به گزارش ایلنا به نقل از رأی الیوم، معامله بستن پرونده ترور «جمال خاشقجی» روزنامه‌نگار منتقد سعودی کامل شده و تکرار سناریوی لاکربی در دستور کار قرار گرفته است. «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری آمریکا نیز با به کارگیری اصطلاح «عناصر خودسر» از سران سعودی رفع اتهام کرده است. اما مهم ترین پرسشی که مطرح می‌شود، بهای همکاری ترامپ با عربستان سعودی است.

هنگامی که رئیس‌جمهوری آمریکا اعلام می‌کند که «عناصر خودسر» پشت صحنه قتل روزنامه‌نگار سعودی در کنسولگری استانبول حضور داشته و «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه سعودی هیچ اطلاعی از این ماجرا نداشته،‌ بدان مفهوم است که جست‌وجو برای مهره قربانی و برچسب‌زنی به او آغاز و معامله سه‌جانبه آمریکا، ‌ترکیه و عربستان سعودی برای بستن این پرونده شاید برای همیشه منعقد شده است. 

دستور پادشاه سعودی مبنی بر انجام تحقیقات داخلی در مورد جنایت قتل خاشقجی، خود به مفهوم اعتراف به دخالت عناصر سعودی در این جنایت و عقب‌نشینی از تمام مواضع دو هفته گذشته آنهاست که منکر هر نوع نقش سعودی در آن بوده و بر خروج خاشقجی از کنسولگری طی ۱۰ دقیقه پس از ورود تأکید و از ناپدید شدن او  تظاهر به نگرانی می‌کردند. 

به نظر می‌رسد نکته اصلی که موجب تغییر موضع سعودی و عقب‌نشینی از آن شد، همان نقل قول خبرگزاری رویترز از یک منبع امنیتی ترکیه است که گفت: «مقام‌های امنیتی ترکیه نوار صوتی در اختیار دارند که بر قتل خاشقجی داخل ساختمان کنسولگری تأکید می‌کند. احتمالا یک نسخه از این فایل صوتی همزمان به عربستان و آمریکا ارسال شود». 

ملک سلمان به ترامپ راست گفته که او هیچ اطلاعی از این موضوع نداشته است، چرا که پادشاه فعلی در واقع همان ولیعهدش «محمد بن سلمان» است و تمام اتهام‌های موجود به او اشاره دارد. چه کسی غیر از فرد شماره یک مملکت، جرأت ارتکاب چنین جنایتی آن هم داخل کنسولگری سعودی و ترور روزنامه‌نگار معروف را داشته و می‌توانسته هواپیماهای ویژه و ۱۵ فرد امنیتی را به استانبول اعزام کند؟ بدون شک کسی که مرتکب جنایت جنگی در یمن می‌شود، درترور یک روزنامه‌نگار خودی نیز تردید نمی‌کند. 

دخالت ملک سلمان یا بهتر بگوییم دخالت به اسم او آن هم درست زمانی که عربستان در بحران سختی گرفتار شده، عادت همیشگی است. هنگامی که عربستان سعودی به انجام معامله قرن و یهودی سازی قدس اشغالی به عنوان رکن اصلی این معامله، متهم شد، پادشاه سعودی دخالت کرده و با صدور بیانیه‌ای، تأکید کرد که کشورش با توسل به ابتکار عربی، به تشکیل دولت فلسطینی مستقل به پایتختی قدس مبادرت کرده و عربستان فقط هر آنچه را که مردم فلسطین قبول کنند، می‌پذیرد. حال همان سناریو عینا تکرار می‌شود.

 پرسش‌هایی که در اینجا مطرح می‌شود، ‌اینکه: مهره قربانی برای رفع اتهام از شاه سعودی و ولیعهدش کیست؟ قیمت معامله عربستان با ترکیه و آمریکا در قبال در هم پیچیدن همیشه طومار این جنایت چه میزان است؟

برای درک پاسخ این پرسش‌ها باید به داستان لاکربی و معامله انجام شده برای نجات «معمر قذافی» رهبر سابق حکومت لیبی و رفع اتهام از او برگردیم. طنز ماجرا اینجاست که عربستان و «بندر بن سلطان» سفیر وقت این کشور در آمریکا  صحنه‌پرداز اصلی این داستان بوده‌اند. 

من با متهم اصلی و یا بهتر بگویم، مهره قربانی این معامله یعنی «عبدالباسط المقراحی» شخصا دیدار کردم. او یک  فرد امنیتی لیبی بود که به اتهام منفجر کردن هواپیمای پرواز ۱۰۳ پان‌آمریکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند به زندان محکوم شده بود. 

مقرحی که در زندان «گلاسکو» با او ملاقات کردم تأکید کرد که هیچ نقشی در این جنایت نداشته و مبتلا به بیماری سرطان پروستات است. 

مقراحی گفت که آن قدر شجاع است که اگر مرتکب این جنایت شده بود، به آن اعتراف کند، او گفت که بیمار است و چیزی برای از دست دادن ندارد. این زندانی تأکید کرد که او یک مهره قربانی است تا دیگران را نجات دهد. «عبدالرحمن شلقم» وزیر سابق امور خارجه لیبی نیز بعدها هر گونه نقش لیبی در این ماجرا رد و تأکید کرد که نزدیک به سه میلیارد دلار غرامت برای رفع تحریم لیبی به آمریکا پرداخت کرده‌اند.

برای سومین بار می‌گویم این معامله‌ها بر تمام اصول و مبانی حقوق بشر اولویت دارند به ویژه برای ترامپ که فقط پول را می‌شناسد و غیر از باج‌خواهی از عربستان و کشورهای خلیج (فارس) و غارت اموالشان هیچ گزینه دیگری نمی‌شناسد. 

ما نمی‌دانیم ترامپ چه مبلغی را در ازای ایفای نقش برای خروج دولت سعودی از این بحران با کمترین ضرر ممکن دریافت کرده است اما پیش‌بینی ما این است که این مبلغ فراتر از صدها میلیارد است و «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا فاکتور این مبلغ را در دست دارد. 

خداوند خاشقجی را زنده یا مرده بیامرزد. ما معتقدیم که سر تیتر روزنامه‌های آینده کشف حقیقت و نحوه قتل خاشقجی در کنسولگری است.