شناسهٔ خبر: 28659225 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جام‌جم | لینک خبر

جام‌جم از پشت صحنه سری سوم مجموعه تلویزیونی ستایش و روند داستان این سریال گزارش می دهد

3 اتفاق ویژه در ستایش 3

این‌که مجموعه‌ای تلویزیونی با شروع تنها چند قسمت از پخش طوری زبانزد شود که بخش عمده‌ای از مردم جامعه در موردش صحبت کنند و برای تماشای ادامه‌اش ترغیب شوند و اشتیاق داشته باشند یا حتی اسم فرزندان دختر تازه به دنیا آمده‌شان را از اسم شخصیت اصلی مجموعه به اقتباس بگیرند، اتفاق ساده‌ای نیست و از موفقیت خوب یک مجموعه حکایت می‌کند. مجموعه‌ای که با وجود همه حرف و حدیث‌های گاه و بیگاهی که می‌گویند رسانه ملی دیده نمی‌شود، اتفاقا به چشم آمده و با پخش خود موجی در جامعه به پا کرده است. سخنم در خصوص مجموعه «ستایش» است؛ داستانی ساده و صمیمی از زندگی دختری با همین نام (ستایش) که در فضای سال‌های ابتدایی دهه 60 روایت می‌شد و فرازها و فرودهای زندگی سخت او را به تصویر می‌کشید. این روزها فصل سوم این مجموعه پرمخاطب به کارگردانی سعید سلطانی در حال تولید است و جام‌جم از پشت صحنه ضبط این مجموعه گزارش می‌دهد.

صاحب‌خبر -

روایتی رمانگونه

شروع داستان ستایش، سالهای ابتدایی دهه 60 است. سالهای بعد از به وقوع پیوستن انقلاب و ستایش (با بازی نرگس محمدی) که دختری جوان و متعلق به طبقه متوسط و طیف سنتی جامعه است، به دنبال فرار برادر کوچکترش، محمد (مهدی سلوکی) از خدمت سربازی، به دوست برادرش طاهر (با بازی مهدی پاکدل) پناه میبرد و میکوشد برادرش را از مرز خارج کند؛ هرچند در این مسیر این برادر کشته میشود، اما علاقه و محبتی که بین ستایش و طاهر ایجاد شده تمامشدنی نیست و این دو تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را آغاز کنند. تشکیل این زندگی البته مورد قبول خانوادهها نیست و پدر و مادر هر دویشان و بویژه حشمت فردوس پدر طاهر (با بازی داریوش ارجمند) نسبت به این ازدواج مخالفت کرده و حتی آشکارا سنگاندازی میکنند.

ستایش و طاهر هرطور که هست بالاخره با هم ازدواج میکنند و طاهر که خانوادهاش وضع اقتصادی به مراتب بهتری نسبت به خانواده ستایش دارد، از جمع خانواده و کسب و کار پدرش طرد میشود. اما دشمنیهای اطرافیان تمام شدنی نیست و این بار در اثر حسادت زن برادرش انیس (با بازی سیما تیرانداز) طاهر به نگهداری و حمل مواد مخدر محکوم شده و هنگامی که از دست مأموران در حال فرار است، بر اثر تصادف با ماشین به کما رفته و بعد فوت میکند. حالا ستایش مانده و دو فرزند کوچک و مشکلاتی که هنوز ادامه دارند...

بر اساس این خلاصه داستان چند خطی که در فصل اول مجموعه دنبال میشد، ستایش ذهنمان را به بسیاری از رمانهای عامهپسند ایرانی متبادر میکند. رمانهایی که همیشه در میان آنها که کمتر اهل خواندن هستند، مورد اقبال بودهاند و این کتابها هم همچون داستان ستایش به پراشک و آه بودنشان معروف هستند. حجم غمی که ستایش در طول قصه با آن مواجه میشود (فوت برادر، فوت همسر، فوت پدر و ...) به جرات از خیلی از مجموعههای تلویزیونی دیگر بیشتر است و شاید علت موفقیت و پرمخاطب بودنش هم در همین باشد.

