شناسهٔ خبر: 28847046 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

گفتگوی داغ با «سیدکمیل حسینی»| قسمت اول

حواسمان باشد چه چیزی را در پوشش علم به ما تحویل می‌دهند/ باید شاخص‌های پیشرفت مخصوص خودمان را داشته باشیم

سید کمیل حسینی متخصص جامعه و جنسیت از همجنس‌بازی، نحوه برخورد ادیان با آن، آغاز روند علمی‌سازی آن و شاخص‌های حقیقی پیشرفت می‌گوید.

صاحب‌خبر -

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همزمان با فعال شدن مجامع حقوق بشری سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران مبنی به رسمیت نشناختن حقوق همجنس‌بازی و هم‌صدایی همزمان یک اصلاح‌طلب و مجرم فتنه 88 در ایران با آنها با سید کمیل حسینی استاد دانشگاه و پژوهش‌گر حوزه‌ جنسیت و جامعه در این مورد به گفتگو پرداخته‌ایم. حاصل چندین سال کار نظری و پژوهش‌های آقای حسینی، فعالیتی است با عنوان: «جامعه‌ جنسیت‌زده (sexualized society).

بعدتر همین مطالعات و دیگر کارهای پژوهشی مرتبط را به عنوان مشاور کارگردان در فیلم‌های مستند «پشت صحنه» و «بازگشت گمورا» مورد استفاده قرار داد. او کارگاه‌ها و سخنرانی‌های بسیاری در دانشگاه‌ها و مراکز گوناگون درباره‌ رابطه‌ جنسیت و جامعه داشته است. بخش اول این گفتگوی تفضیلی در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.

بماند منتشر نشود/// همجنسبازی گرایش یا انحراف ؟قسمت اول

همجنس‌بازی در همه ادیان و در کل تاریخ گناه و مردود بوده است

یکی از مباحث در سال‌های اخیر که تلاش می‌شود با پمپاژ رسانه‌ای و بی‌تفاوت کردن توده مردم به آن، تبدیل به یک جریان تغییر در نظام اخلاقی شده و چه بسا در مواردی چالش‌های اجتماعی، سیاسی و حقوقی برای کشور ایجاد کند بحث به رسمیت شناختن همجنس‌بازی می‌باشد.

 قطعا پرداختن به ابعاد مختلف این موضوع در حد یک مصاحبه نیست اما با توجه به شبهات فراوانی که هر روزه در رسانه‌های مختلف مطرح می‌شود خدمت شما رسیدیم تا به برخی از موضوعات و شبهات مطرح در این حوزه بپردازیم. امکانش است در ابتدا تعریفی از همجنس‌بازی و مقدمه‌ تاریخی آن بفرمایید؟

خوب اگر به صورت مختصر همجنس‌بازی را به میل جنسی به همجنس تعریف نماییم این امر، پدیده‌ای جدید و متاخر نیست و سابقه‌ای دیرینه و کهن دارد و حتی در متون دینی به وجود چنین موضوعی در اقوام گذشته اشاره شده است.

 ذکر این نکته لازم است که وجود سابقه‌ای دیرینه برای پدیده‌ای دلیل بر مشروعیت و طبیعی بودن آن نیست کما اینکه بسیاری از جرایم که اختلافی در غیراخلاقی و انحراف‌آمیز بودن آنها نیست بعضا سابقه‌ای به درازای تاریخ دارند جرایمی مانند قتل، دزدی، روسپیگری و .... و این برآمده از اختیار انسان در انتخاب نیکی یا بدی و عمل به آن.

همجنس‌‌بازی تقریباً در تمامی جوامع مختلف بشری امری مذموم و غیرطبیعی بوده و در تمامی مذاهب الهی از آن به‌عنوان گناه کبیره و امری شنیع یاد شده است.

یهودیت در تورات فصل 22/18 آمده است: «آن‌چنان‌که با زنان هم‌بستر می‌شوید با مردان نشوید که موجب بیزاری ‍(خدا) است.» و در فصل 13/20 تصریح می‌شود: «هر دوی آن‌ها (هم‌جنس‌گرایان زن و مرد) باید بمیرند و خونشان بر گردن خودشان است.»

