مراقب میزان ارتباطات خود باشید
آسیبهای حضور فعال در «شبکههای اجتماعی»
صاحبخبر - گروه فرهنگی : اعتیاد به شبکههای اجتماعی پیامدهای روحی متفاوتی برای کاربران دارد، افسردگی، خجالتی شدن، گوشه گیری و تمایل به دوری از اجتماع و کاهش اعتماد به نفس از جمله این عوارض است. اگر بپذیریم که هر چیزی میتواند جنبه اعتیادآور و بیمارگونه به خود بگیرد، در این صورت کاملاً منطقی خواهد بود که از اعتیاد به شبکههای مجازی سخن بگوییم. «وابستگی روزافزون مخاطبان به شبکههای اجتماعی و صرف کردن زمانهای طولانی برای انتشار پست، بازنشر پستهای سایرین، لایک کردن و امتحان کردن سایر قابلیتهایی که شبکههای اجتماعی در اختیار آنها قرار میدهند، نوعی از اعتیاد اینترنتی به نام اعتیاد به شبکههای اجتماعی را به وجود آورده است. به گزارش«عصرایرانیان» مهدی ابوالفتحی مدرس دانشگاه در مقالهای با عنوان« آسیبهای حضور فعال در «شبکههای اجتماعی»» نوشت : امروزه اینترنت محور بسیاری از ارتباطات و تعاملات گروهی و بین فردی جوامع توسعه یافته و در حال توسعه است. به این معنا که افراد بسیاری در این جوامع حجم زیادی از نیازهای روزانه خود را به جای دنیای حقیقی در دنیای مجازی جستجو میکنند و در اغلب مواقع هم موفق به تامین نیازهای شان میشوند. پروژه «وب 2» که چند سالی از بروز و ظهورش میگذرد و اجازه ورود و مشارکت فعال را با محوریت ارتباطات دوسویه فراهم آورده است، «رسانه اجتماعی» نام دارد. دلیل این نام گذاری سرشت اجتماعی این رسانه جدید است. برخی از صاحب نظران به جای استفاده از واژه رسانههای اجتماعی با توجه به کاربرد شبکهای این دست از رسانهها، استفاده از واژه «شبکههای اجتماعی» را ترجیح میدهند. این واژه امروزه عمدتا برای نامیدن پایگاههای اینترنتی به کار میرود که افراد با عضویت در آنها امکان دستیابی به اطلاعات سایر اعضا، آشنایی با علایق آنها، به اشتراک گذاری تولیدات متنی، صوتی و تصویری و نیز تشکیل گروههایی بر اساس علایق مشترک با برخی از دیگر اعضای پایگاه را پیدا میکنند. اقبال کاربران به شبکههای اجتماعی به اندازهای بوده است که سال 2010 میلادی به نام سال شبکههای اجتماعی نام گذاری گردید. شبکههای اجتماعی در دنیای کنونی محبوبیت زیادی یافتهاند به گونهای که اعضای آن با آنها خویشاوندان، دوستان، همکاران و حتی افراد ناشناس رابطه برقرار میکنند. به عبارتی دیگر، این شبکهها به درون خانوادهها و زندگی خصوصی کاربران راه یافته است. از این رو بسیاری از مناسبات انسانی افراد را زیر تأثیر خود قرار داده است. یافتههای پژوهشهای اجتماعی در ایران نشان میدهد که جوانان بیشترین و مهمترین کاربران از اینترنت در ایران هستند.. استفاده از اینترنت نه تنها مهمترین فعالیت آنان در اوقات فراغت به حساب میآید بلکه بیشتر جوانان وقت قابل توجهی را به استفاده از شبکههای اجتماعی اینترنتی اختصاص میدهند. آمارهای متعدد موجود از تعداد کاربران اینترنت در ایران و ایرانیانی که در شبکههای اجتماعی مجازی مانند فیس بوک و توییتر و. .. عضویت یافته اند، نمایانگر گستره حضور خیر کننده رسانههای اجتماعی در میان جامعه ایرانی است. شبکههای مجازی و آسیبهای پیش رو گسترش شبکههای اجتماعی مانند هر نوآوری دیگر به ایجاد دگرگونیهایی در جنبههای مختلف زندگی انجامیده است و در کنار دستاوردهای انکارناپذیر