هر چند استفاده از آفت کشها برای کنترل آفات و عوامل بیماری زا در بخش کشاورزی سودمند است ولی آفت کشها خود میتوانند موجب ایجاد بیماری و مرگ در انسانها و آلودگی محیطزیست شوند. این مشکلات ناشی از شرایط مختلف تماس مستقیم و غیرمستقیم انسان با آفتکشها است. فاکتور مهم در مسمومیت مزمن آفت کشها دارا بودن تجمع طولانی مدت در بدن است و این تجمع مواد سمیدر بدن در تمامیافراد به واسطه تماس غیرمستقیم از طریق غذا، تنفس یا جذب پوستی به چشم میخورد.
انواعی از کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات نباتی به وسیله گیاهان جذب شده و در قسمتهای خوراکی گیاه ذخیره میشود. سموم شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی، همان مواردی هستند که اگر به طرز درست مصرف نشوند، هم برای محیط زیست و هم برای سلامت انسان مضر هستند. امروزه به دلیل استفاده بی رویه از کودها و سموم شیمیایی خطر آلودگی تالابها، رودخانهها و دریاها توسط این مواد به شدت احساس میشود.امروزه تعداد آبزیان موجود در رودخانهها و تالابها به دلیل وجود نیترات ناشی از مصرف سموم و کودهای شیمیایی به طرز نگران کننده ای کم شده است.
نخستین محل تماس سم در انسان پوست است؛ به محض این که بدن در معرض سم قرار گیرد، سم در بدن جذب میشود یا بدون جذب شدن فقط در پوست باقی میماند.جذب آفت کش در بدن میتواند باعث بروز مشکلاتی برای سلامتی انسان شود که از آن جمله میتوان سوزش چشم، مشکلات دستگاه تنفسی و مسمومیت حاد را نام برد که ممکن است به مرگ منجر شود. در صورت جذب نشدن و باقی ماندن سموم روی پوست، حساسیت های پوستی اتفاق میافتد.
تماس غیرمستقیم با سموم شیمیایی ناشی از ورود باقیمانده سموم به بدن به واسطه خوردن غذاهایی است که سموم آفتکش در آنها نفوذ کردهاند که این امر میتواند باعث افزایش مقدار مواد سمیدر بدن انسان شود (خاصیت تجمعی). بدن انسان دارای سیستمهای تنظیم کننده متعددی است که باعث میشود تمامیاجزا بدن در پاسخ به محرکهای بیرونی، واکنش مشخصی را نشان دهند.
این نوع تنظیم، به نام خود پایداری شناخته میشود و برای تمامیفرآیندهای جسمیبدون اطلاع و آگاهی بروز میکند، هنگامیکه در اثر شرایط محیطی (گرما یا سرمای زیاد) یا شرایط درونی (بیماری یا مسمومیت) بدن قادر به تنظیم نباشد، علائم غیرمعمول و بیماری ظاهر میشود. بنابراین نشانهها و علائم مسمومیت آفتکشها اغلب شبیه به انواع مختلفی از عوارض بیماریها هستند به عنوان مثال سردرد، تب، تهوع، استفراغ و اسهال از علائم معمولی بیماری هستند که در شرایط متفاوت بروز میکنند.سموم شیمیایی باعث ایجاد تغییر در سرعت فعالیتهای مختلف بدن میشوند که این تغییر ممکن است به صورت افزایش آن ها (افزایش تپش قلب و تعریق) یا کاهش آنها (توقف کامل تنفس) خودنمایی کند؛ به عنوان مثال، افرادی که در معرض حشرهکش مالاتیون قرار میگیرند دچار تعریق زیاد میشوند.
معمولاً مصرف دراز مدت مواد غذایی آلوده به آفت کشها ممکن است منجر به بیماری شود. متأسفانه انسانها بیشتر متوجه بیماریهایی هستند که علائم آشکار دارند در حالی که بعضی از بدترین دشمنان ما آهسته و بی خبر به سوی ما میخزند. نشانههای آلودگی با سموم موجود در مواد غذایی با توجه به این که به مقدار کم و در طول زمان طولانی وارد بدن میشوند اغلب کاملاً شبیه به انواع مختلفی از عوارض بیماریها است. به عنوان مثال سردرد، تب، تهوع، استفراغ و اسهال نشانههای عمومیغیرخاص بیماری هستند که در شرایط متفاوت ایجاد میشوند. مسمومیت شیمیایی به وسیله آفتکش شبیه علائمیاست که بوسیله میکروارگانیسمهایی نظیر باکتری، ویروس و قارچ ایجاد میشوند.
