شناسهٔ خبر: 28333576 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

پدر شهید بهمنی:

حال و هوای عمار با خواندن کتاب شهید هادی تغییر کرد

گروه جهاد و حماسه ــ پدر شهید بهمنی گفت: یکی از دوستانش کتاب شهید ابراهیم هادی را به او هدیه داده بود، کتاب را که باز کرد از من پرسید شهید هادی کیست و من هم توضیح دادم، بلافاصله به من گفت بابا این شهید به من لبخند زده است.

صاحب‌خبر -

حال و هوای عمار با خواندن کتاب شهید هادی تغییر کردبه گزارش ایکنا، کتاب «قرعه‌ای از آسمان» روایت زندگی شهید عمار بهمنی و «سربلند» مربوط به زندگی شهید محسن حججی عصر امروز در پاتوق کتاب تهران رونمایی شد.
قاسم بهمنی، پدر شهید در این نشست گفت: شهید عمار 25 شهریور 1364 در فسا از توابع استان فارس متولد شد، در یک سالگی بیماری سختی گرفت و پزشکان از او قطع امید کردند. من در آن زمان مسئول شناسایی عملیات در جبهه‌ها بودم که مادرش با من تماس گرفت و گفت که برای بار آخر برای دیدن پسرت به بیمارستان بیا.
وی افزود: از فرمانده اجازه خواستم و 24 ساعت به من مرخصی دادند تا به بیمارستان رفتم. صبح از منطقه عملیاتی حرکت کردم و به سرعت خودم را به بیمارستان رساندم. با وضعیت عمار که مواجه شدم فرزندم را از دست رفته دیدم، یک لحظه به آقا امام حسین (ع) متوسل شدم و گفتم بچه من را شفا بده تا در آینده فدایی راه شما باشد. عصر فردای آن روز، عمار به حالت عادی برگشت و پزشکان از این موضوع متعجب شدند.
بهمنی ادامه داد: عمار که دفاع مقدس و جنگ را ندیده بود، در سن 20 سالگی به یکی از آشناها می‌گوید که من در آینده شهید خواهم شد، این فرد از عمار می‌پرسد جنگ نیست که تو شهید شوی و عمار در پاسخش می‌گوید این لحظه را ثبت کن، من شهید خواهم شد.
وی در ادامه عنوان کرد: سال 94 و در روزهای 24 شهریور که نزدیک تولد عمار بود، غروب به منزل آمد و به مناسبت تولدش یکی از دوستانش کتاب شهید ابراهیم هادی را به او هدیه داده بود، کتاب را که باز کرد از من پرسید شهید هادی کیست و من هم مفصل توضیح دادم، بلافاصله به من گفت بابا این شهید به من لبخند زده است و من گفتم خیر است. او تو را دعوت کرده یعنی باید آماده باشی.
بهمنی گفت: پس از خواندن کتاب شهید هادی حال و هوایش تغییر یافته بود. در همین روزها، موضوع رفتنم به سوریه را در منزل مطرح کردم که هماهنگی‌ها را انجام می‌دهیم تا تجربیات خود را به سوریه ببریم، اما عمار گفت؛ این بار نوبت من است و شما وظیفه خود را در هشت سال انجام دادید و مدام پیگیر بود تا آموزش ببیند و به سوریه اعزام شود که هماهنگی‌ها را انجام دادم و به دوستانم سپردم. اما مادرش نگران بود و راضی به اعزام نبود و من همیشه می‌گفتم، مرگ و زندگی دست خداست.
وی درباره شهادت فرزندش بیان کرد: عمار پس از عملیاتی که در سوریه انجام داده بودند، به من زنگ زد که ما دو شهر را آزاد کرده‌ایم به او گفتم؛ چرا نمی‌آیی؟ گفت؛ یک کار نیمه‌تمام و مهم دارم انجام داده و می‌آیم. اما به دلیل بی‌خوابی‌های چند روزه‌اش فرمانده اجازه نداده بود به این عملیات برود، اما با پافشاری عازم شده بود و در نهایت صبح سه‌شنبه 24 فروردین سال 95 با دوستانش که در یک مقر بودند، خمپاره‌ای اصابت می‌کند و از همه عبور کرده و یک ترکش به پشت گردن عمار می‌خورد و به شهادت می‌‌رسد.
محمدعلی جعفری نویسنده کتاب‌ «سربلند» که روایت مستند زندگی شهید محسن حججی است، گفت: من هم هر چه داشتم در کتاب نوشتم، امیدوارم خدا آن را از من بپذیرد و شهید نیز قبول کند.
وی افزود: رزمنده‌ای شهید شده و فرزندی بی‌پدر، اما من امروز باید اینجا بیایم و کتاب را امضا کنم، در حالی که کار بزرگ را این شهدا کرده‌اند. نوشتن از شهدا جزو عمر من محسوب نمی‌شود و آرزویم این است این رزق و روزی‌ها را خدا از ما نگیرد و این چند صفحه نوشته شده را از من بپذیرد.
در پایان این نشست، این دو کتاب از سوی پدر و مادر شهید عمار بهمنی و محمدعلی جعفری، نویسنده امضا شد.
انتهای پیام

نظر شما