مثبت در زمینههای گوناگون، پیامدهای ناخوشایندی نیز به همراه داشته است. ایجاد ارتباطات گروهی و میان فردی، تشکیل اجتماعات مجازی، اطلاع رسانی و تبادل اطلاعات و نظرات، از آشناترین کارکردهای این شبکهها هستند. کاربران اینترنتی از راه عضویت در این شبکهها میتوانند پروفایلها و صفحههای شخصی برای خود بسازند. شبکههای اجتماعی از زنجیره بهم پیوستهای از پروفایلها تشکیل شدهاند و اعضا میتوانند در این محیط با دوستانشان در ارتباط باشند. کاربران میتوانند دوستان و آشنایان قدیمیشان را در شبکههای اجتماعی بیابند، دوستان جدیدی پیدا کنند و همچنین دوستان بیرون از این فضا را برای پیوستن به شبکههای اجتماعی دعوت کنند. این اقدامات کلیشهای و روزمره، در پشت ظاهر بی خطر و آرام خود، آسیبهای فردی و اجتماعی فراوانی در پی داشته است. شبکههای اجتماعی و آسیبهای سیاسی امنیتی قرار دادن اطلاعات حریم خصوصی کاربران در اختیار دولتها و شرکتهای تجاری، همیشه یکی از موضوعهای بحث-برانگیز حوزه اینترنت و به خصوص شبکههای اجتماعی بوده است. برخی معتقدند که این شبکهها در عمل مراکز جاسوسی پر زرق و برق آمریکا هستند. در واقع آمریکا با کمترین هزینه میتواند هم نظرسنجی خوبی از جوامع داشته باشد و هم اینکه جهت جریان افکار عمومیرا رصد کند. جولیان آسانژ موسس وب سایت ویکی لیکس درباره یکی از معروفترین شبکههای اجتماعی میگوید: «فیس بوک تنفرآمیزترین ابزار جاسوسی است که تاکنون خلق شده است. هرکس که نام و مشخصات دوستان خود را به شبکه اجتماعی فیس بوک اضافه میکند باید بداند که به شکل رایگان در خدمت دستگاههای اطلاعاتی آمریکاست و این گنجینه اطلاعاتی را برای آنها تکمیل میکند.» به اعتقاد آسانگ، موضوع این نیست که فیس بوک را دستگاههای اطلاعاتی آمریکا هدایت میکنند. مسئله این است که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا میتوانند با روشهای حقوقی و یا سیاسی، این شبکه اجتماعی را زیر فشار قرار دهند. رویدادهای سیاسی سالهای اخیر از انتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا گرفته تا ناآرامیهای پس از انتخابات جمهوری اسلامیایران، همگی کم و بیش متأثر از فعالیتهای کاربران شبکههای اجتماعی بودند. انقلابها و خیزشهای اجتماعی در کشورهای عربی در چند ماه اخیر نیز نمونهای از کارکردها و آسیبهای سیاسی این شبکهها را بازنمایی میکند. جنبشهای اجتماعی جدید و هویتهای دگرخواهانه، از مهمترین جنبههای نرم افزاری تهدید امنیت ملی هستند. این جنبشها تلاش دارند، تا با تکنولوژیهای ارتباطی جدید و تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سازگار شوند. در برخی مواقع، شبکههای اجتماعی به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دولتهای غربی، اقدامات خود را به فضای واقعی جامعه نیز سرایت داده، هماهنگی و سازماندهی تجمعهای سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولتِ هدف بر عهده میگیرند. بخش عمدهای از رخدادهای اعتراضآمیز ایران، طی ماههای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، در فضای سایبر ساماندهی شد. پوشش غیرواقعی خبری اغتشاشها و دعوت به تجمعهای غیرقانونی، توهین و فحاشی، دخالت آشکار بعضی سیاستمداران و دولتمردان غربی در امور داخلی ایران و دامن زدن به ناآرامیهای موجود، از جمله نمونههای