در این نشست مردیها به تشریح کتاب «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد» پرداخت و گفت: «این کتاب نوشته یکی از اساتید رشته کامپیوتر دانشگاه هاروارد و رئیس بخش کالج هاروارد است.»
او ادامه داد: «دانشگاه هاروارد دارای دو بخش است؛ یک بخش آن کالج است شامل دانشگاههای معمولی که به ارائه لیسانس میپردازند و بخش دیگر آن تحت عنوان school به بخش آموزش عالی و بحث تحصیلات تکمیلی اختصاص دارد.»
مردیها در ادامه صحبتهای خود با اشاره به شیوه و رویه آسیبشناسی و نقد افزود: «درخصوص آسیبشناسی و نقد، نکتهای که من روی آن همیشه تاکید میکنم این است که در مواجهه با مسائل و مشکلات تصور من این است که آن سیستمی که ما با آن مواجه هستیم مختص ما است یا مختص دیگران، در این صورت است که ما میتوانیم به یک تقسیمبندی سهگانه برسیم؛ مشکلاتی که مختص همه دنیا است و اختصاصا برای ما نیست، مشکلاتی که اختصاصی به ما ندارد و برای همه دنیا نیست و برای کشورهای در حد و حدود ما است و مشکلاتی که مختص کشور ما است. این موضوع بسیار مهمی است که بسیاری از همفکران و استادان از این موضوع میگریزند و این دلایل سیاسی، روانشناختی و... دارد.»
استاد سابق دانشگاه علامه بابیان دلایل سیاسی این موضوع افزود: «ازجمله دلایل این موضوعات آن است که زمانی که شما احساس خوبی در مواجهه با یک نظام سیاسی ندارید، دوست دارید هر مشکلی را، منبعث و تراویده از آن نظام بدانید.»
مقایسه دانشگاههای ایران از یک نگاه خاص
مردیها ادامه داد: «اما این دلیلی بر آن نیست که من احساسم این است که بهعنوان یک منتقد سیاسی یک سیستم به لحاظ مدیریتی درست کار نمیکند. این به آن معنا نیست که سیستم فردا عوض شد تمام مشکلات حل میشود و تمام مشکلاتی که ما از آن نگران هستیم حل میشود و من فراوان دیدهام کسانی که دانشگاهها، کارخانهها و بیمارستانهای ما را با کشورهایی مثل فرانسه و ژاپن مقایسه میکنند، به نظرم این مقایسه خوبی نیست، چراکه آنها شرایط متفاوتی داشتهاند و اینکه بگوییم چرا ما آنگونه نیستیم، یک مقدار نااندیشیده و ناورزیده به ماجرا نگاه کردهایم.»
مردیها افزود: «در درجه دوم ما یک پله پایینتر بیاییم و اگرچه یکسری مسائل برای دنیای پیشرفته حلشده است، اما یکسری از کشورهای درحالتوسعه یا توسعهنیافته شرایطی کاملا مشابه ما دارند. بعضا شما بسیار شنیدهای که کسانی در کشور گزارههایی را مطرح میکنند با مقدمه «ما ایرانیها یا ایرانی جماعت»، این موضوع فقط مختص کشور ما نیست، بلکه یکی از خصوصیات کشورهای جهانسومی و بهخصوص کشورهای خاورمیانه است و اگر بخواهم دقیقتر بگویم، این ویژگی کشورهایی است که معدل آموزششان در حدود کشور ما است و البته مواردی هم وجود دارد که مختص کشورهایی با شرایط خاص است.»
شباهتهای دانشگاههای ایران و دیگر کشورها
وی ادامه داد: «بهرغم اختلاف سطح در دانشگاهها، بااینحال بعضی مشکلات به یکدیگر شبیه است و منظور این نیست که دانشگاههای ما شبیه آنها است، بلکه فقط منظور من این است که بهرغم شهرت، محبوبیت و معروفیت آن دانشگاهها برخی از مشکلاتشان با مشکلات ما مشابه است.» مردیها افزود: «اگر این کتاب را ورق بزنید، تقریبا بهغیر از موضوع ورزش که در دانشگاههای آمریکا به یک بحران تبدیلشده است، بقیه مشکلات آنها بهنوعی مشکل ما بهحساب میآید.»
