به گزارش
جهان نيوز به نقل از روزنامه ایران، بعد از انقلاب نیز در سال 1368 انتقال پایتخت در دستور کار قرار گرفت و این بار تغییر مرکز سیاسی-اداری کشور مورد نظر بود و به این ترتیب تغییر پایتخت ایران تقریباً در دولتهای مختلف به شکلی دنبال شده و تا کنون به نتیجه نرسیده است. دولت دوازدهم هم در اجرای قانون امکان سنجی و انتقال پایتخت، شورایی تحت عنوان «شورای ساماندهی پایتخت» به ریاست معاون اول رئیس جمهوری، تشکیل داده است.
محمدسعید ایزدی دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی در گزارشی به این شورا اعلام کرد که «موضوع ساماندهی و انتقال و یا مرکز سیاسی- اداری پایتخت بررسی شد و در نهایت بر اساس نظر اکثریت اعضای شرکت کننده، امکان انتقال پایتخت و حتی مرکز سیاسی- اداری در شرایط کنونی وجود ندارد.»
در سال 68 هدف از انتقال پایتخت سیاسی-اداری برای کمک به توزیع متعادل جمعیت و توسعه اقتصادی و حل مشکل دستگاههای دولتی از نظر جا و رفت و آمد بود اما در سالهای اخیر چند معضل اساسی مانند ترافیک، آلودگی هوا، کم آبی و رشد بیرویه جمعیت و مهاجرت حتی انتقال پایتخت را از نظر برخی مسئولان به یک ضرورت تبدیل کرده است. با وجود اعلام مخالفت دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی با انتقال پایتخت یا انتقال پایتخت اداری- سیاسی یکی از کارشناسان مرکز همکاریهای اجتماعی نهاد ریاست جمهوری تأکید کرده که رئیس جمهوری خواستار انتقال پایتختی از تهران است، زیرا به گفته او «طبق پیشبینی صورت گرفته بخش اعظم 20 میلیون نفر جمعیت اضافی ایران در 30 سال آینده، جذب تهران خواهند شد و مشکلات این شهر را دو چندان خواهند کرد.»
البته دبیر شورایعالی شهرسازی و معماری مطالعه در مورد انتقال پایتخت را خاتمه یافته ندانسته است. به گفته ایزدی «جمع بندیها در شورای ساماندهی مطرح میشود و در آن شورا تصمیمگیری نهایی میشود. اگر اصراری بر بررسی مجدد امکان سنجی باشد باز هم ما آمادگی داریم تا اطلاعات خود را به روز کرده و به شورا ارائه دهیم.»
** موافقان و مخالفان انتقال پایتخت چه میگویند؟
مخالفان انتقال پایتخت مهمترین دلیلی که برای مخالفت خود اظهار میکنند این است که تأمین بودجه انتقال پایتخت و حتی مرکزیت اداری و سیاسی از تهران وجود ندارد و در شرایط کنونی که بودجههای عمرانی به کمترین میزان رسیده هزینه کردن بودجهای عظیم برای انتقال پایتخت را غیرممکن میدانند. مخالفان در مقابل انتقال پایتخت موضوع ساماندهی را مطرح میکنند و میگویند معضلات تهران مانند ترافیک، آلودگی یا کم آبی.. با ساماندهی و اجرای برنامههایی قابل حل است و بهتراست از بودجه کلان انتقال پایتخت برای توسعه کل کشور در نظر گرفته شود تا جمعیت به تهران سرازیر نشود. به گفته مخالفان، انتقال پایتخت فقط پاک کردن صورت مسأله است و مشکلات تهران با انتقال حل نمیشود. مخالفان نگرانند که نواقص مدیریتی دستگاههای اجرایی، گزینههای جدید انتقال پایتخت را به مشکلات فعلی شهر تهران اضافه کند.
** تصمیم قطعی بگیریم
زهره داوودپور استادیار دانشگاه آزاد در حوزه شهرسازی و رئیس گروه مطالعاتی انتقال پایتخت در سال 1380 در گفتوگو با «ایران» میگوید: 30 سال است در مورد انتقال پایتخت صحبت میکنیم اما هنوز تصمیمی نگرفتهایم. داوودپور معتقد است در بحث انتقال پایتخت هنوز نمیدانیم که میخواهیم پایتخت را انتقال دهیم یا نه مرکز سیاسی اداری را میخواهیم منتقل کنیم؟ اگر هدف انتقال پایتخت است پس مشکلات تهران بعد از این انتقال چه میشود؟ پایتخت منتقل میشود و مشکلات تهران باقی میماند؟یا نه قرار است نقشهای تهران دوباره پالایش شود و برخی نقشها از تهران به جایی دیگر داده شود که این مکان دیگر ممکن است از تهران دور باشد یا نزدیک؟
به اعتقاد داوودپور انتقال نقش سیاسی-اداری به مفهوم حل مشکلات تهران نیست.انتقال پایتخت اداری-سیاسی اثری جزئی در حل مشکلات تهران دارد. چون نقش اقتصادی و بازار تهران بسیار مهم است و در حل مشکلات مقدمتر از نقش اداری-سیاسی است.مسأله دیگر در انتقال پایتخت این است اگر الآن تصمیم به انتقال داشته باشیم 10 سال دیگر انجام میشود. پس باید برنامهریزی کنیم که در این 10 سال چه کارهای باید انجام شود.