همچنین در تورات میشنه در خصوص ممنوعیت هم‌جنس‌بازی آمده است: «هم‌خوابگی زنان با زنان ممنوع است. این فعل مردمان سرزمین مصر بود که شما را به ترک آن هشدار می‌دهیم. آن‌ها چه می‌کردند؟ مردان با مردان و زنان با زنان ازدواج می‌کردند. آنان از درگاه خدا رانده شدند.»

در سفر پیدایش 18:20 انجیل، به داستان حضرت لوط و شهر سدوم اشاره شده است که خداوند به‌واسطه این گناه بزرگ سرزمین‌شان را ویران نموده است. همچنین در سفر پیدایش 1:24 حضرت مسیح در گفتاری به ماتیو (یکی از حواریون) اظهار می‌دارد که هم‌بستری مردان با مردان و زنان با زنان ممنوع و موجب غضب خداوند است.

در فصل رومن 1.26 نیز آمده است که: «خداوند آن‌ها را بخشید تا رفتارشان را عوض کنند، زیرا زنان با زنان درمی‌آمیختند و مردان به طرز شرم‌آوری به مردان گرایش داشتند و بر سرشان آمد آنچه بر اساس خطایشان بود.»

و در قرآن نیز بر عذاب قوم لوط به خاطر انجام این عمل شنیع پرداخته شده است، که از روی هوس‌بازی مشغول این امر شنیع بودند.

اتحاد سیاسیون و دانشمندان سرمایه‌داری برای عادی‌سازی گناه همجنس‌بازی

تجدید و عادی سازی همجنس‌بازی در دوره مدرن چگونه انجام شد ؟

اما بحث همجنس‌بازی و به رسمیت شناختن آن را می‌توان از پیامدهای انقلاب جنسی دهه 60 آمریکا دانست انقلابی که درباره علل ایجادش صحبت‌های بسیار است از تغییرات پارادایمی و گفتمانی در معنای زندگی انسان مانند فردگرایی‌، لذت پرستی (منظور لذت مادی است)، آن خواهی، بی‌اخلاقی و پلورالیسم و .... تا نقش سوداگری با محوریت رسانه‌های جدید در آن و ...

 ولی هرچه بود این انقلاب جنسی ساختارها، نهادها، نگرش‌ها و مفاهیم و بسیاری چیزهای دیگر را در موضوعات مربوط به غریزه جنسی و جنسیت دگرگون ساخت و یکی از این تغییرات که در طول دهه‌ها ادامه داشت و همچنان نیز در جریان است نحوه نگرش به همجنس‌بازان است.

از نظر تاریخی جنبش حقوق همجنس‌بازان که با شورش استون وال  در 1969آغاز شد، آغاز  یک حرکت جمعی بود برای ورود هم‌جنس‌بازان به فضای اجتماعی. در دهه‌ها و صده‌های پیشین بیشترین نگرانی فرهنگ همجنس‌بازانه افشا بود و آنها به شدت ترس از این داشتند تا رفتار جنسی خود را در فضای عمومی بروز دهند زیرا برای آنها پیامدهای بد بسیاری داشت، آنها برای علنی شدن نیاز به مشروعیت دینی و عرفی و یا مبنای علمی داشتند. 

لذا آلفرد کینزی دست به کار شد. او با تحقیقاتش که بسیاری از آنها بعدا زیر سوال رفت دربارۀ همجنس‌خواهی نشان داد که 39% از مردان ازدواج‌ نکرده حداقل یک تجربه همجنس‌بازی تا ارضا را میان نوجوانی تا پیری داشته‌اند.این موضوع و مسائل دیگر دست‌مایه‌ای شد برای جنبش همجنس‌بازی تا انحراف خود را علنی سازند و بعد از آن کم‌کم فرد همجنس‌باز نیاز به مخفی کردن تمایل خویش نداشت و می‌توانست به ‌راحتی فرآیند اعتراف و اقرار به همجنس‌بازی را انجام دهد.

