به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دیروز دانشگاه تهران میزبان یک میهمان ویژه بود؛ میهمانی که با هیات همراه ۴۰۰-۳۰۰ نفرهاش پا به دانشگاه گذاشته تا در بیستودومین روز مهرماه حاضریاش را در دانشگاه بزند و برود. رئیسجمهور با حضور در جمع اساتید و اعضای هیاتعلمی دانشگاهها و کارکنان وزارت علوم و اعضای دولت و البته تعدادی از دانشجویان حرفهایی زد که محل تامل بود. روحانی در این دیدار با ارجاع مخاطبان به پنج سال قبل گفت که در سال 92 و دو ماه پیش از تشکیل دولت صرفا به واسطه انتخاب او قیمت دلار کاهش یافت و بازار آرام شد. او این شرایط را به امیدواری جامعه نسبت داده و تاکید کرد امروز هم باید امیدوار بود. او البته توضیح بیشتری در اینباره نداد که چرا ماحصل تدابیر دولتش بعد از چند سال به دلار 19 هزارتومانی و افزایش حجم نقدینگی و رشد سرسامآور قیمت مسکن و گران شدن کالاهای اساسی و... منتهی شد و فرضا اگر دولت از همان ابتدا دست روی دست میگذاشت و صرفا نظارهگر تحولات اقتصادی میبود، آیا نتیجه تفاوت خاصی با وضع موجود داشت یا خیر؟
رئیسجمهور درباره نقد و نقادی هم چند کلامی صحبت کرد و پذیرش انتقاد را در برخی مواقع سخت دانست و گفت: «من هم وقتی در روزنامهها و فضای مجازی، 10 تا 15 انتقاد میخوانم، میگویم امروز بس است.» روحانی البته مدعی شد اگر نقدی هست، دانشگاه هم مقصر است. او اینجا هم ترجیح داد درباره ادبیات مواجهه با انتقادات سکوت کرده و بیسر و صدا از همه آنچه در این پنج سال نثار منتقدان کرده بود، عبور کند. او ضمن ابراز همدردی با مردم بابت وضع پدیدآمده در فضای اقتصادی کشور گفت که از حال و روز زندگیشان خبر دارد و میداند آنها با چه مشکلاتی مواجهند، اما ابراز امیدواری کرد که در آیندهای دور – و نه آینده کوتاهمدت- اوضاع از چیزی که هست، بهتر شود. گذشته از صحبتهای روحانی که از همان دیروز تا این لحظه به اندازه کافی در رسانهها دیده و شنیده شده، این برنامه حواشیای مهمتر از متن هم داشت که اصل مراسم را هم تا حد زیادی تحتالشعاع خود قرار داد. تجمع همزمان دو طیف از دانشجویان در اعتراض به عملکرد دولت و رئیس آن مهمترین بخش این حاشیهها بود. این بار اما نهفقط منتقدان سنتی روحانی که حامیان دانشجوی او هم دستبهکار شده بودند و با سردادن شعارهایی چون «صدامونو بریدن باهاش دارن پز میدن»، «وزیر بیکفایت استعفا استعفا» و... نسبت به عدم تحقق وعدههای انتخاباتی، امنیتی شدن فضای دانشگاه و... اعتراض کردند؛ اعتراضی که میتوان آن را تندترین مواجهه مستقیم بدنه اجتماعی این جریان در مقابل رئیسجمهور مورد حمایتشان در ماههای گذشته قلمداد کرد.
پیام عبور از روحانی در دانشگاه
برای کسانی که کنشهای فعالان سیاسی مخصوصا اصلاحطلبان و از میان آنها جریان دانشجویی نزدیک به اصلاحات را در نظر داشته باشند، اتفاق روز گذشته به هیچ عنوان غریب نیست؛ اینکه دانشجویان اصلاحطلب یا همان اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران تجمع کنند و علیه دولت شعار دهند، حالا قدمتی بیشتر از یک سال دارد.
دانشجویان دانشگاه تهران پس از معرفی کابینه دولت دوازدهم و به محض آغاز سال تحصیلی انتقادهای خود را به حسن روحانی که تلاش میکرد پیش از انتخابات بیان نشود، رسا و واضح گفتند و در برنامههای مختلفی تکرار کردند.
