حال این پرسش به وجود میآید که چرا اخبار مربوط به خاندان سلطنتی انگلستان و یادآوری بزرگداشت این خاندان تا این حد مهم است؟
در 15 تا 20 سال اخیر فیلمها و سریالهای بسیاری در مورد خاندان سلطنتی بریتانیا، توسط تهیهکنندگان داخلی این کشور و تهیهکنندگان هالیوودی ساخته شده و این روند همچنان ادامه دارد و دلیلش هم در یک کلمه ادامه مشروعیت این خاندان است، مخصوصا که در حال حاضر جمعیت مهاجران در انگلستان بهشدت در حال بالا رفتن است و طبق آمار، جمعیت مسلمانان در این کشور، روزبهروز بیشتر میشود، خاندان سلطنتی اگر بخواهد بقای خود را حفظ کند باید نظر مردم را همچنان موافق با خود نگه دارد و برای این منظور، از هیچ اقدامی مضایقه نمیکند؛ چه انتخاب شهرداری مسلمان ولو مرتد برای پایتختش یعنی لندن گرفته تا پوشش اخبار خاندان سلطنتی در ابعاد وسیع در انگلستان و خارج از مرزهای این کشور.
ما در این گزارش سعی داریم چند سریال و فیلم را که برای پر رنگ کردن جایگاه سلطنت در انگلستان ساخته شدهاند، بررسی کنیم.
تاج
تاج ( The crown ) نام مجموعهای تلویزیونی است به نویسندگی پیتر مورگان محصول سال 2016 شبکه نتفلیکس.
داستان سریال تاج از آخرین روزهای حکومت پادشاه جرج ششم شروع میشود و نشان میدهد که چگونه الیزابت دوم به سمت ملکه شدن قدم برمیدارد و در این راه با چه مشکلاتی روبهرو میشود و سریال درواقع شامل روایت دوران حکمرانی او، از چگونگی به سلطنت رسیدن تا اتفاقاتی که در این دوران برای او افتاده، میشود.
فصل اول سریال بهطور کلی به معرفی شخصیت الیزابت و اولین قدمهایش برای حفظ بار سنگینی که بر دوشش قرار داده شده، میپردازد و زمانی را به تصویر میکشد که سرزمینهای تحت حکومت خاندان سلطنتی و به عبارت دیگر، مستعمرات انگلستان زیاد بودند و علاوهبر کشورهایی مثل کانادا، استرالیا، نیوزیلند و... هنوز کشورهایی مثل کنیا، بارابادوس، جامائیکا، تووالو و... اعلام استقلال نکرده و تحت نظارت انگلستان و ملکهاش بودند.
نگاه سریال از همان ابتدا معطوف بر قدرت و کارایی بالای ملکه الیزابت دوم است و برای تاکید روی این موضوع، از زبان چرچیل، نخستوزیر وقت آن زمان الیزابت دوم با ملکه الیزابت اول مقایسه میشود. دلیل مقایسه این است که ملکه الیزابت اول برای انگلیسیها نماد قدرت و دوران طولانی سلطنت محسوب میشود و بهعنوان ملکهای که توانست مستعمرات انگلستان را افزایش دهد، بسیار محبوب است البته وجه تشابهی که چرچیل بین این دو میداند علاوهبر همنام بودن، این بود که هر دو نفر قرار نبود جانشین و ملکه شوند ولی درنهایت برخی تصمیمات و بهنوعی سرنوشت، این تقدیر را برایشان رقم زد. در سریال تاج، بیننده از همان ابتدا شاهد این مطلب است که قوانین و دیدگاه انگلستان نسبت به کشورهای تحت استعمارش ثابت و تغییرناپذیر است، برای مثال الیزابت در سفری که اوایل سریال، به «نایروبی» پایتخت کشور کنیا به جای پدر بیمارش دارد، در سخنرانی خود در مقابل مردم این کشور، آنجا را قبل از سلطه انگلستان، خانه حیوانات وحشی و خالی از سکنه میداند و اعلام میکند حالا بعد از 50 سال به خاطر حضور انگلستان، این شهر به شهری پیشرفته و پرجنبوجوش تبدیل شده است!
