به گزارش گروه اجتماعی
خبرگزاری دانشجو، روزنامه سوئیسی "نویه زوریخه سایتونگ"، در مطلبی بر ضرورت کناره گیری "محمد بن سلمان" ولیعهد شاه سعودی بعد از کشته شدن "جمال خاشقجی" خبرنگار منتقد آل سعود در کنسولگری ترکیه تاکید کرده و نوشت: بعد از کشته شدن "جمال خاشقجی" ولیعهد شاه سعودی دیگر قابل قبول نبوده و باید برود. غرب هم باید سیاست خود را در برابر این کشور عرب حاشیه خلیج فارس را مورد بازنگری قرار دهد.
نویسنده در ادامه نوشت: "جمال خاشقجی"، خبرنگار منتقد آل سعود دیگر زنده نیست. در هر صورت ریاض بعد از حدود دو هفته دروغ‌های بی شرمانه درباره ناپدید شدن این روزنامه نگار منتقد آل سعود این حقیقت را پذیرفت. ابتدا اتهامات قتل علیه خاشقجی از طرف عربستان بی پایه و اساس ارزیابی می‌شد، اما حالا عربستان از یک قتل تصادفی و غیر عمد بر اثر یک درگیری در کنسولگری خود سخن می‌گوید. این روایت هم حداکثر می‌تواند نیمی از حقیقت باشد. برای یک بازجویی ساده ریاض لازم نبوده یک هیات ۱۵ نفره را در ۲ هواپیما به استانبول بفرستد. از طرفی اگر هدف یک آدم ربایی بوده به سختی قابل تصور است که چرا یک پزشک حقوقدان هم در تیم اعزامی ریاض حضور داشته است.
در ادامه این مطلب آمده است: بهر حال روایت یک قتل تصادفی و غیر عمد مشکوک بوده و جای تردید دارد. تنها این ایده که بین خاشقجی ۵۹ ساله و عامل قدرتمند سعودی یک درگیری مرگبار رخ داده روایتی مضحک است. مسئله‌ای که بیشتر باورنکردنی است این است که "محمد بن سلمان"، ولیعهد شاه سعودی در این قتل هیچ نقش و مسئولیتی نداشته است. تعداد زیادی از اعضای تیم اعزامی از ریاض به استانبول از نزدیکان صمیمی محمد بن سلمان بوده اند. اینکه آن‌ها چنین اقدام خطرناکی را بدون رضایت و دستور ولیعهد قدرتمند شاه سعودی انجام داده باشند در چنین سیستم مستبدانه و اقتدارگرایی غیر قابل تصور است.
به این ترتیب حتی اگر ولیعهد شاه سعودی از نظر قانونی تحت تعقیب قرار نگیرد از نظر سیاسی دیگر عنصری قابل قبول نیست. با این حال غرب همچنان به تخلیه نفت چاه‌های عربستان و خرید‌های تسلیحاتی این کشور دل بسته است و همچنین ریاض امیدوار به حمایت غرب در جنگ سرد خود علیه تهران و ادعا‌های هژمونی خود در منطقه است. اخیرا در کاخ سفید و لندن و برخی کشور‌های غربی دیگر همچنان برای ملک سلمان فرش قرمز پهن می‌شود. بسیاری از سیاستمداران بلند پایه و نوابغ کارآفرینی مانند "بیل گیتس" از وفاداری نسبت به این ولیعهد قدرتمند شاه سعودی خشنود هستند، اما حالا دیگر به ندرت چنین رویکردی امکان پذیر است؛ بنابراین برای خود ریاض هم جابجایی مهره محمد بن سلمان بهتر است. وی تنها در پرونده خاشقجی یک شخصیت بد و وحشتناک را از خود نشان نداده است. ولیعهد شاه سعودی همچنین مسئول جنگ و فاجعه انسانی در یمن و تحریم‌های اقتصادی تا به حال ناموفق علیه قطر نیز بوده است. اما اینکه ملک سلمان مایل به کنار گذاشتن پسر مورد علاقه خود از این سمت است جای تردید دارد. در حال حاضر این طور به نظر نمی‌آید.