بماند منتشر نشود/// همجنسبازی گرایش یا انحراف ؟قسمت اول

درباره نقش کینزی و آمارسازی‌های او در انقلاب جنسی آمریکا مقالات و مستندات فراوانی از جمله مقاله بنده با عنوان مراقب کینزی‌ها باشیم وجود دارد. بعدها وقتی کار دقیق در مورد فعالیت‌های به اصطلاح علمی او و پژوهشکده‌اش انجام شد، مشخص گردید او در مطالعاتش صرفا از مجرمان جنسی تحیق می‌کرده و این را در کتب و مقالات پنهان کرده است، یا از اسنادی که از پژوهشکده او به دست آمد مشخص شد او و همکارش به یک کودک 4 ساله در طول 24 ساعت 26 بار تجاوز کرده بودند! لذا باید دقت کرد که به اسم علم چه چیزی را به جوامع تحمیل کرده‌اند.

همجنس‌بازان امروزه می‌توانند از روابط جنسی بیشتر از هر موقع دیگری لذت ببرند. آنها در برخی کشورها مجبور نیستند تا خود را پنهان سازند و همچنین قوانین بسیاری، از آنها حمایت می‌کند و حتی ازدواج آنها را به رسمیت می‌شناسد، و در یک برنامه‌ریزی منسجم هر چند وقت یکبار کشوری قانون ازدواج همجنس‌بازان را به رسمیت می‌شناسد.

بماند منتشر نشود/// همجنسبازی گرایش یا انحراف ؟قسمت اول

نقشه به رسمیت شناختن ازدواج همجنس‌بازان سال 2017

شاخص های پیشرفت ایران به عنوان یک کشور با سلامت اخلاقی باید متفاوت از کشورهای صنعتی شده باشد

فرآیند به رسمیت شناختن همجنس بازان از چه کشورهایی شروع شد؟

هلند اولین کشوری بود که ازدواج همجنس‌بازان را قانونی اعلام نمود و پس‌ازآن سایر کشورهای اروپایی نظیر بلژیک، دانمارک و فرانسه و در آمریکای شمالی کانادا، ازدواج همجنس‌بازان را صورت قانونی بخشیدند، ممکن است این کشورها پیشرفته تلقی شوند اما در مناسبات انسانی دچار عمیق‌ترین انحراف‌ها هستند.

 در برخی ایالات آمریکا مانند کالیفرنیا، هاوایی و ورمونت نیز همجنس‌بازی منع قانونی ندارد. در فرانسه زوج‌های هم‌جنس‌‌باز از تخفیف مالیات بر ارث استفاده می‌کنند و در انگلستان این زوج‌ها می‌توانند کودکان بی‌سرپرست را به فرزندی بپذیرند.( البته در سال‌های اخیر اعتراضاتی بر ضد دادن فرزند به زوج‌های همجنس‌باز به دلیل ظلم به فرزند خوانده و محروم کردن او از مادر یا پدر صورت گرفته است.)

لذا لازم است که شاخص توسعه انسانی ما به عنوان یک امت مسلمان و صاحب تمدن از چنین کشورهایی متفاوت باشد، چرا که در حوزه سلامت اخلاق ما بسیار پیشرفته‌تر از کشورهای صنعتی هستیم.

فمینیست‌ها شالوده بنای همجنس‌بازی را به اسم حمایت از حقوق زن و به کام نظام سرمایه‌داری مستحکم کردند 

-آیا در شکل دهی این جریان جنبش فمینیسم هم نقش داشته است؟

بله، در شکل‌دهی و شتابدهی این جریان جنبش‌های فمینیسم نیز بر رشد و اشاعه فرهنگ همجنس‌بازی کمک کردند‌. بررسی روند گسترش همجنس‌بازی زنان با وجود اقلیت بسیار ناچیز این دسته در طول تاریخ در گستره جهان حتی در داستان‌ها و اساطیر  و...  در بعد از انقلاب جنسی آمریکا می‌تواند در پیدا کردن علل رشد همجنس‌بازی به بیان عام آن بسیار کمک کننده باشد.