کاربرد شبکههای اجتماعی مجازی علیه امنیت کشورمان است. فیس بوک نقش مهمیدر گردآوری کمک و حمایت برای معترضان داشت. ایرانیان همچنین از توییتر برای لینک دادن به وبلاگها و صفحات وبی که حاوی عکسها و ویدیوهای معترضان بود، استفاده میکردند. به گفته رابرت فایرز، مدیر مرکز برکمن، «ماهیت غیرمتمرکز ابزارهایی چون توییتر کنترل آنها را برای دولت مشکل میسازد. زیرا دارای منابع اطلاعاتی بی شماری هستند که مسدودکردن آنها موجب بدنامیو واکنش جمعی در افکار عمومیمیشود. بنابراین میتواند تقش مهمیدر سازماندهی به اعتراضهای جمعی داشته باشد.» شبکههای اجتماعی و آسیبهای فرهنگی در آسیب شناسی شبکههای اجتماعی و در بررسی کارکردهای ناخوشایند آن، درنظرگرفتن انگیزههای پنهان نهفته در پشت صحنه شبکههای مجازی و هدفهایی که گردانندگان آن دنبال میکنند، اهمیت ویژهای دارد. یکی از حوزههای پژوهشی در این زمینه، رویکردی است که با عنوان «امپریالیسم فرهنگی» یا «امپریالیسم رسانه ای» شهرت دارد. بر اساس این رویکرد، یکی از کارکردهای منفی شبکههای مجازی، سلطه فرهنگی است. سلطه فرهنگی عبارت است از مبادله یک سویه عناصر و پدیدههای فرهنگی. بر اساس این نظریه، رسانههای گروهی از جمله شبکههای مجازی، از سیاست دقیقی پیروی میکنند که قدرتهای سیاسی و اقتصادی جهان تدوین کرده اند. به تعبیر هربرت شیلر، واژه امپریالیسم فرهنگی، نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن، یک کشور، تصورها، ارزشها، معلومات، هنجارها، رفتارها و سبک زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکند. در واقع الگوی «امپریالیسم فرهنگی» مسئلهای اساسی در رسانههای گروهی از جمله شبکههای مجازی مبتنی بر اینترنت است و به همگن سازی جامعه مخاطب میانجامد. بر اساس این دیدگاه، اینترنت به نحو عام و شبکههای مجازی به طور خاص، در جهت سلطه فرهنگی و ترغیب به ارزشها و هنجارهای عمدتاً غیرمذهبی عمل میکنند. قدرتهای مهم سیاسی و اقتصادی، به ویژه آمریکا، برنامههای حسابشدهای برای بهره گیری از شبکههای اجتماعی مجازی برای نفوذ و سلطه فرهنگی بر کشورهای دیگر دارند. کاخ سفید در پنجم ژانویه 2000 م. بیانیهای را با عنوان «استراتژی امنیت ملی در قرن جدید» منتشر کرد؛ در این بیانیه، افزون بر یادآوری منافع حیاتی آمریکا، از اینترنت به عنوان مهمترین ابزار دیپلماسی مردمینام برده و تصریح شده است که «برنامهریزی ما باید به گونهای باشد که توانایی ما را برای اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر ملتهای دیگر در جهت منافع آمریکا تقویت کند.» بی گمان این سیاست میتواند آسیبهایی را برای ملتهای جهان، به ویژه کشورهای اسلامیدر پی داشته باشد؛ زیرا بسیاری از مردم آنچه را در شبکههای مجازی میبینند به عنوان معیار میپذیرند. از این رو، خوگرفتن به شبکههای مجازی سبب میشود افراد، فرهنگ غربی را الگو قرار داده و سبک زندگی خود را با آن تطبیق دهند. شبکههای اجتماعی و آسیبهای خانوادگی در کنار تاثیر مثبتی که شبکههای اجتماعی بر کاهش دادن فاصلهها و رشد اطلاع رسانی داشته اند، از سوی دیگر مشاهده میشود که موجب کاهش ارتباط رودررو و فیزیکی انسانها نیز شده اند. مطالعات حاکی از آن است که کاربران شبکههای اجتماعی کمتر به دیدار دوستان و بستگان خود میروند و به جای آن به صورت برخط و یا با گذاشتن پیام