هاروارد چه تربیت میکند؟
مترجم این اثر ادامه داد: «این کتاب به این موضوع پرداخته است و چیزی که دانشگاه هاروارد درگیر آن بود این است که دانشگاه قرار است چه چیزی تربیت کند؟ آیا دانشگاه قرار است محقق تربیت کند، آیا دانشگاه قرار است متخصص تربیت کند یا آیا دانشگاه قرار است شهروند فرهیخته تربیت کند.» مردیها با بیان ویژگیهای آموزش عالی در این دانشگاه گفت: «در دانشگاه هاروارد و بسیاری از دانشگاههای مشابه آن فرقی نمیکند که بخواهد پزشک یا وکیل تربیت کند، بلکه دانشجو باید دروس مشترکی را در دوره کالج پاس کند، به همین علت شعار این دانشگاه این است که دانشجو باید در یک رشته خیلی بداند و از همه رشتهها نیز کمی بداند.»
نقدی تند به نویسنده
مهرآیین در ابتدای صحبتهای خود با بیان ترجمه ارزنده کتاب افزود: «عنوان این کتاب بهرغم ترجمه خوب و ارزش آن، بزرگترین لطمه به این کتاب بوده است، چراکه عنوان اصلی این کتاب «نخبگی بدون روح» بوده است و عنوان فرعی آن «آیا آموزش لیبرال آیندهای دارد یا نه»؛( Excellence without a soul: does liberal education have a future.)
او ادامه داد: «من فکر میکنم آقای دکتر مردیها با توجه به اینکه مدافع آموزش لیبرال در کشور هستند، نتوانستهاند نقد از لیبرالیسم را بپذیرند و با انتخاب این عنوان در واقع کتاب را کشتهاند.»
بازخوانی مدرنیته در دانشگاه
مهرآیین درخصوص محتوای کتاب افزود: «من فکر میکنم کتاب «نخبگی بدون روح» را باید ادامه کتاب «تجربه مدرنیته» دانست. در مقدمه کتاب «تجربه مدرنیته» برمن توضیح میدهد مدرنیته دارای معنای متفاوتی است و من سعی کردهام آن را از منظرهای متفاوتی قرائت کنم. به نظرم کتاب دکتر مردیها بهنوعی مدرنیته را در دانشگاه بازخوانی کرده است.»
مهرآیین ادامه داد: «به نظرم جمله اصلی و بنیان اصلی که درباره این کتاب باید بگویم این است که مدرن بودن یعنی زیستن یک زندگی سرشار از معما و تناقضات و کل این کتاب به تناقضات دنیای مدرن در دانشگاه پرداخته است.»
او افزود: «در بخشی از این کتاب به این موضوع پرداخته است که دانشگاههای پژوهشمحور آمریکا مایه افتخار جهان است، اما در عینحال میگوید دانشگاهی که سرچشمه تولید علم و دانش است، فراموش کرده که درنهایت باید انسان بهتری تربیت کند.»
تناقضات جهان مدرن در دانشگاه
وی ادامه داد: «در این کتاب دعوا بر سر این است که آیا اساتید دانشگاه باید مشاور دانشجو باشند یا باید مبتنیبر همان سیستم شهریهدهی باشند و دانشگاه باید مشاور بیاورد. در این کتاب دائما به این تناقضات جهان مدرن پرداخته میشود. یکی از موضوعات دیگری که در این کتاب پرداختهشده، بحث هزینههای دانشجو و نوع سیستم شهریهپرداز است که این موضوع دانشگاه را به دانشگاهی که دائما به دانشجو توجه میکند و درنتیجه آرمانهای دانشگاه هاروارد مغفول مانده است، تبدیل کرده است.»