این نگاه تحقیرآمیز در رفتار فلیپ، همسر الیزابت در مورد مردم کنیا در سریال، به وضوح دیده میشود اما چیزی که عجیب است برخورد بیتفاوت مردم این کشور در مقابل این تحقیرهاست که حاکی از دیدگاه فیلمساز نسبت به این مردم دارد و گویی فیلمساز میخواهد نشان دهد این مردم چیزی بیشتر از همان حیوانات وحشی که در حال حاضر اهلی شدهاند، ندارند و کاملا شایسته این برخورد هستند! این مطلب با توجه به اینکه کنیا بر خلاف بعضی کشورهای آفریقایی که هنوز هم مستعمره انگلستان هستند، درست 10 سال بعد از تاجگذاری الیزابت دوم در سال 1963 استقلال خود را از زیر سلطه انگلستان اعلام کرد، قابل توجه است. این دید خنثی از مردم کنیا، مقابل توهین انگلیسیها در این سریال، نشان از دیدگاه از بالا به پایین فیلمساز به مردمی دارد که خواهان استقلال و رهایی از چنگ استعمار انگلستان بودند.
سریال تاج روی بعضی موارد تاکید دارد که یکی از این موارد، تاکید بر الهی بودن سلطنت و قدرت و برتریتی است که خاندان سلطنتی آن را از جانب خداوند، حق مسلم خود میدانند؛ برای مثال وقتی الیزابت دوم از مادربزرگش در مورد نظر همسرش فلیپ که معتقد است در زمانه مدرن نباید پادشاهی و مذهب در کنار هم باشند و لزومی ندارد که تاجگذاری در کلیسا انجام شود، میپرسد، پاسخ قابل تاملی دریافت میکند. ملکه سابق به الیزابت میگوید: «سلطنت ماموریتی مقدس است از طرف خداوند برای آراستن زمین تا به مردم عادی، هدفی برای زندگی بدهد... سلطنت فرمان خداست به خاطر همین است که تو داخل کلیسا تاجگذاری میشوی نه در یک ساختمان دولتی، اسقف تاج را روی سرت میگذارد نه یک وزیر یا خادم دیگر... که معنی تمام اینها یعنی تو باید به خداوند جواب پس بدی نه مردم... ولی شوهرت چه چیزی در مورد این حرفها میداند؟ او نماینده یک سلطنت تازه به دوران رسیده بود که نهایتا 90 سال قدمت داشت...»
یکی از نکاتی که در سریال تاج از ابتدا تا انتهای فصل اول وجود دارد روابط الیزابت و همسرش فلیپ است که با توجه به تفاوت دیدگاههای این شاهزاده سابق دانمارکی-یونانی با همسر تاجدار و انگلیسیاش، کاملا طبیعی به نظر میرسد و مخاطب میتواند این کشمکشها را باور کند.
در تاج، همسر الیزابت بهعنوان عضو سابق خاندان سلطنتی که سرنگون شده از خشم مردم به خاطر تجملات مراسم تاجگذاری میترسد و فکر میکند در حالی که وضعیت معیشت مردم عادی در تنگنا قرار دارد، این همه تجمل میتواند خطرساز باشد ولی الیزابت در این سریال معتقد است که سلطنتش به خاطر سابقه هزار ساله، نیازی به حساب بردن از مردم عادی ندارد و جایگاهش محکمتر از اینهاست که با این بادها بلرزد و با اصرار تنها موافقت میکند که تلویزیون در این مراسم از نزدیک حضور داشته باشد و مردم هم اجازه داشته باشند بخشی از مراسم را نظارهگر باشند...
