شناسهٔ خبر: 28891104 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

خط لوله تاپی، فصل مشترک روابط عربستان و ترکمنستان

R7650/P1396/S8,1414/CT4

اگرچه مقامات عربستان از مشارکت این کشور در پروژه انتقال گاز تاپی خبر داده‌اند، اما به نظر می‌رسد عدم اعلان میزان مشارکت و سرمایه‌گذاری ریاض در این طرح ناشی از عدم قطعیت ناشی از رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی ترکمنستان و البته نقش طالبان در افغانستان باشد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، خط لوله انتقال گاز تاپی، طرحی برای انتقال منابع گاز ترکمنستان از مسیر افغانستان به پاکستان و هند است.

اگرچه ایده اولیه شکل‌گیری این خط لوله به دهه 1990 میلادی بازمی‌گردد، اما شرایط و تحولات افغانستان اجازه اجرایی شدن این ایده را تاکنون نداده بود، با این حال به‌ مرور زمان و بازیابی تدریجی ثبات در این کشور، از سال 2015 نخستین زمزمه‌های اجرایی شدن این طرح انتقال انرژی پس از رایزنی‌ها و مذاکرات متعدد، منتشر شد.

طول این خط لوله بیش از 1800 کیلومتر برآورد شده و پیش‌بینی می‌شود ظرفیت گاز انتقالی آن حدود 33 میلیارد مترمکعب در سال باشد.

این پروژه بیش از آن که برای هند و پاکستان به‌دلیل به‌دست آوردن منابع جدید و ارزان‌تر گازی اهمیت داشته باشد و یا برای افغانستان به‌ جهت دریافت حق ترانزیت و تأمین بخشی از گاز مصرفی، برای ترکمنستان اهمیت مضاعفی دارد.

طی سال‌های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مسیرهای انتقال انرژی در ترکمنستان بسیار محدود بوده است. اولین مسیری که غیر از مسیرهای سنتی اتحاد جماهیر شوروی برای صادرات گاز این کشور به روسیه وجود داشت، صادرات گاز به ایران برای تأمین منابع انرژی استان‌های شمالی کشورمان بود.

این امر به‌ ابتکار مرحوم هاشمی رفسنجانی با هدف متنوع‌سازی مسیرهای صادراتی انرژی ترکمنستان از ایران از طریق سوآپ گاز طبیعی بود. تنها مسیر دیگری که طی این سال‌ها برای ترکمنستان به‌وجود آمده، یک خط لوله انتقال گاز به چین، آن هم با ظرفیتی محدود (روزانه 150 میلیون مترمکعب) بود.

از سال 2016 و پس از بروز اختلافات ترکمنستان با ایران و روسیه که منجر به توقف صادرات گاز عشق‌آباد به دو کشور مذکور شد، درآمدهای صادراتی ترکمنستان کاهش چشم‌گیری یافت، از همین رو احداث و بهره‌برداری پروژه تاپی برای ترکمنستان اهمیت مضاعفی یافت، با این حال اما توقف صادرات گاز به ایران و روسیه موجب کاهش شدید در سطح منابع ارزی و کمبود سرمایه برای تکمیل این پروژه 15 میلیارد دلاری شده بود. این مسئله کنار ولخرجی‌های بلندپروازانه همچون فرودگاه 2 میلیارد دلاری عشق‌آباد و برنامه‌های دیگری نظیر میزبانی بازی‌هایی آسیایی، در نهایت به بروز بحران ارزی در این کشور انجامید.

این شرایط موجب شد تا رهبران عشق‌آباد در فکر جذب سرمایه‌ خارجی برای تکمیل این پروژه بیفتند، در این راستا ازبکستان که به‌تازگی دستخوش تغییرات نوینی در قبال همسایگان با روی کار آمدن میرضیایف را تجربه می‌کرد، بهترین گزینه منطقه‌ای بود.

در سفر اخیر بردی‌محمداف به تاشکند، سرمایه‌گذاری ازبکستان روی تاپی یکی از موضوعات اساسی و مهم بود، اما گزینه دیگر عشق‌آباد کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و به‌ویژه عربستان سعودی بود، لذا سفر سال 2016 بردی‌محمداف به ریاض با هدف جلب نظر حاکمان سعودی برای سرمایه‌گذاری در این پروژه، صورت گرفت.

عربستان سعودی که از جنبه‌های متعددی منافعی در این پروژه برای خود متصور بود، در ابتدا پاسخی مبهم، اما در ادامه پاسخ‌های روشن‌تری به ترکمنستان داد.

به‌نظر می‌رسد ابهامات ریاض در بهره‌مندی از منافع غیراقتصادی این پروژه، به‌ویژه در قبال بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای از اصلی‌ترین دلایل تردید سعودی در این پروژه بود، با این حال عربستان سعودی در نهایت مشارکت خود در این پروژه را اعلام کرد و در سفر اخیر وزیر تجارت و سرمایه‌گذاری این کشور نیز بر آن تأکید شد، با این حال از آن‌ جایی که حجم و مبلغ این سرمایه‌گذاری همچنان اعلان نشده است، تردیدهایی در این زمینه وجود دارد.‌

اما علاوه بر منافع اقتصادی حاصل از سرمایه‌گذاری در این پروژه، می‌توان منافع دیگری را نیز برای عربستان سعودی متصور بود.

با مشارکت عربستان سعودی در این پروژه انتقال انرژی، ریاض از یک سو می‌تواند نظر ایالات متحده را برای کاهش سلطه روسیه بر منابع انرژی آسیای مرکزی (از طریق افزایش مسیرهای صادراتی با حذف روسیه) جلب کند، از سوی دیگر نیز با این افزایش نقش‌آفرینی (در حوزه انرژی آسیای مرکزی) می‌توان در گفت‌و‌گوهای آتی انرژی، به‌ویژه در خصوص سیاست‌گذاری‌های نفتی جهانی برای کنترل قیمت جهانی حامل‌های انرژی، امتیازاتی به دست آورد.

در سطوح پایین‌تر نیز شکل‌دادن به یک محور ژئوپولیتیکی انرژی با حضور دو تن از بازیگران نزدیک به ریاض (اسلام‌آباد و کابل)، می‌توان نفوذ بیشتری را در شریان‌های انرژی منطقه‌ای به دست آورد. در نهایت نیز ایجاد چنین آلترناتیوی از سوی عربستان سعودی، مادامی که ایران و ترکمنستان پرونده اختلافات گازی‌شان به دادگاه‌های بین‌المللی کشیده شده، از سوی ریاض یک امتیاز سیاسی محسوب می‌شود.

اما دو چالش اساسی موجب تردید مقامات سعودی برای تعیین میزان سرمایه‌گذاری و مشارکت در این پروژه شده است؛ در وهله نخست، عدم اطمینان مقامات سعودی به مواضع طالبان در خصوص حفظ امنیت این خط لوله است. ریاض به‌خوبی می‌داند در هر مناقشه منطقه‌ای این خط لوله می‌تواند ابزاری کلیدی در دستان طالبان باشد، که نگاه‌های نزدیکی به دوحه دارد.

از سوی دیگر نیز طی سال‌های اخیر رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی ترکمنستان در همکاری‌های گازی و ترانزیتی با ایران، روسیه، تاجیکستان، ازبکستان و قزاقستان موجب غلبه جوی از بی‌اعتمادی میان سعودی‌ها شده است.

انتهای پیام/

نظر شما