شناسهٔ خبر: 28754983 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

نفت؛ از اُکتبر سیاه آمریکا تا نوامبر خاکستری ایران -3

زنگنه و ابزار تحریمی که می‌توانست سلاح ایران باشد

تهران – ایرناپلاس- چرا نفت، به‌جای آن­که نقطه قوت ایران در روابط خارجی باشد، به نقطه‌ضعف بدل شده است و چگونه می­‌توان نفت را به سلاحی در دستان خودمان تبدیل کنیم؟ پاسخ به این سؤال­‌ها البته نیازمند مطالعات کارشناسی گسترده است اما شاید پاسخ کوتاه آن را بیژن نامدار زنگنه داده باشد.

صاحب‌خبر -

**تحریم 1973؛ خطرناک­ترین دوران

الکساندر دومارانش، رئیس اسبق آژانس اطلاعات فرانسه در کتاب خود تحت عنوان «جنگ جهانی چهارم»، خطرناک­‌ترین دوران غرب را طی قرن 20، نه جنگ سرد، که تحریم نفتی اکتبر 1973 می‌­داند. در دوره­ تحریم­ نفتی علیه غرب و فوران قیمت­‌ها، ریچارد نیکسون برای پایان دادن به تحریم، تلاش‌­های مختلفی را به‌منظور تغییر تعادل مالی جهانی به نفع کشورهای مصرف­‌کننده نفت آغاز کرد. ایالات ‌متحده برای حل مسأله­ تحریم‌­ها مجبور بود به چالش‌های سیاست خارجی خود که ناشی از وابستگی بلندمدت به نفت خارجی بود، بپردازد.

**تغییرات از راه می‌­رسد

بحران انرژی 1973 منجر به توجه بیشتر به انرژی­‌های تجدیدپذیر به‌ویژه سوخت چوب، انرژی خورشیدی و نیروی باد شد. هم­چنین بهره‌برداری از منابع نفتی آمریکای شمالی و افزایش وابستگی غرب به زغال‌‌سنگ و انرژی هسته‌ای از دیگر پیامدهایی بود که در حوزه انرژی به‌وجود آمد. با این حال، حرکت آغازین به‌سوی اتومبیل‌های کم­‌مصرف پس از کاهش قیمت­ در سال­‌های بعد متوقف شد. در ژاپن به سبب بحران عرضه نفت، تغییری گسترده در صنعت پدید آمد. به‌نحوی که صنایع وابسته به نفت با سرمایه‌گذاری‌های عظیم، به صنایع الکترونیک تغییر فاز دادند. حتی شوروی نیز از پیامدهای شوک نفتی بی‌­نصیب نماند. افزایش قیمت نفت تأثیری فوری بر اقتصاد این کشور داشت. اقتصاد شوروی چندین سال در رکود به سر می‌­برد که افزایش قیمت‌­ها منجر به بهبود نسبی رشد اقتصادی آن شد. در آمریکا، دولت نیکسون یک استراتژی جدید انرژی را برای تقویت تولید داخلی جهت کاهش آسیب‌‌پذیری آمریکا از واردات نفت و کاهش فشار کمبود سوخت اعلام کرد.

**جنگ سرد و چالش جهان سوم

سیاست‌های جنگ سرد آمریکا بر چین و اتحاد جماهیر شوروی متمرکز شده بود. شوک 1973 نشان داد که چالش با جهان سوم اکنون کاملاً مؤلفه‌­ای مهم در روابط بین‌­الملل است. در نسبت با جنگ سرد، اهمیت شوک 1973 در وابستگی غرب به نفت خاورمیانه و نزدیکی جغرافیایی کشورهای تحریم‌­کننده به اتحاد جماهیر و هم‌پیمانان آن بود. بیم آن می‌رفت که اگر نفت تحت کنترل شوروی درآید، مسکو در موقعیتی قرار خواهد گرفت که شرایط اقتصادی مورد نظرش را به اروپا و ژاپن دیکته کند و تعادل جهانی قدرت را به‌میزان قابل‌توجهی تغییر دهد. از سوی دیگر، این چالش حتی در آمریکای ‌لاتین نیز مشهود بود. جایی که آمریکا مجبور شد به دولت­‌های متحد خود با دو برابر قیمت سلاح بفروشد. همین امر منجر به چهار برابر شدن قیمت نفت آمریکای لاتین شد. علاوه بر این­ها، اروپای غربی و ژاپن به تغییر سیاست خارجی خود روی آوردند. سیاست آن­ها تا پیش از شوک 1973 جانب­داری از اسرائیل بود که با تغییر این سیاست، جانب­داری از اعراب جایگزین آن شد. برای فهم این تغییر کافی است به میزان واردات نفت خام از خاورمیانه توسط ژاپن و اروپای غربی در مقایسه با آمریکا نگاه بیندازیم. پس از شوک 1973، آمریکا واردات نفت از خاورمیانه را به 12% کاهش داد در حالی‌که ژاپن با افزایش آن به 90% و اروپای غربی به 80% مسیر متفاوتی در پیش گرفتند.

