شناسهٔ خبر: 28665584 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

نگاهي به برخورد دوگانه با مطبوعات

روزنامه‌هاي سفيدِ سفيد، روزنامه‌هاي سفيدِ سياه

صاحب‌خبر -

عليرضا كيانپور

دو روزنامه اصولگرا روز گذشته گزارش اصلي خود را به نحوه برخورد با مطبوعات اختصاص داده و مدعي شدند كه دولت سعي دارد با طرح شكايات پياپي از روزنامه‌هاي اصولگرا، دهان منتقد را ببندد. در اين ميان البته نحوه ورود يكي از آن‌ها اندكي متفاوت بود. اين روزنامه قاب مربع وسط نيم‌صفحه نخست خود را كه به عكس يك هر شماره اختصاص دارد، سفيد گذاشت و گوشه سمت چپ اين مربع سفيد، با رنگ بنفش، تيتر يك زد: «تيغ بنفش» بهمن‌ماه سال 86، زماني كه آرام آرام با جا افتادن احمدي‌نژاد در مقام رياست‌جمهوري، حلقه فشار به‌دور اصلاح‌طلبان و البته روزنامه‌ها و مطبوعات اصلاح‌طلب تنگ‌تر و تنگ‌تر مي‌شد، روزنامه‌اي آغاز به‌كار كرد كه طي سال‌هاي بعد، تبديل شد به يكي از معدود تجارب موفق رسانه‌اي اصولگرايان به‌خصوص طيف تندروتر اين جناح سياسي. همان زمان بود كه روزنامه «آريا» لغو امتياز شد تا پس از «شرق» و «هم‌ميهن»، سومين روزنامه اصلاح‌طلبي باشد كه مدتي كوتاه پس از اميدواري روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب از روشن شدن چراغ يك مطبوعه همسو، آنها را نااميد كرده است. يك روز پس از آن روز تلخ اما نه‌تنها خبر آغاز به كار روزنامه جديد اصولگرايان توسط يكي از جوانان نزديك به احمدي‌نژاد منتشر شد، اخباري نيز درمورد آغاز به‌كاريك روزنامه اصولگراي ديگررسانه‌اي شد كه قرار بود زيرنظر سازمان تامين اجتماعي در زمان مديريت سعيد مرتضوي روي كيوسك برود. البته هر دو روزنامه در همان روزها كارشان را آغاز كردند اما درحالي كه نورِ روزنامه مرتضوي چندي بيشتر نپاييد، روزنامه ديگر هنوز، هر روز روي كيوسك مي‌رود.

 

تولد روزنامه‌اي در برهوت مطبوعات اصولگرا

انتشار اين روزنامه متفاوت اصولگرا در آن روزهاي سختِ مطبوعات اصلاح‌طلب و البته در شرايطي كه اصولگرايان همواره با اين نقد جدي مواجه بودند كه عرصه رسانه را به رقيب باخته و هرگز نتوانسته‌اند همچون اصلاح‌طلبان با استفاده از ظرفيت رسانه، گفتمان سياسي خود را به‌روز و با جامعه همراه كرده و متقابلا جامعه و افكارعمومي را نيز با گفتمان و نوع نگاه‌شان آشنا سازند، روزنه اميدي براي محافظه‌كاران بود. حالا البته با گسترش شيوه‌هاي نو رسانه‌اي و ورود به عصر شبكه‌هاي اجتماعي، اولا ديگر روزنامه‌ها آن اثرگذاري سابق را ندارند و درثاني، بالاخره لااقل بعضي طيف‌هاي جريان اصولگرا نيز با پي بردن به اين اهميت رسانه، اندكي از عقب‌ماندگي خود را جبران كرده‌اند. حالا يكي از نهادهاي مهم نيز، روزنامه‌اي با كيفيت را روي كيوسك مي‌فرستد و نزديكان شهردار اسبق نيز در روزنامه‌اي ديگر لااقل به اهميت شكل و فرم در مطبوعات پي برده‌اند و فهميده‌اند كه خواندن صفحات دست و پا گير سنتي با آن فونت كمرنگ و عكس‌هاي بي‌رنگ و رو اگر بيش از تحمل محتواي اين روزنامه مشقت‌بار نباشد، كم از آن نيست.