پیتر مورگان ۵۳ ساله خالق سریال تاج، یکی از مهمترین نمایشنامهنویسها و فیلمنامهنویسهای بریتانیاست که از سال ۱۹۸۸ فعالیت نویسندگی خود را آغاز کرده است. او قبلا هم با نوشتن فیلمنامه «ملکه» که درباره زندگی ملکه الیزابت دوم و رابطهاش با عروسش دایانا، به شهرت جهانی رسیده بود؛ علاوهبر جایزه اسکار برای نقش اول زن، کاندیدای جوایزی چون بفتا و گلدنگلاب در رشتههای مختلف شد و تعدادی از این جوایز را هم ازآن خود کرد.
پیتر مورگان بعد از موفقیت در فیلم ملکه، تعدادی فیلم موفق دیگر را هم نویسندگی کرد و درنهایت با سریال تاج دوباره توانست به خدمت ملکه انگلستان برگردد.
سریال تاج در آفریقای جنوبی، بریتانیا و بخشی از آن در بناهای تاریخی و قدیمی لندن فیلمبرداری شده است و به خاطر همین هم جزء سریالهای پر خرج شبکه نتفلیکس محسوب میشود؛ حدود ۱۲۰ میلیون دلار خرج ساخت این مجموعه شده ولی با این وجود تاج در سال 2016 توانست تا حدود زیادی نظر مثبت منتقدان غربی را به دست بیاورد و برای فصل دوم هم تمدید شود و با روندی که در پیش گرفته احتمال اینکه برای فصلهای بعدی تمدید شود، زیاد است.
ویکتوریا
سریال ویکتوریا نام مجموعه تلویزیونیای است که از سال 2016 تاکنون به نویسندگی و کارگردانی دیزی گودوین در حال پخش از شبکه ITV انگلستان است.
داستان سریال ویکتوریا در مورد سالهای آغازین سلطنت ملکه ویکتوریاست؛ ملکهای که در سن ۱۸ سالگی به سلطنت رسید. فصل اول همچنین به داستان دوستی ملکه ویکتوریا با لرد ملبورن، ازدواج او با شاهزاده آلبرت و سرانجام به دنیا آمدن اولین فرزند او میپردازد. در سری دوم این مجموعه نیز تلاش و مبارزه ویکتوریا برای مدیریت کشور و مستعمرات انگلستان، به تصویر کشیده میشود و ویکتوریا سعی میکند نقش خود را بهعنوان ملکهای قابل برای بریتانیا نشان دهد.
انتخاب بازیگران قابل قبولی چون جنا کولمن با آن چهره کودکانه و چشمان درشت و قدوقامت کوچکش در کنار تام هیوز که با گریم، کاملا شبیه نجیبزادگان دوران گذشته شده، باعث شد تا سریال ویکتوریا بتواند نظر مخاطب را به خود جلب کند و خیلی سریع در بین مخاطب عام محبوب شود.
در سریال ویکتوریا ملکه جوان، کاملا طبق قوانین و نقشی که برایش توسط سیاستمداران طراحی شده، پیش میرود و نقش مهمی در تصمیمگیریهای مهم مملکتی ندارد و همسرش شاهزاده آلبرت هم مانند او با چند درجه اختلاف دقیقا جایگاهی فرمالیته دارد که حتی برای یک مقرری ثابت هم باید بجنگد و به خاطر همین هم در طول داستان، آلبرت همیشه ناراحت و معترض است ، چراکه میداند مهمترین نقشش در زندگی ویکتوریا کمک به ازدیاد نسل خاندان سلطنتی بریتانیاست که البته با وجود 9 فرزند مشترک، این شاهزاده توانست در تحقق این امر کمک بسیاری کند.
فیلمنامه سریال ویکتوریا به هیچ وجه قابل توجه نیست و در کل میتوان گفت این سریال، هیچ حرف تازه یا نوآوریای در بیان داستان تاریخی آن، که قبلا فیلمش هم ساخته شده بود، ندارد و نتوانست نظر مثبت منتقدان را به خود جلب کند ولی با این حال شبکه ITV بنابر سیاستهای خود پخش این سریال را متوقف نکرد و این سریال برای فصل سوم هم تمدید شده است.
