شناسهٔ خبر: 28312537 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

یادداشت روز

«صلح کسالت آور است»!

نویسنده : امیرحسین یزدان پناه Yazdanpanah@khorasannews.com

صاحب‌خبر - گام اول: بدون جنگ آزادی نیست! خون بی گناهان همیشه به دلیل سیاست ها و نقشه های کسانی بر زمین می ریزد که آگاهانه برای این خون ریزی، ادبیات سازی می کنند، تصمیم می گیرند و تصمیم های شان را اجرا می کنند. کسانی که هزاران مایل دورتر از کانون ناامنی در اتاق های اندیشکده های آمریکایی یا کاخ های عربی پشت تریبون می ایستند، لبخند می زنند و لزوم کشاندن جنگ به داخل ایران را تئوریزه می کنند. به این عبارت ها دقت کنید: «...جنگ باعث شروع بهتر شدن زندگی ها و جوامع بوده است... برای خیلی ها بدون جنگ این امکان نیست که به کرامت انسانی برسند... صلح کسالت آور است...» این عبارت ها را نه بن سلمان ولیعهد جنگ طلب سعودی، بلکه یک زن ایرانی در اندیشکده آمریکایی به زبان آورده است، یک چهره بسیار نزدیک به خانواده پهلوی و جریان های برانداز خارج نشین؛ مریم معمارصادقی که از مدیران مرکز به اصطلاح مدنی تواناست و به صراحت به دریافت بودجه از وزارت خارجه آمریکا اذعان دارد . بازنشر این جملات به معنای مهم بودن این شخص نیست بلکه برای نشان دادن چگونگی تئوریزه کردن ایجاد ناامنی در ایران است که در کمترین اثر خود منابع مالی را به سمت گروه های تروریستی سوق می دهد. کسی که معتقد است «جنگ ضروری است و آزادی به همراه دارد» و همین چند هفته پیش در اندیشکده هادسون آمریکا هم گفته بود: «وقتی با مردم داخل ایران حرف می‌زنم میگن خدا رو شکر اوضاع خیلی خرابه و خدا رو شکر که در فروپاشی اقتصادی هستیم»! بیایید در یک نگاه کلی عوامل بروز حادثه تروریستی اهواز را مرور کنیم. شاید برخی یکی از این عوامل را مسائل اقتصادی و اجتماعی خوزستان بیان کنند، مسائل و مشکلاتی که آشکارا وجود دارند و زندگی مردم را تحت فشار قرار داده اند. با این حال به سادگی می توان درک کرد که هیچ کشتار تروریستی، هرگز نمی تواند به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی منجر شود-راهی که گروهک تروریستی ریگی هم در سیستان و بلوچستان رفت و نا امنی،سرمایه گریزی و مشکلات بیشتری را برای این استان محروم ایجاد کرد - بنابراین در این موارد باید به دنبال عاملان و پشتیبانان جنایت بود یا آن گونه که دو روز پیش «نادر انتصار» استاد علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی مطرح کرد: «بررسی مسائل اجتماعی و ... را تاریخ دان ها انجام خواهند داد و نویسندگان خواهند نوشت اما الان باید تمرکز روی شناسایی عوامل و پشتیبانان این اتفاقات باشد.» بدون تردید یکی از عاملان اصلی بروز این حرکت های خشن و تروریستی ، کسانی هستند که ورود ناامنی به ایران را تئوریزه می کنند و خط و ربط های این اتفاق را به کانون های ایجاد ناامنی در ایران می رسانند. در این زمینه اتاق های فکر غربی و عربی را باید نام برد که در ماه های اخیر، به ویژه در سه سال گذشته- بعد از برجام-تمرکز خود را بر ناامن سازی ایران گذاشته اند، هدفی که حتی بن سلمان ولیعهد سعودی آن را سال گذشته به صراحت بر زبان آورد و چند روز بعد هم حادثه تروریستی مجلس و حرم امام (ره) رخ داد. - گام دوم: پیاده کردن تئوری ها روی زمین با این حال عملیاتی شدن تئوری ها نیاز به گروه های واسط دارد، گروهک های تجزیه طلب و تروریستی که سبقه فعالیت در ایران و مرزهای ایران را دارند به ویژه گروهک تروریستی منافقین، اصلی ترین گروه است. برای این ادعا اسناد متقن نیز وجود دارد؛ از جمله این که ماه گذشته، وزارت دادگستری آمریکا سندهای مالی را منتشر کرد که نشان می داد «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید و «رودی جولیانی»، وکیل «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا از زمان تحلیف او در ژانویه 2017 دست‌کم پنج بار بدون سر و صدا با اعضای گروهک تروریستی منافقین دیدار کرده‌اند. سه ماه پیش نیز شبکه «ان. بی. سی» آمریکا گزارش مفصلی از مقر منافقین در آلبانی پخش کرد و در آن به روابط میان این تروریست ها و دولت آمریکا پرداخت و به نقل از «جوان استوکر» دبیر نشریه «دیفنس پست» که سال‌هاست بر فعالیت‌های این گروه متمرکز است، گزارش داد که بولتون تاکنون بیش از ۱۸۰ هزار دلار از این گروهک پول دریافت کرده است. دو روز پیش نیز جولیانی برای چندمین بار در جمع منافقین در نیویورک سخنرانی کرد و از این گروهک تروریستی به عنوان یک گروه «پرنفوذ در ایران»! یاد کرد. منافقین فقط از سوی آمریکا حمایت نمی شوند، هفته گذشته گزارشی منتشر شد که نشان می