شناسهٔ خبر: 28937144 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فدراسیون ووشو | لینک خبر

گفت و گو با رييسي که براي هيچ کسي شاخ و شانه نکشيد

دو دستي به ميز کارم نچسبيده‌ام | حالا چيني‌ها از ايران مي‌ترسند و احساس خطر مي‌کنند

صاحب‌خبر -

دو دستي به ميز کارم نچسبيده‌ام | حالا چيني‌ها از ايران مي‌ترسند و احساس خطر مي‌کنند

مرتضي رضائي:ووشو،هر روز موفق تر از ديروز.شايد اگر چند سال قبل نامي از ووشو به ميان مي آمد کمتر کسي بود که اين رشته ورزشي را زياد بشناسد يا نام قهرمانان ووشو را بداند.اما حالا تا مي گوييد محسن محمد سيفي خيلي از مردم تعداد مدال هاي طلاي او را هم مي دانند.يا خواهران منصوريان،فرود ظفري و ...

اما بدون شک همه اين موفقيت ها يک شبه به دست نيامده و حاصل سال ها برنامه ريزي و مديريت با حساب و کتاب است.در کافه خبر ميزبان علي نژاد رييس فدراسيون ووشو بوديم تا از زبان او که خودش هم پزشک است،هم روزنامه نگار و هم مدير ورزشي درباره همه اين تغييرات سوال کنيم.

امروز مقابل ما مديري نشسته که پزشک است و يک جورهايي تعريف مدير ورزشي را تغيير داده از اين جهت که ابتدا به ساکن ورزشي نبوده ولي آمده به ورزش و موفق هم بود. آيا ما مي توانيم مديرهايي داشته باشيم که از اساس ورزشي نباشند و مدير موفقي باشند؟

-عرض کنم که صرفا لازم نيست که شما ورزشکار باشيد. ورزشکاران در بعضي جاها نشان داده اند که مديران خوبي نيستند.مدير بايد ورزش را بشناسد تا بتواند موفق باشد. اين شناخت براي من از طريق رسانه رخ داد. من پيش از اين که وارد عرصه مديريت ورزش شوم، 10 سال مدير مجله رزم آور بودم.مجله اي که به صورت اختصاصي براي ورزش هاي رزمي است.طي اين سال ها شناخت خوبي از ورزش هاي رزمي کسب کردم. آن کساني که سبقه من را نمي دانند،اين سوتفاهم برايشان پيش مي آيد که ورزشي نيستم در حالي که داخل ورزش بوده ام. افتخار مي کنم يک مدير رسانه اي آمد و در حوزه مديريت ورزش موفق شد. اميدوارم اين اتفاق بازهم بيفتد و دوستان رسانه اي بياند در مديريت ورزش و موفق شوند.

 

*اين موفقيت رمز خاصي هم داشته است؟

-بله خيلي اتفاق ها افتاده تا اين موفقيت شکل گرفته است. وقتي وارد فدراسيون ووشو شدم، از اين ورزش شناخت داشتم. يک مدير وقتي وارد ورزش مي شود، بايد فضا و ادبيات ورزش را بشناسد.در گذشته مديران موفقي در ورزش داشته ايم. مثلا آقاي صفايي فراهاني که در فوتبال تحولات بزرگي ايجاد کردند در حالي که فوتباليست هم نبوده اند. ولي الان با توجه به قوانيني که وجود دارد ديگر چنين افرادي نمي توانند وارد ورزش شوند. مثلا آقايان ترکان و کرباسيان در کشتي و بدمينتون منشا اثر بودند و باعث شدند چه در داخل و چه در حوزه بين الملل ما رشد خوبي داشته باشيم.با اين حال شناخت از ورزش خيلي مهم است. در مورد ووشو بايد بگويم که من سال ها در مورد اين رشته قلم زده بودم ضمن اينکه سال ها پزشک تيم ملي ووشو بودم و با برنامه دقيق وارد اين عرصه شدم. بعد هم اينکه انسان بايد ذاتا مدير باشد. اين مديريت ذاتي اگر با برنامه ريزي درست همراه شود، باعث موفقيت مي شود.

