شناسهٔ خبر: 28817103 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

دلنوشته‌ای از دل کوچک کودکان زنجیره امید برای کیوان مزدا

باورکنید ما نبود شما را باور نمی‌کنیم

صاحب‌خبر -

سحر ترازی که به دلیل انحراف زیاد ستون فقرات در سال 94 توسط پروفسور مزدا جراحی شده بود، نامه‌ای را از طرف کودکان زنجیره امید در مراسم یاد بود دکتر مزدا خواند:
«آقای دکتر مزدا سلام، من مهلا مجیدی هستم از بوشهر، من زهره بامه‌ای هستم از سیستان، من ابوالفضل هستم از بندرعباس، من سریّا هستم، من خدیجه هستم و من علیرضا هستم. چه‌قدر این زنجیره بزرگ و این فهرست طولانی است، چقدر زیادند آنهایی که با کمک شما حالشان بهتر و خوب شده است. می‌توانند کمرخود را صاف کنند، می‌توانند راه بروند و شاید حتی بدوند. چه‌قدر زیادند مادرهایی که از خدا خواستند هرچه می‌خواهید به شما بدهد. چه‌قدر زیادند پدرهایی که شما امید را به زندگیشان دادید. چه‌قدر زیادند چشم‌هایی که بعد از جراحی‌های شما خیس اشک شوق شدند. چقدر صدقه که برای شما دادند و چه‌قدر دعای خیر که پشت سرتان است. چه‌قدر عمیق‌اند و از ته دل، خنده‌هایی که شما به ما هدیه دادید. باورکنید ما نبود شما را باور نمی‌کنیم. هنوز هم اسمتان را که می‌شنویم، ما، من مهلا ابوالفضل، سریا خدیجه و همه بچه‌های زنجیره، قلبمان تندتر می‌تپد. بچه‌هایی که دوست داشتید همیشه لبخند بزنند. این روزها دلشان گرفته است برای اینکه شما را نخواهند دید. برای اینکه برایشان از دنیایی بگویید که در آن جنگ نباشد، غذا باشد و زندگی بدون تبعیض باشد. برای اینکه به آنها امید بدهید و با آن لهجه بانمک با آنها شوخی کنید. این دنیا پر شده از جنگ، فقر و بیماری، اما هنوز هم جای خوبیست تا وقتی آدم‌هایی مثل شما را داشته باشد. ما اسم شما و صورت مهربانتان و آن خنده‌هایی که انگار روی صورتتان نقاشی شده و هیچ وقت پاک نمی‌شد را هرگز فراموش نمی‌کنیم. اقامت در بهشت خوش بگذرد آقای دکتر. روحشان شاد و یادشان گرامی.»

نظر شما