الیزابت و دوران طلایی
«الیزابت» و «الیزابت، دوران طلایی» نام دو فیلم است به کارگردانی شهیر کاپور، محصول سالهای 1998 و 2007 که زندگینامه ملکه الیزابت اول را به تصویر میکشند و در دو قسمت، به فاصله تقریبا 10 سال از یکدیگر ساخته شدهاند.
داستان این دو فیلم در مورد دو دوره از زندگی الیزابت اول است که در زمان پادشاهیاش انگلستان در اوج قدرت و تسلط بر جهان قرار گرفت و به همین خاطر هم از دوران حکومت الیزابت اول بهعنوان دوران طلایی در کتابهای تاریخ انگلستان یاد میشود.
این فیلم در قسمت اول خود دورانی را که الیزابت در بیخبری سپری میکرد و هنوز خبری از پادشاهی و ملکه شدن نبود، نشان میدهد و دومین فیلم هم زمانی به تصویر کشیده میشود که الیزابت از بیشتر مخالفانش عبور کرده و درنهایت موفق شده در مقام خود باقی بماند و حالا باید برای حفظ این مقام با مخالفان باقیمانده بجنگد و در این راه تلاش کند.
در فیلم الیزابت دوران طلایی هم، روی مقدس بودن سلطنت در انگلستان تاکید میشود و در صحنه ترور الیزابت که ناکام ماند، فیلمساز طوری این صحنه را به تصویر میکشد که گویی زنده ماندن الیزابت به خاطر حمایت مستقیم خداوند از دست خود روی کره زمین بوده است! در این صحنه صورت الیزابت درخشندگی و نورانیت خاصی پیدا میکند و هیچ آثاری از ترس و استیصال در وجودش پیدا نمیشود و در عوض کسی که میخواهد او را ترور کند وحشتزده است!
در فیلم، الیزابت بهعنوان ملکه پروتستان به تصویر کشیده میشود که در ظاهر کاتولیکها با او میانه خوبی ندارند و او که میخواهد برای قدرت بیشتر از سلطه کلیسای کاتولیک خلاص شود، در این راه انواع سیاستها را بهکار میگیرد و اطرافیانش هم سعی میکنند تصویر الیزابت را بهعنوان ملکه معصوم برای مردم عام تبلیغ کنند تا الیزابت اول برای مردم پروتستان، مانند حضرت مریم(س) که برای کاتولیکها ارزشمند بود، درآید.
در قسمتی از فیلم الیزابت دوران طلایی نیز بعد از ترور نافرجام طوری به تصویر کشیده میشود انگار که الیزابت دارای فر پادشاهی است و توسط خداوند و به صورت ویژه از او مراقبت میشود و از زبان وزیر به الیزابت گفته میشود که کاتولیکها مریم را دارند و ما تو را! فیلمساز در الیزابت دوران طلایی، سعی میکند وقایع را طوری به تصویر بکشد که گویی مردم در همان زمان زندگی میکنند و تاریخ هنوز نوشته نشده! این دید غیرمنطقی و منطبق نبودن فیلم با تاریخ، باعث شکاف بین شخصیت الیزابت واقعی با الیزابت داستانی شده است چراکه طبق گفته تاریخ، الیزابت اول هرچند هرگز ازدواج نکرد اما معشوقههایی داشته و فرضیه باکره بودن او صحت ندارد و از سوی دیگر الیزابت به هیچ وجه مانند شخصیتی که در فیلم از او میسازند آرام و خونسرد نبوده و سالها به خاطر ترس از توطئه درباریان و برکنار شدنش، از بیماری بیخوابی رنج میبرده.
