شناسهٔ خبر: 28765364 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

گا‌ه‌شمار دفاع مقدس/

شهید آیت‌الله اصفهانی؛ مردی از جنس ایثار

گروه جهاد و حماسه ــ آیت‌الله عطاءالله اشرفی‌اصفهانی؛ امام جمعه وقت کرمانشاه، در روز ۲۳ مهر ۱۳۶۱ توسط عوامل سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در محراب نماز مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید.

صاحب‌خبر -

آیت‌الله اشرفی اصفهانیبه گزارش ایکنا، عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ هجری شمسی در شهرستان خمینی‌شهر استان اصفهان در خانواده‌ای روحانی متولد شد. تحصیلات ابتدایی مقدماتی را در خمینی‌شهر گذراند و در ۱۲ سالگی جهت ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و طی حدود ده سال از کلاس درس چهره‌هایی چون آیت‌الله سیدمهدی درچه‌ای، آیت‌الله سیدمحمد نجف‌آبادی، مرحوم فشارکی و مرحوم مدرس استفاده کرد.

مشقات تحصیل

شهید اشرفی، در مورد این سختی‏‌ها و مشقت‏‌های دوران تحصیل می‌گفت: «دوشنبه خوراکم تمام می‌شد، سه‌شنبه دو ریال پولم را خرج می‌کردم، چهارشنبه را که آخرین روز تحصیل بود بدون پول و غذا می‌گذراندم.

من به نحوی درس خوانده‌ام که در این زمان احدی حاضر نیست حتی یک صدم آن را هم تحمل کند. از ابتدای شروع به تحصیل تا پایان تحصیلات سطح فقه و اصول، من حتی یک کتاب ملکی از خودم نداشتم. تمام کتاب‌هایی که در اختیارم بود، وقفی بود.

زمانی در حجره‌ای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریه اصفهان زندگی می‌کردیم. بسیاری از روزها چیزی در خانه نداشتیم. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالت‌های مدرسه استفاده می‌کردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دورافتاده اصفهان می‌رفتم و از صبح تا عصر در آن مسجد درس‌های یک هفته را دوره می‌کردم. در مدت دوازده ساعتی که یکسره آن جا مطالعه می‌کردم، غذای من فقط مقداری دانه ذرت برشته بود. چیز دیگری نداشتم.» مدت بیست سال متوالی از عمر خود را بطور مجرد در همین حجره گذراند. در تمام طول مدت بیست و سه ساله اقامت در قم تنها سه یا چهار ماه با خانواده بود و بقیه این سنوات را تنها و مجرد به سرآوردم. علت تنهایی او در این مدت طولانی، تنگدستی و فشار زندگی بود که حتی توانایی اجاره کردن یک اتاق را نداشت، زیرا ورود او به قم در زمان حیات مرحوم آیت‌الله حائری مؤسس حوزه علمیه قم بود و او به طلاب جدیدالورود شهریه نمی‌دادند، یعنی اوضاع طوری نبود که بتوانند شهریه‌ای پرداخت کنند.

اجازه اجتهاد از آیت الله خوانساری

شهید اشرفی اصفهانی در تمامی 35 سال تحصیل، در محضر مراجع بزرگ تقلید همانند آیت الله حائری یزدی و آیت‌الله بروجردی و علمایی چون آیت‌الله سیدمحمد حجت، آیت‌الله سیدمحمد تقی خوانساری و سیدصدرالدین صدر، به کسب علوم اسلامی پرداخت و در سن 40 سالگی به اجتهاد نائل آمد. شهید اجازه اجتهاد خود را از مرحوم آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری در سال 1362 قمری (1322 شمسی) دریافت کرد.

دعوت به تقلید از امام (س) در غرب کشور

آیت‌اللّه اشرفی اصفهانی، پس از رحلت آیت‌اللّه بروجردی در سال 1340 شمسی، اهالی غرب کشور را به تقلید از امام خمینی(ره) تشویق کرد. وی از آن ایام چنین یاد می‌کرد: «این‌جانب بر حسب تشخیص خود و تفحصی هم که از شخصیت‌های بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم نمودم، حضرت امام خمینی (ره) را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی کردم و عامه مردم را در امر تقلید به سوی ایشان سوق دادم که این موضوع، با مخالفت و کارشکنی بعضی‌ها رو به رو شد و همچنین تهدید ساواک به تبعید بنده را در پی داشت.»

 

رد نشود///

عشق به زیارت عاشورا

از اعمال بسیار مهم شهید محراب خواندن زیارت عاشورای امام حسین(ع) بود که هیچ گاه تعطیل نکرد و بطوری که  قبل از سنین بیست سالگی نیز زیارت عاشورا می خواند و تا روز شهادت یک روز هم تعطیل نکرد؛ زائد بر شصت سال. دیگر زیارت جامعه کبیره بود که از حفظ بود و در اعتاب مقدسه و زیارت مشهد مقدس همیشه این زیارت همچنین زیارت امین الله را می خواند. دعای کمیل را نیز از حفظ می خواند و چندین سال در ایامی که اصفهان بود،‌ همچنین تا چندین سال قبل در باختران در مسجد مرحوم آیت‌الله بروجردی می‌خواند و در زمان حیات، دعای کمیل او تعطیل نشد و بقدری با معنویت و با حال می‌خواند که مرحوم آیت‌‌الله بروجردی با توجه به آن و مدت سه سال نگذاشت او از باختران خارج شود.