مخاطبانی که هر کدامشان با مشکلات و گرفتاری‌هایی در زندگی‌هایشان مواجه هستند، هنگام تماشای ستایش همذات‌پنداری بیشتری با او حس کرده و شاید حتی خودشان را در قاب تصویر این مجموعه می‌بینند. ستایش، مجموعه‌ای پر زرق و برق با داستانی فانتزی و زندگی‌هایی بی‌نقص نیست و بی‌شک موفقیتش هم در همین است.

بوی آمپول و تزریق و بیمارستان

بعد از مدتی نزدیک به دو ماه پیگیری، بالاخره موفق شده‌ایم به پشت ‌صحنه سریال ستایش برویم و از ضبط فصل سوم آن گزارش بگیریم. گروه که کارش را در فصل سوم با جلوی دوربین بردن بازیگران نقش‌های فرعی‌تر آغاز کرده، حالا و با اضافه شدن بازیگران اصلی‌اش، کار را با جدیتی بیشتر از قبل دنبال می‌کند.

لوکیشنی که گروه این روزها مشغول فعالیت در آن هستند، یکی از بیمارستان‌های فوق‌تخصصی واقع در خیابان ولیعصر تهران است. بیمارستانی که گرچه در یکی از شلوغ‌ترین و پرترددترین تقاطع‌های شهر واقع شده، اما محیط و حیاطی دنج دارد و برایمان سوال می‌شود که گروه چطور به فعالیت مشغول شده‌اند که هیاهویشان آسیبی به خلوتی و آسایش بیماران نزند.

کارکنان نگهبانی بیمارستان در پاسخ به سوال ما برای پیدا کردن گروه، ساختمان اورژانس را نشانی می‌دهند. در حیاط پرصفا و پردرخت جلوتر می‌رویم و کم‌کم ظاهر دوربین‌ها و تجهیزات فنی نمایان می‌شود. ساختمان اورژانس بیمارستان که از دیگر بخش‌ها جدا شده، گرچه چندان بزرگ نیست، اما گروه و عوامل ساخت مجموعه را در خود جا داده و کار خودش را هم دنبال می‌کند. در یکی از اتاقک‌های اورژانس که با پرده‌های سفید و دیوارهای متحرک از هم جدا شده‌اند، نرگس محمدی گریم شده و در نقش خود دراز کشیده است و در اتاقک‌های دیگر، بیماران واقعی بیمارستان سرم زده و یا منتظر نوبت تزریقشان هستند. بوی الکل ضدعفونی و شوینده‌های بیمارستانی فضا را پر کرده است.

اضافه شدن شخصیت جدید

گروه در محوطه اورژانس بیمارستان مستقرند و در صحنه‌ای که امروز مشغول ضبط آن هستند، نرگس محمدی در کنار دو بازیگر تازه فصل سوم یعنی مهتاج نجومی (در نقش خانم مظفری) و شهرام پوراسد (در نقش مهدی مظفری) ایفای نقش می‌کند. این دو شخصیت که مادر و پسر هستند، همسایه ستایش محسوب می‌شوند و ستایش را که در خیابان غش کرده و از حال رفته است تا بیمارستان همراهی کرده و نگران او هستند. خانم مظفری نگران حال ستایش است و مهدی که از قرار می‌توان برداشت کرد علاقه‌ای هم به ستایش دارد، نگران‌تر از اوست و هر‌دو منتظرند تا سرم ستایش تمام شده و او به‌هوش بیاید تا از حالش بپرسند.

علاوه بر این دو بازیگر و نیز بازیگران باقیمانده از فصل‌های قبلی، فرهاد جم (حاج‌آقا بهبودی)، مهدی میامی (غلامی)، فریبا نادری (پری‌سیما)، بهزاد خداویسی (سرگرد)، محمدرضا داوودنژاد (یعقوبی) و مریم خدارحمی (آهو) از دیگر بازیگران جدیدی هستند که در فصل جدید ستایش نقش‌آفرینی می‌کنند. فصلی که به نظر می‌رسد نقطه پایان ماجراهای ستایش باشد و داستان این شخصیت را به ایستگاه آخر برساند.