 

*نمي خواهيم زياد به عقب برگرديم چون ميدانيم  ووشو قبلا چه بوده و الان به کجا رسيده. فقط از شما ميخواهم کمي از سختي هاي دوران ورودتان به فدراسيون و شرايط آن زمان بگوييد.

-من هم علاقه مند نيستم که به عقب برگردم زيرا کساني که در گذشته بوده اند هرکدام به اندازه خود کار کرده اند و زحمت کشيده اند.ولي واقعيت اين است که آنچه به ما تحويل داده شد در وضعيت خوبي نبود.قهرمانان خوبش رفته بودند و نسل جديدي تربيت نشده بود و در کل حال خوبي نداشت. ما چنين چيزي را تحويل گرفتيم. اما اين نافي زحمات گذشتگان نيست. از اول هم نگاهمان رو به جلو بود و کاري به عقب نداشتيم.با برنامه اي که چيديم رو به جلو حرکت کرديم و امروز هم قهرمان دنيا هستيم آن هم در تمام رده هاي سني از پايه تا بزرگسال. در بازي هاي آسيايي هم شما در جريان هستيد که بعد از کشتي بهترين نتايج را گرفتيم.در حوزه بين الملل خيلي موفق هستيم و روابط خيلي قوي اي در آسيا و جهان داريم که کمک مي کند تا از منافع کشورمان دفاع کنيم.

*بدون اغراق مي توان گفت که الان ووشو جايگاهي پيدا کرده که مردم آن را مي شناسند و نتايجش براي آن ها مهم است. شايد تا قبل از بازي هاي اينچئون مردم آنچنان ووشو را نمي شناختند اما الان ديگر آن گونه نيست.من ديده ام که مردم در مترو يا اتوبوس دارند در مورد سبک هاي مختلف ووشو حرف مي زنند و آن را تحليل مي کنند.

-اين اتفاق حتما  با برنامه رخ داده است. ما سه برنامه استراتژيک داشتيم که کاملا علمي بود و توانستيم در اين مدت آن را عملياتي کنيم. در حوزه توسعه و استعداديابي ووشو بسيار کار کرديم. توليد علم فوق العاده اي در اين حوزه داشتيم و چندين مقاله ISI توانستيم در مجلات معتبر جهان به چاپ برسانيم. از دانش مربيان خارجي  استفاده و آن را بومي کرديم؛ حالا در رده هاي مختلف از مربيان داخلي استفاده مي کنيم. همين رسانه خيلي به ما کمک کرد چون از آن خوب استفاده کرديم. من تعامل با رسانه ها را خوب بلدم چون خودم از جنس رسانه هستم. ليگ خيلي پويايي راه انداختيم و به حوزه خانم ها، بسيار توجه کرديم. اصلا نگاه جنسيتي نداشتيم و اگر هم داشتيم، به نفع بانوان بوده. من معتقدم که اگر مي خواهيم در حوزه مدال گيري در بازي هاي آسيايي جهش داشته باشيم، بايد به ورزش بانوان توجه جدي شود. اين ها مجموعه عواملي است که باعث شده ووشو در بين مردم شناخته شود. هيچ چيزي در اين دنيا اتفاقي نيست و همه چيز حساب کتاب دارد.

*از هدف هايي که براي خودتان طراحي کرده بوديد،الان در چه نقطه اي هستيد؟

-جلوتريم. مثلا ما هدف مان قهرماني جهان نبود بلکه تداوم نايب قهرماني بود، اما الان قهرماني جهان را به دست آورده ايم. قهرماني جهان و بالاتر ايستادن از چين يک رويا براي همه دنيا است نه فقط ايران. در فينال بازي هاي آسيايي وقتي چيني ها ما را مي بردند به شکل عجيبي خوشحال مي کردند چون از قدرت ايران ترسيده بودند. 10 سال پيش وقتي کسي مي گفت قرار است يک روزي يک تيم بالاتر از چين در ووشوي جهان بايستد، حتما فکر مي کردند که آن شخص توهم دارد.