استفاده از تیتر «روحانی، پشت به دانشگاه، رو به پاستور» در نشریه نزدیک به این جریان، از جمله همین فعالیتها و از مصادیق مشابه اتفاق دیروز است. خیلیها از دیروز میگویند که اتفاق دیروز منبعث از تحولات درونی دانشگاه و دانشجویان نیست و به عبارتی کنشهای اصلاحطلبان در خارج از دانشگاه امروز به متن فعالیت شاخه دانشجویی دفتر سیدمحمد خاتمی در دانشگاه تهران هم رسیده است و آنها نیز به تبع دستور «عبور از روحانی» که در متن پیام چندی پیش خاتمی ذکر شده بود، فعالیت میدانی خود را آغاز کردهاند و روز گذشته هم با شعارهای تندی چون «صدامون رو بریدند، با رأیمون پز میدن»، «روحانی بشنو صدای ملت»، «واعظی، استعفا استعفا» و «وزیر بیکفایت استعفا استعفا» به میدان آمدهاند. پیام عبور از حسن روحانی که از شعارهای دیروز دانشجویان اصلاحطلب، به خوبی برمیآمد ناشی از عملکرد بسیار ضعیف دولت بهویژه در ماههای اخیر است و باعث شده نزدیکترین و فعالترین اقشار در حمایت از حسن روحانی هم امروز دوری از او را بیشتر بپسندند و نخواهند هیچ ردی از حمایت آنها از دولت باقی بماند.
این دوری البته یک سوی آن تصمیم اصلاحطلبان را نشان میدهد و البته از سوی دیگر باید به دنبال تدبیر دولت برای آینده هم بود، چراکه وقتی دانشجویانی که تا دیروز سینهچاک «تدبیر و امید» بودند نسبت به آن اینگونه واکنش نشان میدهند، یعنی حامیان روحانی از ریشه زده شدهاند و در میان مردم نیز ریزش بدنه اجتماعی جدی است و احتمالا در آینده بیش از پیش برای دولت مشکلآفرین خواهد شد و اجازه نخواهد داد که دولت به سادگی امور خود را جلو ببرد و به آنچه میخواهد برسد.
تنهایی زودهنگام
اتفاقی که دیروز در دانشگاه تهران افتاد و دانشجویان را با پلاکاردهای سبزرنگشان در اعتراض به عملکرد روحانی بهخط کرد، از این حیث حائز اهمیت بود که دانشجویان معترض، از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران -که از آن بهعنوان شاخه دانشجویی دفتر رئیس دولت اصلاحات یاد میشود- برای این تجمع سازماندهی شده بودند؛ تجمعی که شاید بتوان آن را بروز میدانی نوعی طلاق سیاسی میان بدنه اجتماعی اصلاحات و دولت دوازدهم دانست.
انجمن اسلامی دانشجویان در آخرین شماره نشریه خود نیز در گزارشی با عنوان «پشت به دانشگاه، رو به پاستور» ضمن انتقاد درخصوص نوع مواجهه روحانی با دانشگاه نوشت: «اگرچه برخی نهادها تلاش دارند چندصدایی در دانشگاه را به تکصدایی تبدیل کنند، اما گویا رئیسجمهور بیصدایی را ترجیح میدهد.»
این البته اتفاقی خلقالساعه نبود و باید آن را در بستر مناسبات یک سال گذشته میان روحانی و حامیانش تحلیل کرد؛ مناسباتی که به هیچ روی محدود به دانشگاه نیست و نمونه آن را در نامه شدیداللحن 100 نفر از جوانان اصلاحطلب به رئیس دولت اصلاحات نیز میتوان جستوجو کرد. معنای روشن این گزارهها آن است که تصمیم هسته سخت حامیان خاتمی برای عبور از روحانی جدی است و این یعنی اصلاحات در دومین سال از عمر دولت دوازدهم در باتلاق حمایت از روحانی گیر کرده است.دامنه شدت گرفتن و صریح شدن انتقادات نسبت به دولت و رئیس آن حالا به رأس اصلاحات هم کشیده شده و شخص محمد خاتمی را هم دربر گرفته است. عذرخواهی بیسابقه رئیس دولت اصلاحات از مردم بابت دعوت از آنها برای رأی به روحانی و ابراز نارضایتی و اعتراض بابت شرایط پدیدآمده را در همین چارچوب باید فهم کرد. به این فهرست همچنین میتوان نطق معروف الیاس حضرتی، عضو فراکسیون امید مجلس در جلسه استیضاح وزیر اقتصاد را هم اضافه کرد؛ نطقی که حضرتی در آن بیش از هر چیز انفعال دولت را به چالش کشید و ضمن تاکید بر نقش سوءتدبیرها در وضع اقتصادی فعلی جامعه گفت دولت دست روی دست گذاشته تا اتفاقی بیفتد و بعد کاری انجام دهد.