قسمت اول فیلم الیزابت بازیگر آیندهداری چون کیت بلانشت را به دنیای هالیوود معرفی کرد. این بازیگر استرالیایی به خاطر بازی در قسمت اول این فیلم، نامزد بهترین بازیگر زن اسکار شد و هرچند موفق به برد این جایزه نشد اما توانست شروع موفقی برای آینده شغلیاش رقم بزند.
قسمت اول فیلم الیزابت برای سازندگان هم، یک موفقیت مالی محسوب میشد و نظرات مثبت منتقدان و مخاطبان را در پیداشت و توانست با بودجهای معادل 30 میلیون دلار تقریبا نزدیک سه برابر و 80 میلیون دلار در دنیا بفروشد. بر خلاف قسمت اول، قسمت دوم نتوانست موفقیت چندانی داشته باشد و نه در بین منتقدان و نه در فروش نتوانست موفقیت قسمت اول را تکرار کند و تنها عنوان قسمت دوم و دوران طلایی را بر دوش کشید.
تئودورها
تئودورها (The Tudors) نام سریالی در ژانر تاریخی، رمانتیک و درام محصول سال 2007 شبکه BBC است که تا چهار فصل ادامه پیدا کرد.
این مجموعه براساس برداشت آزادی از زندگی هنری هشتم، پادشاه بریتانیا در قرن شانزدهم میلادی ساخته شده است. در این سریال تمرکز بیشتر از بازگویی تاریخ آن دوران بر زندگی خصوصی و عاشقانه هنری هشتم است که بهعنوان پادشاهی هوسباز و زنکش شناخته میشد! (هنری هشتم دو تن از 6 همسرش را به جرم خیانت گردن زد)
اولین قسمت سریال تئودورها در اول آوریل سال 2007 میلادی به نمایش در آمد و توانست در سه سال پخش، رکورد بالاترین آمار بیننده را برای شبکه Showtime آمریکا به دست آورد.
مایکل هرست بهعنوان سازنده این سریال، نشان داده که به موضوعات تاریخی و مخصوصا تاریخ بریتانیا علاقه خاصی دارد و با تلفیق واقعیت و داستانپردازی میتواند مخاطبان را پای روایت خودش بکشاند.
از دیگر موفقیتهای این سریال برای بازیگرانش، معرفی این بازیگران انگلیسی در سطح بینالملل بود. بازیگران جوانی مثل جاناتان ریسمیرز (که در حال حاضر در پروژه دیگر مایکل هرست یعنی سریال پر مخاطب وایکینگها نقش اسقف هاموند را دارد)، هنری کویل (که مخاطب ایرانی او را با بازی در نقش سوپرمن جدید دنیای مارول میشناسد) و ناتالی دورمر (که برای بازی در سریال پر سر و صدای بازی تاج و تخت انتخاب شد) توانستند با بازی در این سریال موفقیت بسیاری را در مدتی کوتاه به دست آورند.
سریال تئودورها با تمرکز بر نشان دادن زندگی خاندان سلطنتی تئودورها و هنری هشتم که پدر الیزابت اول محسوب میشود، توانست بین مخاطبان محبوب شود و تا پایان فصل چهارم طرفدارانش را پای روایت نیمهواقعی و نیمهفانتزیاش بنشاند.
سریالهای فانتزی و کمدی سلطنتی
در بین سریالهای درام و تاریخی در مورد سلطنت انگلستان، شبکههای کماهمیتتر با داستانهایی فانتزی و تخیلی سعی در ادای سهم خود در پر رنگ کردن جایگاه خاندان سلطنتی انگلستان دارند. دو نمونه از این سریالها سلطنت (Reign) و شاهانه (The Royal) نام دارند.
داستان مجموعه «سلطنت» که با فانتزی و تخیل آمیخته شده از سال 1557 آغاز میشود و در مورد زندگی ماری، ملکه اسکاتلند است که نامزد فرانسیس، شاهزاده فرانسه شد. او با سه تن از دوستان خود راهی فرانسه میشود تا با کمک فرانسویها بر دختر عموی خود یعنی الیزابت اول پیروز شود...