با آنها ارتباط برقرار میکنند، کمتر با اعضای خانواده خود صحبت میکنند و همچنین هنگامیکه در کنار اعضای خانواده خود هستند کارها و فعالیتهای شخصی خود را در شبکههای اجتماعی پیگیری میکنند. به این ترتیب شبکههای اجتماعی تغییرات بنیادین در سبک زندگی و فرهنگ جوامع مختلف ایجاد میکنند و توانستهاند بر الگوی روابط خانوادگی افراد تاثیر بگذارند. در حوزه روابط همسران برخی محققان اظهار داشتهاند که شبکههای اجتماعی تاثیر نسبتا زیادی بر آمارهای طلاق داشته اند. نسبتهای طلاق رو به افزایش است و شواهدی در دست است که نشان میدهد شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک و مای اسپیس زمینههایی برای عدم پایبندی به ازدواج فراهم آوردهاند و به آمارهای بالاتر طلاق راه میبرند. برخی معتقدند که وابستگی به شبکههای اجتماعی، آسیبهایی نظیر ازدواج اینترنتی، طلاق و ازهم پاشیدگی خانواده را در کشورهای مختلف جهان از جمله آمریکا و انگلیس به گونه چشمگیری افزایش داده است. آمارها در ایالات متحده نشان میدهد که در سال 2011 حداقل یک زوج از هر پنجاه زوج متاهل، آشنایی شان از طریق پایگاههای شبکههای اجتماعی شکل گرفته است؛ در عین حال چهار مورد از هر پنج مورد وکلای مشاور در امور طلاق در آمریکا نیز گفتهاند که شاهد افزایش در موارد طلاق مرتبط با شبکههای اجتماعی بوده اند. علاوه بر این، سایتهای شبکههای اجتماعی پیش گفته، همسران ناخشنود را وسوسه میکند تا در جستجوی افراد دیگری (نظیر دوستان، هم کلاسیهای سابق، دوستان صمیمیدوران کودکی، یا دوستان جدید) برآیند که بالقوه زمینه خیانت به همسران کنونی افراد را فراهم و بر ضد نهاد خانواده عمل میکند. در حوزه روابط والدین و فرزندان پدیده شبکههای اجتماعی، خرده فرهنگ نوجوانان و جوانان را زیر تأثیر خود قرار داده است و در عین حال موجب بروز نگرانیهایی در میان والدینی شده است که به واسطه نداشتن سواد رسانهای مدرن، از دنیای نسل جوان دور افتاده اند. این در حالی است که با توجه به گسترش روزافزون شکاف نسلی در شرایط عدم امکان گفتگو یا مفاهمه با نسل جدید، نگاه و نگرش منفی در میان والدین به رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی شدت مییابد. شبکههای اجتماعی شیوه تعامل فرزندان با والدین را نیز دگرگون کرده است. بر اساس تحقیقاتی که پیرامون رابطه فرزندان و والدین آنها در فیس بوک انجام شده است، در حالیکه در سنین سیزده تا هفده سالگی، 65 درصد نوجوانان برای والدین خود درخواست دوستی ارسال میکنند، در سنین بالاتر، این میزان به 40 درصد کاهش پیدا میکند. همچنین در ارسال نظر معمولاً این والدین هستند که ارتباط را آغاز میکنند و این رابطه یکسویه با افزایش سن فرزندان افزایش پیدا میکند. با وجود محدودیتهای سنی برای دسترسی به برخی امکانات شبکههای اجتماعی، کودکان و نوجوانان با انتخاب سنهای بالاتر در شبکههای اجتماعی ثبت نام کرده و فعالیت میکنند، بدین ترتیب کودکان وارد دنیایی میشوند که پیش از این بزرگترها نیز تجربه زندگی در آن را نداشته اند. شبکههای اجتماعی و آسیبهای روانی رفتاری سیر تحولات اجتماعی در دنیای معاصر گویای آن است که چهره بیماریها و اختلالهای در حال دگرگونی است، به نحوی که تا سال 2020 منشأ برهم زننده سلامت در جهان، نه مشکلات جسمی، بلکه اختلالهای و بیماریهای روانی، رفتاری