**خاورمیانه؛ از طرح‌­ریزی حمله تا امضای پیمان

در اسناد دولت بریتانیا که در ژانویه 2004 منتشر شد، آمده است که در طول دوران بحران، ایالات ‌متحده به‌دنبال حمله به عربستان‌ سعودی و کویت بوده است. طرحی که به‌منظور تصرف میادین نفتی در آن کشورها پی­‌ریزی شده بود. طرح­‌های دیگری نیز همچون جایگزین کردن حاکمان عرب با رهبران سرسپرده وجود داشتند که به‌سبب نگرانی­‌های مقامات آمریکایی از پیامدهای مردمی آن کنار گذاشته شدند. با کنار رفتن چنین طرح­‌هایی، نیکسون به گزینه­ دیپلماسی متمایل شد. وزیر امور خارجه وقت آمریکا یعنی هنری کیسینجر، به عربستان ‌سعودی رفت و پیشنهادی امنیتی در پیشگاه حاکمان عربستان گذاشت. هدف آمریکا از پیشنهاد مذکور آن بود که اطمینان حاصل کند تحریمی مانند این هرگز علیه آمریکا وضع نخواهد شد. محورهای اصلی پیمان آمریکا و عربستان شامل موارد زیر می­‌شود:

عربستان متعهد می­‌شود:

1- جهت مصرف عمومی و ملاحظات امنیت ملی به آمریکا نفت کافی عرضه کند. بنابراین افزایش یا کاهش تولید نفت به نفع ایالات ‌متحده آمریکا صورت خواهد پذیرفت.

2- فروش نفت را صرفاً با دلار و سرمایه‌گذاری مجدد دلارها در اوراق خزانه آمریکا صورت دهد.

در مقابل آمریکا متعهد می­‌شود:

1- حمایت از پادشاهی سعودی عربستان در برابر کشورهای رقیب عربی.

2- حفاظت از میادین نفتی عربستان.

3- حفاظت از عربستان در برابر تهاجم اسرائیل.

با وجود فراوانی نفت عربستان، یکی از مهم­ترین دلایلی که آن­ها با این پیشنهاد موافقت کردند، فقدان ارتشی بود که بتواند از آن­ها در مقابل دشمنان اطراف خود محافظت کند. در آن زمان این دشمنان شامل ایران، عراق و اسرائیل می‌شد.

**نفت؛ سلاحی علیه تولیدکننده

با بهبود روابط میان آمریکا و عربستان و نیز پیدایش چشم­‌انداز مذاکره میان اعراب و اسرائیل، تحریم نفتی اعراب در مارس 1974 خاتمه یافت. شوک دوم نفتی، با وقوع انقلاب ایران به وقوع پیوست. شوک دوم نفتی البته محصول نگرانی­‌ها از آینده تحولات خاورمیانه بود تا سیاست تحریم نفتی. با این حال، غرب دیگر متوجه اهمیت بی‌­بدیل نفت در روابط بین­‌الملل شده بود. در دهه 90 میلادی، آمریکا تحریم نفت در برابر غذا را علیه صدام حسین اعمال کرد. در سال­‌های اخیر اعمال تحریم­‌های نفتی علیه ایران، دومین استفاده از گزینه نفت به‌عنوان عامل فشار علیه کشور تولیدکننده است. تحریم­‌های نفتی علیه عراق به مرگ 500 هزار کودک عراقی در دهه 90 میلادی منجر شد. آثار تحریم­‌های نفتی در ایران در سال­های 90 تا 93 اگرچه مشابه عراق نبود با این حال ضربه جبران‌ناپذیری به اقتصاد ایران تحمیل کرد.

**نفت و وضعیت کنونی ما

تلاطم این روز­های بازار ارز ناشی از مؤلفه­‌های مختلفی است که از جمله آن­ها، نگرانی­ عمومی از تأمین ارز خارجی به‌واسطه تحریم­ نفتی است. بنابراین امروز اقتصاد ایران از جانب نفت دچار آسیپ‌پذیری شده است، در حالی‌که می‌توانست به‌مثابه مؤلفه­ قدرت در روابط خارجی کشور نقش ایفا کند. سؤال اساسی که پاسخ به آن برای ما حیاتی است آن است که چرا نفت، به‌جای آن­که نقطه قوت کشوری همچون ایران در روابط خارجی آن باشد، به نقطه‌ضعف او بدل شده است و چگونه می­‌توان نفت را به سلاحی در دستان خودمان تبدیل کنیم؟ پاسخ به این سؤال­‌ها البته نیازمند مطالعات کارشناسی گسترده است. اما شاید پاسخ کوتاه آن را بیژن نامدار زنگنه داده باشد که زمانی گفته بود اگر صادرات نفت ایران به‌جای 2 میلیون بشکه در حد 4 میلیون بشکه می­‌بود، دنیا تحریم نفتی ایران را به خواب هم نمی­‌دید.

گزارش از سید محمدجواد حسینی

**اداره کل اخبار چندرسانه‌ای**ایرناپلاس**

نظر شما