 

خبر مرگ را در اين روزنامه بخوانيد

 

در يك چنين شرايطي بود كه تيترهاي عمدتا يك كلمه‌اي و غالبا مختصر و مفيد و البته چكشي اين روزنامه دركنار عكس‌هاي براق و متفاوت روي جلد اين روزنامه در آن قاب مربعي نيم‌صفحه نخست، توانست نظر روزنامه‌خوان‌ها را به خود جلب كند و بسياري اوقات، با همين يك تيتر و يك عكس، جور صفحات بي‌مايه داخلي را بكشد. تيترها و عكس‌هايي كه البته همان‌طور كه موجب ديده شدن روزنامه و تمجيد از آن شده، بسياري اوقات نيز عاملي بوده براي انتقاداتي اساسي به اين مطبوعه اصولگرا. به عنوان تنها يك نمونه دم دستي، به ياد بياوريم آن تيترِ يك جنجالي و بحث‌انگيز آن‌ها را كه اواخر بهمن‌ماه 95، همزمان با انتشار اخباري از خبر درگذشت ملك عبدالله پادشاه سابق و نيز بالاگرفتن برخي شايعات درمورد وخامت حال و اوضاع جسماني ملك سلمان پادشاه وقت عربستان سعودي، پاي مديران اين روزنامه را به دادگاه كشاند. هرچند كه در اين مورد نيز محكوميتي شامل اين روزنامه نشد و آن‌ها درست در نخستين روز اسفند همان سال تبرئه شدند. اين البته تنها مورد اين رسانه نبود. همان‌طور كه ماجراي اسفندماه 95، نخستين‌بار نبود. پيش و پس از اين ماجرا، بارها و بارها شاهد مواردي بوديم كه روزنامه‌هاي اصولگرا دست به اين‌گونه اقدامات مي‌زنند و با واكنشي هم روبه‌رو نمي‌شوند. اتفاقي مبارك و فرخنده. همواره ايدون باد!

 

سفيدخواني در غرب

اين آرزو البته هرگز جامه عمل نپوشيده و بعيد است كه در آينده نيز چنين شود. شايد بسياري از مخاطبان فكر كنند تمهيد انتشار روزنامه سفيد، به عنوان نوعي اعتراض اقدامي معمول و بي‌دردسر باشد. همين چند روز پيش بود كه در پي قتل ناپديد شدن جمال خاشقجي، روزنامه‌نگار منتقد عربستان‌ سعودي توسط دولت سعودي، روزنامه امريكايي «واشنگتن‌پست» صفحه «ديدگاه جهاني» خود را كه گاهي به يادداشت‌هاي خاشقجي اختصاص داشت، با نام او بدون مطلب و سفيد منتشركرد. خبري كه اتفاقا در رسانه‌هاي فارسي‌زبان هم بازتاب نسبتا گسترده‌اي يافت و پس از قطعي شدن درگذشت اين روزنامه‌نگار منتقد عرب نيز تكرار شد. در تاريخ مطبوعات خودمان هم نمونه‌اي از اين دست داريم.

 

سفيد مثل روزنامه دولت احمدي‌نژاد!

به ياد بياوريم زماني كه روزنامه «ايران»؛ ارگان رسانه‌اي دولت جمهوري اسلامي ايران آخرين شماره آبان‌ماه سال 90 خود را به همين سبك و سياق و سفيد به روي كيوسك روزنامه‌فروشي‌ها فرستاد.

ماجرا از اين قرار بود كه علي‌اكبر جوانفكر مشاور رسانه‌اي محمود احمدي‌نژاد و مديرمسوول وقت روزنامه ايران به‌دليل بيان مسائلي كه به‌زعم دادستان كل تهران، «خلاف واقع» و «تنش‌آفرين» بود، به يك سال زندان محكوم شد اما با برگزاري يك نشست خبري و اعتراض نسبت به اين حكم، از پذيرش آن سر باز زد و اين اتفاق، منجر به بروز درگيري و حمله به دفتر اين روزنامه و بازداشت او و تعدادي از روزنامه‌نگاران اين روزنامه شد. فرداي اين غائله بود كه ايران با نيم‌صفحه سفيد به چاپ رسيد.