کنار هم گذاشتن مجموعه این قرائن یک خروجی بیشتر ندارد و آنهم عبارت است از تنهایی دولت در حدفاصل بیش از دو سال مانده به پایان کار خود؛ اتفاقی که میتواند کار را از آنچه که هست هم برای دولت سختتر کند. دولتمردان اما فعلا ترجیح دادهاند بیش از هرچیز به تقسیم کرسیهای پاستور میان یاران نوبخت و واعظی از سویی و جهانگیری و کارگزاران از سوی دیگر مشغول باشند.
ریشههای تجمع شاخه دانشجویی دفتر خاتمی
چه فرقی میکند که علی ربیعی واسطه بین دیدار حسن روحانی با برخی از فعالان اصلاحطلب باشد یا مجید تخت روانچی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور، یا هر فرد دیگری. مهم این است که این جلسه با چه هدفی تشکیل شده بود و نتیجه نهایی چه بود. آنچه مسلم است اینکه قطعا اصلاحطلبها برای احوالپرسی نزد رئیسجمهور نرفته بودند که اگر اینگونه بود، نه نیازی به این خبررسانی بود و نه نیاز به سخن گفتنهای آنچنانی حین و بعد از جلسه. چهارشنبه شب (11مهرماه) وقتی اصلاحطلبان به پاستور رفتند و مانند آنچه در رسانههایشان واقع شده بود، به نقد رئیسجمهور پرداختند و روحانی هم در پاسخ آنها، عدم حمایت از دولت در مجلس را عنوان کرد و ناراحتی خود از وقایعی مانند سخنان الیاس حضرتی را بروز داد، مشخص شد که دیدار به سمت آنچه هدفگذاری شده بود؛ یعنی نزدیک شدن دولت و جریان اصلاحات نرفته و حتی عکس آن بوده و دلخوریها را بیشتر کرده است؛ دیداری که البته برخی با عدمحضور خود در جلسه اعتراضشان را اعلام کردند و برخی بعدا با سخنانی مانند اینکه چرا از میان اصلاحطلبان تنها حامیان دولت دعوت شدهاند و منتقدان اصلاحطلب دولت دعوت نبودهاند، گلایههای خود را عنوان کردند.
در این بین حتی محمدعلی ابطحی از مسئول دفتر سیدمحمد خاتمی در زمان ریاستجمهوری هم گلایهمند شد. ابطحی این دیدار را بهگونهای متفاوت تحلیل میکند. او که معتقد است دولت در اثر «انتخابهای بد و بیعملیهای فراوان» بهشدت «منفعل» شده است، درباره «چسبندگی زیاد اصلاحطلبان به روحانی» و دردسرهای حمایت از دولت با وجود ناکارآمدی اظهار میکند: «شرایط امروز باعث شده نمایندگان احزاب اصلاحطلب که در این دیدار شرکت کرده بودند، برای رفع شبهه از خود و حزب متبوعشان مجبور شوند روایات گوناگونی را ذکر کنند تا شاید بتوانند برای مردم پاسخی پیدا کنند و به مخاطبان بقبولانند ما نظرات شما را منتقل کردیم. به همین دلیل یکی از دیگری آوانگاردتر مصاحبه کردند.» واقعبینی محمدعلی ابطحی از نگرانی اصلاحطلبان از نوشته شدن کارنامه دولت به پای آنها به واسطه حمایتهای فراوانشان از حسن روحانی را شاید بتوان دقیقترین تحلیل درخصوص وقایعی چون حضور منتقدانه و شبهرادیکال دانشجویان نزدیک به سیدمحمد خاتمی در حاشیه سخنرانی روز گذشته روحانی در دانشگاه تهران دانست و به چرایی تندی آنها علیه رئیسجمهور پاسخ داد.
نظر شما