و اجتماعی خواهد بود. بنا بر پژوهشهای صورت گرفته در زمینه اینترنت و شبکههای مجازی، فرهنگ حاکم بر اینترنت، پیامدهای منفی بر سلامت روان و رفتار انسانها دارد. اعتیاد به شبکههای مجازی اگر بپذیریم که هر چیزی میتواند جنبه اعتیادآور و بیمارگونه به خود بگیرد، در این صورت کاملاً منطقی خواهد بود که از اعتیاد به شبکههای مجازی سخن بگوییم. «وابستگی روزافزون مخاطبان به شبکههای اجتماعی و صرف کردن زمانهای طولانی برای انتشار پست، بازنشر پستهای سایرین، لایک کردن و امتحان کردن سایر قابلیتهایی که شبکههای اجتماعی در اختیار آنها قرار میدهند، نوعی از اعتیاد اینترنتی به نام اعتیاد به شبکههای اجتماعی را به وجود آورده است. اعتیاد به شبکههای اجتماعی پیامدهای روحی متفاوتی برای کاربران دارد، افسردگی، خجالتی شدن، گوشه گیری و تمایل به دوری از اجتماع و کاهش اعتماد به نفس از جمله این عوارض است. نبود روابط پایدار و صمیمیبا دیگران، نداشتن اعتماد به نفس و به طور کلی، شکست در عرصههای گوناگون زندگی، زمینه را برای اعتیاد افراد به اینترنت فراهم میکند. نتایج پژوهش یانگ (1997م.) در این زمینه نشان داد که یکی از دلایل مهم اعتیاد به اینترنت در افرادی که روابط عمومیکمتری دارند، به دست آوردن حمایتهای اجتماعی است. حمایت اجتماعی با ارتباطهای اینترنتی زودتر و آسان تر به دست میآید. با ورود به شبکههای اجتماعی و به ویژه «اتاقهای گپ» نوعی آشنایی و همدلی یا همدردی میان کاربران، پدید میآید که دارای ارزشها، معیارها، زبان، نشانهها و نوآوریهای ویژهای است و همگان با این هنجارها همنوایی میکنند. در این فضا، بسیاری از اطلاعات شخصی، میان افراد رد و بدل میشود، بدون اینکه احساس ترس، طرد شدن و در معرض داوری بودن وجود داشته باشد. ایجاد این نوع ارتباط، در پیدایش احساس حمایت اجتماعی موثر است. برخی پژوهشگران اعتیاد به اینترنت را یکی از آسیبهای روان شناختی بسیار زیانبخش میدانند که کنش وری بهنجار و سلامت روانی فرد را در جنبههای مختلف مختل میکند. شماری از پیامدهای منفی اعتیاد به شبکههای اینترنتی بر اساس یافتههای گلدبرگ عبارتند از: 1.دگرگونیهای شدید در سبک زندگی به منظور گذراندن زمان بیشتری در شبکه؛ 2.کاهش کلی فعالیتهای بدنی؛ 3.بی توجهی به سلامت فردی و در نتیجه، پرداختن به سرگرمیهای اینترنتی؛ 4.دور شدن از فعالیتهای مهم زندگی؛ 5.کمبود خواب و یا تغییر الگوهای خواب، برای گذراندن زمان بیشتری در شبکه؛ 6.کاهش معاشرت و در نتیجه، از دست دادن دوستان؛ 7.غفلت از خانواده؛ 8.بی توجهی به مسئولیتهای شغلی و شخصی. افسردگی و انزوای اجتماعی اساسا یکی از کاربردهای اصلی شبکههای مجازی، برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران است. با این حال بسیاری از گزارشها حاکی از آن است که شیوههای گوناگون ارتباط از طریق اینترنت، در پایینترین سطح کیفی قرار میگیرند. ارتباط در فضای مجازی، عموما بر متن استوار است و بنابراین، از نشانههای بصری و شنیداری در تعاملهای رودررو بی بهره است. بسیاری از روان شناسان این نگرانی را داشتهاند که آسانی ارتباطهای اینترنتی، چه بسا افراد را وادارد تا زمان بیشتری را به تنهایی بگذرانند؛ به صورت بر خط با غریبهها صحبت کنند و ارتباط سطحی برقرار سازند و این کارها را به قیمت از دست دادن گفتگوهای رودررو و ارتباطهای