 

شامگاه «نوروز»

 

11 سال پيش از ماجراي روزنامه دولتِ احمدي‌نژاد اما اين روزنامه اصلاح‌طلب «نوروز» بود كه سفيد چاپ شد. روزنامه‌اي كه به مديرمسوولي محسن ميردامادي و سردبيري كريم ارغنده‌پور، به عنوان ارگان حزب مشاركت و پس از توقيف روزنامه‌هاي «مشاركت» و «بهار» منتشر مي‌شد و در تيرماه ۸۱ به‌دليل همين اقدام اعتراضي توقيف شد. «نوروز» اين اقدام را نوعي «اعتراض به سانسور» مي‌دانست اما فهرست اتهامات اين روزنامه اصلاح‌طلب، فهرستي بلندبالا و موارد اتهامي آن نيز چندين‌بار بيش از اين عنوان اتهامي ساده بود.

توقيف 2روزه روزنامه‌اي كه زياد را مي‌دانست!

اينها و موارد مشابه كه همگي نشان از اين رويكرد دوگانه در برخورد با مطبوعات دارد، كم نيستند. يكي از آخرين نمونه‌هاي اين رويكرد را همين يك سال پيش و درجريان توقيف دوروزه مهمترين روزنامه اصولگرا نيز شاهد بوديم.

14 آبان‌ماه سال گذشته بود كه روزنامه موردنظر پس از رد ادعاي دونالد ترامپ درباره نقش ايران در شليك موشك از يمن به عربستان، در اقدامي عجيب حتي از اهداف بعدي اين حملات نيز سخن گفت و در تيتر يك خود نوشت: «شليك موشك انصارالله به رياض؛ هدف بعدي دبي» اين تيتر كه به‌روشني با مسائل حساس امنيت ملي و سياست خارجي كشور مرتبط بود، شوراي عالي امنيت ملي را وارد ماجرا كرد و در نتيجه خبر توقيف دوروزه اين روزنامه اصولگرا در رسانه‌ها دست به دست شد. هرچند در ابتداي امر، صحبت‌هايي درمورد تخطي اين روزنامه اصولگرا از حكم قانون نيز به گوش رسيد با اين همه روزنامه مورد بحث در نخستين شماره خود پس از توقيف، نه‌تنها نشانه‌اي از تنبه نشان نداد، بلكه رسما مدعي شد كه اين دولت و شوراي عالي امنيت ملي است كه «مصالح ملي» را نمي‌فهمد و چشمانش نسبت به اين مصالح «كور» است. آنجا كه روزنامه در اقدامي كه تاحدودي شبيه به انتشار نيم‌صفحه نخست بود، تمامي اخبار را از روي نيم‌صفحه نخست بيرون گذاشت و تمامي سطح نيم‌صفحه نخست خود را به «چرايي توقيف» اختصاص داد و در يك جمله، روي پس‌زمينه‌اي از شماره‌هاي پيشين خود، از «انتقام كور از روشنگري‌هاي» اين روزنامه تيتر زد.

 

به سفيدي غازِ همسايه

و حالا نوبت روزنامه ديگري از طيف اصولگرايان رسيده است كه دست به اين گونه اعتراض بزند. اعتراضي كه هم مي‌توانند بسيار خطرناك باشد، تا آنجا كه ريشه مطبوعه معترض را تا ابد بخشكاند و هم مي‌تواند اعتراض مشروع و روشنفكرانه تلقي شود كه حتي جاي يك تذكر خشك و خالي هم باقي نگذارد. درواقع مهم اين نيست كه روزنامه‌اي، سفيد چاپ شود؛ مهم اين است كه چه روزنامه‌اي سفيد چاپ شود!

نظر شما