صرف نظر از اینکه این کشمکش‌های قدرتی که بدون شک اکنون در ریاض پنهان و مبهم است چگونه ادامه پیدا کند غرب باید سیاست خود در قبال این وزنه‌های سنگین در خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و امارات را مورد بازنگری قرار دهد. چرا که قتل خاشقجی اهمیت بیشتری دارد.
نویسنده در ادامه نوشت: "جمال خاشقجی"، خبرنگار منتقد آل سعود دیگر زنده نیست. در هر صورت ریاض بعد از حدود دو هفته دروغ‌های بی شرمانه درباره ناپدید شدن این روزنامه نگار منتقد آل سعود این حقیقت را پذیرفت. ابتدا اتهامات قتل علیه خاشقجی از طرف عربستان بی پایه و اساس ارزیابی می‌شد، اما حالا عربستان از یک قتل تصادفی و غیر عمد بر اثر یک درگیری در کنسولگری خود سخن می‌گوید. این روایت هم حداکثر می‌تواند نیمی از حقیقت باشد. برای یک بازجویی ساده ریاض لازم نبوده یک هیات ۱۵ نفره را در ۲ هواپیما به استانبول بفرستد. از طرفی اگر هدف یک آدم ربایی بوده به سختی قابل تصور است که چرا یک پزشک حقوقدان هم در تیم اعزامی ریاض حضور داشته است.
در ادامه این مطلب آمده است: بهر حال روایت یک قتل تصادفی و غیر عمد مشکوک بوده و جای تردید دارد. تنها این ایده که بین خاشقجی ۵۹ ساله و عامل قدرتمند سعودی یک درگیری مرگبار رخ داده روایتی مضحک است. مسئله‌ای که بیشتر باورنکردنی است این است که "محمد بن سلمان"، ولیعهد شاه سعودی در این قتل هیچ نقش و مسئولیتی نداشته است. تعداد زیادی از اعضای تیم اعزامی از ریاض به استانبول از نزدیکان صمیمی محمد بن سلمان بوده اند. اینکه آن‌ها چنین اقدام خطرناکی را بدون رضایت و دستور ولیعهد قدرتمند شاه سعودی انجام داده باشند در چنین سیستم مستبدانه و اقتدارگرایی غیر قابل تصور است.
به این ترتیب حتی اگر ولیعهد شاه سعودی از نظر قانونی تحت تعقیب قرار نگیرد از نظر سیاسی دیگر عنصری قابل قبول نیست. با این حال غرب همچنان به تخلیه نفت چاه‌های عربستان و خرید‌های تسلیحاتی این کشور دل بسته است و همچنین ریاض امیدوار به حمایت غرب در جنگ سرد خود علیه تهران و ادعا‌های هژمونی خود در منطقه است. اخیرا در کاخ سفید و لندن و برخی کشور‌های غربی دیگر همچنان برای ملک سلمان فرش قرمز پهن می‌شود. بسیاری از سیاستمداران بلند پایه و نوابغ کارآفرینی مانند "بیل گیتس" از وفاداری نسبت به این ولیعهد قدرتمند شاه سعودی خشنود هستند، اما حالا دیگر به ندرت چنین رویکردی امکان پذیر است؛ بنابراین برای خود ریاض هم جابجایی مهره محمد بن سلمان بهتر است. وی تنها در پرونده خاشقجی یک شخصیت بد و وحشتناک را از خود نشان نداده است. ولیعهد شاه سعودی همچنین مسئول جنگ و فاجعه انسانی در یمن و تحریم‌های اقتصادی تا به حال ناموفق علیه قطر نیز بوده است. اما اینکه ملک سلمان مایل به کنار گذاشتن پسر مورد علاقه خود از این سمت است جای تردید دارد. در حال حاضر این طور به نظر نمی‌آید.
صرف نظر از اینکه این کشمکش‌های قدرتی که بدون شک اکنون در ریاض پنهان و مبهم است چگونه ادامه پیدا کند غرب باید سیاست خود در قبال این وزنه‌های سنگین در خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و امارات را مورد بازنگری قرار دهد. چرا که قتل خاشقجی اهمیت بیشتری دارد.
نظر شما