گروه فرهنگی قدسآنلاین/ سید مصطفی حسینی راد: داستان دفاع مقدس هشت ساله در ایران، داستانی است که ریشه در حماسه جاودان عاشورا دارد. نگاه به ابعاد و زوایای حماسه هشت سال دفاع مقدس نشان از مشابهتهای فراوان آن با حرکت حماسی سالار شهیدان امام حسین(ع) دارد. این موضوعی است که ما را بر آن داشت تا با حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدمهدی بهداروند، جامعهشناس، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در این باره به گفتوگو بنشینیم.
قدسآنلاین: دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران چه نسبتی با حماسه عاشورا و دفاع مقدس امام حسین(ع) از کیان دین اسلام دارد؟
بهداروند: چند واژه هستند از قبیل جنگ، دفاع و صلح که همسایه دیوار به دیوار هم هستند. گاهی اوقات این واژهها به اصطلاح با هم قاطی میشوند و تخالط پیدا میکنند اما هر کدام از اینها معنا و تعریف خاص خود را دارند. هر کدام از جنگهایی که رخ میدهند یک خاستگاه و یک هدفی دارند.
برخی با اهداف توسعه طلبی و کشورگشایی و برخی اهداف نژادپرستانه دارند، مثل جنگهایی که نازیها به راه انداختند. برخی اهداف استثماری دارند و برخی هم تعارضهای دینی را دنبال میکنند مانند جنگهای صلیبی.
وی افزود: بحث ما یعنی دفاع مقدس جدای از این بحث است. ما در فقه اسلامی یک باب مفصل درباره دفاع داریم. بنابراین جنگ در قاموس اسلام وجود ندارد مگر جنگ ابتدایی که برای دعوت به اسلام است و آن هم در اختیار امام معصوم و از بحث ما خارج است. اما دفاع در برابر هر تهاجمی اتفاق میافتد و اختصاص به فرد یا آیین خاصی هم ندارد و در اسلام هم بحث دفاع را داریم. این دفاع مختص نیروهای مسلح نیست بلکه ممکن است بر زن و مرد و پیر و جوان در شرایط مختلف واجب شود.
اما رویکرد ما در دفاع مقدس منبعث از فرهنگ عاشوراست. فرهنگ عاشورا فرهنگ ظلمستیزی، فرهنگ انسانیت و اخلاق است. در حماسه عاشورا دو جبهه انسانی در برابر هم نبودند بلکه دو جبهه اخلاقی در مقابل هم قرار گرفتند، یعنی اخلاق اسلامی و انسانی در برابر اخلاق رذیله قرار گرفته است نه فقط شخص امام حسین(ع) در برابر یزید. از دل همین دو اخلاق است که رویکردها و عملهای متفاوتی، یکی در اوج انسانیت و دیگری در اوج شقاوت شکل میگیرد.
نسبتی که ما با عاشورا داریم این است که ما در حقیقت از عاشورا وام گرفتهایم و در دفاع مقدسمان، چگونه جنگیدن و چگونه مقاومت کردن را از امام حسین(ع) آموختهایم. مثلاً ما شروع کننده جنگ نبودیم چنانکه در عاشورا هم همین طور بود و حضرت سیدالشهدا(ع) آغاز کننده جنگ نبودند. اولین تیر را عمر سعد به سوی امام(ع) انداخت چون پدرش سعد بن ابی وقاص هم که از یاران پیامبر(ص) بود در یکی از جنگها اولین تیر را به سمت دشمن انداخت و گفت: شهادت بدهید که اولین تیر را من به سمت دشمن پیامبر(ص) انداختم.
این احمق یعنی عمر سعد هم خواست مانند پدرش عمل کند و گفت: شهادت بدهید که اولین تیر را من پرتاب کردم؛ اما او تیر را نه به سمت دشمن پیامبر(ص) بلکه به سمت فرزند پیامبر(ص) پرتاب کرد! بعد هم به نیروهایش گفت: «ابشروا بالجنه» یعنی بروید به سمت بهشت! یعنی با حمله به سیدالشهدا(ع) به بهشت بروید!
