بود میزان بارش های جوی و... و اتخاذ راهبردهای مناسب با سازگاری تغییرات اقلیمی.
- اهتمام جدی در خصوص آبخیزداری و آبخوان داری، احیای جنگل ها و مراتع(با کمک مردم و سمن های مختلف(در چارچوب توسعه اقتصادی و اشتغال زایی روستایی).

بنابراین افت سطح ایستابی، فرونشینی دشت ها، انتقال آب بین حوضه، احداث افسار گسیخته سدهای ذخیره ای و گسترش تنش های آبی و اجتماعی از تبعات انتخاب راهبرد تامین آب در سه دهه اخیر بوده است و از آن جایی که ایران کشور کم آب و خشکی به شمار می رود که باید در مصرف، برنامه ریزی و استفاده از آن شرایط بالا را در نظر گرفت در ارتباط با چگونگی شکل گیری این چالش باید یک بسته از علل مانند توسعه کشور، تحول در الگوی مصرف، تغییرات جمعیتی، سبک زندگی، مدیریت نادرست و توهم آبدار بودن کشور را لحاظ کرد.

پژوهشم**2059**2002**9131

نظر شما