شناسهٔ خبر: 28950191 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

گزارشی از وضعیت این روزهای جنجالی‌ترین برنامه سینمایی تلویزیون «هفت»

بی‌آخر و عاقبت

همه از «هفت» اعلام برائت می‌کنند اما همچنان برایشان مهم است و پیگیر آن هستند. شاید وضعیت این برنامه تلویزیونی را بتوان به مثابه نمادی از وضعیت کلی سینمای ایران طی این سال‌ها درنظر گرفت؛ آشوبناک، فرورفته در دام حاشیه‌های فرامتنی، در تلاش برای دل به دست آوردن از دولت‌های مستقر، غمگین اما شاد، معترض اما با لحنی مادحانه و مدعی فرجام‌نگاری برای تمام جامعه اما خودش بی‌سرانجام و بی‌آخر و عاقبت!

صاحب‌خبر -
 به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سال ۸۹ بود که یک خبر ساده و غافلگیر کننده، تمام علاقه‌مندان سینما را سرذوق آورد؛ اینکه قرار است برنامه‌ای به نام «هفت» با اجرای فریدون جیرانی و با حضور مسعود فراستی به‌عنوان منتقد، سه‌شنبه‌ها روی آنتن شبکه سه سیما برود. در آن ایام کشمکش‌های سیاسی در داخل کشور به اوج خودش رسیده بود و گفته می‌شد‌ خیلی‌ها با تلویزیون قهر کرده بودند. حتی وقتی دوربین گزارشگر «هفت» در حاشیه جشنواره فیلم فجر سراغ مازیار میری رفت تا با او گفت‌وگو کند، میری آن را کنار زد و گفت صحبت نمی‌کند، این در حالی بود که خود او مدرک فارغ‌التحصیلی‌اش را از دانشکده صداوسیما گرفته بود. اما «هفت» توانست هم مردم و هم اهالی سینما را تا حدودی با تلویزیون آشتی دهد؛ ازجمله همین مازیار میری که بعد از اتمام جشنواره وقتی که فیلمش اکران شد، برای گفت‌وگو راجع‌به آن در استودیو «هفت» حاضر شد.

«هفت» جیرانی در روزگاری روی آنتن رفت که کمدی‌های سخیف و روحوضی از سر و روی سینمای ایران بالا می‌رفتند. لحن بی‌پروای مسعود فراستی در نقد فیلم‌ها، از آنجا که مخاطبان سینمای ایران در محاصره چنین آثار مبتذلی بودند، در ابتدا خیلی مفید به نظر می‌رسید. به عبارتی آن روزها به‌قدری معیارهای هنری و فرهنگی پایین آمده بودند و تا اندازه‌ای سطح کلی آثار سینمای ایران نازل شده بود که فراستی به هر طرف که شلیک می‌کرد، به هدف می‌خورد. «هفت» ابتدا توانست مقداری وضعیت سینمای ایران را تعدیل کند و دامن آن را از دام کمدی‌های سخیف بیرون بکشد؛ اما همین فراستی وقتی چند ماه بعد «جدایی نادر از سیمین» را کوبید، مغضوب برخی از گروه‌های سیاسی شد.

ترکیب فراستی و جیرانی در حقیقت ترکیبی از دو تیپ «پلیس خوب» و «پلیس بد» بود. حتی یکی از رسانه‌ها در همان ایام، کاریکاتوری کشید که در آن فراستی فیلم‌ها را می‌زد و جیرانی دفاع می‌کرد و همین کاریکاتور از آنتن «هفت» هم پخش شد. اما از طرفی فراستی بر خلاف بعضی نقدهای مکتوبش، وقتی روی آنتن فیلمی را نقد می‌کرد، چندان شیوه‌ا‌ی استدلالی به کار نمی‌بست و از طرف دیگر خود جیرانی به گفته مدیر شبکه سه سیما از اجرای این برنامه خسته شده بود و می‌خواست به وادی فیلمسازی برگردد.

به هر حال بعضی حواشی درخصوص دفاع جیرانی از داریوش مهرجویی به بهانه اکران فیلم «چه خوبه که برگشتی» یا به عبارتی دفاع او از روشنفکری عرفی در کنار انتقادش به چند فیلمساز نزدیک به دولت و نقد کلی از سینمای دولتی، باعث شد که او در آستانه سه سالگی این برنامه با آن خداحافظی کند تا این برنامه چندوقت بعد با اجرای محمود گبرلو روی آنتن برود. بعد از رفتن جیرانی، ابتدا گزینه‌هایی مثل محمد خزاعی و نادر طالب‌زاده به‌عنوان مجری این برنامه مطرح شدند اما این افراد حاضر نشدند بدنامی نشستن روی صندلی مجری برنامه‌ای که در اوج محبوبیت کنار کشیده بود را بپذیرند و بالاخره کسی این کار را قبول کرد که چیز چندانی برای از دست دادن نداشت.