کارگردانی نکته‌سنج

سعید سلطانی کارگردان سه سری مجموعه ستایش را پیش از ساخت این اثر با مجموعه‌هایی چون «پس از باران»، «خانه‌ای در تاریکی»، «میعاد در سپیده‌دم» و «سال‌های برف و بنفشه» می‌شناسیم. مجموعه‌هایی تلویزیونی که ساختاری استاندارد و داستانی درست داشتند و تقریبا همه‌شان در پخش با موفقیت مواجه شدند و در خاطر مخاطبان ماندند. سلطانی با موفقیت مجموعه بعدی‌اش ستایش نشان داد که در مخاطب‌شناسی دقیق بوده و کارگردانی است که راحت می‌تواند نبض علاقه مخاطبان را در دست داشته باشد.

چیزی که در پشت صحنه ستایش می‌بینیم، گواه این قضیه است که سلطانی به لحاظ کاری هم کارگردانی ماهر و کاربلد است و با ظرایف مجموعه‌سازی آشناست. او که در لحظات قبل از شروع فیلمبرداری و فاصله میان تنظیم میزانسن‌ها و چیدمان صحنه در پشت مانیتور نشسته است، صحنه‌ها را بررسی و از همان‌جا جزئیات و قاب‌بندی‌ها را چک می‌کند. بعد بلند می‌شود و نکاتی را با محمدی بازگو می‌کند و دوباره پشت صفحه نمایش می‌نشیند. همه‌چیز آماده است و صدای یا خدا و یا مولا گفتن‌های سلطانی که قبل از شروع هر برداشت تکرار می‌شود، نشان شروع ضبط است.

مجموعه‌ای مطابق زمانه خودش

در فاصله پایان بازی محمدی و قبل از شروع سکانس‌های مربوط به بازی نجومی، لازم است زاویه دوربین‌ها عوض شود و برای تنوع در تصویر، بیمارستان از زاویه دیگری به نمایش دربیاید. در این فاصله سلطانی به ما رخصت گفت‌وگو می‌دهد. از این کارگردان شناخته شده در ابتدا در خصوص دلیل موفقیت مجموعه در سطح جامعه و میان مردم می‌پرسم. او توضیح می‌دهد: نه فقط ستایش، که هر مجموعه دیگری برای جذب مخاطب و دیده شدن به عواملی احتیاج دارد. یکی از اصلی‌ترین این عوامل، داستان است. داستانی که پیرنگ خوبی داشته باشد، دارای شخصیت‌های جالب و رفتارهای نو بوده و مسائل روز جامعه را مطرح کند. این عوامل چنانچه در هر مجموعه‌ای موجود باشد، باعث می‌شود که بیننده اثر را با تأمل بیشتری دنبال کند و ستایش هم همین خصیصه بارز را داشته است. ستایش مجموعه‌ای است که از همان ابتدا داستان محکم و درستی داشت. این از جمله ویژگی‌های مهمش بود و در جامعه هم مورد توجه واقع شد.

کارگردان سال‌های برف و بنفشه با اشاره به ارزیابی‌اش از موفقیت یا عدم موفقیت فصل سوم این‌طور می‌گوید: به عقیده خودم فصل سوم ستایش با دو فصل قبلی‌اش تفاوت دارد و ساختارش جدید است. شاید ادامه داستان آدم‌هایی باشد که در فصل‌های اول و دوم دیدیم، اما روابط میان این آدم‌ها نو است و داستان را عمقی‌تر تعریف می‌کند. فصل سوم ستایش مجموعه‌ای است که مطابق با زمانه خودش پیش رفته و در عین حال برای خانواده هم ارزش و اهمیت قائل است.

سلطانی معتقد است که فصل سوم ستایش می‌تواند نقطه خوبی برای پایان باشد؛ اما می‌افزاید: ادامه داشتن یا ادامه نداشتن داستان منوط به تصمیم نویسنده است. اما به عقیده من داستان به فرازهایی رسیده که سرانجام شخصیت‌هایش برای بیننده قابل قبول است.

شخصیت ستایش (با بازی نرگس محمدی) شخصیت اصلی و مثبت داستان است؛ خیری که در مقابل او شری به نام فردوس (با بازی داریوش ارجمند) قرار گرفته و تضاد میان رفتارهای این دو شخصیت و دشمنی‌های پیدا و پنهانشان به جذابیت مجموعه می‌افزاید. سلطانی در خصوص این تقابل توضیح می‌دهد: وجود شخصیت منفی، ضرورت داستان است. نیکی و بدی و خیر و شر و اصلا تقابل میانشان داستان‌ساز است. اما نکته بارز در خصوص ستایش این است که حتی شخصیت آدم‌های بد قصه هم توجیه دارد و ما همه را سیاه و سفید نمی‌بینیم. تصمیمات همه شخصیت‌ها، گرچه گاهی تابع اخلاقیات نیست، اما به هر حال به اقتضای شرایطشان است و این قضیه آنها را به واقعیت نزدیک می‌کند.