فامیلی و دوستانه انجام دهند. پژوهشگران در پژوهشی درازمدت دو ساله درباره کاربران اینترنت، به این نتیجه دست یافتند که استفاده فزاینده از اینترنت با کاهش ارتباط خانوادگی و شرکت در محافل اجتماعی محلی همراه است. افزون بر این، شرکت کنندگان در این پژوهش، به انزوای اجتماعی و افسردگی دچار شده بودند. به گفته برخی صاحب نظران «واقعیت مجازی ایده آل و فضای سایبر باید توانایی این را داشته باشد که کاربر را به فراسوی واقعیت دنیای واقعی ببرد.» در نتیجه «فضای واقعی به پس زمینه رانده میشود و مجاز اهمیت مییابد.» حال آنکه تعاملات انسانی، همدردیها و گفتگوی چهره به چهره نیازهای انسانی هستند که فقط در دنیای حقیقی حاصل میگردند. حضور در شبکههای اجتماعی مجازی، این موقعیت را فراهم میکند که افراد بتوانند به تنهایی اما در کنار هم، دست به کنشهایی بزنند که تا حد زیادی فردی است و به تنهایی صورت میگیرد، اما ضمنا به همراه دیگران و به طور دسته جمعی انجام میشود؛ بدون آنکه تنهایی هیچ کس خدشه دار شود. در واقع چنین به نظر میرسد که شبکههای اجتماعی در بسیاری از مواقع و برای این گروه از اعضایش به عنوان فضایی جمعی و محیطی برای بودن افراد در کنار هم به کار گرفته نمیشود. بلکه بیشتر، فضایی است برای پرداختن به «خود» است یا دست کم، چنین فضایی را شکل میدهد و در اختیار کاربران و اعضایش قرار میدهد. شکل غالب حضور در شبکههای اجتماعی، گشت و گذار در صفحهها و تماشا و مطالعه محتواها و واکنش به آنها (اما به تنهایی) است. به عبارت دیگر حضور در این شبکههای مجازی توسط اینگونه افراد با تنها بودن اما در کنار یکدیگر بودن همراه است؛ نوعی تنهایی که میتوان آن را «تنهایی جمعی» نامید. بی بندوباری اخلاقی و روابط نابهنجار یکی از آسیبهای شایع شبکههای اجتماعی، اشاعه فحشا، بی بندوباری اخلاقی و تحریک جنسی است. مارک لاسر معتقد است در حال حاضر، اینترنت به دلیل داشتن سه ویژگی «دسترسی آسان»، «هزینه اندک» و «ناشناس ماندن کاربر»، به یکی از مهمترین منابع اشاعه هرزه نگاری تبدیل شده است. همچنین یافتههای علمینشان میدهد «گمنامی» و «نامرئی بودن»، دو عامل اصلی بازداری زدایی در شبکههای اجتماعی است. در بسیاری از محیطهای اینترنتی، افرادِ دیگر نمیتوانند شما را ببینند. نامرئی بودن این جرأت را به افراد میدهد که به جاهایی بروند و کارهایی بکنند که در خارج از اینترنت نمیکردند. افراد در اینگونه ارتباطها، نگران این نخواهند بود که از سوی دیگران تهدید شوند؛ زیرا هر کاری که انجام دهند، گمنام خواهند ماند. با نظر به همین شرایط آزاد و بی قید و شرط در اینترنت، به تازگی شاهد شکل گیری نوعی رابطههای عاشقانه و جنسی از طریق شبکههای مجازی هستیم. این نوع رابطههای عاشقانه مجازی موضوع جدیدی است که افراد میتوانند همدیگر را در فضای اینترنت ببینند و بدون تماس جسمانی، رابطه عاشقانه را تجربه کنند. بی شک شکل گیری چنین شرایطی در شبکههای اجتماعی میتواند نقطه آغازی برای انقلاب دیگری در عرصه اخلاق جنسی باشد. بر اساس برخی پژوهشها، این نوع روابط میتواند به کابوسی تبدیل شود و افراد را وا دارد تا خانه و کاشانه خود را در جستجوی شخص دلخواهش رها کند. با وجود چنین شواهدی است که میتوان شبکههای مجازی را عامل ترویج انحرافهای اخلاقی در جامعه، به ویژه برای نسل جوان دانست.∎
نظر شما