اين که ما توانستيم در رشته اي که مالک و صاحب دارد، موفق شويم خيلي ارزشمند است.چين 150 ميليون ووشو کار دارد.يعني دو برابر جمعيت کشور ما. اين ورزش در چين قدمتي 5 هزار ساله دارد. مي بينيم رشته هايي که متعلق به خودشان نيست را مي آيند و طلا مي گيرند. آن ها در ووشو که ورزش ملي شان است، حتي حاضر نيستند که يک برنز به کسي بدهند اما الان در بازي هاي آسيايي دو طلا از چنگ شان در رفته است و اين براي چيني ها خيلي دشوار است و براي آن کسي هم که موفق به چنين کاري شود خيلي دشوار است اما ما توانستيم چون درست کار کرديم. ما الان در قله هستيم و ممکن است روزي هم پايين بياييم و ابايي هم از اين مسئله نداريم. در فوتبال، آلمان در سال 2014 قهرمان جهان شد و در 2018 از گروهش بالا نيامد. اين اتفاق براي اسپانيا که قهرمان 2010 بود هم در سال 2014 اتفاق افتاد. اما وقتي در مورد فوتبال آلمان يا فوتبال اسپانيا حرف مي زنيم، مي گوييم فوتبالي قوي و بزرگ دارند. الان در مورد ووشوي ايران هم وضع به همين ترتيب است و ما جز بزرگي چيزي نمي توانيم بگوييم. مي خواهم بگويم که در حوزه اي در کشور ما، در هر کاري و در هر رشته اي ما بهترين استعدادها را داريم و اگر هر کسي در جاي درست خود باشد و منافع جمع را به منافع فرد ترجيح دهيم، مي توانيم سرآمد دنيا باشيم. ووشوي ايران الان سمبلي از اين اتفاق است که مي تواند از هيچ به همه چيز رسيد.

*آيا علاقمند به مديريت در رشته ديگري هستيد؟

-نه. راستش پيشنهادهايي هم بود از فدراسيون هاي ديگر، اما اسمش را هم نمي آورم چون نپذيرفتم. اگر قرار باشد رييس فدراسيون باشم دوست دارم رييس فدراسيون ووشو باشم و اگر از اينجا بروم جاي ديگري رييس فدراسيون نمي شوم.

*برسيم به بازي هاي آسيايي. آيا همه چيز طبق پيش بيني و برنامه ريزي پيش رفت؟

- در اينچئون دقيقا هرچيزي را که پيش بيني مي کرديم اتفاق نيفتاد. يعني قهرمان ما به اردو آمد و مصدوم شد، نفر دوم آمد و مصدوم شد. ما مجبور شديم نفر سوم را به مسابقات ببريم. تمام حوادث به ضرر ما بود. در جاکارتا اما هرآن چه که مي خواستيم شد. چيزي بالاتر از اين نمي توانست اتفاق بيفتد. از همين تهران همه چيز خوب پيش رفت تا خود مسابقات. در ماکسيموم پيشبيني هاي ما نتايج جاکارتا جا داشت. تعهد ما اما در حد مينيموم پيشبيني هايمان به وزارت ورزش بود.

*مدال هايي که خواهران منصوريان گرفتند را واقعا خودشان گرفتند يا حق خوري هايي صورت گرفت؟چون اين شائبه در مورد ورزش هاي ديگر وجود دارد که نمي گذارند ما مدال بگيريم. من فکر مي کنم يکي از خواهران منصوريان مي توانست طلا را بگيرد.

-وقتي فدراسيون قدرتمندي داريم و رييس هيئت ژوري يک ايراني است، ديگر براي ما بحث داوري مطرح نيست. شکي نيست که چيني ها مي خواستند ما مدال نگيريم اما نمي توانستند که جلوي ما را بگيرند. عوامل داوري جوري چيده شده بود که چيني ها نتوانند کوچک ترين حقي از ما ضايع کنند. مهم ترين رکن داوري يعني رييس هيئت ژوري يک ايراني بود. اين يعني از قبل کار را گونه اي چيده بوديم که چنين اتفاقاتي نيفتد. اگر قرار بود اين گونه شود، در مسابقه عرفان آهنگريان اين اتفاق مي افتاد که راند دوم مساوي شد و عرفان به خاطر وزن پايين تر برنده شود.