گبرلو جز نزدیکی به مدیریت فرهنگی وقت، خصوصیت ممتاز دیگری نداشت و برخلاف جیرانی، پیش از آن چهره مطرحی در سینما یا در حرفه روزنامه‌نگاری محسوب نمی‌شد. او بعد از چند وقت مسعود فراستی را هم از «هفت» کنار گذاشت تا انحصار را از او بگیرد؛ اما هیچ جایگزین مناسبی به جای او قرار نداد و خودش هم با اجرای ضعیف و شیوه محافظه‌کارانه و غیرفنی برنامه‌سازی‌اش کاری کرد که کم‌کم مخاطبان این شوی تلویزیونی- سینمایی ریزش کنند. گبرلو با خیلی‌ها ازجمله مسعود کیمیایی یا ابراهیم حاتمی‌کیا در استودیوی برنامه «هفت» گفت‌وگو کرد. او با محافظه‌کاری شدید توانست دل این افراد را به دست بیاورد تا در برنامه‌اش حاضر شوند اما برنامه‌ای که چون محافظه‌کار است، کسی آن را تماشا نمی‌کند و به وسیله گفت‌وگو با چهره‌هایی که کمتر حاضر به گفت‌وگو می‌شوند هم مطرح نخواهد شد. دست آخر گبرلو هم مجبور شد از «هفت» برود؛ اما برخلاف جیرانی نه به دلیل حاشیه‌ها بلکه به دلیل بی‌حاشیگی و ریزش مخاطبان برنامه.

مدیر صداوسیما عوض شده بود و عزل محمود گبرلو از کرسی «هفت» جزء اصلاحاتی به‌حساب می‌آمد که در دستور کار رئیس جدید قرار گرفت. مدتی بعد از تعطیلی برنامه «هفت» گبرلو، نوبت به بهروز افخمی ‌رسید که هم تهیه‌کننده برنامه شود و هم مجری آن و مسعود فراستی را هم دوباره به آنتن برگرداند. با افخمی، نوع کار و شیوه برنامه‌های «هفت» تغییر عمده‌ای کرد. حتی دکور برنامه شبیه راهروی سالن سینما شد و دیگر شباهتی به دو برنامه قبلی نداشت. جدا کردن بخش‌های گفت‌وگو، نقد فیلم و اکران، معرفی کتاب، معرفی فیلم، میزگرد، گزارش و باکس آفیس سینمای جهان، معرفی تئاترهای روی صحنه، مسابقه سینمایی همراه با جایزه و بخش فتو رمان از مهم‌ترین آیتم‌های برنامه «هفت» افخمی بودند. البته بعضی بخش‌های فنی اضافه‌شده به «هفت»، مناسب چنین برنامه‌ای به نظر نمی‌رسیدند و کم‌کم حذف شدند. افخمی بعد از چند ماه قالب برنامه‌سازی‌اش را به دست آورد و روی فرم آمد. اما رفته‌رفته حواشی به اوج خود رسیدند. بهروز افخمی برخلاف فریدون جیرانی، به دلیل رودررویی با جریان روشنفکری عرفی تا این حد حاشیه داشت. کار او با حجت‌الله ایوبی، به جدال لفظی روی آنتن تلویزیون در حاشیه آخرین روز از جشنواره فجر سی‌وپنجم کشید. افخمی و ایوبی در آن دیالکتیک پرحرارت، همدیگر را به دوئل استعفا دعوت کردند و نهایتا بعد از مدتی هر دوی آنها استعفا دادند.