تألیفات

آثار علمی و کتب آیت‌الله اشرفی اصفهانی عبارتند از: البیان، در موضوع علوم قرآن، به زبان فارسی، تفسیر قرآن، خلاصه‌ای از تفاسیر شیعه و سنی، مجمع الشتات، در اصول دین و عقاید و کلام، به زبان عربی در چهار جلد، مجموعه‌ای پیرامون حروف مقطعه قرآن، به زبان فارسی، کتابی در موضوع غیبت حضرت امام زمان (عج).

امامت جمعه کرمانشاه و ماجرای محافظ‌ها

در اوایل پیروزی انقلاب، علمای کرمانشاه با نوشتن طوماری، از رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره)، خواستند که آیت‌الله اشرفی را به امامت جمعه آن شهر تعیین کنند. امام خمینی (ره) نیز در 14 مهر 1358، طی حکمی آیت‌الله عطاء‌الله اشرفی اصفهانی را به سمت امام جمعه کرمانشاه منصوب کردند. در حکم امام خم‌نی (ره) خطاب به آیت‌الله اشرفی اصفهانی اینطور آمده بود: «طوماری به امضای آقایان محترم علمای اعلام کرمانشاه واصل گردید که درخواست نموده بودند جنابعالی فریضه نماز جمعه را در آن شهر اقامه فرمایید؛ و با توجه به وضع زمان و احتیاج مسلمانان به این‌گونه اجتماعات مذهبی، مناسب است دعوت آقایان محترم را بپذیرید.».  از آغاز اقامه نماز جمعه تا مدت دو سال شهید محراب همیشه با تاکسی و بدون محافظ به محل نماز جمعه می رفتند و گاه باید دقایقی منتظر وسیله نقلیه می‌شدند. بعد تا چندی یکی از همسایگان منزل او را می‌برد. سپس پیکان کهنه‌ای توسط استانداری باختران در اختیارش قرار داده شد که اکثر اوقات خراب بود و بالاخره با توجه به مسائل امنیتی و تهدید شدن شخصیت‌ها یک پیکان جدید و دو پاسدار در اختیار او قرار گرفت. پس از جریان هفتم تیرماه و شهادت هفتاد و دو تن و ترور اولین شهید محراب آیت‌الله مدنی و تجربه‌ای که مسئولان از این ترور به دست آوردند یک وسیله نقلیه نیز از شهربانی باختران در اختیار او گذاشته شد و پس از شهادت دومین شهید محراب دو تن دیگر از پاسداران به محافظین او اضافه گشت و بالاخره بعد از ترور سومین شهید محراب حضرت آیت‌الله صدوقی و توجه و عنایت و سفارش شخص امام مبنی بر امنیت و حفاظت از او در این اواخر حدود سه ماه بود که یک اتومبیل زرهی به او اختصاص یافت که شهید محراب از سوار شدن در این اتومبیل اکراه داشت، اما  برادران پاسدار به اجبار او را در آن اتومبیل سوار می‌کردند.

شهید محراب از این مسائل رنج می برد و همیشه آرزو می‌کرد ای کاش مانند گذشته با تاکسی به نماز جمعه می‌رفت. از این که چند نفر به عنوان محافظ گرد او بود، ناراحت می‌شد و اکثر مواقع با محافظان مشاجره می‌کرد و اظهار می‌کرد(چرا مردم را اذیت می‌کنید و چرا از آنها مزاحمت می‌کنید. بگذارید با من ملاقات کنند) و آنها هم چون وظیفه داشتند ناچار از مراجعین ناشناخته جلوگیری می‌کردند.

 

رد نشود///

پیررزمنده جبهه‌ها

شهید محراب، دائماً با حضور در جبهه‌ها به دیدار رزمندگان می‌شتافت و مقید بود که برای آنان سخنرانی کند؛ و با یکایک رزمندگان مصافحه می‌کرد و با آنان به گفتگو می‌نشست و می‌گفت: «وقتی به جبهه می‌روم تا مدتی روحیه‌ام قوی می‌شود.». علی‌رغم کهولت سن مسافت‌های طولانی و راه‌های صعب‌العبور را به عشق دیدار دلاور مردان جبهه توحید، با وسایل نقلیه نظامی در شرایط دشوار می‌پیمود. بارها در جبهه‌های ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر، سومار حضور یافت و با سخنرانی‌های دلنشین، به سپاهان اسلام روحیه‌ بخشید. پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و با خواندن دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر،‌ سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند به جای آورد. هنگام آغاز عملیات فتح المبین در دوم فروردین 1361، در قرارگاه حضور یافت و پیشنهاد کرد عملیات به نام حضرت زهرا(س) نام‌گذاری شود. در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت او به جای آوردند. بعدازظهر همان روز علی‌رغم مخالفت فرماندهان، وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شد و پس از ورود به شهر، در مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافت. او در آن جمع گفت: «امروز یکی از روزهای مهم اسلامی و یوم‌الله است و از جمله آرزوهای من فتح خرمشهر بود که بحمدالله من زنده ماندم و این روز را دیدم.»

شهادت در محراب

آیت‌الله اشرفی اصفهانی سرانجام در ساعت ۱۲:۱۵ ظهر ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ پس از ۸۰ سال زندگی پر فراز و نشیب که بخش عمده‌ای از آن به تحصیل و تدریس در حوزه و مبارزات انقلابی گذشت، در حالی که مهیای اقامه نماز بود توسط فردی بنام محمدحسین خداکرمی با نارنجک مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید. بعدها نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با برعهده گرفتن این عملیات تروریستی، خداکرمی را به عنوان یکی از عوامل خود معرفی کرد.

انتهای پیام

نظر شما