داستان این سریال بیشتر از اینکه تاریخی باشد جنبه رمانتیک و نوجوانانه دارد و به همین خاطر، این سریال مورد استقبال نوجوانان قرار گرفت و این استقبال باعث شد تا شبکه CW ساخت سریال سلطنت را تا چهار فصل تمدید کند.
در سریال سلطنت، نه رفتار و برخوردها بویی از تاریخ دارد و نه حتی نوع لباس پوشیدنها. به خاطر همین موضوع هم میشود از این سریال بهعنوان حریم سلطان آمریکاییها یاد کرد! در این سریال با توجه به موج آزار جنسی و فراگیر شدن این مساله در آمریکا، در فصل سوم مخاطب نوجوان شاهد تعرض به شخصیت اصلی داستان یعنی ملکه ماری است که توسط یک ناشناس مورد آزار جنسی و حمله قرار میگیرد!
گویی این موج آزار جنسی که با تبلیغات فراوان بین مردم بهراه انداختند، قرار است در ذهن مخاطب حالا فرقی نمیکند در چه سنی باشد، این مطلب را جا بیندازد که همه زنان حتی ملکهها هم مورد آزار و تجاوز قرار گرفتهاند و این امری عادی است!
البته این سیاست هر چند دردناک است ولی کاملا قابل انتظار است، مخصوصا با توجه به بالا رفتن موج آزار و تعرض جنسی در کشورهای دنیا و بهخصوص کشورهای غربی و نیز ایجاد حس همذاتپنداری با مخاطب روز، افزودن چنین داستانی به سریالی که قرار است مخاطب آن نوجوانان و دختران باشند، کاملا طبیعی است.
دست بردن در تاریخ در این سریال به حدی است که از همان قسمت اول مخاطب میداند قرار نیست با یک سریال تاریخی روبهرو شود و در عوض قرار است تعداد زیادی از هنرپیشههای خوشچهره، روایتی جذاب از زندگی اشرافی در قصر و شکوه خاندان سلطنتی و... را به تصویر بکشند.
در سریال دیگری به نام «شاهانه» که خالق آن مارک اشکوان است، دنیای مدرن به تصویر کشیده میشود و در این دنیا به جای ملکه فعلی، انگلستان در دست خاندانی دیگر است که هیچ رفتار سلطنتی در آنها دیده نمیشود و در عوض این خانواده نهایت بیبندوباری و رفتارهای بیپروا را در اعضای خود جای داده است. در این سریال که بیشتر در ژانر فانتزی و کمدی ساخته شده است، تصویری سادهلوحانه از خانوادهای که بر انگلستان حکمرانی میکنند، ارائه میشود.
اشکوان بهعنوان فیلمسازی که پیش از این در پروژههای شبکه CW حضوری فعال داشت، اینبار با ساخت سریال شاهانه برای شبکه E! در همان قالبهای قبلی، سریالی فانتزی و نوجوانانه ساخته است که در حد درک نوجوانانی که اهل فکر کردن و تامل نیستند، باشد و ارزش سلطنت و لزوم وجود این پادشاهی را برای این سطح از مخاطبان بیان میکند.
البته باید این نکته را در نظر گرفت که تعداد فیلمها و سریالهایی که در مورد سلطنت و با محوریت آن ساخته میشود، به قدری زیاد است که در این گزارش نمیگنجد ولی به صورت مختصر میشود از این تعداد فیلم و سریال فهمید مساله باارزش نشان دادن سلطنت تا چه حد برای خاندانهای سلطنتی و بهویژه خاندان سلطنتی انگلستان مهم است و به خاطر همین هم فیلمسازان غربی سالانه تولیدات مختلف و با ژانرهای متفاوتی را در این راستا میسازند و برای مخاطب خود در سطحهای مختلف تهیه میکنند.
* نویسنده : فاطمه قاسمآبادی روزنامهنگار
نظر شما