بماند منتشر نشود/// همجنسبازی گرایش یا انحراف ؟قسمت اول

برخی از نحله‌های فمینیسم درصدد بودند تا حذف غلبه مردان بر زنان و نیاز زنان به مردان حتی در رابطه جنسی بر استقلال جنسی آنها تأکید کنند و با به رسمیت شناساندن این استقلال راه را برای نقش‌آفرینی بیشتر آنان در فضای اجتماعی و فرهنگی اصرار ورزند و این‌ها زمینه‌ای را برای گسترش همجنس‌بازی از سوی فمینیست‌ها فراهم ساخت و تأکید آنها بر رهایی زنان از رو‌ابط دگرجنس‌خواهانه اتفاق افتاد اتفاقی که به ‌وضوح در مقابل طبیعت، وضعیت جسمی و فرزند آوری و بقای نسلی بود.

به‌ تدریج تحرکات فمینیست‌های لزبین به سوی ایجاد «سیاست‌های لزبینسیم» سوق یافت و سعی نمودند با اتخاذ سیاست‌هایی از حالت‌های زنانگی و مادی‌گرایی زنان اجتناب نمایند. موهای کوتاه، شلوارهای جین، پوتین، تی‌شرت‌های ساده باعث رواج مد ساده‌پوشی در لزبین‌ها به‌خصوص در نواحی شهری گردید؛ آن‌ها می‌خواستند تا بدین‌صورت تبعیضات طبقاتی بین زنان را نیز محو نمایند.

در اواسط دهه 70 میلادی لزبین‌فمینیسم به یکی از ارکان بازوهای مؤثر تبدیل گردید. سازمان‌هایی چون «زنان رادیکال نیویورک»  و «رد استاکینگز» (جوراب قرمز‌ها)  به وجود آمدند تا سیاست‌های مشخصی از فمینیسم رادیکال را در خصوص ازدواج و خانواده تبیین نمایند.

در این میان نویسندگان و چهره‌های جامعه‌شناسی چون شارلوت بانچ  و بتی فریدان، لزبینسیم را یکی از راه‌های اساسی آزادی زنان از قیود خانواده و پدرسالاری می‌دانستند. بانچ در مقاله خود تحت عنوان «لزبین‌ها در طغیان» چنین اظهار می‌دارد: «لزبینسیم تهدیدی جدی علیه مردسالاری است؛ این مسئله نه‌ فقط به خاطر داشتن روابط جنسی زنان با یک‌دیگر، بلکه به‌منظور جلوگیری از اتلاف انرژی‌ای است که زنان برای مردان مصرف می‌کنند.»

لزبین فمینیست‌ها حتی در سطوحی بالاتر کنار گذاشتن مردان از زندگی زنان را نوعی مبارزه با تبعیض‌ نژادی، سرمایه‌داری و امپریالیسم جهانی تلقی نمودند و حذف مردان از خانواده را اولین پایه نفی ظلم و ستم علیه زنان از سطوح خرد تا کلان اجتماعی می‌دانستند.

 در واقع نظام سلطه در طراحی‌ای پیچیده و عوام‌فریبانه به نوعی صحنه‌آرایی کرد که رفتار جنسی همجنس‌خواهانه تبدیل به رفتاری سیاسی بر ضد حاکمیت و قدرت شد و بسیاری از جنبش‌های ضد سیستم anti-system یا پادفرهنگ counter culture  به انجام یا تشویق این رفتارها و یا بی‌تفاوتی در برابر آنها پرداختند و به نوعی مخالفت خود با نظام حاکم بر آمریکا که علی‌الظاهر حامی خانواده بود را به نمایش گذارند. یعنی رفتار جنسی تبدیل به رفتار سیاسی ضد حاکمیت طرفدار خانواده شد که خود این مطلب بسیار مهمی است و توضیح فراوان دارد که بماند.

نظر شما