صاحب‌خبر - ترجمه: بخش سياسي خارجي يکي از موضوعاتي که در قبال خروج ايالات متحده آمريکا از توافق هسته اي مورد بحث قرار گرفته است، تاثير اين اقدام بر مناسبات ديپلماتيک جاري در نظام بين الملل است. خروج ترامپ از توافق هسته اي درست در حالي صورت گرفته است که کماکان نگاه چندجانبه گرايانه بين المللي بر مناسبات جاري در جهان امروز حاکم است. با اين حال رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا بارها به صورت مستقيم و غير مستقيم، بر احياي يکجانبه گرايانه ايالات متحده در نظام بين الملل تاکيد کرده است. رويکردي که بسياري از سياستمداران آمريکايي از جمله بيل کلينتون و جيمي کارتر معتقدند تاريخ مصرف آن عملا پايان يافته است. نشريه وال استريت ژورنال، در تحليلي کوتاه، به بررسي منازعات برجامي اخير و تاثير آن بر مناسبات ايالات متحده آمريکا و اروپاي واحد پرداخته است: معاهده ( توافق) هسته اي ميان ايران و اعضاي 1+5، عملا توسط سه کشور اروپايي يعني انگليس، فرانسه و آلمان طراحي شده بود. آنها از اين معاهده و توافق جامع، به عنوان مصداق موفقيت ديپلماسي چند جانبه گرايانه خود در نظام بين الملل ياد مي کردند. با اين حال، خروج ايالات متحده آمريکا از توافق هسته اي با ايران، شوک سختي را به مقامات اروپايي وارد کرد ترامپ با اين اقدام خود، عملا ديپلماسي چند جانبه گرايانه کشورهاي اروپايي را به چالش کشيد. در چنين شرايطي، موج شديد انتقادات مقامات اروپايي به سوي کاخ سفيد روانه شد. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان براي دومين بار طي ماه هاي اخير تاکيد کرد که ديگر ايالات متحده آمريکا نمي تواند حکم يک پليس جهاني ( نقطه ثقل) را در مناسبات جهاني ايفا کند. دونالد تاسک، رئيس شوراي اروپا نيز در توئيتي نوشت که ما ( اروپا ) با وجود داشتن دوستاني مانند ترامپ ديگر به دشمن نياز نداريم!کار به جايي رسيد که برخي تحليلگران مسائل اروپا، پايان دوران اتحاد درون آتلانتيک را اعلام کردند. تمامي بحران ها و چالش هاي به وجود آمده ميان ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا واقعي و جدي است! اما اينها يک چالش ديپلماتيک نيست! بروز اين چالش ها معلول ضعف بازيگران اروپايي ( در نظام بين الملل) است. در شرايطي که اتحاديه اروپا به سختي قادر به حفظ رويکرد چند جانبه گرايانه ديپلماتيک خود در نظام بين الملل است، ترامپ به فکر منافع خود و متحدانش است! در جريان خروج ايالات متحده از توافق هسته اي با ايران، ترامپ به ديگرمتحدان خود و منافع مشترک با آنها نگريست: بازيگراني مانند اسرائيل، عربستان سعودي و امارات متحده عربي. مناسبات ايالات متحده آمريکا و اروپا از ابعاد گسترده اي قابل تامل است. تحريک کشورهاي اروپايي توسط ايالات متحده آمريکا، يک روند گسترده در سياست خارجي واشنگتن است. در دوران رياست جمهوري اوباما، وي تمرکز اصلي خود را روي آسيا ( و نه اروپا ) گذاشت. دولت اوباما در سال 2009 ميلادي استقرار سيستم دفاع موشکي ايالات متحده آمريکا در لهستان و جمهوري چک را لغو کرد. او در سال 2012 دو تيپ ارتش آمريکا را از اروپا خارج و آنها را بازنشسته کرد. در سال 2016 ميلادي ( زمان خروج اوباما از کاخ سفيد )، 62 هزار سرباز آمريکايي دراروپا حضور داشتند. اين در حالي است که در پايان جنگ سرد حدود 300 هزار سرباز آمريکايي در خاک اروپا حضور داشتند. زماني که ترامپ از کشورهاي اروپايي و اعضاي ناتو مي خواهد تا هزينه تامين دفاع مشترک خود را پرداخت کنند، «ديپلماسي»عملا خفه مي شود! وال استريت ژورنال∎​