چندی پیش هم حسین علیزاده نسبت به این لفظ واکنش نشان داده و گفته بود:«هنرمندان کجا باید با هم پیوند داشته باشند؟ در وزارت ارشاد؟ وزارت ارشادی که اساساً اسمش غلط است چون اینجوری [چنین برمی آید] هنرمندان اشتباهی میکنند که باید ارشاد شوند!»
بعد از انتقادهایی از این دست بود که سید عباس صالحی وزیر فرهنگ در واکنشی در توئیت خود فرهنگ را بنیان رشد اجتماعی دانسته و گفته بود، «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به واژه ارشاد تقلیل ندهیم.»
بعد از آن هم در نهم مهرماه حجتالاسلام والمسلمین احمد مازنی، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هم در گفتوگویی اعلام کرد که کمیسیون فرهنگی مجلس در کارگروه فرهنگ و رسانهاش پیشنهاد اهالی هنر مبنی بر افزودن واژه «هنر» بهعنوان این وزارتخانه را در دستور کار خود قرار داده است، اما اکنون سؤالی که ایجاد میشود این است که اهالی هنر بهعنوان دست اندرکاران اصلی در این باره چه نظری دارند و چه میگویند و مدیران و مسئولان وزارتخانه چه دیدگاهی دارند؟
ارشاد در کار فرهنگی مستتر است
سید هادی حسینی، معاون پارلمانی و حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد چرایی بودن لفظ ارشاد در عنوان این وزارت به «ایران» میگوید: «از نظر ما ارشاد باری نیست که بخواهد عنوان این وزارتخانه را مختل یا خراب کند. موضوع ارشاد در وظایف وزارت فرهنگ و حوزه فرهنگ مستتر است. اگر کسی کار فرهنگی میکند خود به خود در این کار به نوعی ارشاد هم میکند و ارشاد در آن مستتر است. این اسم گذاشته شده و در کشور جا افتاده است. ممکن است برخی مزاح کنند و از واژه گشت ارشاد هم صحبت کنند اما مردم میدانند که گشت ارشاد با وزارت ارشاد متفاوت است و ارتباطی با ما ندارد.»
وی در ادامه معتقد است: «وزارتخانه قبل از انقلاب نامش وزارت فرهنگ و هنر بود. بعد از انقلاب تبدیل شد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. بخش زیادی از جامعه هنرمندان ارتباطشان با این وزارتخانه است و بخش اعظم مأموریت ما نیز در ارتباط با هنر است؛ به معنی همه هنرها و از این جهات این طایفه و خانواده فهیم و بزرگ فرهنگی و هنری، همیشه به نوعی مکدر بودند که چرا حوزه هنر در مأموریت این وزارتخانه است اما در نامگذاریاش مغفول مانده است. بنابراین پیشنهادی مطرح شده که هنر را بهنام وزارتخانه اضافه کنیم و نامش وزارت فرهنگ و هنر و ارشاد اسلامی شود. البته چنین عنوانی هیچ مغایرتی با نظام جمهوری اسلامی و سیاست های آن ندارد و نیز مغایرتی با قانون اساسی و هنر اسلامی و ایرانی ندارد و مسألهای هم در کشور ایجاد نمیکند. این موضوع در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح شده و ما هم در آنجا از آن دفاع کردیم و در کمیسیون به تصویب رسید. باید به صحن بیاید و در صحن راجع به آن تصمیمگیری شود و به نظر من کسی هم در صحن نباید مخالفتی داشته باشد.»