*يک اتفاق خوبي در اين مسابقات افتاد اين بود که امتيازات روي تابلو نقش بسته بود.

-اين هم از دستاورد هاي من بود. چند سال ها قبل، دو ساعت در جلسه هيئت رئيسه جهاني من يک تنه ايستادم و گفتم بايد امتياز را روي اسکوربرد بياوريم. رييس کميته فني جهاني به شدت مخالف بود و بعد از دو ساعت بحث تند بالاخره همه اعضا پشت من آمدند و اين اتفاق از جام جهاني ووشوي 2014 رخ داد. اين يک کار بزرگي بود که انجام شد چون جلوي دست کاري کردن سرداور را گرفت.در مورد خواهران منصوريان اما مي خواهم يک چيزي را شفاف بگويم.اين عزيزان بسيار به چيني ها نزديکند و چيزي از آن ها کم ندارند. در رقابتي مثل بازي هاي آسيايي که رقابت بسيار نزديک است، شما براي اينکه مدال بياوريد تمام عوامل مهم است و همه چيز ميلي متري تعيين کننده است. کوچک ترين چيز مي تواند شما را طلايي يا نقره اي کند.

*قبول داريد کمي وارد حاشيه شدند؟

-نه موضوع اين نيست. حداقل در آن مقطع که اصلا حاشيه نبود. مربي اين خواهران که بود؟ يک خانم جواني به نام مائويابه که شاگرد شاگرد سرمربي چين است. و اصلا اين باور را ندارد که مي تواند سرمربي چين که يکي از بزرگ ترين مربيان جهان است را شکست دهد.شهربانو منصوريان يک دقيقه و نيم اول راند يک را جلو بود اما تغيير استراتژي مربي باعث شد تا او نتواند از پس کار بربيايد.

روي نيمکت آقايان ما چه کسي نشسته است؟ حسين اوجاقي که واقعا هم طراز همان مربي چيني است. اما آيا ما مي توانيم کسي مثل اوجاقي را روي نيمکت خانم ها داشته باشيم؟ نه. پس مجبوريم که مربي خانم داشته باشيم. در چين بهترين مربيان مرد هستند و مربيان خانم درجه دو به حساب مي آيند. مربيان خانم داخلي هم که سطح شان از آن چيني ها پايين تر است. لذا به طور کلي اصلا در رده خانم ها مربي اي وجود ندارد که هم سطح مربي چيني ها باشد. اين را بايد برايش فکري بکنيم.

*شما که اين همه سد ها را شکستيد. اين سد را هم بشکنيد.

-چگونه بشکنيم؟ نميتوانيم( با خنده.)البته من قصد دارم که در ادامه کار با وزارت ورزش نامه نگاري کنم اين مباحث را بيان کنم تا بتوانيم از آقايان حداقل روي صندلي کوچ بهره ببريم. که اين هم شدني است و خلاف شرع هم نيست.دوم اينکه دختران چيني با پسرانشان تمرين مي کنند. داشتن حريف تمريني قوي خيلي روي عملکرد شما تاثير مي گذارد. اين البته چيزي است که در اينجا شدني نيست و ما هم نمي توانيم و اصلا هم نمي خواهيم که داشته باشيم و خود من هم اجازه نمي دهم که چنين اتفاقي بيفتد چون براي من مسائل اخلاقي و شرعي مهم تر از کسب مدال است. به هر حال ما بايد محدوديت ها خود را هم در نظر بگيريم.خواهران منصوريان از لحاظ تجربه،تکنيک و قدرت بدني در شرايطي هستند که مدال طلا را بگيرند اما به شرطها و شروطها. من برخلاف بقيه دوستان فکر نمي کردم که آن ها در اين مسابقات بتوانند مدال طلا بگيرند. همانطور که گفتم اين نتايجي که به دست آمد، ماکسيموم پيش بيني هاي ما بود.

*نکته ديگر درمورد مسابقات جهاني ووشو است که من فکر مي کنم اين مسابقات، يک مسابقه حقيقي با حضور همه قدرت هاست. برخلاف بعضي رشته ها که مسابقات جهاني آن چندان اعتبار ندارد.