** انتقال پایتخت سیاسی-اداری راه حل مشکلات تهران
سهراب مشهودی کارشناس ارشد شهرسازی به عنوان موافق انتقال پایتخت دلیل موافقت خود را این گونه شرح میدهد که طرح جامع اول تهران در سال 1349پیشبینی کرده بود که ظرفیت نهایی جمعیت پذیری تهران 5 و نیم میلیون نفر است اما اکنون که جمعیت تهران چندین برابر ظرفیت آن است و تبعات آن را نیز میبینیم برای نجات تهران (که از طریق سبک کردن بخشی از بار آن ممکن میشود)، مرکزیت سیاسی و اداری کشور را باید هدف قرار داد.
او با اشاره به نظرات مخالفان انتقال پایتخت میگوید: یکی از دلایلی که مخالفان انتقال پایتخت به آن استناد میکنند شکست تجربه مشابه در دیگر کشورها است. برای اثبات شکست جابهجایی پایتختها در دنیا بررسی دقیق نشان داده که اگر جابهجایی صورت نمیگرفت وضعیت بهتر بود و با جابهجایی وضع بدتر شده است. در مقالات ارائه شده به برخی از نارساییها در پایتختهای جدید اشاره شده است و در تعداد اندکی به عدم حل کامل مسائل پایتخت قدیمی استناد گردیده است.
در حالی که این بررسیها وقتی میتوانست کامل باشد، که تحقیق میشد که اگر جابهجایی صورت نمیگرفت چه اتفاقی میافتاد. مثلاً یکی از علل اصلی جابهجایی پایتختها، جمعیت بیش از ظرفیت آنهاست (مثل تهران) و اگر جابهجایی پایتخت میتوانست این موضوع را حل کند، میشود گفت تا حدی موفق بوده است.مسألهای که تهران را با خشکسالی پیش رو با شدت بیشتری در آینده تهدید میکند.
به گفته مشهودی تحقیقات نشان میدهد که جابهجایی پایتخت در کاهش سرعت رشد جمعیت پایتختهای قدیمی موفق بوده است. مانند کاهش جمعیت استانبول، کراچی، ریودوژانیرو.. کاسته شدن بار تهران و یا لااقل عدم افزایش رشد سالانه آن، کمک میکند که بتوان بتدریج به مشکلات آن فائق آمد و لااقل در میان مدت آن را به شهری قابل سکونت بدل کرد.
همانطور که استانبول با کاهش رشدش از 14 درصد در سال 1985 به 2 درصد در سال 2000 (یعنی 15 سال) توانست از یکی از آلودهترین و پرترافیکترین شهرهای دنیا، به «پایتخت فرهنگی اروپا» بدل گردد.
او میافزاید: بسیاری از مخالفان هزینههای جابهجایی را سرسام آور دانسته و به همین علت جابهجایی را غیرممکن میدانند. اما هزینههایی که برای مشکلات تهران میپردازیم چندین برابر این هزینه است. با تغییر مرکزیت سیاسی- اداری از تهران حدود 30درصد از حجم آمد و شد شهری کاسته میشود و حدود 40 درصد از مسافرتهای کاری شهرستانیها به تهران و آمد و شد آنها در تهران کم میشود. در نتیجه حجم آمد و شد و در پیامد آن آلودگی هوای تهران که 70 درصد به آمدوشد مربوط است، تا حد قابل تحملی کاهش مییابد.
مشهودی در مقابل این حرف مخالفان که انتقال پایتخت مشکلات تهران را حل نمیکند، میگوید:باید یادآوری کرد که پیشنهاد انتقال مرکز سیاسی تهران، پیشنهاد انتقال تهران نیست. گرچه این تجربه که 39 بار در کشور اتفاق افتاد، تجربه مکرری در ایران است، ولی بههر حال قرار نیست با این انتقال، تهران و مسائل آن فراموش شود.
