شناسهٔ خبر: 28920265 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

هراس آمريکا از ديکتاتورهاي متحدش

روزنامه واشنگتن پست نوشت: ایده اصلاح شدن حکومت مستبد در عربستان سعودی افسانه ای بیش نیست.

صاحب‌خبر -

 به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاری صداوسيما ­روزنامه واشنگتن پست در مقاله ای به قلم رابرت کاگان نوشت: ایده اصلاح شدن حکومت مستبد در عربستان سعودی افسانه ای بیش نیست و آمریکا که حامی این ایده است در توهم به سر می برد.
این روزنامه آمریکایی افزود: در دهه بیست و سی میلادی بنیتو موسولینی ، جوزف استالین و حتی آدولف هیتلر در نظر بسیاری از آمریکایی ها همان کسانی بودند که کشورهایشان نیاز داشتند. در دوران جنگ سرد رهبرانی مثل فردیناند مارکوس از فیلیپین ، محمدرضا پهلوی (شاه معدوم) از ایران، پارک چانگ هی از کره جنوبی و آگوستو پینوشه از شیلی دیکتاتورهای" اصلاح طلب" دلخواه آمریکا بودند. در دوره بعد از جنگ سرد، دیکتاتوری چین مورد تحسین بسیاری از آمریکایی ها به خاطر مدیریت یکنواخت اقتصاد کشورش قرار گرفته است. توجیه همه این همدردی ها برای یک دیکتاتور نسخه های مختلف از آن چیزی است که فرضیه مدرن سازی نامیده می شود.طبق این فرضیه جوامع در حال توسعه به دلایل اقتصادی و سیاسی ناچارند قبل از تبدیل شدن به دموکراسی از کانال دیکتاتوری عبور کنند. و فقط به دولت های دیکتاتوری می توان اعتماد کرد تا تصمیمات درست اقتصادی بگیرند و تحت فشارهای مردمی به علت تورم و کسری های بودجه متوقف نشوند.

آمريکا و دموکراسي خواهي براي ديگران
علاوه بر این جوامع غیرغربی بسیاری از عناصر اساسی لازم برای استمرار دموکراسی را ندارند: حاکمیت قانون، نهادهای باثبات سیاسی، طبقه متوسط و یک جامعه پویای مدنی. تحمیل کردن دمکراسی به آنها به صورت ناشیانه ای باعث می شود دموکراسی غیرلیبرال و رادیکالیسم ایجاد شود. نقش دیکتاتور اصلاح طلب آماده کردن این جوامع برای انتقال نهایی به دمکراسی از طریق استقرار بنیادهای لیبرالیسم است.
در دهه شصت میلادی، ساموئل هانتینگتون استاد علوم سیاسی گفت آنچه که جوامع در حال مدرن شدن به آن نیاز دارند نظم است نه آزادی. در اواخر دهه هفتاد جین کرک پاتریک از این استدلال برای دفاع از قضیه حمایت از دیکتاتوری های دست راستی دوست استفاده کرد- در فرض، این دیکتاتوری ها در نهایت به دموکراسی تبدیل می شوند اگر که آمریکا در برابر مخالفان از آنها حمایت کند اما اگر آمریکا حمایت خود را دریغ کند رادیکالها و دولت های کمونیست به عرصه می آیند.
جالب است که این فرضیات با این که اکثرا بیهوده بوده ،اما قوت یافته است . فرضیه کرک پاتریک محقق نشد و فقط دولت های کمونیست بودند که تغییر یافتند و به دموکراسی تبدیل شدند. اما دیکتاتوری در خاورمیانه و هرکجای دیگر ادامه یافت و فقط جایی که آمریکا حمایت نکرد مثل فیلیپین ،کره جنوبی و شیلی دموکراسی ایجاد شد.

ديکتاتوري رهايي بخش؛ نسخه آمريکا
همچنین ثابت شده است که دیکتاتوری ها در ایجاد رشد اقتصادی نیز خوب عمل نمی کنند. و رشد اقتصادی راز دموکراسی نیست. بیست و پنج سال است که انتظار می کشیم تا رشد اقتصادی چین که طبقه متوسط بزرگی ایجاد کرده است به فضای بازتر سیاسی در این کشور منجر شود اما روند معکوس بوده است و حاکم چین قدرت را قبضه کرده است و دولت حتی ابزارهای بیشتری از کنترل سیاسی و اجتماعی را تجربه می کند.
بنابراین یک "دیکتاتور رهایی بخش " مخلوقی نادر خواهد بود. دیکتاتورها تمایلی ندارند که اساس فروپاشی خود را پایه ریزی کنند. آنها نهادهای مستقل سیاسی ایجاد نمی کنند، حاکمیت قانون را برقرار نمی کنند یا اینکه اجازه نمی دهند یک جامعه پویای مدنی ایجاد شود چرا که اینها قدرتشان را تهدید خواهد کرد. در عوض آنها تلاش می کنند نهادها و نیروهای مخالف را که ممکن است روزی برای دیکتاتوری شان چالش ایجاد کنند نابود کنند. آیا انتظار دیگری باید داشته باشیم؟ اما با این وجود ما به دلایلی چنین انتظاری داریم. درست مثل امپریالیست های نژاد پرست قرن نوزدهم ما فقط تصور می کنیم که برخی مردم آماده پذیرش دموکراسی نیستند یا اینکه به علت مذهب و سنت های تاریخی شان آماده دموکراسی نیستند. دلیل دیگر از نارضایتی از آشفتگی دموکراسی خودمان نشات می گیرد. اشتیاق زیادی وجود دارد برای اینکه یک دیکتاتور با یاوه گویی های سیاسی کار را انجام دهد -اشتیاقی که رئیس جمهور کنونی ما دارد.

و اما هراس آمريکائيها از متحدانش..

و سپس علت دیگر ترس ما از آن چیزی است که ممکن است دموکراسی به دنبال داشته باشد.در جنگ سرد، تقاضا برای عدالت اقتصادی و اجتماعی و احتمالا به بهای سرمایه گذاری آمریکا وجود داشت و امروز تقاضا برای یک جامعه مبادی آداب مطابق با تعالیم اسلامی وجود دارد. ما هراس داریم که آنچه که مردم اجازه می یابند انتخاب کنند ممکن است انقلاب از بالا باشد. و البته اینها منافع راهبردی ماست.
در مصر و عربستان سعودی ما ممکن است در نهایت دریابیم که حمایت از دیکتاتورها دقیقا همان نتیجه ای را در پی داشته باشد که در صدد جلوگیری از آن بوده ایم.سپس تسلیحاتی که ما می خواهیم از آمریکا خریداری کنند به دست رادیکال هایی می افتد که قرار بود از شرشان خلاص شویم.
امروز حامیان امریکایی ولیعهد سعودی از خود می پرسند او تا چه حد می تواند احمق بوده باشد که دستور قتل خاشقجی را صادر کرده باشد. اما احمق ها چه کسانی هستند؟ دیکتاتورهای کاری را می کنند که دیکتاتورها انجام می دهند. ما کسانی هستیم که در خیالات خود سیر می کنیم و همین تخیلات روزی به ما ضربه خواهد زد.

نظر شما