مهرآیین ادامه داد: «مدرنیته تناقضاتی دارد که در همهجا سرریز کرده و دانشگاه هم از آن بینصیب نمانده است. بهرغم اینکه بسیاری برای فراگیری علم و دانش به دانشگاه میآیند، در عین حال در جامعه پایاننامهفروشی گسترش پیداکرده و این از تناقضات مدرنیته است.»
در پایان جلسه نیز جمعی از شرکتکنندگان به تبادلنظر با نویسنده اثر پرداختند.
دربارهکتاب
Excellence without a soul: does liberal education have a future نام کتابی است که در سال ۲۰۰۷ با ترجمه مرتضی مردیها و با عنوان نگاهی انتقادی به دانشگاه هاروارد در پاییز ۱۳۹۵ به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در ۴۶۸ صفحه به چاپ رسیده است.
هری لویس، نویسنده کتاب که بیش از 30 سال استاد دانشگاه هاروارد بوده، تلاش میکند توضیح دهد چگونه هاروارد و سایر دانشگاههای بزرگ دیدشان را به هدف اساسی تحصیلات دوره کارشناسی از دست دادهاند.
کتاب دارای 9 فصل به همراه مقدمه و نتیجهگیری است. در مقدمه با عنوان سرآمدی صوری نویسنده بهطور موجز به مباحثی مانند نمرهدهی، مسئولیت شخصی، پول و دانشجویان، رقابت، مصرفگرایی و رویای آمریکایی میپردازد.
فصل اول با عنوان انتخاب و جهت با این سوال شروع میشود که چگونه برنامه درسی به وضعیت بیهدفی دچار شد و نویسنده تجربه خود را در کلاس ریاضیات کاربردی و دانشجوی پرانرژی به نام بیل گیتس بیان میکند.
در فصل بعدی، شایستهسالاری و شهروندی، نیز نویسنده برنامه درسی و دروس و واحدهایی راکه دانشجویان باید بگذرانند، ارزیابی میکند.
نویسنده در فصل سوم با عنوان ارتباط، رقابت و همکاری به بیان تجربه خود در تغییر روش تدریس خود پس از 30 سال میپردازد.
فصل چهارم کتاب که معمای ابدی: راهنمایی نام دارد، با این پرسش شروع میشود که چه بخوانیم یا چطور زندگی کنیم؟ که به رابطه میان دانشجو و استاد میپردازد. چرا نمرهها بالا میرود عنوان فصل پنجم کتاب است. در این فصل شیوه نمرهدهی و وضیعت آن مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل ششم با عنوان ارزیابی بهمثابه آموزش بهنوعی ادامه فصل قبلی است و بحث نمرهدهی از این منظر دنبال میشود که چرا اصلا اساتید نمره میدهند. فصل هفتم استقلال، مسئولیت، تجاوز نام دارد که به مباحث اخلاقی و به پایان رشد اخلاقی در کالج میپردازد. فصل هشتم دانشجویان و پول نام دارد. نویسنده در این فصل به تغییر فرهنگی جایگزینی تعلیم و تربیت با پژوهش که کارکرد اصلی دانشگاه تلقی میشود، میپردازد.
ورزش دانشگاهی و پول عنوان فصل نهم است. در این فصل به دردسرهای ورزشکاران کالج و نظریه استاندارد درباره ورزشکاران کالج میپردازد. درنتیجهگیری، لویس مینویسد: «هاروارد کوشیده است در بسیاری چیزها بهترین باشد و اغلب هم موفق شده، اما این حسن شهرت در سرآمدی را به قیمت فراموش کردن مقاصد مهمتری به دست آورده است. رهبران هاروارد اجازه دادهاند مأموریت دانشگاه از تعلیم و تربیت به رضایت مشتری تغییر کند.» و این چیزی نیست جز سرآمدی بدون روح.
* نویسنده : محمود الهیاری خبرنگار دانشگاه
نظر شما