-ما دو واژه را در ايران باهم اشتباه مي گيريم. جام جهاني و قهرماني جهان. مسابقات قهرماني جهان بسيار قوي و سطح بالاست و برخي رشته هاي ايران لزوما در آن مدال نمي گيرند. رقابت هاي worldcup يا همان جام جهاني صرفا تورنمنت هاي بين المللي است و مدال گيري در آن چندان سخت نيست. اما بعضي رشته ها در آن مسابقات مدال مي گيرند و بعد هم در بوق و کرنا مي کنند که ما در رقابت هاي جهاني مدال گرفته ايم. يکي از رشته هاي ورزشي ايران در رقابت هاي قهرماني جهان در کره جنوبي حتي نتوانست يک برنز در رده بزرگسالان بگيرد. اين را رسانه ها بايد توجه کنند و گول اين مورد را نخورند و اين دو رقابت را با هم اشتباه نگيرند. جام جهاني ووشو هم کاملا حقيقي است. يعني 2 سال يک بار برگزار مي شود. درست مثل فوتبال که هر 4 سال است. جام جهاني ووشوي جاي بهترين هاي جهان است و حتي قوانينش هم متفاوت است.من ميخواهم همچنان در مورد بازي هاي جاکارتا صحبت کنم و اين بار درباره تالو که زهرا کياني توانست اولين مدال نقره تاريخ تالو بازي هاي آسيايي در اين رشته به دست آورد. نقره کياني اولين مدال نقره تالوکاران ايران در بازي هاي آسيايي بود. اين بازهم سمبل يک کار با برنامه است. کياني از 8-9 سالگي وارد اردوي تيم ملي شده و بعد از 10 سال اين نتيجه را گرفته. اين بازيکن به صورت صحيح و اصولي  تربيت شده و الان ما نتيجه اش را مي بيينيم. او در 16 سالگي مدال مسابقات قهرماني بزرگسالان جهاني را گرفت و الان هم در 19 سالگي اولين مدال نقره تاريخ تالوي ايران در بازي هاي آسيايي را گرفت.


*بين همه اين مدال ها کدامشان به شما بيشتر چسبيد؟

-مدال طلاي خديجه آزادپور، اولين طلاي بانوان ورزشکار ايران در رشته انفرادي بازي هاي آسيايي بود که در سال 2010 به دست آمد و از آن بسيار لذت بردم. همچنين قهرماني جهان بزرگسالان پارسال به من چسبيد چون توانستيم چيني ها را از مقابل برداريم.

*از بازي هاي آسيايي اگر نکته اي مانده و ...

-خوشحالم که محسن سيفي با مدالي که در اين رقابت ها گرفت به جمع سه طلايي هاي تاريخ ورزش ايران در بازي هاي آسيايي پيوست.خوشحالم که با وجود اينکه ما از 1998 وارد بازي هاي آسيايي شده ايم، توانسته ايم انقدر زود به چنين رکورد ارزشمندي دست يابيم. محسن هم يکي از کشفيات ارزشمند ما بود که اصلا از ابتدا هم من معتقد بودم که اين آينده درخشاني دارد.

 

*حالا درباره يک حسرت بزرگ توضيح دهيد.اينکه چرا ووشو المپيکي نيست.