هم ایوبی از سازمان سینمایی رفت و هم وقتی قرارداد دو ساله افخمی با «هفت» تمام شد، او هم دیگر با صداوسیما قراردادی در این خصوص نبست. سری چهارم «هفت» فقط 10 روز طول کشید که آن هم یک ویژه‌برنامه به مناسبت برگزاری فجر سی‌وششم بود. در سری چهارم «هفت»، رضا رشیدپور مجری برنامه بود؛ مجری برنامه‌های عامه‌پسند سیما که تا پیش از این ارتباطش با هنر سینما صرفا گفت‌وگوهایی با ستاره‌های بازیگری و سلبریتی‌ها بود. فرم اجرای رشیدپور پر بود از تعارفات مجری‌های معمولی تلویزیون و جهت‌گیری فکری و سیاسی‌اش هم با دولت وقت و مدیریت فرهنگی آن همسو بود. پیش از رشیدپور با مهران مدیری برای اجرای این 10 شب مذاکراتی شده بود که اعلام خبر آن و ایجاد موج واکنش‌های منفی از طرف جامعه، باعث شد که خود مدیری اعلام کند به «هفت» نمی‌آید. اما آمدن رشیدپور را دیرتر و در لحظه آخر اعلام کردند تا چنین واکنش‌هایی صورت نگیرد. محافظه‌کاری شدید رضا رشیدپور باعث نشد تا برنامه «هفت» در آن 10 روز حاشیه نداشته باشد و برعکس، مثل سال قبل که وحید جلیلوند روی سکوی جشنواره، هنگام جایزه گرفتن در دفاع از دولت به بهروز افخمی تاخته بود، در آن سال هم ابراهیم حاتمی‌کیا یکی از جنجالی‌ترین نطق‌های عمرش را علیه برنامه «هفت» رشیدپور انجام داد و برای هزارمین بار ثابت شد که تلاش آدم‌های محافظه‌کار برای دوری از جنجال و مسکوت گذاشتن بعضی مباحث در سینما، نهایتا به همان جایی منتج می‌شود که اگر ساکت نبودند، می‌شد.

  فراستی، افخمی و جیرانی در مورد «هفت» چه می‌گویند؟

حالا و در آستانه سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر و در ایامی که جامعه سینمایی کشور منتظر رئیس جدید سازمان سینمایی است، اعلام شده که سری پنجم برنامه «هفت» مجددا با اجرای بهروز افخمی و البته این بار بدون حضور فراستی روی آنتن می‌رود. ناصر کریمان، مدیرگروه اجتماعی شبکه سه سیما پیش از این اعلام کرده بود که اول شهریورماه امسال سری جدید این برنامه روی آنتن خواهد رفت و این در حالی بود که رشیدپور و تهیه‌کننده قبلی «هفت» در پایان ویژه‌برنامه فجر سی‌وششم با مردم خداحافظی کردند و به نظر می‌رسید که پرونده این شوی تلویزیونی بسته شده است. به هرحال شهریور ماه هم به پایان رسید و «هفت» روی آنتن رفت؛ اما در آخرین روز مهرماه، بهروز افخمی در این‌باره اعلام کرد که «گفت‌وگوی مقدماتی با من انجام شده اما هنوز قطعی نیست و به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم.»

گفته می‌شد که پیش از آن با گزینه‌های زیادی ازجمله علیرضا رئیسیان، محمدحسین لطیفی، مهدی کرم‌پور و... رایزنی‌هایی در این خصوص صورت گرفته که نتیجه‌ای برای هیچ‌کدام از این مذاکرات حاصل نشد و حالا تنها افخمی است که اعلام می‌کند احتمال بازگشت او به «هفت» وجود دارد. سعید پروینی، تهیه‌کننده سری قبلی «هفت» هم در پاسخ به «فرهیختگان» راجع ‌به این مذاکرات اظهار بی‌اطلاعی کرد و از همین جا باید این موضوع را قطعی درنظر گرفت که دیگر پروینی هم تهیه‌کننده سری جدید برنامه تلویزیونی- سینمایی «هفت» نخواهد بود.

فریدون جیرانی هم وقتی متوجه شد موضوع پرسش از او درخصوص برنامه «هفت» است، گفت «من هیچ نظری درباره این برنامه ندارم» و خداحافظی کرد. این برخورد از طرف بسیاری از افراد دیگر که هرکدام به نوعی در این هشت سال نقشی در تولید برنامه «هفت» داشتند هم صورت گرفت و حتی درخواست‌هایی از طرف آنها مطرح می‌شد که نام‌شان در گزارش روزنامه و در ارتباط با برنامه «هفت» مطرح نشود. این عجیب‌ترین سرنوشتی است که می‌شد برای یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون در سال‌های اخیر تصور کرد.

همه از «هفت» اعلام برائت می‌کنند اما همچنان برایشان مهم است و پیگیر آن هستند. شاید وضعیت این برنامه تلویزیونی را بتوان به مثابه نمادی از وضعیت کلی سینمای ایران طی این سال‌ها درنظر گرفت؛ آشوبناک، فرورفته در دام حاشیه‌های فرامتنی، در تلاش برای دل به دست آوردن از دولت‌های مستقر، غمگین اما شاد، معترض اما با لحنی مادحانه و  مدعی فرجام‌نگاری برای تمام جامعه اما خودش بی‌سرانجام و بی‌آخر و عاقبت!

 

* نویسنده : میلاد جلیل‌زاده روزنامه‌نگار

نظر شما