نکته دوم اینکه ما از حد و مرز انسانی خارج نشدیم اما بعثیها شهرها را میزدند و مردم بیگناه را مورد حمله قرار میدادند و از سلاحهای شیمیایی استفاده میکردند. فرهنگ ما در دفاع مقدس چیز دیگری بود؛ رفتار بسیار خوب ما با اسرای عراقی و تغییر رفتار و فرهنگ اسرای عراقی و همچنین تغییر فرهنگ در زندانهای عراق بر اثر فرهنگ اسلامی اسرای ایرانی، گواه این حرف است. این شبیه همان تغییر فرهنگی بود که اسرای کربلا در شام و کوفه به وجود آوردند، یعنی باعث تغییر جهت افکار عمومی شدند.
بنابراین عاشورا و دفاع مقدس دارای فرهنگی در هم تنیده هستند و در واقع دفاع مقدس زاییده فرهنگ عاشوراست. این فرهنگ باید در کشور ما تبدیل به معادله و برنامهریزی اجتماعی و سرانجام تبدیل به «سبک زندگی» شود.
قدسآنلاین: شما در حوزه جامعهشناسی دین هم صاحبِ نظر و پژوهش هستید. از دیدگاه جامعهشناسی چطور در نگاه و منظر مردم، جانفشانی و کشته شدن در برابر هجوم دشمن، تبدیل به یک امر مقدس میشود؟
بهداروند: این به همان عقبه فکری و زیرساختهای فکری جامعه برمیگردد. برخی عِرق ملی دارند و به خاطر جغرافیا و خاک میجنگند اما یک عدهای فقط به دلیل این مباحث نمیجنگند بلکه ارزشهای والاتری را در نظر دارند. دفاع مقدس ما از همین دسته دوم است که هدف ما جغرافیا و نژاد به تنهایی نبود اگرچه اینها هم دخالت داشت چون وقتی خاک شما را بگیرند دیگر چیزی برای شما باقی نمیماند، اما ارزشهای الهی دیگری هم بر دفاع مقدس ما حاکم بوده است.
قدسآنلاین: چرا در زمان زندگی سیدالشهدا(ع) و مقارن با حادثه عاشورا تعریف مردم از مقدس بودن جهاد تغییر کرد و عدهای حاضر شدند با شقاوت تمام پا بر تمام ارزشهای دینی و انسانی بگذارند و نوه پیامبر خود را به بدترین شکل به شهادت برسانند؟
ببینید، در واقع در اینجا شاید تعریفی عوض نشد، بلکه بعد از رحلت پیامبر(ص) یک انحراف و تحریفی در اصل نهاد دین اتفاق افتاد. در تعریف پیامبر(ص) از دین، دو رکن و ثقل اساسی، کتاب و عترت بودند که منحرفان با خط کش خودشان، اهل بیت(ع) را خط زدند و گفتند فهم خودمان از قرآن، کفایت میکند.
شما وقتی امام معصوم(ع) را از دایره مفاهیم دینی خط زدید دیگر هیچ چیزی برای شما مفهوم ندارد. بیشتر کسانی که به جنگ امام حسین(ع) آمدند اهل کوفه بودند. کوفه یکی از بزرگترین پایگاههای جهان اسلام بوده و در روایت هم داریم امام زمان(عج) مرکز حکومت خود را در کوفه قرار میدهند. آن چیزی که سبب شد کوفیان ابتدا سیدالشهدا(ع) را دعوت کنند و سپس خون پاک ایشان و خانوادهشان را بریزند، دنیا طلبی و ترس از حکومت بنیامیه
بود.
قدسآنلاین: در قرآن کریم واژههای مختلفی داریم که به معنای «جهاد» اشاره میکنند؛ مانند حرب، قتال و سفک دم. گاهی برخی از این کلمات به معنای جهاد مقدس به کار میروند و گاهی هم به مفهوم مطلق «جنگ» اشاره دارند؛ در این باره چه توضیحی میتوان داشت.
