شناسهٔ خبر: 28896820 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرنامه دانشجویان ایران | لینک خبر

پرویز امینی

نئولیبرالیزم به مثابه قُمپز

وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده جمهوری اسلامی ایران و کارنامه کاریش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت جمهوری اسلامی ایران نقد می شود که قمپوزشان نئولیبرالیزم است! از این تراژدیک تر؟! برای جمهوری اسلامی ایران از این تلخ تر که یک دولتمردش با کارنامه ضعیف کاری با قمپوز نئولیبرالیزم بر سر او و مردم ایران منت بگذارد؟

صاحب‌خبر -

خبرنامه دانشجویان ایران: پرویز امینی// خبر استعفای آخوندی برای خیلی ها مصداق "خبر خوب"  و بر سبیل "مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان"  است. خصوصا این روزها که خبر خوب از جانب دولت روحانی در حکم کیمیاست! اما متن استعفا آخوندی از خود استعفا مهمتر و  از جهتی تامل برانگیز و نسبت به توضیح وضعیت کنونی روشنگر است.

آخوندی در متن استعفا عدم پایبندی دولت روحانی به اصول نئولیبرالیزم به خصوص اصل "بازار آزاد رقابتی با تاکید بر "تحت هر شرایطی" مثل شرابط نابسامان اقتصادی امروز را به عنوان دلیل قطع همکاری و استعفا ذکر کرده است. در واقع یک دولتمرد ارشد جمهوری اسلامی با حضور تقریبا تمام وقت 40 ساله در قدرت نه به خاطر ناتوانی و ناکارآمدی و نه به خاطر دشواری شرایط اداره کشور و نگرانی برای مشکلات مردم و نه لااقل به خاطر اصول اسلام یا انقلاب اسلامی یا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و....بلکه با قمپوز نئولیبرالیزم خواهان جدایی و استعفا از دولت روحانی است که در نظر و عمل نیز جدی ترین دولت بعد از انقلاب در اعتقاد و پیشبرد نئولیبرالیزم بوده است. واقعا از این موقعیت کمدی تر و در عین حال تراژدیک تر می توان سراغ گرفت؟

البته وضعیت آشفته و بی در و پیکر و انفجار قیمت مسکن در همین مدت و تبدیل شدن مسکن برای بخش های وسیعی از جامعه خصوصا محرومین به یک اتوپیای دست نیافتنی و اخلاقیات متفرعانه آخوندی با مردم و خبرنگار و...نشان می دهد که مسئله کنار رفتن یک دولتمرد نئولیبرال نیست که این حرف برای دهان آخوندی زیادی بزرگ است بلکه مسئله این است که ما در چه وضعیتی هستیم که یک فرد در متن مدیریت ارشد ج.ا.ا با ادعای نئولیبرال بودن به قول معروف قمپوز در می کند.

برای آشکارتر شدن این کمدی - تراژدی گفتن این نکته خالی از لطف نیست که این موضع آخوندی درباره اصل "بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی" به معنای "عدم دخالت دولت در اقتصاد تحت هر شرایطی"  مربوط به به یکی از رادیکال ترین گرایش ها در سنت لیبرالیزم یعنی لیبرتارین ها مثل فریدمن و فون هایک و...است و دارای خصم های بزرگ و مهمی در درون خود سنت لیبرالیزم از جمله اگال ترین هایی (برابری طلبان) مثل جان راولز معروف به مهمترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم و آمارتیاسن و اقتصادان های بزرگی مثل کینز و...است. کینز تکیه کلام معروفی در مخالفت با عدم دخالت دولت در بازار و رها کردن برای تنظیم خودجوش آن داشت و می گفت در "دراز مدت همه ما مرده ایم" و نمی توان بازار را به حال خود رها کرد. از اینها جالب تر موضع فوکویاماست که روزگاری لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ می دانست و اینک از ناموفق بودن اولین دولت های نئولیبرال در دهه هشتاد در آمریکا (ریگان) و انگلیس (تاچر) صحبت می کند و از مداخله دولت در بازتویع دفاع می کند.

حالا در چنین وضعیتی که وزیر جمهوری اسلامی ایران در موضعی کاتولیک تر از پاپ با نئولیبرلیزم برای ج.ا.ا قمپوز در کند چه حد و مرزی از یک کمدی - تراژدی را به نمایش می گذارد؟

سروش  در سال 2015 گفتاری انتقادی علیه نئولیبرالیزم دارد تحت عنوان نئولیبرالیزم مسلح ! در آنجا به تفضیل درباره نوعی تجدید نظرش درباره لیبرالیزم صحبت می کند و خصوصا بر نئولیبرالیزم به معنای ماکیاولیسم تاکید دارد. "من خودم در نامه ای که نوشته بودم دوران مدرن را ماکیاولیزم مسلح نامیده بودم. حالا نئولیبرالیزم هم می شود به کار برد." این مسئله جالب نیست که سروش که خود را در همین گفتار نیز مروج لیبرالیزم در ایران میداند اکنون درباره آن به تردید و تجدیدنظر رسیده و نئولیبرالیزم را به عنوان باطن ماکیاولیسم نقد می کند اما آخوندی جمهوری اسلامی ایران را به تعهد بی قید و شرط به نئولیبرالیزم فرا می خواند؟

گزاره "تعهد به اقتصاد بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی" چشم انداز  سیاسی و اقتصادی جمهوری خواهان در آمریکاست. یعنی این موضع آخوندی حتی از نظر حزب دموکرات آمریکا نیز مردود است و اینجاست که بار کُمیک این موضع وزیر ج.ا.ا بی نهایت می شود که درون جمهوری اسلامی ایران موضعی دارد که در جناح اپوزسیون حزب دموکرات آمریکا قرار می گیرد! واقعا از این خنده آورتر چه کمدی در سطح جهان نمایش داده شده است؟ فکر نکنم هنوز بشر وسیله پیمایی اختراع کرده باشد که بتواند چنین مسافت دور و درازی از جمهوری اسلامی ایران تا حزب جمهوری خواه آمریکا را به این سرعت طی کند!

وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده جمهوری اسلامی ایران و کارنامه کاریش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت جمهوری اسلامی ایران نقد می شود که قمپوزشان نئولیبرالیزم است! از این تراژدیک تر؟! برای جمهوری اسلامی ایران از این تلخ تر که یک دولتمردش با کارنامه ضعیف کاری با قمپوز نئولیبرالیزم بر سر او و مردم ایران منت بگذارد؟

به نظرم اگر جمهوری اسلامی ایران یک مومیایی از آخوندی تهیه کند و این مومیایی را در معرض نسل جوان امروز و و نسل های آینده برای شکل دادن به آگاهی و خودآگاهی تاریخی آنان قرار بدهد خدمت بزرگی به تاریخ و آینده ایران کرده است.

نظر شما