ما بايد با واقعيت ها روبرو شويم. ووشو درست است که سابقه 5 هزار ساله دارد اما چيني ها خيلي دير به فکر توسعه اين ورزش در دنيا افتادند. فدراسيون جهاني ووشو تازه 28 سال پيش تاسيس شده. اين زمان زيادي براي ورود اين رشته به المپيک نيست. فرصت خوبي را در المپيک 2008 از دست داديم. ووشو سال 2002 توسط کميته بين المللي المپيک به رسميت شناخته شد. به همين دليل فرصت خيلي خوبي از دست رفت. به صورت غيررسمي در کنار بازي ها در المپيک بوديم و حضور داشتيم. در المپيک جوانان 2014 همچين شرايطي بود، اما در رنکينگ حضور نداشت. دو بار در ليست کوتاه المپيک وارد شديم. يک بار سال 2013، وقتي قرار بود کشتي تحت عنوان رشته اي که قرار است بيرون بيايد با هفت رشته ديگر رقابت کند و در نهايت دوباره کشتي برگشت و ما بيرون مانديم. البته که اين يک اتفاق سياسي بود. دوباره اين اتفاق براي 2020 افتاد و آنها از هشت رشته پنج رشته انتخاب کردند که ووشو جزو آنها نبود. آن هم دليل تاريخي دارد به دليل اختلافات هميشگي بين ژاپن و چين. در 2024، بيست و هشت رشته اي که در المپيک ريو بودند و در المپيک توکيو خواهند بود، حضور خواهند داشت. اگر قرار باشد چيزي اضافه شود همان رشته هايي است که ميزبان اضافه مي کند. در 2028 اما چنين تصميمي نيست. حتي ممکن است کل رشته ها جا به جا شوند. به طوري که کميته بين المللي المپيک تصميم بگيرد. در واقع اگر ووشو بخواهد در 2024 وارد شود بايد پاريس بخواهد. ما هم لابي هاي خوبي تا الان انجام داديم براي عملي شدن اين اتفاق. پس مي شود اميدوار بود. چون ووشو فرانسه در اروپا جاي بدي ندارد و قدرتمند است. اما تصميم نهايي با پاريس است. با اين وجود که در 2028 خود کميته بين المللي المپيک تصميم مي گيرد. البته که براي 2020 هم ممکن است يکي دو رشته کنار روند. مثلا يکي رشته بوکس. دو هفته پيش حرف جديدي زدند و گفتند ما اگر آقاي غفور رئيس کميته جهاني بوکس شود آنها را مجازات مي کنيم و نمي گذاريم در المپيک باشند اما گفتند با بوکسورها مشکلي ندارند. يعني اينطور مي خواهند فدراسيون جهاني جديدي براي بوکس ساخته شود. در هر حال اگر يک رشته بيرون بيايد ووشو فرصت خوبي براي حضور در ميان بر براي شرکت در 2020 خواهد داشت.

*يک اتفاقي براي رشته هاي ديگر مثل وزنه برداري رخ داده که مثلا نسل طلايي اين رشته همه با هم در حال بازنشسته شدن هستند. اين اتفاق براي ووشو رخ نمي دهد؟

جوانگرايي در جاکارتا رخ داد. عرفان فقط 22 سال دارد. ظفري 23 سال دارد. خيلي از اين ورزشکارهاي جوان داريم. مثلا عرفان يا صبري يا ... جاي يکي مثل سيفي را هم مي توانند بگيرند. اما در بانوان واقعيت است که کمي بين نفرات اول و دوم فاصله زياد شده است. تلاش مي کنيم انشالله اين فاصله را کم کنيم. ولي در آقايان هيچ نگراني وجود ندارد و به رقابت اضافه هم مي شود. در سمت مقابل هم حضور يک گروه مشخص از بانوان مثل خواهران منصوريان و .. باعث شده کمي رقابت از بين برود. اما من مطمئنم در آينده از اين نظر هم مي توانيم مشکلات را از بين ببريم و اميدوار باشيم.

*نگراني بعدي که در همه رشته ها وجود دارد بحث دوپينگ است. مي خواهم شفاف درباره اين موضوع صحبت کنيد و بگوييد چه اقداماتي انجام داديد؟

ما همين امسال 45 نمونه تست از بچه ها گرفتيم. هيچ ورزشکار ملي پوشي در هيچ رده سني اعزام نشد، مگر اينکه از او تست گرفته شود. کاري بود که خودجوش خودمان انجام داديم. خدا را شکر همه هم منفي بود. حتي نمونه هايي که در خارج از کشور از ورزشکاران مان گرفتند. ما دنبال ورزش پاک هستيم و اصلا هم از اين قضيه کوتاه نمي آييم. دست مان بيشتر از اين حرف ها پر است. هم آموزش داديم و هم در کنار آموزش تست هاي متعدد گرفتيم. اگر کسي اين کار را کند حماقت کرده چون حتما محروم خواهد شد.

*يک مقدار هم درباره ليگ صحبت کنيم. برخي انتقاد دارند از ليگ. اينکه همه ملي پوشان در يک تيم خاص هستند و قانون خاصي وجود ندارد ...