بهداروند: بله؛ این واژهها در حالت عادی به معنای مطلق جنگ به کار میروند اما جهتش به هدفی برمیگردد که ما برای آن تعریف میکنیم؛ یعنی اگر جنگ ما دنیاطلبانه یا نژادپرستانه و... باشد این جنگ کارکرد منفی پیدا میکند و این یک حرب و قتال مذموم است اما اگر در راه خدا و رضای خدا و با دستور معصوم(ع) و برای دفاع از کیان دین و سرزمین باشد، کارکرد مثبت پیدا میکند.
قدسآنلاین: پس در واقع این کلمات به نوعی مترادف هم هستند دیگر؟
بهداروند: بله! قتیل الحمار هم داریم، یقاتلون فی سبیلالله هم داریم. هر دو هم قتال میکنند اما یکی هدف دنیایی دارد و آن دیگری «احیاءٌ عند ربّهم یرزقون» هستند.
قدسآنلاین: عدهای از معاندان، با تفسیر نادرست برخی از آیات قرآن که به بحث جهاد و قتال با مشرکان و منافقان اشاره دارد مثلاً «و قتلوهم حیثُ ثقفتموهُم» و...، دین اسلام و قرآن کریم را به خشونت و حالت تهاجمی نسبت به دیگران متهم میکنند؛ برای این افراد چه پاسخی دارید؟
بهداروند: نخست اینکه اسلام هیچگاه برای قتال پیش قدم نبوده و نیست. دوم اینکه اسلام ابتدا بر افراد و اندیشهها اتمام حجت میکند و هیچگاه از ابتدا در پی قتال نیست. اگر بحث تعانُد و توطئه از سوی دشمنان پیش آمد بعد نوبت به قتال میرسد.
قتال آخرین نسخه اسلام است و این شیوه برداشت از آیات قرآن، گزینشی برخورد کردن با آن است. قرآن کریم و آیات آن را باید به صورت یک منظومه و سیستمی دید و معنای آن را فهمید.
قدسآنلاین: جالب است که قرآن کریم خودش در آیه 190 سوره مبارکه بقره میفرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» و تأکید میکند که با کسانی که با شما میجنگند، بجنگید ولی درباره آنها از حد درنگذرید و زیادهروی نکنید، یا جایی که میگوید: «وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً»؛ معنیاش این است که اول آنها یعنی مشرکان با شما وارد جنگ شدند و حالا شما باید برای دفاع از دین خود با آنها بجنگید..
بهداروند: بله؛ همینطور است.
قدسآنلاین: در جای دیگری در سوره مبارکه نساء میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا»؛ یعنی خداوند مجاهدان را بر کسانی که در جای خود مینشینند و از جهاد فرار میکنند برتری بزرگی داده است. امروز این کلمه «مجاهد» مورد سوءاستفاده افرادی مانند سلفیها و تکفیریها و برخی تندروهای دیگر قرار میگیرد که نمونه یکی از کارهایشان را چند روز پیش در کشتن مردم بیگناه در اهواز دیدیم. کلمه «مجاهد» از دیدگاه قرآن چه تعریفی دارد؟
بهداروند: نخست باید تأکید کرد که این گفتمان سلفی تکفیری، یک گفتمان جعلی و قلابی است که اتفاقاً در برابر گفتمان جهاد و شهادت قرار دارد نه در کنار آن. اینها خودشان و اربابانشان، چه اربابان فکری و چه اربابان سیاسیشان دیدند که گفتمان جهاد و شهادت در بیداری اسلامی کار کرده و توانسته صدور انقلاب را بخوبی انجام دهد و بر اساس آن ملتها در برابر حکومتهای ظالمشان ایستادند و آنها را ساقط کردند، بنابراین اینها هم آمدند یک گفتمان سلفی تکفیری تولید کردند به طوری که هم عقبه فکری آن وهابیت است و هم به وسیله آن اسلام را بد جلوه بدهند؛ مثلاً با سر بریدن و قتل و تجاوز و هم یک مهندسی معکوس از این گفتمان جهاد و شهادت داشته باشند و به وسیله آن به اهدافشان برسند.
انتهای پیام/
نظر شما