شناسهٔ خبر: 28310462 - سرویس عکس
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

دوم مهرماه نود و هفت

/کلوزآپ/ زن بودن ...

صاحب‌خبر -

۲ مهر ۱۳۹۷ / ۲۲:۴۹

روایت اول:

اگر زن باشی و بخواهی موفق شوی، اگر زن باشی و بتوانی از تمام موانع کوچک و بزرگی که جلوی راهت قرار دارد عبور کنی، باز هم بی‌آنکه بدانی چرا، ممکن است جایی متوقف شوی. حتی اگر تمام قوانین حقوقی و شرعی هم به نفعت باشد و در عمل هیچ‌گونه محدودیتی وجود نداشته باشد، باز هم ممکن است بی‌دلیل از حرکت بایستی و این شاید تنها یک دلیل داشته باشد؛ زن بودن. بر اساس قانونی نانوشته، یا شاید حتی نوشته - که از آن بی‌خبریم - حضور عکاس زن در رویدادهایی که مختص مردان است، نه اینکه به طور کلی ممنوع باشد، اما بنا به دلایلی نامعلوم و پیچیده، با سختی‌ها و دشواری‌هایی همراه است؛ بخصوص اگر مسابقه‌ای ورزشی باشد یا آئینی مذهبی یا مراسمی نظامی. با اینکه هیچ قانونی صراحتاً حضور عکاس زن را منع نکرده، عموماً فدراسیون‌های ورزشی یا نهادهای نظامی از حضور عکاس زن در مراسم و رویدادهایشان استقبال نمی‌کنند و گاه ممانعت هم می‌کنند. مراسم صبحگاه مشترک یگان‌های نمونه ارتش صبح دوشنبه – دوم مهر - در حالی برگزار شد که «شیما مسجدی» بنا به درخواست خودش و با هماهنگی و مساعدت مسئولان ذیربط، به عنوان عکاس ایسنا در مراسم حاضر شد و برای نخستین‌بار از این مراسم عکاسی کرد؛ اتفاقی که بر اساس همان قانون نانوشته کمتر شاهدش بوده‌ایم؛ حضور یک بانوی عکاس در فضایی کاملاً مردانه، خشک و نظامی، همراه با مقررات و سلسله‌مراتب خاص خود، حتماً کار را برای یک عکاس زن سخت‌تر می‌کند. شیما مسجدی نخستین تجربه عکاسی در چنین شرایطی را اینگونه تعریف می‌کند:

«اگر بخواهم تجربه‌ام را درباره برنامه امروز بگویم، به‌نظرم عکاسیِ سختی بود. نسبت به سایر عکاسان محدودیت بیشتری داشتم و بیشتر از بقیه عکاسان زیر سایۀ نگاه‌های متعجب قرار داشتم؛ تا حدی که احساس کردم دیگران هم کمی از حضور من معذب شدند و طبیعی است در چنین شرایطی تمرکز من هم تحت تأثیر قرار بگیرد. چند دقیقه‌ای زمان برد تا همه به حضور من به عنوان یک زن در آن فضای مردانه و نظامی - که اتفاق چندان متداولی نیست - عادت کنند؛ با این حال تجربه‌ای جالب و در عین حال سخت بود. بنا به تجربه امروزم، معتقدم هیچ اشکالی ندارد چنین شرایطی همیشه برای زنان عکاس فراهم باشد که بدون هماهنگی‌های عجیب و غریب و طولانی، در مراسم نظامی یا رویدادهای ورزشی حضور داشته باشند و کار حرفه‌ای‌شان را انجام دهند؛ حتی اگر در برخی مراسم و رویدادها حساسیت بیشتری وجود داشته باشد، می‌شود برای عکاسان زن جایگاه مشخصی در نظر گرفت که راحت‌تر کارشان را انجام دهند.»

هرچند حضور زنان در جامعه ایران بواسطه اصلاح قوانین، تغییر رویکردها و نیاز جامعه هر روز پررنگ‌تر از گذشته می‌شود؛ آنان محدودیت‌ها را یکی پس از دیگری کنار می‌زنند و راه خود را پیش می‌برند، اما گاه قدرت یک جامعه مردسالار خواسته یا ناخواسته در تقابل با زن قرار می‌گیرد؛ تقابلی که نه ریشه در مذهب دارد و نه در قانون، بلکه ریشه در گفتمان مسلط اجتماعی و مردسالار در تقابل با هویت مستقل زن دارد، که بر اساس سنتی دیرین، نمی‌تواند هویت مستقل او را به رسمیت بشناسد و گاه حتی اصالت را به منتسب به مرد می‌داند و امتیازات ویژه‌ای در اختیار مرد می‌گذارد. در این تقابل و حتی گاه ستیزه، اصرار و پشتکار زن ایرانی به حضور در اجتماع، نه صرفاً در جایگاه همسری و مادری، که در همه شئون و عرصه‌ها، در بازپس‌گیری و بازآفرینی هویت مستقل زن و تغییر دیدگاه مرد ایرانی، راه این قشر را در جامعه هموارتر کرده است.
متن: برنا قاسمی
 

روایت دوم:

زن بودن در جامعه ایران مفهوم پیچیده و غریبی دارد. این غریبی و پیچیدگی البته تنها به روان و فطرت و جنسیت او هم بسته نیست. البته این هم هست، اما نه برای همه زنان. منظور از این غریبی و پیچیدگی زن ایرانی، زیستن در اجتماع و فرهنگی است که قرن‌ها او را تنها در هیبت مادری و همسری تعریف کرده و طبیعتاً زن، خارج از این تعریف برای این جامعه، غریب مانده است.
در این  تعریفِ برساختۀ فرهنگ غالب، جز زنان، معدودی که اسطوره‌وار در تاریخ و گاه ادبیات و هنر ماندگارشده‌اند، تنها زنانی تحسین‌برانگیز بوده‌اند که توانسته‌اند مادران خوبی برای فرزندانشان باشند و این نقش عظیم را به خوبی ایفا کرده باشند. با این وجود اما با گسترش و توسعه فردیت در قرن اخیر، چند سالی است که زنان ایرانی نیز شاید به تبعیت از دیگر زنان جهان، تلاشی ستودنی در شکستن این نگاه غالبی آغاز کرده‌اند و در عرصه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حالا هم ورزشی حضور قاطعشان را نه به نجوا، که با فریاد به اثبات رسانده‌اند. در طی این مسیر شاید حضور در عرضه ورزش به‌واسطه دربرگیری طیف وسیع‌تری از جامعه زنان و گرایش رسانه برای نشان دادن این حضور، چشمگیرتر و البته پرچالش‌تر بوده و هست. در بستر میدان‌های ورزشی شاید بتوان خیلی واضح و روشن درباره غریبی و پیچیدگی زن ایرانی حرف زد. چنین زنی بعد از گذشتن از خوان خانواده و اجتماع برای نشان دادن فردیت و دفاع از داشته‌های جسمی و روحی‌اش همچنان خود را موظف یا متعهد می‌داند که قواعد فرهنگ غالب را بجا آورد تا بتواند عده‌ای را متقاعد کند که تواناست؛ توانایی‌هایی که حتی از پس محدودیت‌های ظاهری و عیانِ زنِ ورزشکار مسلمان ایرانی با زن مسلمان اردنی، خود را به رخ می‌کشد.
متن: فرزاد گمار

نظر شما