انتقال مرکز سیاسی از تهران و به تبع آن تعدادی از مشاغل مرتبط، تنها به تهران فرصت میدهد که از توسعه بیشتر ناشی از حضور آن عملکردها نجات یابد و در یک دوره چند دههای، به مسائل خود پاسخ گوید و در آینده به کلانشهری مطلوب تبدیل شود.
∎
محمدسعید ایزدی دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی در گزارشی به این شورا اعلام کرد که «موضوع ساماندهی و انتقال و یا مرکز سیاسی- اداری پایتخت بررسی شد و در نهایت بر اساس نظر اکثریت اعضای شرکت کننده، امکان انتقال پایتخت و حتی مرکز سیاسی- اداری در شرایط کنونی وجود ندارد.»
در سال 68 هدف از انتقال پایتخت سیاسی-اداری برای کمک به توزیع متعادل جمعیت و توسعه اقتصادی و حل مشکل دستگاههای دولتی از نظر جا و رفت و آمد بود اما در سالهای اخیر چند معضل اساسی مانند ترافیک، آلودگی هوا، کم آبی و رشد بیرویه جمعیت و مهاجرت حتی انتقال پایتخت را از نظر برخی مسئولان به یک ضرورت تبدیل کرده است. با وجود اعلام مخالفت دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی با انتقال پایتخت یا انتقال پایتخت اداری- سیاسی یکی از کارشناسان مرکز همکاریهای اجتماعی نهاد ریاست جمهوری تأکید کرده که رئیس جمهوری خواستار انتقال پایتختی از تهران است، زیرا به گفته او «طبق پیشبینی صورت گرفته بخش اعظم 20 میلیون نفر جمعیت اضافی ایران در 30 سال آینده، جذب تهران خواهند شد و مشکلات این شهر را دو چندان خواهند کرد.»
البته دبیر شورایعالی شهرسازی و معماری مطالعه در مورد انتقال پایتخت را خاتمه یافته ندانسته است. به گفته ایزدی «جمع بندیها در شورای ساماندهی مطرح میشود و در آن شورا تصمیمگیری نهایی میشود. اگر اصراری بر بررسی مجدد امکان سنجی باشد باز هم ما آمادگی داریم تا اطلاعات خود را به روز کرده و به شورا ارائه دهیم.»
** موافقان و مخالفان انتقال پایتخت چه میگویند؟
مخالفان انتقال پایتخت مهمترین دلیلی که برای مخالفت خود اظهار میکنند این است که تأمین بودجه انتقال پایتخت و حتی مرکزیت اداری و سیاسی از تهران وجود ندارد و در شرایط کنونی که بودجههای عمرانی به کمترین میزان رسیده هزینه کردن بودجهای عظیم برای انتقال پایتخت را غیرممکن میدانند. مخالفان در مقابل انتقال پایتخت موضوع ساماندهی را مطرح میکنند و میگویند معضلات تهران مانند ترافیک، آلودگی یا کم آبی.. با ساماندهی و اجرای برنامههایی قابل حل است و بهتراست از بودجه کلان انتقال پایتخت برای توسعه کل کشور در نظر گرفته شود تا جمعیت به تهران سرازیر نشود. به گفته مخالفان، انتقال پایتخت فقط پاک کردن صورت مسأله است و مشکلات تهران با انتقال حل نمیشود. مخالفان نگرانند که نواقص مدیریتی دستگاههای اجرایی، گزینههای جدید انتقال پایتخت را به مشکلات فعلی شهر تهران اضافه کند.
** تصمیم قطعی بگیریم
زهره داوودپور استادیار دانشگاه آزاد در حوزه شهرسازی و رئیس گروه مطالعاتی انتقال پایتخت در سال 1380 در گفتوگو با «ایران» میگوید: 30 سال است در مورد انتقال پایتخت صحبت میکنیم اما هنوز تصمیمی نگرفتهایم. داوودپور معتقد است در بحث انتقال پایتخت هنوز نمیدانیم که میخواهیم پایتخت را انتقال دهیم یا نه مرکز سیاسی اداری را میخواهیم منتقل کنیم؟ اگر هدف انتقال پایتخت است پس مشکلات تهران بعد از این انتقال چه میشود؟ پایتخت منتقل میشود و مشکلات تهران باقی میماند؟یا نه قرار است نقشهای تهران دوباره پالایش شود و برخی نقشها از تهران به جایی دیگر داده شود که این مکان دیگر ممکن است از تهران دور باشد یا نزدیک؟
به اعتقاد داوودپور انتقال نقش سیاسی-اداری به مفهوم حل مشکلات تهران نیست.انتقال پایتخت اداری-سیاسی اثری جزئی در حل مشکلات تهران دارد. چون نقش اقتصادی و بازار تهران بسیار مهم است و در حل مشکلات مقدمتر از نقش اداری-سیاسی است.مسأله دیگر در انتقال پایتخت این است اگر الآن تصمیم به انتقال داشته باشیم 10 سال دیگر انجام میشود. پس باید برنامهریزی کنیم که در این 10 سال چه کارهای باید انجام شود.