فصل سوم پرمخاطب خواهد بود

شهرام پوراسد سالهاست که در عالم بازیگری فعالیت دارد؛ با این حال فعالیتهای او به لحاظ عنوانی چندان متعدد نیستند و به نظر میرسد که این بازیگر تصمیم گرفته فعالیتهایی معدود اما قابل قبول در کارنامهاش داشته باشد. پوراسد بعد از مدتی دوری از عالم هنر، با ستایش 3 بازگشتی دوباره به بازیگری دارد و در گفتوگو با جامجم در خصوص دلایل پیوستنش به این مجموعه میگوید: شهرام پوراسد هستم و از سال 71 وارد عرصه بازیگری در تلویزیون شدهام. البته قبل از آن هم در تئاتر فعالیت میکردم. مدتی بود که از تلویزیون دور بودم، تا اینکه پیش از شروع سال 97 آقای سلطانی با من تماس گرفتند و در خصوص فیلمنامه ستایش 3 باهم صحبت کردیم. البته در آن زمان امکان بازی کردن نداشتم و گویا سراغ بازیگر دیگری هم رفتند اما آن همکاری میسر نشد، دوباره سراغ من آمدند و با توجه به فیلمنامه دیدم که داستان آن انسجام خوبی دارد. فکر میکنم این سری، حتی از دو فصل قبل آن هم تماشاییتر باشد.

پوراسد با اشاره به شخصیت مهدی مظفری که در این مجموعه ایفا میکند، میگوید: من نقش مهدی را بازی میکنم و همراه با شخصیت مادرم (با بازی مهتاج نجومی) همسایه خانه ستایش هستیم.

بازیگر مجموعههایی چون «حامی» و «آهوی ماه نهم» با تاکید بر دلایل جذابیت مجموعه اشاره میکند: ستایش در سریهای پیشین پخش پربیننده بود و وقتی قرار شد به مجموعه بپیوندم، با خودم فکر کردم که قاعدتا سری سومش هم دیده خواهد شد. من هم مدتها بود در تلویزیون کاری نکرده بودم و ترجیحم این بود که با مجموعهای پربیننده برگردم. از طرفی قصه هم کششدار و منسجم است و امیدوارم مخاطبان دوستش داشته باشند.

همه ستایشهای یک کشور

نام ستایش از سال 1383 بود که برای نخستین بار سر و کلهاش در میان پرفراوانیترین نامهای سال مطرح شد و خانوادههای بسیاری که در آن سال بچهدار شده بودند، تصمیم گرفتند نوزادشان را ستایش نامگذاری کنند. طبق اعلام سایت رسمی ثبتاحوال کشور که فهرست پرفراوانیترین نامها را از سال 80 تا 96 به تفکیک جنسیت درج کرده است، این اقبال ناگهانی چنان بود که ستایش -که در سال‌های گذشته جایی میان نام‌های پرطرفدار نداشت- به ناگاه سی‌وچهارمین نام پرطرفدار سال شد و 3285 نوزاد دختر در آن سال ستایش نام گرفتند. این مسیر صعودی در سال‌های بعد هم ادامه داشت و ستایش پله‌پله در فهرست بالا آمد؛ تا جایی که در سال 88- همان سالی که فصل اول مجموعه ستایش ساخته شد- این اسم سومین اسم پرطرفدار نوزادان دختر پس از دو اسم فاطمه و زهرا بود. ستایش این عنوان سومی را برای مدت سه سال (تا سال 90) حفظ کرد و رفته رفته رقابت را به نام‌های پرطرفدار دیگری چون فاطمه‌زهرا، ریحانه، زینب، یسنا، نازنین‌زهرا و هستی باخت. با این حال از پرطرفدار بودن این نام و بویژه تاثیر پخش مجموعه‌ای با نام ستایش در آن نمی‌توان چشم‌پوشی کرد.

زهرا غفاری

رسانه

نظر شما