سموم آفت کش باعث سقط جنین، عدم رشد فکری، اثرات مخرب ساختمانی در بدن هنگام تولد و نقصهایی در اعمال و بافتهای بدن میشوند. آفت کشها دارای اثرات مخرب و بسیار سمیروی اندامهای تولید مثلی، تداخل در اعمال هورمونی، عقیمیمردان و زنان و دورههای قاعدگی نامنظم در زنان هستند.
علف کشها برای دستگاههای تولید مثلی بدن مسمومسیت زا هستند؛ به طوری که آزمایشات نشان داده است بین این سم و کاهش تعداد اسپرم و افزایش اسپرمهای بدشکل ارتباط مستقیم وجود دارد. همچنین ثابت شده است زنانی که در محیطی با آبهای آلوده به سموم زندگی میکنند در مقایسه با سایر افراد تأخیر قابل ملاحظه ای در رشد درون رحم دارند.
تحقیقات انجام شده در آمریکا نشان میدهد، احتمال بروز ناقصالخلقگی در نوزادان افراد کشاورز، ۶۰ درصد بیشتر است و برای کودکانی که در مزارع زندگی میکنند، ۲٫۴ برابر سایر افراد است.این تحقیقات نشان داده است در مکانهایی که آب آلوده به سم آترازین است، احتمال بروز انواع ناقص الخلقگی دو تا سه برابر، اختلالات جنسی سه تا چهار برابر و اختلالات اندامهای حرکتی هفت برابر بیشتر از مکانهایی است که این آلودگی در آن وجود ندارد.همچنین افزایش دو تا سه برابری «بیماری ماندن بیضهها در شکم» نیز از جمله عوارض سموم شیمیایی کشاورزی در بروز ناقصالخلقگی نوزادان است.
سموم «پاراکوات» و گروه سموم ارگانو فسفره، منجر به بیماری پارکینسون میشود. همچنین آشکار شده است افرادی که در حوالی مناطقی زندگی میکنند که در معرض آفت کشها قرار دارند احتمال بروز بیماری پارکینسون در آنها بیشتر است. در تحقیقات دیگری که روی کشاورزان انجام شده مشخص شده است کشاورزانی که با قارچ کشها در تماس هستند اعصاب محیطی آنها نسبت به سایر افراد کندتر عمل میکند.
تحقیقات روی برخی جمعیتهای انسانی نشان داده است افرادی که در معرض علف کشها قرار دارند چهاربرابر و افرادی که در معرض حشره کشها هستند سه تاچهاربرابر احتمال بروز بیماری پارکینسون بیشتر است.همچنین تحقیقات نشان داده است کودکانی که هنگام رشد مغز در معرض غلظت خیلی کم از سموم قرار دارند صدمات ثابت و پایداری در اعمال و و ساختار مغز آنها اِیجاد میشود.
در بررسیهای به عمل آمده در مکزیک روی کودکانی که در معرض سموم بودند نشان داد که انواعی از تأخیرات و کاستیها در نمو مغز این کودکان در مقایسه با سایر همنوعان خود وجود دارد. همچنین ضعفهایی در نیروی فیزیکی، تطابق طبیعی دست، چشم و حافظه کوتاه مدت در این کودکان قابل مشاهده بود. ارتباط بین بروز سرطان گلبولهای سفید خون و سموم ارگانوفسفره در تحقیقات اخیر پژوهشگران مورد تأیید قرار گرفته است.
ارتباط بین سمومیمانند توفوردی، آترازین و کاپتان که علف کش و قارچ کش هستند با سرطان و بیماری ام اس در تحقیقات مشخص شده است و باغدارانی که در معرض این سموم هستند سه برابر سایرین احتمال بروز این نوع بیماری و نیز سرطان را دارند. علف کشهای فنوکسی مانند توفوردی نیز در بروز سرطانهای بدخیم نقش دارند و احتمال بروز این بیماری در افرادی که در معرض علف کشهای فنوکسی قرار دارند ۱۰ برابر بیشتر از سایر افراد است.
تقریباً ۹۰درصد کلیه قارچ کشهای مورد مصرف در کشاورزی در مدلهای حیوانی سرطانزا
هستند و استفاده گسترده، روزافزون و نابجا از این سموم میتواند با بروز بیماریهای خطرناکی چون سرطان خون، سرطانهای دستگاه گوارش و سایر اختلالات فیزیولوژیکی در بدن انسان در ارتباط داشته باشند.