اتفاقا يکي از عوامل موفقيت ما ليگ بوده. وقتي 12 سال پيش اين ليگ را راه انداختم در دنيا بينظير بود چون کشوري ليگ نداشت. اين ليگ چند خاصيت داشته. يکي بحث مالي. يکي تبليغات و اينکه بچه ها به واسطه ليگ مجبور مي شوند خودشان را در آمادگي نگه دارند. اين خيلي مهم است چون در کوران مسابقات قرار مي گيرند. در بخش آقايان هفت تيم در ليگ داريم که تيم هاي خوبي هستند. اتفاق ويژه اما براي خانم ها افتاده. فصل پيش پنج تيم داشتيم و امسال يازده تيم. تيم ها دو برابر شده و اين اتفاق خوبي است. ما قانوني داريم که هر باشگاه بيشتر از پنج ملي پوش نمي تواند داشته باشد. هرکسي که وارد اردوها مي شود را هم ما ملي پوش مي ناميم. مثلا سه بازيکن مدال آور ما در بازي هاي آسيايي در سه باشگاه مختلف بازي مي کنند. البته که باشگاه هايي که بتوانند پول ملي پوشان را پرداخت کنند هم باشگاه هاي محدودي هستند. اين ليگ در هر حال خيلي به ما کمک کرده و من هم از همه باشگاه ها تشکر مي کنم.

*يکي از ويژگي هاي خوبي که شما و فدراسيون تان دارد اين است که در پست هاي بين المللي خيلي خوب فعال هستيد. اتفاقي که در رشته هاي ديگر کمتر ديده مي شود. معمولا هيچکس چشم ديدن ديگري در يک پست بين المللي را ندارد و در نهايت جايگاه مان را از دست مي دهيم. فدراسيون هاي ديگر چطور مي تواند مثل فدراسيون تحت امر شما باشند؟

اولا بايد باور داشته باشيم هرچيزي که در ورزش قهرماني شکل مي گيرد در ميدان مسابقه نيست و در پشت پرده هم اتفاقاتي مي افتد. شما در نوع قوانين مسابقه، داوري ها و .. پشت پرده است که تاثير مي گذارد. مثلا کشتي قوانيني داشت که به چوخه نزديک بود و ما مدال زياد مي گرفتيم. اما يکدفعه قوانين تغيير کرد و مدال ها کم شد. اين از قانون. در بحث داوري هم که هميشه مي گوييم حق ما را خوردند. اما ضعف ما جايي بود که حضور نداشتيم و حق مان را خوردند. دوم اينکه بايد کساني داشته باشيم که قواعد حضور در بين الملل را بلد باشند. متاسفانه اينطور آدم در ايران خيلي کم داريم. من قدم به قدم در آسيا و بعد جهان جلو رفتم. ابتدا خودمان را ثابت کرديم. وقتي هم که وارد شديم روز اول براي اين و آن شاخ و شونه نکشيديم. با همه دوست شديم، عناصر قدرت را پيدا کرديم و با آنها به تعامل پرداختيم. سال 2011 هم يک انتخاب خوب کرديم و در ائتلاف پيروز حضور داشتيم. ما خيلي بالا هستيم از نظر جايگاه. ولي باز هم فقط اين جايگاه مهم نيست. اثرگذاري در اين جايگاه مهمتر است. در آسيا حرف اول را مي زنيم و در دنيا هم حرف سوم يا چهارم را مي زنيم. بالاتر از اين هم قصد رفتن نداريم. چون اگر برويم همان اشتباه فدراسيون هاي ديگر را کرديم. بايد همينطور پيش برويم. چون به اهداف مان مي رسيم. ما مي توانيم حتي نفر اول نباشيم اما تاثير خود را داشته باشيم.

