شناسهٔ خبر: 28834973 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

نبرد با دشمن و دستگیری از نیازمندان؛ دو رکن اصلی زندگی یک شهید

گروه اجتماعی- مهدی سامعی، شهیدی است که علاوه بر حضور در جبهه و دفاع از خاک ایران، به فکر دستگیری از نیازمندان نیز بود.

صاحب‌خبر -

نبرد با دشمن و دستگیری از نیازمندان؛ دو رکن اصلی زندگی یک شهید

به گزارش ایکنا از خراسان‌جنوبی، مهدی سامعی، فرزند محمدرضا در روز 4 تیر ماه سال 1326 در روستای مهموئی از توابع شهرستان بیرجند به دنیا آمد.
پیش از تولد پدرش برای کار از روستا رفت و هرگز بازنگشت و او درکنار مادر و مادربزرگش بزرگ شد.
درسال 33 به دبستان مهموئی زادگاهش رفت و بعد از اتمام دوره ابتدایی به علت نبود مقطع تحصیلی بالاتر در روستا، ترک تحصیل کرد. پس از آن به دنبال کار و تلاش عازم گرگان شد و تا قبل از رفتن به سربازی درآنجا ماند.
به دلیل علاقه‌اش در سنین جوانی به استخدام ارتش درآمد و در مشهد خدمت می‌کرد. در این زمان فرصت را غنیمت شمرد و به ادامه تحصیلات خود پرداخت و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حوادث انقلاب و شروع حرکت‌های مردمی او را به هیجان درآورد و در راهپیمایی‌ها و سایر فعالیت فعالانه حضور می‌یافت. فعالیت‌های او در اول انقلاب در حدی بود که مورد سوء قصد یکی از همکارانش نیز قرار گرفت.
شهید مهدی سامعی به پیشنهاد عمه خود در 17 اسفندماه 47 با نوه عمه‌اش در مشهد ازدواج کرد. حاصل این زندگی مشترک، دو فرزند پسر و سه دختر است.
این شهید بزرگوار بسیار به فرزندان خود علاقه داشت و همواره به آن‌ها نصیحت می‌کرد که تمام کارهای خود را برای رضای خداوند انجام دهند و خود نیز این گونه بود.
قبل از اینکه فرزندانش به سن تکلیف برسند به آنان نماز خواندن را آموخت و در این کار آنان را تشویق می‌کرد.
این شهید در یکی از روزهای حکومت نظامی، در منزل شخصی‌اش، جلسه دعای ندبه و دوره قرآن برپا کرد.او در همه حال به دنبال امور خیریه بود؛ دوره قرآن تشکیل داد، برای برق،آب، جاده در روستا، ساختن مساجد و کمک به قشر فقرا تلاش می‌کرد.
نماز جماعت و نماز جمعه‌اش ترک نمی‌شد. در دعای ندبه، زیارت عاشورا و مراسم عزاداری ائمه اطهار(ع) حضور مستمر داشتند.
او یک افسر رشید برای اسلام و حضرت مهدی(عج) بود. نه تنها که یک افسر بلکه یک روحانی بود. او منضبط، عابد، زاهد و شجاع بود.
او مدام در جبهه‌ها مشغول بود در پشت جبهه نیز از امور خیر غافل نمی‌شد. هرگاه از جبهه باز می‌گشت، یک سخن همیشگی داشت که پس از برگشت و در هر ملاقات به همرش می‌گفت و آن جمله این بود: « این بار هم لیاقت شهادت نداشتم».
سرانجام این سردار رشید اسلام در 22 تیرماه 67 در جبهه فکه با اصابت گلوله دشمن به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر پاک شهید سامعی در حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
فرزند شهید در بخشی از خاطراتش می‌گوید: پس از شهادت پدرم عده‌ای از معلولین به خانه ما آمدند و سراغ پدر را گرفتند. همان زمان بود که فهمیدیم پدرم حقوق خود را صرف کمک به فقرا و امورخیریه کرده و عضو فعال صندوق انصارالحجه بوده است و معلولین هم تحت پوشش و کمک پدر بودند.
انتهای پیام

نظر شما