داد عربستان سعودی سه تن طلا به این گروهک داده است. گروهکی که تا همین شش سال پیش از نظر آمریکا یک گروه تروریستی بود و در دوره وزارت خارجه هیلاری کلینتون از فهرست گروه های تروریستی در آمریکا خارج شد! با این حال فقط گروهک تروریستی منافقین نیست که واسط اجرای تئوری های ناامنی در ایران است. در سه سال اخیر برخی گروهک های تروریستی تجزیه طلب، بارها بر مقابله مسلحانه با ایران و ایجاد ناامنی در کشورمان تاکید کرده اند. گروهک هایی نظیر «الاحوازیه» که ارتباطات آن با برخی کشورهای عربی خلیج فارس نظیر عربستان و امارات از گذشته آشکار بوده و نیز گروهک حزب دموکرات کردستان که سال هاست در مرزهای غربی ایران ایجاد ناامنی می کند. در یک اعلام جنگ آشکار، مصطفی هجری، سرکرده گروهک دموکرات کردستان شهریور سال 95به بی‌بی‌سی فارسی گفت که عوامل او با نیروهای ایران «وارد جنگ مسلحانه شده‌اند» تا «مرحله نوینی» از مبارزه علیه ایران را آغاز کنند. این گروهک همان گروهی است که به تازگی سپاه پاسداران مقر آن را در خاک کردستان عراق با هفت موشک بالستیک هدف قرار داد. بنابراین مشاهده می کنیم که پس از تئوریزه کردن لزوم کشاندن ناامنی به مرزها و شهرهای ایران، گروهک هایی که باید این تئوری ها را پیاده کنند، شناسایی شده و با کمک های مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی توسط کشورهای معاند، زمینه برای انجام اقدامات تروریستی در ایران فراهم می شود. - گام سوم: بُکش و هورا بکِش! با این حال ایجاد ناامنی یک نیاز دیگر هم دارد؛ رسانه. در حقیقت این رسانه ها هستند که «حس ناامنی» را که بسیار خطرناک تر از خود ناامنی است ایجاد می کنند. چند روزپیش احمد شیرزاد فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت وگویی با بی بی سی، این رسانه را به باد انتقاد گرفت که «در همین رسانه خودشما فیلم های ناآرامی کامیون داران و اصفهان را پخش می کردید که برخی تظاهرکنندگان به پلیس حمله ور شدند و توهین کردند...همین هورا کشیدن برای ناآرامی هایی که بوی خشونت می داد و حمله به پاسگاه نیروی انتظامی نتیجه اش این می شود که یک عده تجزیه طلب فکر می کنند خبری است و نتیجه اش کشته شدن بی گناهان است.» نکته ظریفی که دراین مسئله وجود دارد، در حقیقت قدرت موثر رسانه برای ترویج «حس ناامنی» و «اقدام علیه قانون» در جامعه است. این اولین بار نیست که رسانه سلطنتی انگلیس به کمک ایجاد ناامنی و اقدام علیه مردم ایران می آید؛ 65 سال پیش در تابستان داغ سال 1332، بی بی سی فارسی پیمانکار براندازی دولت مردمی دکتر مصدق در کودتا بود. «یرواند آبراهامیان» در کتاب «کودتا» (۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن) که سال 1394 در ایران ترجمه و منتشر شد، به بخش هایی از اقدامات بازوی رسانه ای کودتای 28 مرداد پرداخته است: «به محض فوران بحران، سفارت بریتانیا در تهران از بی بی سی در لندن خواست تا مدت برنامه فارسی خود را دو برابر کند و خبرنگار تهرانش را هم که گرایشی به همکاری نداشت، با فردی دیگر جایگزین کند.» به نوشته «آبراهامیان»، «بی بی سی با راه انداختن جنگی تبلیغاتی با اشتیاق به طرح این مسئله پرداخت که چگونه ملی شدن نفت به شکل گریزناپذیری باعث فقیر شدن کشور می شود». البته رسانه های دیگر نیز در آن دوران نقش به سزایی در اقدام علیه دکتر مصدق داشتند و به تصریح «آبراهامیان» در نقشه کودتا آمده بود که «رسانه ها به ویژه روزنامه های غربی باید بر خطر کمونیسم تاکید واز بابت «تساهل مصدق در خصوص حزب توده» اعلام نگرانی کنند.» حرف و مستند در این باره بسیار است؛ بله! می توان گوشه ای نشست و پا روی پا انداخت و زمزمه کرد که این ها، حرف های تکراری و کلیشه ای درباره ریشه های ناامنی و اتفاقات تروریستی در ایران است، اما چه پا روی پا بیندازیم و ساده انگارانه از کنار این گام های ایجاد ناامنی در ایران بگذریم و چه آن را باور کنیم، از واقعیت چیزی کم نخواهد شد؛ بازهم «مریم معمارصادقی» یا کسی شبیه او پشت تریبون خواهد ایستاد و خواهد گفت: «صلح کسالت آور است و ... جنگ ضروری است و آزادی به همراه دارد» و بازهم یک وزیر خارجه آمریکا پس از یک جنایت دیگر، مانند «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه اسبق این کشور که درباره کشتار کودکان عراقی و آمار بالاتر آن نسبت به جنایت اتمی آمریکا در هیروشیما ابراز عقیده می کرد، با خونسردی خواهد گفت: «انتخاب سختی بود ولی ارزش اش را داشت». آن ها راه خود را می روند، این ماییم که باید مقتدرانه روی پای خود بایستیم چرا که از هیچ اتاق فکر غربی و عربی برای مردم ایران شاخه زیتون نخواهد رویید.

نظر شما