*از آقاي اوجاقي راضي هستيد؟

خيلي. من فکر مي کنم ايشان يکي از بهترين مربيان در کل ورزش ايران است. هم از لحاظ علمي هم از نظر قهرماني و نتايج. خودش قهرمان دنيا بوده، تحصيلات زيادي دارد، تجربه مربيگري پيدا کرده. چرا راضي نباشيم؟

*در يکي از مصاحبه هاي تان گفته بوديد دنيا به ما حسادت مي کند. از چه نظر اين را گفتيد؟

به دليل انسجام ما يا حمايت هايي که دولت از ما مي کند و حتي موفقيت هايي که بدست مي آوريم. حتي آنها به شوخي به ما مي گويند که به شما حسادت مي کنيم. اين اتفاقا مي تواند خطرناک هم باشد. ولي خوشبختانه در يک سال اخير اتفاقاتي رخ داد که کساني که داشتند خطر ايجاد مي کردند رفتند.

*بابت اين اتفاقات مربوط به نرخ دلار خيلي از فدراسيون ها از نظر برگزاري اردوها و ... دچار مشکل شدند. فدراسيون ووشو هم چنين مشکلي دارد؟

شانس خوبي که ما آورديم اين بود که رويدادهاي بين المللي در شش ماه اول برگزار شد. درست وقتي که نرخ دلار همان 4200 بود. تنها رويدادي که ما الان در اين شش ماه دوم با اين شرايط جديد درگيرش بوديم مسابقات جهاني «تاي چي» بود که انجام شد و البته جام جهاني که دوم آبان شروع مي شود. براي بازي هاي جهاني نتوانستيم ارز بگيريم. اما براي جام جهاني قول دريافت ارز را گرفتيم. البته ارز نيما هم خودش 8000 است. البته که بليط ها هم قيمت وحشتناکي دارد. در هر حال امسال به مشکل نمي خوريم. سال آينده ولي قطعا به مشکل خواهيم خورد. تعارف که نداريم. بودجه هاي ما 10 درصد افزايش داشته اما هزينه هاي نزديک به 300-400 درصد بيشتر شده. اين 300 درصد و 10 درصد هم هيچ تناسبي با هم ندارد. اگر اين مشکل حل نشود بدون شک اين شوک ورزش ايران را زمين گير مي کند.

*دورنگاه شما براي مديريت چيست؟ آيا برنامه اي براي رفتن به کميته ملي المپيک داريد؟

من نامزد کميته ملي المپيک بودم سال قبل. با دبيرکل وقت رقابت کردم و در مقابل 26 راي ايشان 26 راي آوردم و در مرحله دوم آقاي شهنازي از من بيشتر راي آوردند. براي کسي که از بيرون مي آمد و با دبيرکل وقت رقابت مي کرد راي خوبي بود. پس نگاه من به اين موضوع است. اگر هم مي رفتم قطعا نفر ديگري در ووشو مي ماند و من نمي توانستم هر دو شغل را داشته باشم. از اين بابت نگراني خاصي ندارم. بنابر اين چنين نگاهي هميشه وجود داشته و وجود دارد. اما اين را تاکيد مي کنم به جز ووشو مسئوليت فدراسيون ديگري را بر عهده نمي گيرم.

 

*به عنوان سوال آخر؛ بحث داغ اين روزها بحث بازنشستگي است. خيلي ها بدجور سفت ميز رياست را چسبيدند. اگر اين شرايط براي شما بود چه تصميمي مي گرفتيد؟

يک بار در زمان بحث دو شغله ها چنين وضعيتي را تجربه کردم که البته استعفا دادم. بعد از يک هفته. زماني که آقاي سعيدلو رئيس سازمان تربيت بدني بود ايشان استعفاي من را قبول کرد. البته در آستانه بازي هاي آسيايي بود و ايشان گفتند کسي نيست که جاي شما را بگيرد. شرايط طوري است که در اين مدت کم وضعيت با مشکل روبرو مي شود. شرايط طوري بود که مي گفتند به کشور لطمه مي خورد. ايشان آن زمان من را سرپرست فدراسيون گذاشت و بعد از بازي هاي آسيايي من از شرکت نفت بيرون آمدم و تمام وقت در خدمت فدراسيون بودم. در هر حال ما بايد به قانون احترام بگذاريم. البته همه هم نگاهي که شما گفتيد را ندارند. خيلي ها توان کنار آمدن با چنين مسئله اي را دارند. نگاه اينطور نيست که همچين فضايي براي همه وجود داشته باشد.در مورد خودم مي دانم که به ميزم نچسبيده ام.

نظر شما