در وضعیت کنونی هم تیم با حضور خودِ کیروش وارد مرحله گذار شده است اما در واقع این اتفاق نمیافتد. دلیلش هم این است که وقتی کیروش با یکسری از بازیکنها از لحاظ فکری تطبیق پیدا میکند، دیگر دلش نمیآید که براحتی این بازیکنان را کنار بگذارد و از آنها به خاطر اینکه فرامینش را اجرا میکنند و برنامههای تاکتیکیاش در رفتار آنها نهادینه شده، حداکثر استفاده را میبرد. حتی اگر بازیکنی بهتر در لیگ تولید شده باشد که بتواند جایگزین شود، کیروش به ندرت و کندی این کار را انجام میدهد.
در این مقطع که ما از جام جهانی آمدهایم و در حال ورود به جام ملتها هستیم، مجدداً وارد مرحله گذار شدهایم. حالا این مرحله را به دو روش میشود سیاستگذاری کرد و مسئولان فدراسیون فوتبال میتوانند آن را اجرا کنند. روش اول این است که این مرحله با پایان دوره کیروش سپری شود. یعنی او، این پنج ماه باقی مانده تا جام ملتها را هم باشد و با همان تفکرات و با همان نگرش و با همان افراد به کار خود ادامه دهد و این مرحله گذار، با پایان قرارداد سرمربی تیم ملی به پایان برسد و یک فکر جدید و شجاعت بیشتر وارد تیم ملی شود. اگر اینجا از کلمه شجاعت استفاده میکنم، به این دلیل است که معتقدم در جام جهانی اگر ما شجاعت داشتیم، میتوانستیم از گروهمان صعود کنیم. منظورم این است که بعد از بازی با مراکش که 3 امتیاز خدادادی به ما رسید، میتوانستیم بازی با اسپانیا را بازی پایانیمان فرض کنیم. یعنی با تمام وجود با اسپانیا بازی میکردیم و بازی با پرتغال را از ذهنمان خارج میکردیم ولی ما شجاعت آن را نداشتیم و یک غول از اسپانیا ساختیم و اینها همه به تفکر سرمربی برمیگردد. این کیروش، محتاط تر شده و آن جسارت اولیهاش را از دست داده و تیم با این فوتبالی که یاد گرفته، به بازیهای خود ادامه میدهد. البته میتوان فوتبال را به شکلهای دیگر هم بازی کرد که نیاز به مربیان نواندیش و نگرش جدید دارد.
روش دوم این است؛ حالا که کیروش و فدراسیون کاملاً با هم هماهنگ هستند و او مدل ارتباطی عجیبی دارد و شکل خاصی در تعطیلی بازیها، نوع اردوها و نوع دعوتها به وجود آورده و به هیچ کسی هم پاسخگو نیست، ممکن است گذار دوم اتفاق بیفتد. اما گذار دوم چیست؟ در حال حاضر، بازیکنانی هستند که 5 سال است دعوت میشوند اما بازی نمیکنند. ضمن اینکه نزدیک به 8 بازیکن تیم ملی، دیگر در حد و اندازههای بازی در تیم ملی نیستند اما در تیم کیروش هستند. من اسم نمیبرم ولی همه میدانند که دوران بازی این بازیکنان در تیم ملی تمام شده. اگر ما سیدجلال حسینی را تمام شده میدانیم و معتقدیم که دوران ملی او تمام شده، با این استدلال، ما 6، 7 بازیکن دیگر هم داریم که دوران حضورشان در تیم ملی تمام شده و باید در این دوره از جام ملتهای آسیا گذار نوع دوم را شروع کنیم. یعنی این دسته بازیکنان جای خود را به بازیکنان جوان و جدید بدهند. به هر حال برای جام ملتهایی که در پیش است، میتوان نسل جدیدی را تربیت کرد که بعید میدانم کیروش دست به چنین کاری بزند، بنابراین مسأله گذار نوع دوم فعلاً و تا بعد از جام ملتها متوقف میشود.
حالا این رقابتها چرا مهم شده؟ جام ملتها میتواند چندان برایمان مهم نباشد چون اگر ما هر 4 سال یک بار در جام جهانی با سرافرازی شرکت کنیم، میتوانیم از جام ملتها به عنوان پلکان استفاده کنیم تا در تورنمنت معتبر و بزرگی چون جام جهانی به اهدافمان برسیم. اما جام ملتها برای خود کیروش مهم است چون میخواهد بعد از 8 سال، یک جام به دست بیاورد و از این فوتبال برود. شاید یکی از دلایل مهمی که کیروش به ترکیب تیمش دست نمیزند و وارد مرحله گذار نمیشود، این است که با تیمی که 8 سال هدایت آن را برعهده داشته، عنوانی در آسیا کسب کند. در هر حال باید امیدوار بود تیم ملی در جام ملتها به آرزوی فوتبالدوستان جامه عمل بپوشاند و قهرمان شود./ روزنامه ایران
یادداشت/
مرحله گذار تیم ملی با کیروش
تیم ملی فوتبال ایران یکبار دیگر در یک مرحله گذار قرار گرفته است. مشابه همان زمانی که تیم ملی در اختیار برانکو بود و پس از آن بین چند مربی دست به دست شد تا به افشین قطبی رسید. در آن مقطع آنقدر از یکسری بازیکنان در تیم ملی استفاده شد که بعد از رفتن قطبی وارد مرحله گذار شدیم، زمانی که حدود 8 سال پیش کیروش آمد.
صاحبخبر -
∎
نظر شما