وظیفه هنرمند ارشاد نیست
اما بهنام ناصح، نویسنده، در این خصوص میگوید: «اسم قبلیاش به اندازه کافی طولانی بود و وزارت فرهنگ نیز همواره اصرار داشته که نامش را رسانهها بهصورت کامل بنویسند. حالا یک کلمه هم که اضافه میشود و آن را به یک جمله تبدیل میکند. این اسم عوض کردنها مشکلات این وزارتخانه را حل نمیکند. باید ببینیم تاکنون که نامش این بوده چه کارهایی کرده و حالا با تغییر این اسم قرار است چه کارهایی بکند؟ آمدن واژه «هنر» آیا به این معناست که برای هنر ارزش بیشتری قائل میشوند. به شخصه وقتی خبر را خواندم موضوع را جدی نگرفتم. موضوع اصلی مشکلاتی است که دراین وزارتخانه و سایر وزارتخانهها وجود دارد که به یکسری وظایف اصلی خود عمل نمیکنند و یکسری چیزهایی که وظیفهشان نیست به آنها بیشتر اهمیت میدهند. وزارتخانه باید در حوزههایی که نهادهای خصوصی برایشان به صرفه نیست و به نفع جامعه هم هست که انجام شود متولی شود. مثلاً پیگیری و هزینه کردن برای برخی هنرهایی که در حال از بین رفتن هستند، مثل تعزیه یا برخی هنرهای سنتی... مثلاً از موسیقی کلاسیک در دنیا به اندازه موسیقی پاپ و جاز استقبال نمیشود ولی این دلیل نمیشود که از بین برود. بنابراین یکسری نهادهایی هستند که از بودجه عمومی مردم برای حفظ آن هزینه میکنند، ولی در ایران اینطور نیست. وزارت فرهنگ بیشتر نگاه نظارتی دارد و این نگاه بیشتر حالت ترمز دارد تا کمک. این اسم ها اضافه یا کم بشوند فرقی نمیکند. این وزارت باید در عمل به فکر تسهیلاتی باشد که میبایست در اختیار هنرمندان و اصحاب فرهنگ قرار بگیرد.»
او در ادامه میگوید: «وظیفه هنرمند ارشاد نیست. وظیفه هنرمند تولید هنر و وظیفه نویسنده تولید ادبیات است. این نگاه متولی گرانهای است که به مردم همیشه بهعنوان افرادی مینگرد که باید ارشاد شوند. در صورتی که مردم خود قوه تمییز و ممیزی دارند.»
ارشاد به مساجد و حسینیهها سپرده شود
بهروز غریبپور، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما نیز در این خصوص میگوید: «لفظ ارشاد برای تمام دستگاههای هدایتگر به نظر میرسد که واجب باشد. معتقدم که فرهنگ دینی ما چنین وظایفی را به مساجد، تکایا و حسینیهها سپرده است و وقتی که ما میگوییم وزارت ارشاد یعنی وزارتی که ناظر بر این نوع اماکن و محتوای آنها باشد. آنگاه باید گفت صدا وسیما و ارشاد اسلامی، یا سازمان تبلیغات و ارشاد اسلامی یا سازمان اوقاف اسلامی و... اگر این منظور است بگذارید وزارت ارشاد بماند، اما حقیقت این است که وزارت ارشاد در وظایفش سردرگم است. وقتی لفظ ارشاد وجود داشته باشد ولی وظایف ارشادی انجام نشود، یا وظیفه فرهنگی و هنری انجام نشود چه فرقی دارد؛ اینها صرفاً بازی کردن با اسم است.»
او در ادامه تصریح کرد:«کافی است بگویند وزارت فرهنگ. فرهنگ خود شامل همه اینها میشود اما در واقع اوایل انقلاب برای مقبول کردن و باقی ماندن یکسری دستگاهها پسوند اسلامی یا ارشاد را به آنها افزودند. این از سر تدبیر مقطعی اوایل انقلاب بود. بنابراین ارشاد دراینجا بیمعناست. اگر محتوای این وزارتخانه به معنای واقعی در جهت نامش نباشد، اصلاً این عناوین بیفایده است. چه باشد چه نباشد، نمیتواند کاری کند. وزارتخانهای که هنر در اولویتش نباشد، قطعاً نمیتواند ارشاد کند. اما اگر به اینها بپردازد به گونهای نقش ارشادی خودش را اجرا میکند.»
نظر شما