** انتقال پایتخت سیاسی-اداری راه حل مشکلات تهران
سهراب مشهودی کارشناس ارشد شهرسازی به عنوان موافق انتقال پایتخت دلیل موافقت خود را این گونه شرح میدهد که طرح جامع اول تهران در سال 1349پیشبینی کرده بود که ظرفیت نهایی جمعیت پذیری تهران 5 و نیم میلیون نفر است اما اکنون که جمعیت تهران چندین برابر ظرفیت آن است و تبعات آن را نیز میبینیم برای نجات تهران (که از طریق سبک کردن بخشی از بار آن ممکن میشود)، مرکزیت سیاسی و اداری کشور را باید هدف قرار داد.
او با اشاره به نظرات مخالفان انتقال پایتخت میگوید: یکی از دلایلی که مخالفان انتقال پایتخت به آن استناد میکنند شکست تجربه مشابه در دیگر کشورها است. برای اثبات شکست جابهجایی پایتختها در دنیا بررسی دقیق نشان داده که اگر جابهجایی صورت نمیگرفت وضعیت بهتر بود و با جابهجایی وضع بدتر شده است. در مقالات ارائه شده به برخی از نارساییها در پایتختهای جدید اشاره شده است و در تعداد اندکی به عدم حل کامل مسائل پایتخت قدیمی استناد گردیده است.
در حالی که این بررسیها وقتی میتوانست کامل باشد، که تحقیق میشد که اگر جابهجایی صورت نمیگرفت چه اتفاقی میافتاد. مثلاً یکی از علل اصلی جابهجایی پایتختها، جمعیت بیش از ظرفیت آنهاست (مثل تهران) و اگر جابهجایی پایتخت میتوانست این موضوع را حل کند، میشود گفت تا حدی موفق بوده است.مسألهای که تهران را با خشکسالی پیش رو با شدت بیشتری در آینده تهدید میکند.
به گفته مشهودی تحقیقات نشان میدهد که جابهجایی پایتخت در کاهش سرعت رشد جمعیت پایتختهای قدیمی موفق بوده است. مانند کاهش جمعیت استانبول، کراچی، ریودوژانیرو.. کاسته شدن بار تهران و یا لااقل عدم افزایش رشد سالانه آن، کمک میکند که بتوان بتدریج به مشکلات آن فائق آمد و لااقل در میان مدت آن را به شهری قابل سکونت بدل کرد.
همانطور که استانبول با کاهش رشدش از 14 درصد در سال 1985 به 2 درصد در سال 2000 (یعنی 15 سال) توانست از یکی از آلودهترین و پرترافیکترین شهرهای دنیا، به «پایتخت فرهنگی اروپا» بدل گردد.
او میافزاید: بسیاری از مخالفان هزینههای جابهجایی را سرسام آور دانسته و به همین علت جابهجایی را غیرممکن میدانند. اما هزینههایی که برای مشکلات تهران میپردازیم چندین برابر این هزینه است. با تغییر مرکزیت سیاسی- اداری از تهران حدود 30درصد از حجم آمد و شد شهری کاسته میشود و حدود 40 درصد از مسافرتهای کاری شهرستانیها به تهران و آمد و شد آنها در تهران کم میشود. در نتیجه حجم آمد و شد و در پیامد آن آلودگی هوای تهران که 70 درصد به آمدوشد مربوط است، تا حد قابل تحملی کاهش مییابد.
مشهودی در مقابل این حرف مخالفان که انتقال پایتخت مشکلات تهران را حل نمیکند، میگوید:باید یادآوری کرد که پیشنهاد انتقال مرکز سیاسی تهران، پیشنهاد انتقال تهران نیست. گرچه این تجربه که 39 بار در کشور اتفاق افتاد، تجربه مکرری در ایران است، ولی بههر حال قرار نیست با این انتقال، تهران و مسائل آن فراموش شود.
انتقال مرکز سیاسی از تهران و به تبع آن تعدادی از مشاغل مرتبط، تنها به تهران فرصت میدهد که از توسعه بیشتر ناشی از حضور آن عملکردها نجات یابد و در یک دوره چند دههای، به مسائل خود پاسخ گوید و در آینده به کلانشهری مطلوب تبدیل شود.
نظر شما