مسمومیت به طور معمولی به دو نوع تقسیم میشود که به میزان قرارگیری در معرض یک آفت کش و مدت زمان تماس با سم بستگی دارد تا علائم مسمومیت توسعه و بروز کند در کل دو نوع مسمومیت وجود دارد: مسمومیت حاد و مسمومیت مزمن.نوع مسمومیت ناشی از مصرف مواد غذایی سمپاشی شده (به ویژه خیار و گوجه) از نوع مسمومیت مزمن است.
مسمومیت مزمن با آفت کشها با تغییر سرعت فعالیتهای مختلف بدن، موجب افزایش یا کاهش تپش قلب، تعریق و کندی یا توقف تنفس میشوند. تماس طولانی مدت با آفت کشها باعث اختلالات ناهنجار در سیستم عصبی، غدد درونریز و سیستم ایمنی بدن خواهند شد.
نمونهگیریهای پراکنده در نقاط مختلف نشان میدهد که میزان سموم حشره کش «دی کلرووس» و «کلروپایروفوس» موجود در خیار تا سه برابر حد مجاز است. با این حال اندازه گیری و سنجش ریسک سرطان در انسان ناشی از سموم شیمیائی به دلیل طولانی بودن دوره تکمیل فرآیند سرطانی شدن و ناشناخته بودن دوره کمون و ظهور تومور به صورت بالینی و همچنین تفاوت استعدادهای ژنتیکی افراد گوناگون با یکدیگر معمولاً دشوار است.
تحقیقات مختلف جهانی ارتباط معنی داری بین وقوع انواع سرطان و مصرف آفت کشها را نشان میدهد. به عنوان نمونه سرطان پروستات و مشاغلی که با علف کشها در ارتباط هستند به اثبات رسیده است. میزان بروز سرطان سینه سالانه افزایشی به میزان یک تا دو درصد نشان میدهد و آلودهکنندههای محیطی از جمله آفتکشها در افزایش بروز این نوع سرطان نقش عمدهای دارند. سرطان تیرویید نیز از جمله سرطانهایی است که احتمال بروز آن در افرادی که در معرض علفکشهای «فنوکسی» قرار دارند بیشتر است.
برای محصولی مانند خیار لازم است حداقل یک زمان سه روزه رعایت شود تا میزان باقی مانده اکثر حشره کشها یا قارچ کشها به حد استاندارد برسد و فاصله بین دو سم پاشی برای اکثر سموم رعایت فاصله دو هفته ای است. اما در بیشتر جالیزها دیده شده که یک روز در میان مزارع پرورش خیار سم پاشی میشوند و فاصله برداشت خیار با سم پاشی نصف روز هم نیست یعنی صبح سمپاشی صورت میگیرد و بعد از ظهر محصول برداشت میشود. با این که توصیه میشود کندن پوست میوه و صیفی جات میتواند میزان سموم آفت کش موجود روی سطح میوه را تا پنج برابر کاهش دهد. اما پوست کندن خیار نیز مانع از مسمومیت خفیف و مزمن به این سموم نمیشود.
دیازینون یکی از پر مصرف ترین سموم ارگانوفسفره بوده که برای کنترل طیف وسیعی از آفات جونده و مکنده در باغات و مزارع برای کنترل شیمیایی آفات کاربرد دارد. این سم به صورت روغن بدون رنگ است. در صورتی که در معرض هوا قرار بگیرد به مدت حدود ۱۰روز تجزیه خواهد شد، اما در سایه اندازها بیش از سه هفته باقی خواهد ماند. اگر چه سمیبودن آن از راه جلد برای انسان و دام کمتر است، ولی از
راهتنفس خطر مسمومیت آن بیشتر است. دیازینون برای پرندگان و زنبورهای عسل بسیار سمیاست و برای ماهیها تا حدی کشنده است. این سم در زمره سموم قوی دستهبندی میشود.
تهدید سلامت افراد، آلودگیهای
زیستمحیطی و منابع آبی از مهم ترین پیامدهای استفاده بیش از اندازه انواع سموم و کودهای شیمیایی در مزارع و باغات است که میتوان برای کاستن از این تهدیدات با تغییر شیوههای ساده یا تصویب قوانین بازدارنده، چاره جویی کرد.
ادامه دارد
*مهرنوش بوستانی
*عکسها از: fao.org
code
نظر شما